رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۶ اردیبهشت ۱۳۸۸
گفت‌وگو با دیدار محمودی

موسیقی زندگی، شادی، غم، عشق، کوچ و جنگ

محمدرضا اسکندری، اسعد سلامی، مهین قاسمی
mreskandari@gmail.com

دیدار محمودی، یکی از هنرمندان بختیاری است. هنرمندی که سال‌ها زحمت کشیده که بتواند فرهنگ، ادب و هنر بختیاری را به دنیا نشان دهد. اگرچه مشکلات کار هنری در ایران خیلی سخت و مشکلات مالی و زمان هم همیشه یکی از موانع بزرگ کار است؛ ولی این هنرمند بسیار ارزشمند بختیاری، تلاش‌های زیادی برای فرهنگ، ادب و موسیقی لری انجام داده است.

برای اینکه با این هنرمند بختیاری آشنا شویم، تماس تلفنی با ایشان برقرار کرده‌ایم و امیدوارم با کمک این مصاحبه رادیویی بتوانیم قسمت کوچکی از زحمات این هنرمند را به شما معرفی کنیم.

هنرمندی که سال‌های سال در تلویزیون‌های ماهواره‌ای و رادیو تلویزیون چهارمحال بخیتاری و خوزستان و اخیرا در یوتیوب کارهای‌شان پخش می‌شود و همه فرهنگ دوستان را به وجد می‌آورد.

Download it Here!

سلام عرض می کنم آقای دیدار محمودی، امیدوارم خوش و خرم باشید.

من هم به همه خواهران و برادرانم در خارج کشور سلام عرض می‌کنم.

آقای محمودی بسیار خوشحالم که در خدمت شما هستم و برای دست‌اندرکاران رادیو ژیار غنیمتی است که در خدمت یکی هنرمند لر بختیاری باشد. دوست داشتم کمی در مورد خودتان برای ما صحبت کنید، این‌که در کجا به دنیا آمده‌اید، در کجا به مدرسه رفته‌اید و هم اکنون به چه کاری مشغول هستید؟

من متولد شهرستان مسجد سلیمان و از طایفه‌ی بابا احمدی درام از طوایف بختیاری هستم. پدرم از بزرگان طایفه بابا احمدی درام بود. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در اهواز گذرانده‌ام. تحصیلات دانشگاهی‌ام را در شهرکرد، مرکز استان چهارمحال بختیاری تمام کردم. لیسانس ادبیات و کارشناسی موسیقی بختیاری هستم.

تا کنون هفت کار برای ایل بختیاری انجام داده‌ام: شارکه، چاووش ایل، ایل کنون، کی نو، کوگ منار، مینا به سر، سفر ماه گل و وارگه دل. البته دو مورد آخر از کارهای تصویری بوده‌اند. در مناطق زیبای بختیاری که در آن‌جا فیلمبرداری کردیم. این کارها خیلی مورد توجه غیربختیاری‌ها قرار گرفت. من از شاگردان زنده یاد بهمن علاالدین هستم که از ترک و کرد و لر و آذری همه دوستش دارند.

کار جدید هم ، همدرنگ، یعنی مونس که زمستان سال گذشته شروع کردیم و امیدواریم بعد از عید به دست علاقمندان برسد.

همدرنگ را این‌جا ببینید


دیدار محمودی

آقای محمودی دوست داشتم کمی در مورد خانواده‌ات برای ما صحبت کنید؟

بله، حتما. من از یک خانواده پرجمعیت می‌آیم، همان‌طور که در اول صحبتم هم گفتم پدرم از بزرگان ایل بابا احمدی بود. هر مشکلی که در طایفه بود به او رجوع می‌شد. یک مادر پیری هم دارم که خوشبختانه هنوز در قید حیات هستند. من هرچه دارم از او دارم، چون هفت سالم بود که پدرم را از دست دادم، ولی با حمایت و تلاش برادران و خواهرانم و البته فامیلم توانستیم به این‌جا برسم، در کل شش برادر و چهار خواهر دارم.

در حال حاضر در صدا و سیمای چهارمحال بخیتاری مشغول هستم، هر چند که برادران بختیاری چندان حمایتی از هنر و هنرمند نمی‌کنند، ولی خب ما سعی می‌کنیم با سرمایه خودمان برای فرهنگ بختیاری تلاش کنیم.

دوران کودکی‌ام مثل دیگران به سرگرمی‌های خاص دوران کودکی، بازی و فوتبال گذشت، ولی بعدها با تشویق مرحوم بهمن علالدین معروف به مسعود بختیاری به سمت آوازخوانی بختیاری روی آوردم تا بتوانم خدمتی به موسیقی بختیاری کرده باشم.

انشاءالله که ما بتوانیم در راستای ترویج فرهنگ و موسیقی محلی مقامی یک ارتباط مفید با قومیت‌های دیگر ایران مخصوصا برادران کرد زبان که موسیقی‌شان به ما خیلی نزدیک است و همچنین موسیقی محلی فارس، لری خرم آبادی.

بختیاری‌ها، لر بزرگ و خرم آبادی‌ها، لر کوچک محسوب می‌شوند. البته هر دو ی‌شان بزرگ هستند و در اصل هر دو یکی هستند، ولی خب در تاریخ قوم‌ها این‌طور آمده است، از نظر زبانی گویش‌مان کمی متفاوت است که البته مشکلی نداریم و در کل زبان هم‌دیگر را متوجه می‌شویم.

تلاش ما اینست که از نظر موسیقی مقامی با هم‌دیگر تبادل فرهنگی داشته باشیم و برای موسیقی مقامی کشور گامی مثبت برداریم.

من یکی از دوستداران صدای گرم مسعود بختیاری (بهمن علالدین هستم) هر وقت که احساس دلتنگی و یا نیاز به آرامش داشتم، بهترین موسیقی برایم موسیقی مسعود بختیاری بوده است. می‌خواستم کمی در مورد کار و شیوه‌ی موسیقی آقای مسعود بختیاری برای ما بگویید؟

بله، من از کلاس اول راهنمایی افتخار آشنایی با این مرد بزرگ را داشته‌ام بودم. آقای بهمن (مسعود بختیاری) ناظم مدرسه شجرات، جایی که من در آن زمان درس می‌خواندم بودند. ایشان شخص منحصر به فردی بودند. با عشایر ارتباط زیادی می‌گرفتند و به زندگی‌شان نزدیک می‌شدند و از این طریق و ارتباط در ساختن اشعار موسیقی بختیاری استفاده می‌کردند.

زمانی که ناظم مدرسه ما بودند، نوار مال کنون او به بازار آمده بود ولی من خبر نداشتم که مسعود بختیاری همین بهمن علالدین بود تا سوم راهنمایی که ما کم کم با ایشان آشنا شدیم.

ایشان زندگی بسیار آرامی داشت، تنهایی را معمولا ترجیح می‌داد و می‌گفت در تنهایی‌ها می‌توانم از شعر و ملودی‌های بختیاری الهام بگیرم و واقعا همین‌طور هم بود که صدایش برای همه به خصوص برای مردم لر و کرد که گوش می‌دهند صدای استثنایی و خدادادی است که به نظر من دیگر تکرار نشدنی است.

حالا درست است که من هم دارم می‌خوانم، ولی هر گلی یک بویی دارد. آ بهمن با این‌که کلاس‌های علمی موسیقی نرفته بود ولی سواد، آگاهی، اطلاعات و یک صدای خدادادی داشت که خداوند به ایشان داده بود تا همه‌ی قوم بختیاری بتواند از آن لذت ببرد.

در بعضی از کارهای‌شان آثار موسیقی قشقایی را به طرز بسیار زیبایی در اشعار لری بکار برده که من حالا برای‌تان زمزمه‌ای می‌کنم که شما هم به آن پی بیرید. یکی در موسیقی «بر افتو» بود یکی در «تاراز» بود که خوانده است. البته ایشان خیلی کارشناسانه این قطعه‌ها را در موسیقی بختیاری بکار برده که اصلا تشخیص آن مشکل است.

آقای محمودی اگر امکان دارد یکی از مقام‌هایی که آقای بهمن علالدین خیلی زیبا خوانده است لطفا برای ما بخوانید؟

بله، حتما. عرض کنم یکی از مقام‌هایی که ایشان خیلی علاقه به آن داشت، مقام «شٌلیل» بود که در«مال کنون» خوانده که من الان برای‌تان خواهم خواند که شنوندگان ما درخارج از کشور بشنوند و فیض اشعار زنده یاد را ببرند نه صدای من را.

اینجا ببینید


آقای محمودی ، بگذارید الان قولی به هم بدهیم که برنامه‌ای کامل ازکارهای مسعود بختیاری که خدمت بزرگی به فرهنگ و موسیقی بختیاری کرده‌اند تهیه کنیم، چون او واقعا حق به گردن همه ما، کرد و لر دارد. مسعود بختیاری در شرایطی بسیار سخت که با الان خیلی فرق دارد با تلاش طاقت فرسا سعی در جمع آوری و زنده نگه داشتن اشعار بختیاری کرده است.

بله، انشاءلله که این کار حتما انجام شود چون ایشان انصافا به گردن همه ما حق دارد. من وقتی با برادران کرد زبان یا لرهای خرم آبادی صحبت می‌کنم آن‌ها هم معتقدند که آقای علالدین فرای موسیقی بختیاری است و برای همه ملت ایران خوانده است.

مراسم مختلفی برای بزرگداشت آقای بهمن بعد از مر گ او در سراسر ایران برگزار کرده بودند که به نظر من آن‌طور که باید انجام نشده است.

کسی که همیشه و در همه حال در کنار زنده یاد آقای بهمن علالدین بود، آقای علی حافظی نوازنده بسیار چیره دست نی محلی بختیاری است. ایشان با نوازندگی زیبای‌شان خدمت بسیار بزرگی به کارهای آقا بهمن و موسیقی بختیاری کرده‌اند. به نظر من نام آقا بهمن باید برای همیشه در فرهنگ موسیقی بختیاری ثبت شود، چون او کلمات و واژه‌هایی که درزبان بختیاری در حال فراموشی و از بین رفتن بودند را دوباره زنده کرد.

این واژه‌های احیا شده برای کسانی که کار پژوهشی در زمینه فرهنگ بختیاری می‌کنند می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد.

ایشان مرا تشویق کردند که در راستای موسیقی بختیاری کار کنم هرچند که من در موسیقی اصیل ایرانی تبحر دارم و تمام دستگاه‌ها و ردیف‌ها را هم از حفظ هستم. البته اساتید خیلی خوبی در ایران داشتم از جمله: سید طباطبائی، استاد علی و حسن کسائی، آقای نوربخش، آقای حمیدرضا خجندی از برادران کرد ما هستند، آقای کاظم پوری از پژوهشگران ایل بختیاری و آقای ابراهیم جوان از بچه‌های شمال ایران.

ولی ایشان همیشه به من تاکید می‌کردند به خاطر ترویج موسیقی بختیاری بیشتر دراین راستا گام بردارم.

اینجا ببینید

می‌خواهم یک قولی بدهید که با آقای علی حافظی و دیگر کسانی که با گروه موسیقی آقای بهمن علالدینی درارتباط بوده‌اند، تماسی بگیرید تا بتوانیم در آینده نزدیک یک برنامه موسیقی تدارک ببینیم تا احترام لازم به همه زحماتی که ایشان برای موسیقی بختیاری انجام داده‌اند بجا آوریم و بار دیگر یادی از آن بزرگوار موسیقی بختیاری کرده باشیم.

خب حالا مصاحبه خودمان را دوباره از سر بگیریم. به غیر از آن عاملی که گفتید آقای علالدین صدای شما را در زمانی که به مدرسه می‌رفتید شنیدند و به وارد شدن به عرصه هنر به خصوص خوانندگی بختیاری، تشویق‌تان کردند، چه عامل دیگری باعث شد که به عرصه‌ی موسیقی بختیاری وارد شوید؟

در آن سال‌ها یعنی زمانی که من در دبیرستان بودم، خوانندگی یا آواز خواندن برای عموم در فرهنگ بختیاری زیاد تعریف خوبی نداشت یعنی حتی آن را عیب می‌دانستند. به این مساله حتی خود آقا بهمن هم به خوبی واقف بودند. اگر کسی آواز می‌خواند می‌گفتند «طرف تو شمال است»، چون معمولا در شمال (کلمه‌ای که برای نوازندگان در ایل بختیاری استفاده می‌کنند) از خانواده‌های پایین ایل بودند، به همین خاطر خوانندگی کسی از طوایف بالای ایل که به او در شمال لقب داده شود برای او و خانواده‌اش سخت بود.

ولی من از زمانی که آقا بهمن استعداد خواندن را در من کشف کرد و تاکید کرد که این راه را ادامه بدهم به این سمت روی آوردم، با وجود مشکلات، مخالفت برادرانم که معتقد بودند نباید به خوانندگی روی بیاورم چون معتقد بودند که ما از طبقات بالای بختیاری هستیم. چون کسانی که در گذشته صدای خوبی برای خواندن داشتند اکثرا دانش موسیقی نداشتند و یا برای بزم‌های عروسی و یا برای مراسم ترحیم می‌خوانند که از نظر اجتماعی وجهه بالایی نداشتند.

آقا بهمن حتی یک بار شخصا با برادرانم صحبت کرد و به آن‌ها گفت که مرا در خواندن آزاد بگذرانند و تاکید کرد که این کار و نیروی من در این راه به هرز نخواهد رفت بلکه برای زنده نگه داشتن فرهنگ و موسیقی بختیاری خواهد بود.

خلاصه مشکلات خیلی زیادی در این راه داشتم، دوستان خیلی خوبی داشتم که در این راه کمکم کردند. یکی دیگر از آن‌ها خدا رحمت کند یونس شیرانی بود. زمانی که من در اردوهای فوتبال در آن موقع شرکت داشتیم و آواز می‌خواندم و صدای مرا شنید خیلی مرا تشویق به خواندن می‌کرد و می‌گفت که حیف است که این صدا را استفاده نکنی.

همه و همه مرا در این راه تشویق کردند، ولی کسانی که مرا بیشتر از همه واقعا حمایت کردند یکی مادرم و زمانی که نوزده سال داشتم و ازدواج کردم همسرم کمک شایانی به من کرد. همسرم از زمان قبل از اتمام دانشگاهم حتی محرک بسیار قوی بود برای ادامه راه هنری‌ام و برای همین همیشه دلگرم بودم به اجرای کارم.

بعد از اینکه دبیرستان را تمام کردم بیشتر فعالیت‌های موسیقی را در خفا انجام می‌دادم. آقای کاظم اهلی ازبچه‌های شوشتر، نوازنده بسیار خوب نی از میراث فرهنگی یکی دیگر از مشوقین من بود. ولی خوب باید باز اعتراف کنم که همسر عزیزم بیش از هر کس دیگری در تمامی مشکلات این راه به خصوص مشکلات اقتصادی کار همراهم بود.

همان‌طور که می‌دانید معمولا دربختیاری کسی هنرمند را حمایت نمی‌کند. مرحوم آقا بهمن تا زمانی‌که زنده بود کسی آن‌چنان یادی از او نمی‌کرد و وقتی فوت کرد، دوستداران زیادی پیدا کردند. در صورتی‌که به نظر من هنرمند تا وقتی زنده است باید به او ارج گذاشته شود، که هم تفکر نو و بهتری در مورد کار موسیقی‌اش پیدا کند و هم از نظر روحی روانی آرامش داشته باشد یا حداقل این احساس را داشته باشد که قوم بختیاری حمایتش خواهد کرد.

کار ما در شرایط کنونی از نظر اقتصادی بسیار سخت است. مثلا من الان در حدود هیجده، نوزده میلیون از جیب خودم باید هزینه کنم و کاری را تولید می‌کنم که فقط به خاطر عشقی که به فرهنگ عشایری خودم دارم، بگویم که عشایر ما هنوز وجود دارند. ولی حتی همین کار ما که به شکل سی دی به بازار وارد می‌شود مردم متاسفانه اصل نوار یا سی دی را نمی‌خرند بلکه رایت شده آن را بدست می‌آورند. متاسفانه حتی این تعصب وجود ندارد که بگویند ما رایت شده نمی‌خواهیم و اصل و شناسنامه کار را می‌خواهیم که ما حمایت شویم.

ما سرمایه داران و پیمانکاران زیادی در ایل بختیاری داریم ولی متاسفانه اصلا در این راه سرمایه گذاری نمی‌کنند و اسپانسر نمی‌شوند.

ببینید من می‌توانم بهترین کار و زندگی را برای خودم داشته باشم مدرک و سواد لازم را هم دارم و هیچ کاری هم به موسیقی بختیاری نداشته باشم ولی فقط به خاطر عشق و تعصبی که به فرهنگ بختیاری دارم البته بگویم که هیچ منتی هم به مردم بختیاری ندارم ولی خوب یک دست صدا ندارد باید برای تعالی فرهنگ‌مان دست به دست هم بدهیم.

فقط نگوییم که بر فرض آقا بهمن علالدین، دیدار محمودی یا آقای اسدپور یا آقای تاجمیری... این‌ها مگر چند نفر هستند؟ مگر چقدر در توان دارند که سرمایه گذاری کنند؟

من از همین‌جا، تعصب و غیرت شما را آقای اسکندری، واقعا ارج می‌گذارم و افتخار می‌کنم که چنین برادری آن‌جا داریم که تعصب خاصی نسبت به این فرهنگ و موسیقی مقامی کشور دارد.

اینجا ببینید

آقای محمودی، بسیار درست و قشنگ گفتید این فرهنگ مرده پرستی ملت ما را. متاسفانه همیشه وقتی کسی می‌میرد قدرش را می‌دانیم. وقتی هنوز آن هنرمند زنده است به جای آن‌که تشویقی، حمایتی بکنیم اصلا اهمیتی نمی‌دهیم. حالا امیدوارم این نسل جدید و جوان این مشکل را حل کند و زمانی که هنوز زنده هستند ارزش داشته باشند.

من یک مطلب دیگری که می‌خواستم به برادران بختیاری و دیگراقوام بگویم این است که برای هنرمند ارزش قائل بشوند. مثلا همین نوازنده‌های محلی بختیاری ما «توشمال»، متاسفانه این‌ها در حال از بین رفتن هستند. کسی نیست که از آن‌ها حمایت کند یا کلاس برای‌شان بگذارد که این هنر تداوم پیدا کند.

اصلا موسیقی محلی را به همین ساز تو شمال می‌شناسند وقتی صدای ساز و کرنای تو شمال به صدا در می‌آید و مردم می‌شنوند می‌گویند آن‌جا حتما مراسم بختیاری است، یعنی این ساز تو شمال یک کارت شناسایی برای موسیقی بختیاری است ولی متاسفانه به خاطر حمایت نشدن از آن، از طریق فراموشی آن و ادغام در دیگر موسیقی‌های پاپ امروزی ملودی‌های اصلی و قدیمی به فراموشی سپرده می‌شوند و در نتیجه اصل آن از بین می‌رود.

این مساله متاسفانه یک معضل و ویروس بزرگی برای هنر موسیقی ما است و احتمالا برای موسیقی دیگر فرهنگ‌ها هم هست. من از خدا می‌خواهم که چنین چیزی به واقعیت نپیوندد و اشخاص با غیرتی پیدا شوند و از این موسیقی سنتی حمایت کنند. نوازنده را نباید خدای ناکرده به دیده پایین نگاه کرد.

شما وقتی می‌خواهید تاریخچه قومی را مطالعه کنید اول به سمت آثار فرهنگی، هنری آن قوم می‌روید و از طریق موسیقی آن قوم به تمامی موارد آن ملت: شادی، غم، عشق، کوچ، جنگ و دیگر مراسم آن‌ها پی می‌برید.

اینجا ببینید

متاسفانه باید بگویم که در ایلام و کردستان هم به همین روال است و متاسفانه هنرمند و هنری در میان جامعه سنتی هنوز ارزش واقعی خودش را پیدا نکرده و آن‌چنان بهایی به ان نمی‌دهند. من واقعا امیدوارم که جوانان نسل‌مان نگذارند که این موسیقی‌های سنتی به فراموشی سپرده شود به خصوص سازهای سنتی اقوام مختلف‌مان.

آقای محمودی، در رابطه با مسائل مختلف صحبت کردیم آیا درباره مادر چیزی در کار موسیقی‌تان دارید؟

بله، در رابطه با مادر هم یک سری کارها انجام داده‌ام که ما از انسان از زمان طفولیت شعر گفته‌ایم تا زمانی‌که می‌تواند دیگر گلیم خود را از آب بیرون بکشد. کلیپ‌های جدیدی که ساخته‌ام در رابطه با کوچ عشایر است از سوی خوزستان به چهار محال بختیاری و البته جذبه‌های این مسیر از ناحیه بازوفت، شیمبار به طرف رشته کوه‌های زردکوه، منطقه چندار و لاله‌های واژگون و چشمه دیمه و پیرغار و همه این‌ها را در این کلیپ‌ها به تصویر آورده‌ایم که به مردمان نشان دهیم که تفریح گاه‌های غنی و مناطق ناب و زیبایی در منطقه چهار محال بختیاری داریم.

اینجا ببینید

کاری که در رابطه با مادر اجرا کرده‌اید را می‌توانید چند بیت آن را برای شنوندگان بخوانید؟

الان شعرش دقیقا یادم نیست چون این‌ها کار جدید هستند که تازه در استودیو کار آن را تمام کرده‌ایم، ولی در این رابطه است که: اونکه برام لالایی می‌خووند دام بی.... خوب کار خیلی قشنگی است. گفتم الان یادم نیست ولی آماده کردیم حالا ما با هم در ارتباط هستیم که حتما برای‌تان ارائه می‌دهیم.

ولی یک کاری درست کردیم به نام داینی داینی که این یکی را آمادگی دارم برای‌تان بخوانم.

اینجا ببینید

آقای محمودی، موسیقی بختیاری در چه دستگاه‌هایی بیشتر خوانده می‌شود؟ آیا به غیر از این نوع موسیقی که در ابتدا غمگین و بعد شاد است، آیا در بختیاری موسیقی شاد بزمی هم وجود دارد؟

درموسیقی بختیاری بیشتر شور دشتی است که در دستگاه شوشتری کاربرد دارد. البته در ماهور ما یک تصنیف هی گل داریم که در ماهور هم اجرا می‌شود. البته گریزهایی به دستگاه‌های دیگر هم داریم در آوازهای مقامی‌مان مثل گریز به دستگاه اصفهان. ولی بیشتردر دستگاه شوردشتی و شوشتری است.

مثلا شعری داریم به نام نامدارخون من الان قسمت‌هایی از آن را برای‌تان می‌خوانم ببینید از کدام دستگاه شروع و به کدام دستگاه ختم می‌شود.

یعنی اگر توجه کردید در این شعر مقام از دستگاه اصفهان به شورفرود می‌آید که این مختص موسیقی بختیاری است که راحت تغییر مقام می‌دهد.

شما فرمودید موسیقی شاد، بله ما موسیقی‌های شاد بزمی هم داریم مثل: حنا حنا، هی گٌل، ولی در موسیقی بختیاری در عین حال که شاد است غم هم درون آن نهفته است. مثلا شادترین و هیجان ترین قطعه در موسیقی بختیاری چوب بازی است که مخصوص رقص دو نفره مردانه همراه با چوب است ولی زمانی‌که می‌نوازد حتی آدم اشک در چشمانش می‌آید، که آن هم به خاطر بی آلایش و غنی بودن آن نوع موسیقی است.

اینجا ببینید


من سال‌های سال با آهنگ‌های گرم و زیبای مسعود بختیاری زندگی کرده‌ام؛ با آهنگ زیبای نامدارخان، روزهایی بود که من و همسرم این آواز را چندین بار گوش می‌کردیم و با شنیدن آن گریه می‌کردیم. این شعر بسیار زیباست و در اعماق وجود انسان نفوذ می‌کند.

همان‌طور که گفتید موسیقی بختیاری اگر شاد هم باشد ولی در همان موسیقی شادباز هم یک دلتنگی و غم احساس می‌شود، فکر می‌کنید علت این غم و این سوزی که در موسیقی بختیاری هست چیست؟ آیا این سوز و غم رابطه با کوچ نشینی دارد یا ربطی به سختی و مشکلات زندگی‌شان دارد؟

بختیاری با کوچ زنده است و در مسیر کوچ اتفاقات زیادی رخ می‌دهد. این مسیر جنگ دائمی انسان با طبیعت است و تمام اشعاری که دراین شعرها آورده می‌شود از طبیعت گرفته می‌شود. همان‌طور که در اشعار فارسی بلبل سمبل اشعار است دراشعار بختیاری «کوگ یا کبک» سمبل شعر است.

هی گل در عین حال که شاد است ولی غم درون آن است در فرهنگ بختیاری وقتی دختر به خانه بخت می‌رود، پدر ومادر و خانواده‌اش پشت سر او گریه می‌کنند. یعنی آن احساس قوی عاطفی، احساسی که در خانواده وجود دارد با دانستن این‌که آن دختر به خانه بخت می‌رود، چون غم کندن از خانه خیلی قوی و غمگنانه است.

اشعار بختیاری همه از طبیعت پیرامون‌شان نشات می‌گیرد، مثلا وقتی برزگری که با وجود دوری از دلدارو خانواده‌اش که در سردسیر بسر می‌برند مشغول کار برزگری در گرمای طاقت فرسای گرمسیر با دست‌های تاول زده در محیطی پر از خطر مار وعقرب باید کار کند با تاثیر گرفتن ازهمه این رنج و ناهمواری‌های پیرامونش حس و فراقی سوزناک در شعرش نمایان می‌شود و این اندوه شنونده را سخت تحت تاثیرقرار می‌دهد.

بختیاری‌ها هیچ‌وقت تحت تاثیر هجوم اقوام بیگانه که به ایران تاخته‌اند نبودند، چون همیشه در کوهپایه‌ها زندگی می‌کردند در نتیجه موسیقی‌شان هم کاملا به دور ازآن هیاهوی دیگر تمدن‌ها بوده است و تحت تاثیر فرهنگ‌های دیگری نبوده است.

اینجا ببینید

آقای محمودی در جشن‌های عروسی و یا تولد ترانه‌های بخیتاری خوانده می‌شود؟

بله، ترانه‌های شاد هم داریم مثل: حنا حنا، هی گل، گلومی و اوهی گل. منتها در مراسم عروسی بختیاری این اشعار منحصرا برای همان عروس و داماد حاضر خوانده می‌شود. ولی ما به آن اشعار جنبه عمومی داده‌ایم. مثلا ما حنا حنا را طوری خوانده‌ایم یا درست کرده‌ایم که منحصر به هیچ خانواده یا عروس وداماد خاصی نیست و برای کل مراسم شادی می‌تواند خوانده شود.

می‌خواستم به عنوان یک هنرمندی که همچنین یکی از شاگردان استاد بزرگ موسیقی بختیاری، آقای مسعود بختیاری هم بوده‌اید مشکلات کار موسیقی و هنرمندان را در حال حاضر برای ما عنوان کنید.

بیشترین مشکل هنرمندان در حال حاضر بر می‌گردد به مسائل مالی که آن‌ها با آن روبرو هستند. واقعیت این است که مردم قوم ما هنرمندان بخیتاری را اصلا حمایت نمی‌کنند. مرحوم مسعود بختیاری همیشه تنها بود، چرا؟ اصلا ارزش برای کار هنرمند قائل نیستند. فقط دوست دارند کاری تولید شود تا سی دی یا نوارش را گوش دهند و یک، به به و چه چهی بگویند که چقد رزیبا بود! ولی اصلا نمی‌خواهند بدانند که این صدا از کی است و چطور و با چه مشکلاتی این کار هنری تولید شده است.

این هنرمندان سرمایه یک ملت هستند که مشکلات و درد قوم و ایل‌شان را از طریق موسیقی به مردم انتقال می‌دهند. به هرحال مشکل اصلی همین نداشتن اسپانسر یا حامی فرهنگی در بین مردم است. یعنی مردم حتی اگر نوار یا سی دی اصل ما را بخرند و آن را بین خودشان تکثیر نکنند باز ما می‌توانستیم بی نیاز از دیگران باشیم که متاسفانه در حال حاضر چنین نیست.

ما مثلا حدود ۱۸۰۰۰۰ سی دی تولید می‌کنیم، ولی می‌بینید در بازار حدود ۲۰۰۰۰۰ تا از کارمان رایت شده است! که واقعا باعث تاسف است.

پس با این شرایط هیچ شرکتی هم جرات نمی‌کند که روی کار ما سرمایه گذاری کند. چون احتمال ضررکردن او با این شرایط زیاد است.

من در همین‌جا از همه خواهران و برادران بختیاری در سراسر دنیا عاجزانه می‌خواهم که تعصب و غیرت بیشتری برای کار هنرمندان بختیاری از خود نشان دهند و آن‌ها را حمایت کنند. ناگفته نماند که هر کسی هم هنرمند بختیاری محسوب نمی‌شود.

کسانی هستند که اشعار بختیاری را با ملودی‌های فرهنگ و زبان‌های دیگر ادغام می‌کنند و اصیل بودن موسیقی بختیاری را خدشه دار می‌کنند که واقعا باید به طور جدی جلوی چنین کارهایی گرفته شود.

البته ترانه‌ای هست که تقریبا در خیلی از موسیقی‌های فرهنگ‌های دیگر هم خوانده می‌شود و بختیاری‌ها هم اغلب این ملودی را در سازهای‌شان دارند و در مراسم‌شان اجرا می‌کنند به نام: یارٌم یارٌم ، که تقریبا در همه موسیقی‌های محلی ایرانی شنیده می‌شود. من منظورم این جور ملودی‌ها یا کارها نیستند، چون این‌ها بیشتر یک نوع پل‌های فرهنگی بین موسیقی فرهنگ‌های ایرانی است که مشکلی هم ایجاد نمی‌کند.

همه این مشکلاتی که ذکر شد، اگر هنرمند حمایت شود همه‌ی مسائل و مشکلات به خوبی حل خواهد شد و هنرمند بختیاری با دلگرمی به کار خود می‌پردازد و کارش هم پیشرفت فوق العاده‌ای خواهد کرد.

آقای محمودی بسیار تشکر از این‌که وقت‌تان را در اختیار ما گذاشتید و در مورد مسائل و فراز و نشیب‌های کار هنری و موسیقی بختیاری با ما صحبت کردید. آرزوی سلامتی و شادی برای خودتان و خانواده‌تان و تمامی مردم بختیاری دارم. امیدوارم که مشکلات اقتصادی و دیگر مشکلات کار هنری، مانعی بر سر راه‌تان نباشد و ما شاهد کارهای بیشتری از شما باشیم. اگر پیامی دارید لطفا بفرمایید.

من عید نوروز (۸۸) را به همه‌ی ایرانی‌های غیور سراسر دنیا تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم سال آینده سالی پر برکت و پربار از تولیدات هنری غنی باشد. همین‌طور از شما نهایت تشکر را دارم و دست امثال شما را می‌بوسم که چنین متعصب وغیرتمندانه دررابطه با فرهنگ قومیت‌ها تلاش می‌کنید و به تمام برادران کرد و لر و ترک سلام عرض می‌کنم و همه را به یزدان پاک می‌سپارم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

منتظر مصاحبه تان با آقای علی حافظی می مانم. ایشان یکی از نی نوازانِ متبحر بختیاری است!

-- Saied ، Apr 11, 2009 در ساعت 11:29 AM

دیدار محمودی را اگر اغراق نکرده باشم نماد فرهنگ بختیاری است.
مرد لری که با مایه گذاشتن از خود و خانواده برای حمایت از فرهنگ بختیاری به تلاش مداوم خود ادامه می دهد.
امیدوارم که مردم لر و کردی که وضع مالی آنها خوب است در این کار مهم فرهنگی آقای محمودی را برای کارهای بیشتر کمک نمایند و مردم ما در سراسر جهان با خرید سی دی اصل او وی را حمایت نمایند.
بنام یک کرد ایلامی دست شما از راه دور می بوسم دست مریزاد و با تشکر از زمانه و رادیو ژیار

-- شورش ایلام ، Apr 11, 2009 در ساعت 11:29 AM

واقعا از شما دست اندرکاران رادیو ژیار متشکرم که اینقدر به لرها توجه میکنید. من خودم یک لر خوزستانی هستم و تا کنون ندیده ام در هیچ رسانه ای به این قوم اصیل ایرانی توجه شود. اکنون میفهمم که کردها مظهر اتحاد قومیت های ایرانی هستند و اطلاع دارم که حتی در خارج از کشور همین کردها همه قومیت های ایرانی را جمع کرده اند که با هم متحد شوند. سپاسگزام و همیشه از این کارها بکنید.

-- بدون نام ، Apr 26, 2009 در ساعت 11:29 AM