رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > مرگ، حتی برای لیدرها | ||
مرگ، حتی برای لیدرهارضا جمالیreza@radiozamaneh.comسناتور ادوارد کندی برادر جان اف کندی، رییس جمهور ایالات متحده چهارشنبه در سن هفتاد و هفت سالگی بر اثر سرطان مغز درگذشت. ادوارد کندی در سال ۱۹۳۲ در ایالت ماساچوست آمریکا متولد شد و کوچکترین فرزند خانوادهی کندی بود. وی پس از تحصیل در رشتهی برق در دانشگاه هاروارد وارد عرصهی سیاست شد و در سال ۱۹۶۲ بهعنوان سناتور انتخاب شد. زندگی شخصی ادوارد کندی بارها موضوع رسانههای آمریکا بود. وی از اعضای ارشد سنای آمریکا و حزب دموکرات این کشور بود که چهل و هفت سال پیش از این به عضویت این حزب درآمده بود. دو برادر او جان اف کندی، رییس جمهور ایالات متحده در دههی ۶۰ و رابرت کندی به ترتیب در سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۶۸ ترور شدند. جان اف کندی در سال سوم ریاست جمهوری خودش ترور شد و رابرت نیز هنگام آمادهشدن برای رقابت انتخابات ریاست جمهوری به ضرب گلوله جان باخت. وی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز ازباراک اوباما حمایت کرد و اوباما میگوید که به خاطر حمایتهای او بود که او نامزد ریاست جمهوری آمریکا شد. به بهانهی درگذشت ادوارد کندی گفت و گویی دارم با دکتر منصور فرهنگ، نماینده پیشین ایران در سازمان ملل متحد، و نخست از ایشان دربارهی اهمیت خانوادهی کندی در تاریخ معاصر آمریکا پرسیدم:
خانوادهی کندی همانطور که همه میدانند، یکی از ثروتمندترین خانوادههای آمریکایی است که از دههی ۵۰ به بعد در سیاست آمریکا، مقامهای مهمی از ریاست جمهوری تا دادستانی و سناتوری داشتند. در عین حال که از گذشتههای بسیار مرفه و طبقات بالای اجتماعی میآیند، ولی در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور از لیبرالترین و مترقیترین عناصر سیاسی آمریکا بودند. یعنی در طیف سیاست و سیاستگذاری جامعهی آمریکا، کندیها و خصوصاً ادوارد کندی یکی از مترقیترین و پیشروترین سیاستمداران این کشور بوده و به همین دلیل است که در مجامع لیبرال و مترقی آمریکا و خصوصاً در رابطه با حقوق اقلیتها و پیشبرد خواستههای سیاهان در آمریکا کندی یکی از محبوبترین و مقبولترین شخصیتهای سیاسی این کشور بود.
از نقطه نظر سیاست خارجی، نگرش ادوارد کندی به ایران پیش از انقلاب و پس از انقلاب اسلامی چگونه بود؟ ادوارد کندی با هر نوع دخالت نظامی در ایران مخالف بود، او حتا با اجازه دادن به شاه برای ورود به آمریکا مخالف بود و در همان موقع فکر میکرد که این میتوانست به تحولات و بحرانهایی در ایران بیانجامد. چون از این جهت مطلع بود که برخلاف خواستههای نیروهای نسبتاً معتدلتر تمام بشود. به همین دلیل هم بود که در سال ۱۹۸۰ وقتی پرزیدنت کارتر برای تشدید انتخابات، نامزدی فعالیت میکرد، او کارتر را مورد چالش قرار داد. ولی در انتخابات مقدماتی به کارتر باخت. او یکی از ۲۲ سناتوری بود که به خواستهی پرزیدنت بوش برای حملهی نظامی به عراق رأی مخالف داد و اگر به گذشتهها برگردیم، خصوصاً در اواخر دههی ۶۰ و اوایل دههی ۷۰، او یکی از فعالترین منتقدان دخالت آمریکا در ویتنام بود. بنابراین باید گفت که هم در امور داخلی و هم در مسایل سیاست خارجی ادوارد کندی یکی از لیبرالترین سیاستمداران آمریکا بود.
شما گفتید که او مخالف ورود شاه به آمریکا بود. آیا در زمان انقلاب، ایشان مخالف سیاستهای شاه در ایران هم بود؟ در آن موقع در سیاستگذاری آمریکا هیچ کس مخالف شاه نبود. اگرهم انتقاداتی نسبت به سیاستهای شاه در آمریکا میشد، این انتقادات جنبهی خصوصی داشت که در آن زمان هم ما واقعاً اطلاعی از این انتقادات نداشتیم. مثلاً وقتی برای فروش اسلحه به ایران عدهای متخصص را به کمیتهی سیاست خارجی سنا دعوت میکردند، در آنجا بود که نشان داده میشد انتقادات و نگرانیهایی در مورد ایران وجود دارد. اما هیچ وقت این انتقادات و نگرانیها در سیاست دولت آمریکا نسبت به شاه تأثیر نداشت. بنابراین در آن موقع در کارنامهی او و دیگران هیچ انتقادی از سیاست خارجی آمریکا وجود نداشت. ولی بعد از انقلاب، او یکی از لیبرالهای آمریکایی بود که اهمیت و مقبولیت این انقلاب را درک کرده بود و میگفت، آمریکا باید با این انقلاب بسازد و خط مشیای انتخاب بکند که نیروهای نسبتاً معتدلتر و لیبرالتر در این انقلاب امکان موفقیت داشته باشند. به این دلیل بود که او با اجازهی ورود شاه به آمریکا مخالف بود که البته خود پرزیدنت کارتر هم در همان زمان شش ماه طول کشید که هنری کیسینجر توانست او را متقاعد کنند که اجازه بدهد شاه وارد آمریکا بشود.
آقای دکتر فرهنگ به طور کلی علت این که ادوارد کندی تصمیم گرفت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا علیرغم حضور هیلاری کلینتون در انتخابات از باراک اوباما حمایت کند، چه بود؟ اول اینکه از جهت سمبولیک نامزدی یک سیاهپوست در آمریکا برای ادوارد کندی بسیار مهم بود. در ۴۸ سالی که ادوارد کندی در سنای آمریکا بود همیشه یکی از پیشروترین و فعالترین حامیان حقوق سیاهان و از بین بردن تبعیض بود. بنابراین از جهت نامزدی اوباما برای ادوارد کندی بسیار مهم بود. بعد اینکه ادوارد کندی همیشه با لیبرالترین یا مترقیترین و یا چپترین جناح حزب دموکرات احساس خویشاوندی و همکاری میکرد و دقیقاً همان جناح بود که حامی اوباما در مبارزات مقدماتی بود. هم از جهت ایدئولوژیک، هم از جهت احساسی و هم از جهت سمبولیک باراک اوباما کاندیدا جذابتری برای خانوادهی کندی بود. به همین دلیل هم بود که در واقع بسیار برای هیلاری کلینتون سخت بود که ببیند ادوارد کندی دارد از حامی رقیب او حمایت میکند و این حمایت نقش بسیار مهمی در انتخاب اوباما در مبارزات مقدماتی انتخاباتی حزب دموکرات ایفا کرد.
بهعنوان پرسش آخر یکی از موارد نادری که در تاریخ مردان سیاسی آمریکا رخ داد سرنوشت تراژیکی بود که برای خانواده پرنفوذ کندی اتفاق افتاد، آیا در آمریکا گروه و یا کسانی بودند که با این خانواده دشمنی دیرینه ای داشته باشند؟ دشمن به این معنا که در این قتلها شرکت داشتند، بههیچوجه. ولی از این که حتا ادوارد کندی مخالفین زیادی داشت، شکی نیست .محافظهکاران آمریکا و دست راستیها با خانوادهی کندی سخت مخالف بودند. ولی این مخالفتها در چارچوب مدنیت و سیاست خارجی آمریکا انجام میشد. ادوارد کندی وارث یک تراژدی خانوادگی بود، اینها چهار برادر بودند. اولی ژوزف کندی که در جنگ دوم جهانی کشته شد، و بعدهم ترور جان کندی و رابرت کندی. در واقع این فاجعهی خانوادگی، تراژدی این خانواده یکی از دلایل مهم مقبولیت و مؤثر بودن ادوارد کندی بود. باید به این نکته اشاره کنم که یکی از دلایل مقبولیت و اهمیت ادوارد کندی در سیاستگذاری آمریکا این بود که او انعطافپذیر بود و میتوانست حتا با مخالفین خودش هم همکاری بکند و در سنای آمریکا بسیاری از لوایحی را که پیشنهاد میکرد، همیشه سعی میکرد که حمایت چند تن از اعضای حزب جمهوریخواه را هم کسب بکند. این که مخالفت با کندیها در چارچوب سیاست خارجی آمریکا بههیچوجه دشمنی نبود و آن ترورها ارتباطی به سیاست و سیاستگذاری و فعالیتهای حزبی و جناحی در آمریکا نداشت. |