گفت و گو با خانم پروين ذبيحی، فعال حقوق زنان و کودکان و یکی از پایه گذاران کمیته علیه خشونتهای ناموسی و خانم ژینا مدرس گرجی
خشونت علیه زنان - قسمت سوم
اسعد سلامی طاهره خرمی محمدرضا اسکندری
خشونت علیه زنان، تاریخی به درازی زندگی انسان دارد. متاسفانه در بعضی از نقاط جهان و ایران این خشونتها هنوز هم ادمه دارد. یکی از این خشونتها، نقص عضو و از بین بردن احساس و توانایی جنسی زنان است.
در برنامه «زنان و خشنوت در کردستان»، خانم ژینا مدرس گرجی دانشجوی گرافیک، فعال زنان و از از فعالین کمپین یک میلیون امضا علیه قوانین تبعیض آمیز علیه زنان در ایران، عضو کمیتهی علیه خشونتهای ناموسی، عضو موسسهی پیشگامان ماف در سنندج و روزنامه نگار در کردستان است. گفتوگو با ایشان را با هم میخوانیم.
خانم ژینا مدرس گرجی، شما میتوانید تاریخچهای کوتاه از ختنهی زنان و دختران را برای ما از لحاظ تاریخی بیان کنید؟
در مورد چگونگی و تاریخچه پیدایش ختنهی زنان، نقل قولها و اسناد متفاوتی وجود دارد. در بعضی منابع گفته شده از زمان هرودوت یعنی حدود ۴۲۰ سال پیش از میلاد ختنهی زنان وجود داشته است.
اما قدیمی ترین سند نوشتاری که ختنهی مردان را با اعمال مشابه آن روی اندام جنسی زنان به صورت نوشتهای مندرج بر تابوت سنگی، متعلق به دوران میانه حکومت فراعنهی مصر است و دومین متن روی کاغذ مخصوص مصری، یعنی پاپیروس است که اکنون در موزهی بریتانیا ست و متعلق به ۱۶۳ سال پیش از میلاد مسیح است.
در قرن دوم کتاب طب یونانی نوشتهی سورانوس، عمل بریدن کلیتوریس را در قسمت طب مربوط به زنان نوشته که این کتاب در قرن ششم به زبان لاتین ترجمه شده. همچنین یکی از جغرافیدانهای معروف یونانی هم در مورد این رسم، در سفرش به مصر مطالبی نوشته، که متعلق به ۲۵ سال پیش از میلاد مسیح است. در ایران تا قبل از اسلام هیچ گونه سند و مدرکی یافت نشده که این رسم، مرسوم و معمول بوده باشد.
در قرن ۱۹ در انگلستان و امریکا نیز این رسم مورد توجه قرار گرفته و از نظر پزشکی نیز توجیه آن را جلوگیری از خود ارضایی، تمایلات همجنس گرایانه و معالجهی انواع افسردگیها و بیماریهای روانی در زنان میدانستند.
ژینا مدرسی گرجی
در بخشهای مختلف از انواع فرهنگهای ملل، رسم ختنهی زنان درجه بندی میشده است. به عنوان مثال بردهها در اندازهی بسیار بیشتر و شدیدتر ختنه شدهاند تا باردار نشوند. این زنان برده قیمت بالاتری داشتهاند.
محققان سوای مباحث بسیار مهم مردسالاری، از جمله دلایل دیگر این کار را مسالهی اقتصادی، کمبود مواد غذایی در نقاطی از اسیا و افریقا هم میدانند که باعث میشده ختنه زنان به مراتب بیشتر و رادیکالتر انجام شود تا از ازدیاد جمعیت جلوگیری کنند.
کار زنان، کاری از ژینا مدرسی گرجی
همانطور که در سودان و بسیاری کشورهای دیگر این رسم همچنان به نسبت ماندگارتر بوده است. این عمل در مورد زنان بیوه هم سخت تر انجام میشده تا نتوانند دوباره ازدواج کنند.
ختنه، چه تا ثیرات و عوارض جسمی و روحی بر زنان و دختران دارد؟
متاسفانه این عمل در اکثر موارد با وسایل آلوده و غیر بهداشتی و بدون استفاده از هیچ داروی بیهوشی صورت گرفته و میگیرد که باعث دردهای شدید جسمی و عواقب روحی ناشی از شوک در پی دارد.
گفته شده در اکثر موارد بر اثر خون ریزیهای شدید و گاه غیرقابل کنترل، حتی فرد، تلف شده است. از عوارض آنی پس از ختنه، آسیب مجرای ادراری، زخم، بیماری کزاز، عفونتهای مثانهای، عفونتهای خونی و یرقان است و از عارضههای بلند مدت و عمدهی ختنهی زنان و دختران، کیست و دمل در ناحیهی مجرای ادرار، برآمدگی دردناک در مسیر اعصاب و تورم های بند آورندهی جریان ادرار و یا دهانهی مجرای تناسلی است که باعث دشواری تخلیه ادرار میشود.
قطع قاعدگی، جمع شدن خون قاعدگی در شکم و یا به تاخیر افتادن و سختی دوران قاعدگی هم از جمله دیگر عوارض این عمل بی رحمانه است.
در انواع حاد این عمل امکان نازایی وجود دارد و در بقیهی موارد خطرات و دردهای شدید در زمان زایمان وجود دارد. عفونتهای حاد و مزمن یا متناوب مجرای ادرار و لگن که در ختنههای سخت دوران کودکی دیده شده است. ایجاد جوشگاه (اسکار) در قسمت بریدگیها با طول و گسترگی زیاد، دفع بی ارادهی ادرار و برعکس نگه داشتن ادرار به دلیل درد و سوزش هنگام ادرار و مشکلات کلیوی نیز از دیگر عوارض این عمل است.
ایجاد دردهای غیر قابل تحمل هنگام رابطهی جنسی و در نتیجه بروز مشکلات و کشمش میان زوجها، تجربه نکردن ارگاسم (ارضا جنسی) که حق طبیعی هر انسانی است و مشکلات روحی و روانی از جمله: افسردگی، سرد مزاجی، اضطراب شدید و کاهش میل جنسی در زنان هم از دیگر عواقب این عمل است.
خوشبختانه گزارشهای رسیده نشان از آن دارد که تعداد زنان و دخترانی که در شهری مانند سنندج ختنه میشوند، کمتر شده است، شما میتوانید علت این حرکت مثبت را برای ما توضیح دهید؟
چند دلیل عمده برای کاهش یا اتمام این رسم و عمل در سنندج میتوان ذکر کرد. قطعا در اختیار داشتن امکانات شهری و فرهنگ شهرنشینی از جمله این دلایل است.
سنندج حتی در دورههایی که رسم ختنه در آنجا وجود داشت؛ این عمل را با شدت و در اندا زهی زیادی انجام نمیدادند، بلکه در حد کمتری نسبت به شهرهای دیگر این کار انجام میشد. انگار فقط خواستهاند سنت را انجام داده باشند. حتی بیشتر اوقات، جدا از عرف محدود کردن امیال جنسی دختران، آن را به عنوان شیوهای برای زیبا کردن دختران انجام میدادهاند.
روسری، کاری از ژینا مدرسی گرجی
طبیعتا بهبود نسبی وضعیت اقتصادی، حضور فعالان مدنی در دورههای مختلف، ارتباطات بیشتر سنندج با مردمان و شهرهای دیگر و آگاهی یافتن از راههای مختلف و عوارض این کار، تاثیرات به سزایی بر کاهش یا اتمام این روش داشته است.
مسلم است والدینی که آگاه هستند، هیچگاه چنین بلایایی را برای فرزندانشان قبول نمیکنند و قطعا نسل به نسل و با افزایش آگاهی، این عمل و رسوم از بین خواهد رفت. البته با کاتالیزور لازم پشتیبانی حکومتها که این امر را غیرقانونی اعلام نمایند و امکانات بیشتری برای آموزش در اختیار نیروهای مدنی قرار قرار دهند.
در ادمه با خانم پروين ذبيحی، فعال حقوق زنان و کودکان و یکی از پایه گذاران کمیته علیه خشونتهای ناموسی، گفتوگو کردهام:
خانم پروین ذبیحی، آیا ختنهی زنان در تاریخ، رابطهای با مسائل اقتصادی، فرهنگی و مذهبی در جوامع گذشته و حال داشته است؟
بله بیتردید هر کدام از این عوامل در شکلگیری و تداوم این پروسهی خونین، نقش به سزایی داشتهاند. در واقع عوامل زیادی از دوران باستان دست به دست هم داده که این پدیدهی کثیف رواج پیدا کند.
به نظر من و قبل از هر چیز، جعل افسانه و خرافات در پیدایش این موضوع نقش داشتند. مثلا در مصر، دختران را ختنه کرده و اندام بریده شده را در داخل کیسهای به گردنشان آویزان میکردند تا در روز جشن سپاس از رود نیل و هنگام بالا آمدن آب رود، دسته جمعی آن قطعهی بریده شده را در رودخانه بیندازند. چون فکر میکردند اگر این کار را نکنند نمیتوانند ازدواج کنند و در صورت ازدواج هم نازا خواهند بود و اگرهم فرزندی بیاورند، زنده نخواهد ماند.
پیدایش طبقات و فرهنگ مردسالاری وحس تملک مردان بر زنان، آنان را واداشت تا برای حفظ این مالکیت با توسل جستن به جهل وخرافات و در اختیار گرفتن تمامی نهادهای اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و توسل جستن به واژههایی چون ناموس، شرف، پاکی ...؛ این مالکیت را تداوم بخشند و ختنه نیز یکی از حربههایی بود که آنان برای کنترل میل جنسی زنان بکار بردند و به آن مشروعیت آسمانی بخشیدند.
در نهایت عرف، عادت، جهل، سنت، و فرهنگ واپسگرا یی از دلایل ماندگاری این موضوع شد و در آخر اینکه در کشورهایی که این مساله متداول است، هزاران مرکز پزشکی و مامایی محلی و دکتر و پرسنل مراکز درمانی، از این راه سود هنگفتی به جیب میزنند.
نقش طبقات اجتماعی در پیدایش این پدیده شوم چگونه بوده است و کدام طبقه نقش بیشتری در رشد ختنه و حفظ آن در دورانهای گذشته تا حال داشته است؟
از زمان برده داری، این عمل شروع شده و جامعهی سرمایه داری هم با تمام ادعای پیشرفت علم و آگاهی نتوانسته آن را ریشه کن کند.
در دوران مادرسالاری، جنگ و خشونت، ثروت و برتری طبقاتی وجود نداشت. کنترلی بر روابط جنسی وجود نداشت و فرزندان از طریق مادر شناسایی میشدند. پیدایش طبقات و انتقال قدرت به مردان، نظم و سیستم موجود را بهم ریخت.
در واقع زنان، بردگان، اشیا و حیوانات جزو مایملک مردان بودند و آنها برای حفظ این مالکیت، نهادها، قوانین، فرهنگ وادبیات خاص خود را بوجود آوردند. برده داران، بردهها را اخته کردند تا دنبال امیال جنسی نروند و تمام نیرویشان صرف کار شود و بعدها هم کنیزکان را نیز به همین دلیل و برای اینکه حامله نشوند ختنه کردند.
پروین ذبیحی
از طرفی با داشتن همسران متعدد نمیتوانستند وقت زیادی را به آنها اختصاص دهند و برای اینکه زنان، امیالشان کنترل شود، در پی انتقام جویی نباشند، از خطوط قرمز عبور نکنند و ارتباط خارج از خانواده با مردان دیگر نداشته باشند؛ این عمل ضد بشری به روی آنان اعمال میشد و در نهایت با رواج تک همسری برای زنان و شناسایی فرزندان مشروع از نامشروع به خاطر انتقال توارث به فرزندان واقعیشان، باز هم این عمل انجام میشد و این چرخهی خشونت و زن ستیزی تا امروز همچنان قربانی میگیرد.
با توجه به کار تحقیقی میدانی شما با امکانات کمی که داشتهاید، عوارض و پیامدهای روحی جسمی و روانی قضیه از دید پزشکان، جامعه شناسان و روانشناسان بر روی قربانیان ختنه چگونه بوده است؟
ما در بروشوری که از طرف کمیته علیه خشونتهای ناموسی منتشر کردهایم، پیامدهای روحی و روانی و جسمی را مفصل توضیح دادیم و من اینجا خلاصه وار به آنها اشاره میکنم:
در کودکان، بی اعتمادی به اطرافیان نزدیک، مثل پدر، مادر و فامیل را به همراه دارد که این خشونت را بر آنان اعمال میکنند. اضطراب و دلهره ناشی از انتظار برای فرارسیدن لحظهای که باید قربانی شوند، با توجه با خاطرات تلخ نزدیکان و دوستانشان در این مورد، از دیگر عوارض است.
آنها از برهنگی در مقابل بیگانگان و دست اندازی آنان شرم دارند و احساس حقارت و عقب ماندگی میکنند، به خصوص بعدها با دیدن افرادی که ختنه نشدهاند، این موضوع تشدید میشود. آنها بعد از عمل و در خلوت و انزوا از خود میپرسند که چرا این طور شد و من چه اشتباهی کرده بودم که این کار انجام شد؟
او نمیداند بزرگترین جرمش دختر بودنش است. همه اینها دست به دست هم داده و باعث انواع بیماریهای روحی وروانی از جمله ترس، اظطراب، گوشه گیری، شب ادراری و کابوس در آنان میشود.
در بزرگسالان نیز به دلیل سرد مزاجی زنان در هنگام ارتباط جنسی، با همسرانشان مشکل پیدا میکنند. نزاع و کشمکش خانوادگی و طلاق و چند همسری و ایجاد ارتباط نامتعارف با زنان و مردان دیگر را به دنبال دارد و در این مورد، علاوه بر از هم پاشیدگی زندگی، کودکان باز قربانی طلاق میشوند وبخشی از آنها تبدیل به کودکان کار و خیابان شده و در دام فحشا، اعتیاد و مواد مخدر میافتند.
در خیلی از موارد دختران از ترس ختنه از خانه فرار میکنند و بر سرشان همان میآید که بر سر سایر دختران فراری میآید. عوارض جسمی هم که عفونت، کیست، نازایی، قاعدگی دردناک و ... است.
علل ناشناخته ماندن این جنایت علیه زنان در ایران وعراق چیست و همچنین نقش خود زنان قربانی، در تداوم و مسکوت ماندن و ادامهی این کار چیست؟
صحبت از مشکلات و ارتباط جنسی زنان، تابو است. این مساله به عنوان بیشرمی، بیحیایی و عبور از خط قرمزی که جامعه و مردان برای حفظ شرف و ناموس کشیدهاند تلقی میشود. اگر غیر از این باشد، مرگ و نیستی و یا رسوایی در انتظارشان است.
پس زنان حق اظهارنظر در این مورد را ندارند. از طرفی خیلی از زنانی که بعدها میفهمند در حقشان چه جنایتی شده و چه صدمهی عظیمی دیدهاند، از بازگویی آن برای دیگرانی که این عمل در موردشان اعمال نشده شرم دارند، چون نمیخواهند او را ناقص وعقب افتاده بدانند.
خب، خیلی وقتها هم از مضرات آن کمترین اطلاعی ندارند، ضمنا خیلی از زنان، خود عامل انتقال این پدیده کثیف هستند، چون نمیخواهند خلاف عرف وعادت جامعه عمل کنند و هیچ نوع آگاهی در مورد عواقب خطرناک آن ندارند و زمانی که متوجه میشوند، به علت جامعه پذیری پدیده در آن جوامع وعکس العمل منفی سایرین، آن را با کسی در میان نمیگذارند تا دچار دردسر نشوند.
مردان هم که خود بوجود آورندگان این عمل شنیعاند، نمیخواهند در این مورد حرفی بزنند. حرف زدن در این مورد یعنی افشای مسائل ناموسی وغیرتشان را جریحه دار میکند و از طرفی مالکیتشان را بر زنان ضربه پذیر میکند.
نکتهی دیگر که باید حتما به آن اشاره کنم، جو سیاسی منطقه است که مجال کمتری برای پرداختن به مسائل و معظلات اجتماعی باقی گذاشته است. خوشبختانه در چند سال اخیر فضای بیشتری برای پرداختن به این معظلات فراهم شده است.
گستردگی ختنه زنان و دختران در ایران وعراق در چه میزانی است و چه تلا شهایی برای ممنوع کردن آن صورت گرفته است؟
در عراق بسیار گسترده و رایج است و در خیلی از مناطق آنجا از جمله اربیل، سلیمانیه و دهوک بسیارگسترده است. خانم روناک فرج، تحقیقی میدانی وسیعی در این مورد انجام دادهاند و من آن را از کردی به فارسی ترجمه کردهام وهنوز آماده چاپ نشده که حاصل کارشان را ببینیم.
در تمام روستاها، شهرها و اردوگاهها، محلات، مدارس و دانشگاهها فرم پخش کردهاند و مصاحبه داشتهاند. در این کتاب به راحتی میشود به عمق فاجعه و میزان سلاخی زنان و کودکان پی برد.
گزارش تکان دهنده واشنگتن پست را هم که دیدید و در وبلاگ ما درج شده و میتوانید ببینید. اما در ایران خوشبختانه نسبت به سایر کشورها، این موضوع گسترش کمتری دارد. ولی در بعضی مناطق مثل استانهای کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی، خوزستان، لرستان و سیستان و بلوچستان متداول است.
ناگفته نماند که این عمل قانونی نیست و ما اینجا نه با مانع قانونی، بلکه با عرف و عادت و سنن مردم طرف هستیم. من فکر میکنم با کار مداوم و تلاش گسترده و اطلاع رسانی و دلایل مستند بتوانیم خواستار ممنوعیت و توقف آن از طریق نهادهای قضایی بشویم.
به خصوص که از لحاظ ساختار جامعه و فرهنگ و سطح آگاهی، مردم ایران بسیارپیشرفته تر از خیلی از کشورهای آسیایی و افریقایی هستند و به آسانی میشود نسبت به کشوری چون عراق یا افغانستان فرهنگ سازی کرد.
باز گویی و معرفی افراد سرشناس و نظر آنها در این رابطه بسیار مفید است. بار اولی که خاطرات خانم نوال سعداوی پزشک نویسنده و مدافع حقوق زنان در مصر را خواندم در مورد مثله کردن خود و خواهرش که با چه جسارتی در این مورد نوشته، برایم خیلی جالب بود.
اما گل صحرا را که خواندم دیدم چه همت والایی داشته این واریس دیری که از 13 سالگی در صحرای افریقا، با آن سن کم به جنگ سرنوشت، سنت و واپسگرایی میرود. آن دختر 13 ساله افریقایی اکنون سفیر زنان افریقا در ساز مان ملل است و چه داستانهای تلخ وتجارب دردناکی از ختنهی همجنسانش را روایت میکند.
اما خاطرات یک شاهزاده خانم سعودی که در عربستان زندگی میکند و با نام مستعار منتشر شده، مرا به تحسین واداشت. در عربستان که هنوز رانندگی زنان ممنوع است و زنان سیاهترین روزهایشان را میگذرانند و در قعر اسارت و اوج بندگی به سر میبرند، و هرکس با کوچکترین لغزش، گردنش زده میشود؛ این خانم با چه جسارتی در دفاع از حقوق زنان برمیآید و چگونه علیه ختنه و سایر رسوم زن ستیز به مبارزه برمیخیزد.
دلم میخواهد همه زنان و مردان، این کتابها را بخوانند و بدانند که میتوانند دنیایشان را تغییر دهند. خودم هم چندین دوست شاعر، نویسنده، شاغل، خانهدار، روستایی، شهری، باسواد، بیسواد، پیر، جوان، فعال زنان و کودکان را دارم که دچار این مشکل شدهاند و هر کدام به تنهایی کلی در این مورد حرف و تجربه برای گفتن دارند.
این افراد بسیار بیشتر از تحصیلکردههایی که در این مورد آگاهی ندارند و نظر میدهند، میدانند. معمولا دلیل بودن این پدیده را در مهاجرت مردان میدانند، این دلیل یکی از دلایل توجیهی است، نه دلیل ریشهای وعلمی. خود زنان قربانی توضیحات خیلی بیشتری دارند، باید پای حرفشان نشست تا بفهمیم زخم درونی آنان کمتر از زخم جسمیشان نیست.
در رابطه با تحقیقات خودتان در ایران وعراق، از لحاظ آماری و مستنداتی که در دست دارید میتوانید برای ما بیشتر بگویید؟
بله مستندات عراق که خب به بعضی از آنها اشاره کردم. تلاش چند تشکل زنان که گامهای ارزندهای در این راستا برداشتهاند قابل تقدیر است. اما در ایران تا جایی که من خبر دارم خانمها فیروزه مهاجر و ترانه بنی یعقوب، تحقیقات ارزندهای در جنوب را در این مورد دنبال کردهاند.
آمار در این مناطق بالاست و معمولا دختران درچهل روزهگی ختنه میشوند. در پیرانشهر در یک کلا س چهل نفری 36 نفر ختنه شدهاند و دونفر غیربومیاند. در بوکان، تمام دانش آموزان دختر مدرسه دریک روستا و در اورامان از تعداد 50 نفر، دو سوم آنها قربانیان این توحشند.
در کامیاران دوستان از یک سوم جمعیت زنان گزارش کردهاند و به طور پراکنده از بانه، مریوان و سقز و اطراف ارومیه هم اخباری دریافت کردهایم. در پاوه هم که از صد در صد به نصف رسیده است. این را هم بدانید که ما تازه شروع کردهایم وهیچ نوع حمایت مادی و معنوی هم نشدهایم تا با روشی استاندارد وعلمی تحقیقاتمان را ادامه دهیم و یک جمع بندی کلی کنیم.
کار بسیار دشوار و مستلزم زمان طولانی وهزینهی سنگین مالی است که بشود با یک فرهنگ چند هزار ساله دست وپنجه نرم کرد.
قربانیانی که با آنها مصاحبه کردهاید، چه راهکارهایی با توجه به جو حاکم در محیطی که درآن زندگی میکنند دادهاند؟
من هفته گذشته در یک مهمانی در شهر مریوان، پنچ زن اورامی را دیدم که چهار نفر آنها هجیجی بودند. مادر، دو دختر و عروسشان، همگی متاهل وهمگی هم ختنه شده بودند. بحثمان که گرمتر شد، کم کم شروع به درددل کردند.
بی تعارف هر چهار نفر از سرد مزاجیشان گفتند و من هم از مضرات آن، به مسالهی نازایی که اشاره کردم، مادر گفت که من دخترم 10 سال است که ازدواج کرده و بچه دار نمیشود. او پرسید ممکن است که این قضیه در مورد او هم صدق کند؟
عروس آن خانواده هم گفت، خواهرم که سه بار متوالی ختنه شده وهر بار گفتهاند برشش کم بوده، 5 سال است ازدواج کرده و او هم نازا است. حرفهایشان خیلی درد ناک بود و من به آنها توصیه کردم که این مساله را به پزشک معالجشان بگویند.
مادرشان میگفت یک بار به دکتری مراجعه کردم و او دلایل خطرناک بودن این عمل را برایم گفت و از من خواست در نشستهای زنانه، برای آنها توضیح دهم ومن هم این کار را میکنم.
زمانی که من برای آنها ثابت کردم که قضیه الان یک سنت غلط است، نه چیز دیگر، آنها میگفتند پایگاههای بهداشتی و مراجع مذهبی و قانون باید مانع تداوم این سنت غلط و واپسگرا بشوند. اکثرا وقتی به نادرست بودن مساله پی میبرند، این چنین پیشنهادهایی دارند.
آیا مردان و پدران آینده میتواند در کم شدن این جنایت نقشی داشته باشند؟
این یک واقعیت گریزناپذیر است که هر چه میزان شعور و آگاهی افراد بالا میرود، چه زن و چه مرد، مبارزه با سنتها و باورهای غلط آسانتر میشود.
من سالهاست در زمینهی «علیه خشونت بر زنان» کار میکنم و در این راه با مخالفتهای شدید خانواده و از جمله همسرم روبرو بودهام. در چند سال اول با شرایط بسیار بدی دست و پنجه نرم کردم. باور کنید کل کارهایم به اندازهی مشاهده و آگاه شدن همسرم از توحش و بربریتی که در ختنه بر زنان اعمال میشود، تاثیر نداشت.
اوایل به خاطر عکس العمل ایشان در رابطه با مطرح شدن مشکلات جنسی زنان بسیار با احتیاط عمل میکردم؛ اما یک روز چند مصاحبه تصویری به همراه چند عکس از زنان و کودکان قربانی را که داشتم به او نشان دادم، عمیقا متاثر شد و از آن روز از مخالفین سرسخت قصابی دختران شد و بسیار من را برای ادامهی کارم تشویق میکرد
او به طور مرتب برای من مقالات را جمعآوری میکند و در تهیهی مطالب هم بسیار کمک میکند.
خب این باعث شد که بدون هیچ مانعی از طرف ایشان در مناطق مختلف به سفر بروم و تحقیقاتم را ادامه بدهم. کافی است مردان را متوجه عواقب قضیه بکنیم.
کم نیستند مردان روشنفکر و تحصیلکردهای که پا به پای فعالین زن در این مورد و حتی گاهی چند گام جلوتر از زنان کار میکنند.
همین مردان آگاه در کنار زنان و دختران تحصیلکرده، به خصوص در سطح دانشگاهها و مدارس میتوانند علیه این پدیده نحس و سایر اشکال خشونت روشنگری کنند. آنها میتوانند از عوامل ریشه کنی خشونت باشند.
خشونت ابداع مردان است و به کمک خود آنان نیز میشود علیه آن مبارزه کرد.
قسمت اول و دوم
• خشونت علیه زنان در کردستان، ریشه فرهنگی دارد
• «مبارزه با خشونت علیه زنان، از بطن آزادی میآید»
|
نظرهای خوانندگان
خسته نباشید.امان از جهل و نادانی که هر چه میکشیم از ان است.
-- بدون نام ، Mar 12, 2009 در ساعت 06:00 PM١-در حال حاضر تخمین زده می شود که بین ١٠٠ تا ١٤٠ میلیون زن ختنه شده وجود دارد . در آفریقای سیاه( جنوب آفریقا )، خاور میانه و آسیای جنوب شرقی وجود دارد. در حال حاضر تقریبا دو میلیون دختر بچه، در معرض این عمل قرار دارند. ٢- انواع مختلف ختنهٌ زنانه وجود دارد که بستگی به میزان
برش دارد: بریدن نوک چوچوله و روکش پوستی آن، بریدن قسمتی یا تمام چوچوله و اغلب با بریدن لبهای کوچک، بریدن کمی از هر کدام این قسمت ها
، بریدن چوچوله و لبهای کوچک و لبهای بزرگ در قسمت اطراف واژن و دوختن ورودی واژن تا حد یک سوراخ کوچک برای ادرار و قاعدگی باقی گذاشتن
که به این کار ختنهٌ فرعونی یا(infibulation) گفته می شود، بریدنی های پزشکی، بریدن بمنظور گشاد کردن واژن که دربعضی از قبایل استرالیا بوسیله
یک پیر مرد و در پروو بوسیله یک پیر زن انجام می گیرد. در بعضی قبایل استرالیایی پس از این عمل روی دختر بچهٌ تازه بالغ شده در معرض عمل جنسی با مردان جوان قرار می گیرد ( ماٌخذ wikipedia)
محمدرضا
-- Mohamed Réza ، Mar 13, 2009 در ساعت 06:00 PMOmidvaram ke khanevadeyehayi ke dokhtaraneshoono khatne mikonand, dar dehat doordast, be site radio zamaneh dastresi dashte bashand ke een matalebo bekhoonand va be zeshtiye kareshoon pey bebarand, dar gheyre een soorat zahmathaye shoma dar een zamineh bifayedast, chon man va amsale man hame midoonim ke khatne(mardan ya zanan) khoshoonate mahze va chonin eghdami ra dar movrede bachehayeman anjam nakhahim dad(dar movrede pesaran motmaen nistam!).
-- بدون نام ، Mar 13, 2009 در ساعت 06:00 PMZemnan manzooretoon az ghesmat bandiye khoshoonat aleyhe zanan chiye? hame ghesmatha ke yekiye!!!!lol
shovan-USA
بخشی از نظرات پروفسور ابراهیم میرزایی پیرامون شان و جایگاه زن:
« اين زنان بودند كه اولين فرمان آزادي را در سند الهي بر روي زمين خاكي امضاء فرمودند»
-- ایران بانو ، Apr 7, 2009 در ساعت 06:00 PMامضاي تو منم
بتو اي هم رزم فروغ هستي ها ، ترا سپاس فراوان دارم و از تو اميدهاي بسيار بدل ساز كردم.زيرا كه طلوع ترا در جهان امروز بفال نيك گرفتم و راز جهان را در تو جستم .
ترا فراتر از خويشتن ميدانم و گهوارة جهان هستي را از آنسوي تا بدين سوي بفرمـان داوري و ژرفـاي دست تو سپردم .پـس ما را سامان ده و در دامنت پرتوئي از حقايق بگشا و راز انديشه ات را بگو تا ما از فروغ بيكران تو راز هستي هستا را بپوئيم .
تو خود بره گم كردگي، ناتواني و نابساماني فرزندانت آگاهي ، درد ما از توست و درمان ما هم از توست. ترا دادار هستي بخش نعمت هاي فراوان ارزاني داشته، تو همه چيز داري ؛ زيبائي و مهر، عاطفه و دوستي، هستي، خردو دانش، فروغ و آشتي و….. بالاخره راز نيكي. اينجاست كه ترا مسئول جهان كنوني مي خوانم و پرسش هاي بسيار در لانة فكرم از تو دارم.
بالاترين حجاب يك زن، حجابِ درون است و حجابِ درون، به بيداريِ وجود، حجابِ برون را راهگشا ميشود. بانوان در معنا اين هست كه بايد حفظ شوند و اين حفظ، يگانه در بيداري آنهاست.