رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳ فروردین ۱۳۸۸
گفتگو با آقای طاهر برهون، ژورنالیست کرد مقیم دورتموند آلمان

وضعیت روزنامه نگاری در کردستان

محمدرضا اسکندری، اسعد سلامی
mreskandari@gmail.com

آقای طاهر برهون در شهر بانه به دنیا آمده و تحصیلاتش در رشته مخابرات است. آقای برهون به خاطر فعالیت‌های سیاسی از سال 1362 ایران را ترک کرده و ساکن کشور آلمان است. او هم‌چنین یکی از بنیان‌گزاران انجمن کردهای خارج از کشور و از مسئولین نشریه هاوار است و در حال حاضر تلاش می‌کند که یک سایت اینترنتی به نام «رافه» راه‌اندازی نماید. در این برنامه رادیو ژیار، با مهندس طاهر برهون، ژورنالیست کرد مقیم دورتموند آلمان در مورد فعالیت‌های ژورنالیستی و حقوق بشر در ایران گفت و گو کرده‌ایم.

Download it Here!

وضعیت روزنامه نگاری در کردستان را چگونه می‌بینید؟

روزنامه‌نگاری در کردستان نوپاست‌ و با این‌که قبلاً فعالیت ژورنالیستی و روزنامه‌نگاری داشته‌ایم، اما یبشتر این فعالیت‌ها در یک چهارچوب تشکیلاتی و حزبی و کاملاً سیاسی بوده است و طیف‌های وسیع جامعه را در بر نگرفته ‌و به صورت حرفه‌ای‌ ‌جامعه‌ی کردستان در این عرصه مطرح نبوده است.

دلیل این ضعف به حکومت‌های وقت مربوط می‌شود که هیچگاه اجازه‌ی چنین فعالیت‌هایی را نداده‌اند و رسانه و روزنامه‌نگاری همیشه در انحصار حکومت‌ها بوده است.

از طرف دیگر فعالیت‌هایی که قبلاً انجام شده، به صورت آماتور بوده که هیچگاه جلب توجه نکرده و بیشتر در خارج از کشور بوده است، اما در سال‌های اخیر فعالیت‌هایی صورت گرفته ‌که کم کم در حال مطرح شدن است. اما هنوز هم کمبودهایی دارد.

بگذارید من تعریفی از روزنامه‌نگاری داشته باشم. امروز روزنامه‌‌نگاری در دنیا، یک صنعت است که بخشی از رسانه های جهانی و ارتباطات است‌ و روزنامه‌نگاری کردی هنوز فرسنگ‌ها‌ با این صنعت و این حرفه، فاصله دارد.

منظور من از حرفه‌ای بودن، تکنیک روزنامه‌نگاری، پربار بودن، زیبایی و تعاریفی از این قبیل نیست، بلکه منظور من این است که ژورنالیست باید با امکانات و بودجه لازم در این شغل، زندگی روزمره‌ی ‌خود را ‌اداره کند. در این شرایط است که روزنامه‌نگاری حرفه‌ای ایجاد می‌شود و در بازار روزنامه‌نگاری نیز با دیگر مراکز خبری رقابت می‌کند.

اگر گریزی به فعالیت شخصی شما داشته باشم‌، در‌باره چگونگی فعالیت ژورنالیستی خود چه توضیحی خواهید داد؟

ما تا چند ماه قبل نشریه‌ای‌ ماهانه به اسم هاوار را چاپ و پخش می‌کردیم که با هزینه‌ی‌ شخصی خود ما یعنی من و پنج نفر از دوستانم انتشار می‌یافت و به علت مشکلات مالی، فعلاً تعطیل شده است.

پراکندگی نیروهای فعال در روزنامه‌نگاری، خود عامل بزرگی در ضعف این بخش رسانه های کردی است و ما نمی‌توانیم کاری فراگیر انجام بدهیم. اهل قلم لازم است زیر چتر یک واحد متشکل به فعالیت بپردازند.

در نگاهی گذرا که‌ به بعضی از شماره‌های نشریه‌ی شما، هاوار داشتم - شاید برای هر بیننده‌ای دیگر نیز این نکته صادق باشد - قابل تامل بودن مطالب محتوی ان بود که شاید تلاش و استمرار شما هم تحسین‌برانگیز باشد.

متاسفانه فرهنگ مطالعه در جامعه‌ی ‌ما، بسیار ضعیف است. ما همیشه شنیدن را بر خواندن ترجیح داده‌ایم، زیرا شنیدن، راحت‌تر است. مردم حاضرند ساعت‌ها به رادیو گوش بدهند، اما حاضر نیستند دقایقی را به مطالعه بپردازند. این مساله را بارها حتی در مصاحبه‌های رادیویی و تلویزیونی هم مطرح کرده‌ام.


مهندس طاهر برهون

البته منظور من آن بخش از جامعه نیست که بی‌سواد یا کم‌سواد هستند، بلکه منظور من بخش روشنفکر جامعه است. اگر ما آمار ساعات مطالعه‌ی‌ یک فرد آلمانی با یک فرد ایرانی را مقایسه کنیم، فاصله‌ی ‌وحشتناکی را خواهیم دید.

ما از کاغذ و قلم بسیار دور هستیم. حتی از نوشتن هم خودداری‌ می‌کنیم. مثال جالبی برای شما می‌آورم. فردی از هلند تلفنی با من صحبت کرد و حدود ۴۵دقیقه از یکی از مطالب نشریه‌ی ‌ما انتقاد کرد. او حاضر بود این هزینه‌ی‌ سنگین را متحمل شود اما حاضر نبود که با نوشتن چند پاراگراف، انتقادات خود را مطرح و در نشریه‌ی هاوار به‌صورت مجانی چاپ کند و مردمان دیگر هم از آن بهره مند شوند.

به همان نسبت هم فردی که حاضر به نوشتن چند پاراگراف نیست، حاضر نخواهد بود که با علاقه و عمق بیشتر به مطالعه بپردازد. متاسفانه آگاهی و اطلاعات ما، همیشه از طریق شنیدن از زبان دیگران به‌دست می‌آید، نه از طریق مطالعه.

به همین دلیل است که در مسیر حتی بحث‌های علمی گاهی کم می‌آوریم و یا به دره‌ سقوط می‌کنیم. همین فرهنگ است که وقتی نشریه‌ای مانند هاوار تعطیل می‌شود، عکس‌العملی از خود نشان نخواهد داد.

شاید این گمان در ذهن بعضی از فعالان روزنامه‌نگاری وجود داشته باشد که در ایران امروز، فعالیت روزنامه‌نگاران داخلی با محدودیت و مرزهای مشخصی روبرو باشد و این دغدغه پدید می‌آید که همانا موجب ایجاد نوعی رکود و یا افت در این زمینه بشود. تا چه حد این ‌گمانه‌زنی با واقعیت هم‌خوانی دارد‌؟‌

نه، برعکس من فکر می کنم فشارهایی که وارد می‌شود، نشانه‌ی ‌مقاومت است. اگر جامعه‌ی روزنامه‌نگاری که بخشی از جامعه‌ی‌ مدنی است، حرکتی نداشت، بی‌شک چنین سرکوبی هم نبود.

دوم این‌که ما تعریف مشخص داریم و باید دنبال تعریف‌ها ‌برویم. ما در ایران نقض حقوق بشر نداریم، یعنی با تعریف حکومت، ما حقوق بشر نداریم.

من به این شکل موضوع را بررسی می کنم، در تمام دنیا مردم حکومت‌ها ‌را انتخاب می‌کنند، اما‌ در ایران، حکومت مردم را انتخاب می کند‌. یعنی حکومت ایران می‌گوید آن‌هایی که با ما هستند، مردم هستند و آن‌هایی که با ما نیستند‌، مردم نیستند‌ و مرز جغرافیایی هم برایش مطرح نیست.

برای حکومت ایران، آن مردمی مهم هستند که رو به قبله‌ی‌ او نماز می‌خوانند و برای‌ او سینه بزنند، حال چه در ایران باشد چه فلسطین‌، چه در لبنان و عراق و هر جای دنیا.

در داخل خود ایران هم حقوق بشر شامل کسانی می‌شود که با حکومت هستند و اینان بقیه‌ی‌ مردم را بشر به حساب نمی آورند.

در واقع طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، نصف بیشتر مردم ایران دارای محرومیت قانونی هستند، به‌خصوص زنان. ۲۵در صد مردم که سنی هستند، هیچ حقی ندارند. دیگر اقلیت‌های مذهبی و قومی که هیچ حقی در ایران ندارند.

اگر ما این موارد را حساب کنیم، تنها یک اقلیت ۱۰ درصدی باقی خواهد ماند که حکومت ایران، آن‌ها را بشر به حساب می‌آورد و حقوق آن‌ها را رعایت می‌کند. آن‌ها همه چیز را دارند. رسانه های ایران دست آن‌هاست. پول و امکانات ایران دست آن‌هاست. سرمایه‌گذاری می‌کنند.

یعنی ۱۰درصدی که حکومت آن‌ها را بشر به حساب می‌آورد، داری حقوق کافی هست و ۹۰درصد مردم، انسان‌های‌ درجه ۲ هستند. به چند دلیل.


عده‌ای‌ سنی هستند که نمی‌توانند با شیعه برابر باشند، ۵۰ درصد زن هستند که نمی‌توانند با مردها برابر باشند، عده‌ای دارای ادیان دیگر هستند که با اسلام نمی‌توانند برابر باشند.اقلیت‌های ملی و قومی که حق و حقوق اولیه را هم ندارند، بنابراین تعریف حقوق بشر در ایران کاملاً مشخص است. مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ۷ نوع نژادپرستی در ایران هست‌ که تا این مشکلات در ایران وجود داشته باشد، حقوق بشر معنی نخواهد داشت.

به عنوان اخرین سوال، در نگاهی کوتاه چه تحلیلی‌ از ‌رسانه‌های ایرانی خارج از کشور دارید؟

ما یک درد کلی داریم که آن هم ارتباط ضعیف ما با داخل کشور است که البته دلایل مخصوص به خود دارد، مانند سرکوب، دستگیری‌. من معتقدم کسانی که در داخل کشور مبارزه می‌کنند، بسیار شجاع‌تر از ما هستند. حتی در مواردی، کسانی که در خارج از کشور هستند دست به عصا‌تر حرکت می کنند تا کسانی که در داخل کشور هستند.

اما اگر بخواهم به‌طور عام این مساله را ارزیابی کنم، به دلیل عدم ارتباطات مستقیم و مستمر و ارگانیک با داخل کشور، متاسفانه بسیاری از شعارها، ذهنی هستند. به دلیل این‌که نبض تحولات داخلی را در دست ندارند.

من معتقدم هر رسانه‌ای که نبض تحولات داخل را در دست داشته باشد، در شعارهای خود واقع‌بین‌تر خواهد بود. به هر حال به دلایلی که عرض کردم، ذهنی‌گرایی حاکم است و در ارزیابی‌ها مدینه‌ی فاضله مشاهده می‌شود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

برنامه جالب و مصاحبه ای خواندنی بود / انشاالله شما فرزندانم موفق باشید . کاش رادیو ژیار سایتی جداگانه داشت یا لوگویی معلوم در داخل رادیو زمانه
------------------------------
دکتر مرادی با سلام و عرض ادب، رادیو ژیار وبلاگ مستقلی با همین نام دارد و ادرس ان:http://radiozamaneh.com/jiar/
است

-- دکتر مرادی - فرانسه ، Oct 22, 2008 در ساعت 02:46 PM

واقعاً تا کنون فکر میکردم فقط اقلیت های قومی شهروند درجه 2 هستند نمیدانستم که خود من به این مسئله گرفتارم. از دوستان رادیو ژیار و آقای برهون بی نهایت متشکرم.
ساندرا از تهران

-- ساندرا ، Oct 23, 2008 در ساعت 02:46 PM

آقای دکتر مرادی خودشان دهها سایت هستند و همیشه ما از نظرات ایشان بهره مند بوده ایم
امیدوارم در آینده حضور فعالتری داشته باشند.
با سپاس فراوان
سمانه از کرند

-- سمانه ، Oct 23, 2008 در ساعت 02:46 PM

سلام
مصاحبه جالبی بود و پاسخها واقع بینانه بود.دوستانی که در خارج از کشور هستند غالبا با فضای داخل کشور چندان آشنایی ندارند و شاید به همین دلیل باشد که غالبا شعارها و روش های فعالین داخل کشور را حداقلی و ناکافی می پندارند!
نکته جالب تر اینکه در داخل کشور نیز دوهفته نامه ای بنام "هاوار" منتشر می شد که اسفند ماه سال گذشته(86) از انتشار بازماند (البته نه بخاطر مشکلات مالی بلکه به محاق توقیف رفت) که 15 شماره سردبیری آن با بنده بود.

-- توفیقی ، Oct 23, 2008 در ساعت 02:46 PM

با سلام و خسته نباشید .
١ - دوستان عزیز از اینکه مرا مهندس خطاب کرده اید سپاسگذارم .
ولی چکنم که نیستم . خواهش میکنم پیش از آنکه به سرنوشت آقای کردان دچار شوم
این اشتباه فاحش را تصحیح فرمایید.
٢ - تلاشهای من چه در برپایی انجمن کردهای مقیم خارج - چه در انتشار فصلنامه ی هاوار و
چه اکنون در راه اندازی سایت « رافه » ‌, همواره کمترین بوده است . سنگینی بار در تمام راه بر
دوش دردآشنایانی بوده است که هنوز بخت همصحبتی شما را نداشته اند . با سپاس مجدد

-- طاهر برهون ( بدون هیچ پیشوند و پسوندی ) ، Oct 24, 2008 در ساعت 02:46 PM

آقای برهون عزیز راجع به نظرتان درباره عدم اظهارعلاقه عده ای کثیرازهموطنان به مطالعه واجتناب ازادبیات نوشتاری کاملا صحیح فرموده ایر اماراجع به ایرادات وارده به احزاب فعال یا...بایداین راهم متذکرگردم آیاکسرشان این عزیزان میشوداگربه نحوی ازانحاسیاستهاوسازوکارحزب توده راالگوقراردهندکه تاکنون نیزاعضای این حزب اگرنه نویسنده بلکه اکثرااهل فضل ومطالعه میباشندوحتی آمارغیرآشکاراماملموس حکایت ازموفقیتهای بینظیرآنها درعرصه های علمی وادبی حکایت میکند.

-- هیواسقزی ، Mar 23, 2009 در ساعت 02:46 PM