رادیو زمانه > خارج از سیاست > برنامه ها > وهابیون و سلفیون | ||
وهابیون و سلفیوننگاهی به نزاع مذهب در تاریخ معاصر کردستان ( وهابیون و سلفیون ) در هفتههای گذشته مسالهی وهابیون و سلفیها خیلی مطرح شده و در جاهای مختلف در کردستان، سر پل ذهاب و سنندج نمیشود که بصورت رسمی با لباسهای متحد الشکل و با تبلیغات زیادی در مساجد پیدا میشوند. میتوانید در رابطه با مسالهی این گروه برای ما توضیح بدهید که اینها کی هستند و چه رابطهای با ملاکریکا در کردستان عراق که الان در نروژ هست دارند، با گروه آنها؟
حرکت مذهبی که آقای ملاکریکا رهبری میکند با جریانات مذهبی در ایران رابطه دارند؟ چون بعضی از خبرها میرسد که شاخههایی از حرکت اسلامی جدا شدند و با این جریان در ارتباط هستند و حتی در سنندج و در سرپل ذهاب اینها خیلی فعال هستند؟ بعد از 2001 این مساله مطرح شد. حالا زرقاوی پشت قضیه بود، در خلیج فارس و مساله بحران خلیج این مساله تحت حمایت قرار گرفت یا اینکه درواقع آن ایام که زرقاوی از تامین مالی ملاکریکا برخوردار بود چه حکومت مرکزی پشت این قضیه بود. همانطوری که الشرق الوسط این مساله را آن موقع یادم است که خیلی به راحتی افشا کرد. این سلفیها در کردستان عراق یک جایگاه و پایگاهی برای خودشان از نظر سیاسی بدست آوردند. منتها باید دقت بکنیم که آیا آمریکا حمایت کرد که اینها در کردستان عراق حضور داشته باشند یا جای دیگری و یک شخصیت دیگری. چه حقیقی و چه حقوقی. و از چه کانالی توانستند اینها در ایران حضور پیدا بکنند و چه کاتالیزوری عامل رشد فعالیت این افراد شد. حرف جلال طالبانی خیلی برای من جالب بود در روزنامه الحیات چاپ لندن نوشته بود در مورد آقای طالبانی که گویا در ایران گفتند که این اعضاء در ایران دستگیر شدند و دفتر این گروه در ایران تعطیل شده. آن تحلیل گر استاد تاریخ سیاسی در لندن است پرسیده بود اینها چطوری در ایران دفتر داشتند و در ایران فعالیت داشتند. و متاسفانه ما میبینیم که یک نوع ناآگاهی در حکومت مرکزی هم هست. اینکه خیلی جالب است نماینده ولی فقیه در کردستان میآید در سخنرانی خودش در استانداری میگوید خوشبختانه جریان مذهبی وهابیت و سلفی در کردستان خبری نیست. خب اگر خبری نیست، خب خدا کند خبری نباشد. اما حالا که خبری هست و حتی فعالیت علنی دارند. این نوع ناآگاهی حالا شاید هم ناخواسته یا خواسته؛ من احساس میکنم که باید یک نوع تعغیر نگاه در آن رخ داده بشود. چرا سلفیها کردستان را انتخاب کردند برای کارهای خود و چرا حکومت مرکزی در رابطه با حرکتهای آنها هیچ عکسالعملی نشان نمیدهد؟ مثلا در جاهای دیگر هم ما سنی مذهب داریم در ایران. دو جا می توانند فعالیت بکنند یا در بلوچستان یا در کردستان. ولی امنترین جایی که بتوانند نگاه امنیتی حکومت را هم تحریک بکنند درواقع میشود گفت کردستان است. در کردستان ایران بعد از انقلاب، چون نوع نگاه نوع نگاه غیر روشن و مبهمی بود و متاسفانه این ابهام باقی ماند، هر نوع حرکت مذهبی در کردستان با یک ذره اخلال و بینظمی و اجازه رشد ندادن و اجازه زمینه مناسب را فراهم کردن روبرو شده. پیشرفت و توسعه پیدا نکرد. وقتی که این نوع عقیم شدن ایدئولوژی و تفکر باقی ماند یا عقیم شدن این پروژه؛ خیلی افراد به نفع خودشان از آن استفاده میکنند. ولی این نوع کار را در واقع میشود گفت که جای سوال دارد که چرا وقتی که یک جریانی در داخل کردستان بعد از انقلاب یا قبل از انقلاب میخواهد حرکت بکند حکومت مرکزی به شدت برخورد میکند و آن وقت چطوری هست که آنها حتی اصولی که در خط قرمز ایران گذاشته شده به راحتی توهین میکنند، اهانت میکنند و درواقع در داخل ایران هم هم نشریهشان را به مردم میرسانند، هم کاستشان و هم دیویدیشان را. یک پرسشی است که چرا اینها با این مختصات و خصوصیات اجازه فعالیت دارند و آن وقت باید با چنین مشکلات ناخواسته یا خواستهای روبرو بشوند. با توجه به گزارشهایی که از سیدیها و از اعلامیهها و از کتابهای آنها میرسد که شیعیان را فاسد میدانند و باید از بین بروند؛ کارهایی که القاعده انجام میدهد عملا می خواهند در ایران انجام بدهند در آینده این مشکل فقط برای کردستان است و یا مشکل سراسر ایران است؟ والا کردستان هم جزیی از ایران است. من کردستان را جدا از ایران نمیبینم. در ایام جنگ ایران و عراق من یادم است که بچه بودم در خود سنندج همیشه در افواه عام این مساله همیشه بود که اخوان المسلمین در کردستان نماینده دارند و افرادی دارند. چرا این مشکل ذهنی و نوع رفتاری باعث جنجال همیشه در کردستان بشود. وقتی که انسان آنها را نقد هم بکند آن چنان بر ساز شرافتمندانه و هاله تقدس انگشت میگذارند که یک نوع منزه طلبی را معیار و محک سنجش قرار میدهند که انگار شخص اگر نقد بکند ظلمی آشکار در حق بشریت کرده. و عوام فریبی هم درواقع باعث فقر فکری و خشونت ذهنی میشود و این افراد درواقع با ترور شخصیت و حذف هویت جامعهی کردها را مغشوش کردند. و اگر کردستان پایگاه شود چرا از این کانال در تمام ایران رسوخ پیدا میکند و چرا مملکت ما باید اجازه چنین سکوی پرتابی را به چنین جایی و کسانی بدهد و در این مسائل من فکر میکنم هنوز احتیاج به آن تغییرنگاه و سعی کردن در تحقیق بی طرفانه بیشتر هست برای دریافتن اصل موضوع. با توجه به اینکه شما ارتباط نزدیک با جوانان در کردستان دارید. آیا نسل جوان به این تشکل و این حرکت سیاسی مذهبی که سلفیها ایجاد کردند علاقه نشان میدهند؟ خود جوانها بنیاد فکری پویایی دارند در داخل ایران و از افراط و تفریط و آن انحطاط و راه عرفی صوفی گری منحط درواقع دور هستند. نه میشود جوانهای را خشک مغز و مرتجع و اهل خرافات دانست و نه میشود آنها را یک مشت انسان های فارغ و رها و بیتوجه به اصول جامعهشان دانست. و بعید میدانم که این نوع تفکرهای افراطی در قرن بیست و یکم در قرن ماهواره و اینترنت بتواند در جوانهای باهوش یک جامعه پیشرفته مبالغه و چنین تفکر عجیب و غریب پر افراطی باشند که در تاریخ ما در کردستان معاصر نداشتیم چنین چیزی. |
نظرهای خوانندگان
اطلاعات جالبی بود
-- احمد ، Sep 9, 2008 در ساعت 12:01 PMاز دوستان ژیار و دکتر قانعی فرد متشکرم.
لطفاً این موضوع را دوباره پیگیری کنید
احمد از تهران
هر کس به بهانه ای از موقعیت کردها سو استفاده میکند. از آقایان سلفی باید پرسید شما دیگر چرا ؟ بامی کوتاهتر از بام کردها نیافته اید
-- عبدالرحمن ، Oct 23, 2008 در ساعت 12:01 PMعبدالرحمن از سنندج