رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسيقی فيلم > باکرگی و لذت بلوغ | ||
باکرگی و لذت بلوغپرویز جاهدjahed@radiozamaneh.com
«زیبایی ربوده شده» ساخته برناردو برتولوچی فیلمی دربارهی جستوجوی هویت فردی، بلوغ و شناخت جنسی است. برتولوچی بعد از ۱۵ سال فیلمسازی در خارج از ایتالیا، دوباره به وطن باز میگردد تا داستانی جذاب را در بستر طبیعت زیبا و اگزوتیک توسکانی روایت کند. فيلم در ژانر فيلمهای پارتیهای خانوادگی از نوع قواعد بازی ژان رنوار و ملکالموت بونوئل است. برتولوچی در اغلب فيلمهای خود رويکردی آزادانه با سکس، برهنگی و اروتيسم دارد و «زيبايی ربوده شده» از اين نظر يک استثنا به حساب نمیآيد. لوسی، دختر نوجوان و باکرهی آمریکایی است که بعد از خودکشی مادرش به منطقهی توسکانی ایتالیا سفر میکند تا تابستان را با دوستان روشنفکر و هنرمند مادرش بگذراند. اما او از این سفر دو هدف دارد؛ جستوجوی هویت واقعی پدرش و از دست دادن باکرگی. در خانهی ویلایی دوستان مادرش در ایتالیا او با نویسندهی پیری به نام الکس پریش آشنا میشود که بیماری سرطان دارد و در حال مرگ است.
الکس برای او تعریف میکند که چگونه برای نخستین بار مادر لوسی را که به ایتالیا آمده بود، اغوا کرده و باکرگی او را ربوده است. به تدريج صميميتی بين اين دو به وجود می آيد و الکس نقش مشاور نزديک لوسی را به عهده میگيرد. الکس میخواهد نخستين تجربه جنسی لوسی و از دست دادن باکرگیاش يک تجربه يکه و منحصر به فرد باشد در حالی که لوسی تنها به از دست دادن باکرگی و تبديل شدن به يک زن کامل فکر میکند. لوسی سرشار از شور زندگی، طراوت جوانی و تمناهای جنسی و اروتیک است که در تضاد با فرسودگی، پیری و بیماری الکس قرار دارد. «زیبایی ربوده شده»، داستان بلوغ است و کشف زیباییها و لذتهای سادهی زندگی که به دلیل نوع رابطه و فرهنگ از لوسی دریغ شده است و او به تدریج آنها را لمس و تجربه میکند. به تدریج مفهوم زیبایی در فیلم بازتر و روشنتر میشود و به نوعی یگانگی با مفهوم لذت میرسد. «زیبایی ربوده شده» از نظر شخصیتپردازی، فضاسازی و دیالوگهای چخوفوار؛ یکی از بهترین کارهای برتولوچی است و نشان میدهد که چگونه يک فيلمساز ۵۶ ساله میتواند به درون ذهن يک دختر ۱۹ ساله نفوذ کرده و آن را بيرونی سازد.
ليو تايلور در نقش لوسی يکی از بهترين بازیهای سينمايی خود را ارایه کرده است. بعد از آن کمتر او را در چنين نقشهای عميق و زيبايی ديدهايم. او با زيبايی، شادابی و طراوت خود غنای زيادی به فيلم بخشيده است. چهره و اندام او ترکيب متضادی از زيبايی و اغواگری زنانه و معصوميت کودکانه است. در بسياری از قابهای فيلم او همانند مدلهای بوتيچلی در برابر لنز دوربين برتولوچی است. بيشتر صحنههای فيلم در منطقه بهشتی و زيبای توسکانی ايتاليا فيلمبرداری شده و داريوش خنجی فيلمبردار آن، توانسته زيبايیهای اين منطقه را با تمام جلوههای رنگارنگش و کنتراستهای خيرهکننده رنگها ثبت کند. اين نخستين بار بود که برتولوچی بعد از ويتوريو استرارو، فيلمبردار هميشگیاش با يک فيلمبردار ديگر کار میکرد. موسیقی اورژينال این فیلم ساخته ریچارد هارتلی است. اما فیلم بیشتر مجموعهای از ترانهها و آهنگهای پاپ، راک، جاز و بلوز از خوانندگانی چون بیلی هالیدی، نینا سیمون، استیوی واندر، لیز فر و جانی لی هوکر است.
هر کدام از این ترانهها و آهنگها با هدف انتخاب شده و با فضای فیلم دقیقاً همخوان است. از ترانههای راک تند مثل «You won’t fall» با صدای سم فیلیپس و «Rocket Boy» با صدای لیز فر، تا آهنگ «My baby just care for me» با صدای نینا سیمون و «I’ll be seeing you» با صدای بیلی هالیدی. ترانههای راک، ایندی و تریپهاپ در این فیلم بیانگر روحیهی پرشور و انرژی جوانی لوسی است و آهنگهای جاز و بلوز در پیوند با فضای ملانکولیک حاکم بر ویلا و روحیهی افسرده و غمزده ساکنان روشنفکر آن است. نخستین آهنگ برنامه، آهنگی است با عنوان «2 Wicky» با اجرای گروه هوور (Hoover) یا هوور فونیک (Hoover Phonic) این گروه یک گروه راک بلژیکی است که در ۱۹۹۵ شکل گرفته و با اینکه بیشتر در ژانر هیپهاپ ترانه اجرا کرده است؛ اما کارهایش بسیار متنوع است و تقریباً اغلب ژانرها را در بر میگیرد.
جانی لی هوکر یکی از خوانندگان برجسته بلوز آمریکایی است که در سال ۲۰۰۱ درگذشت. او از خانوادهای برخاست که همه موسيقیدان، نوازنده گيتار و خواننده بودند. سبک نوازندگی پیانو و گیتار جانی لی هوکر نیز منحصر به فرد و غیرمتعارف بود. او سبکی را در نواختن پیانو ابداع کرد که به بوگی بوگی مشهور است. انی می (Anne Mae) نام آهنگ بلوزی است از او که در فیلم «زیبایی ربوده شده» میشنویم. سبک نوازندگی پیانوی خاص او کاملاً در این آهنگ حس میشود. سبک موسیقی بلوز او اگر چه نزدیک به سبک دلتا بلوز است، اما از نظر ریتم آزادنهتر از این سبک است. آهنگ بعدی آهنگی است با نام «راکت بوی» با صدای لیز فر، خوانندهی راک زیرزمینی آمریکایی. لیز خوانندگی و نواختن گیتار را از دههی ۹۰ شروع کرد و در زمانی که این فیلم ساخته شد، هنوز نامی در موسیقی راک نداشت. اما امروزه از خوانندگان مشهور این ژانر است. سوپر استیشن (Superstition) نام ترانهای از استیوی واندر، خواننده نابینا و مشهور راک ان رول، سول و فانگو است. او ترانهسرا و نوازنده هارمونیکا، پیانو و طبل است و یکی از محبوبترین خوانندگان موسیقی راک اند رول و سول به حساب میآید. استیوی واندر، ۲۶ بار برنده جایزه گرمی شده است. او همچنين برنده جايزه موسيقی پولار نيز بوده است. «My baby just cares for you» نام آهنگ جازی است با صدای نینا سیمون که در فیلم «زیبایی ربوده شده» میشنویم. این ترانه بهعنوان آهنگ امضای نینا سیمون مشهور است و نخستین بار در ۱۹۵۸ اجرا شده است. نینا سیمون، خواننده برجسته موسیقی جاز، بلوز، سول و گاسپل و از فعالان حقوق مدنی برای سیاهان بود که در سال ۲۰۰۳ درگذشت. او ۱۵ بار برنده جایزه گرمی شد. صدای سیمون در میان خوانندگان زن جاز سیاه به دلیل داشتن طنین و ارتعاش خاص، صدایی متمایز است و ظرفیت بالایی برای اجرای ترانههای گاسپل و مذهبی دارد.
اما بیلی هالیدی (Billy Holiday) را به حق باید ستاره موسیقی جاز سیاهان آمریکا دانست. آهنگ تو را خواهم ديد (I’ll be seeing you) ، نام ترانهای بسیار مشهور از این خواننده خوشصداست که آهنگ آن را سمی فين ساخته و شعر آن را آيروينگ کاهال سروده است و نخستین بار در ۱۹۳۸ اجرا شد. این ترانه یکی از ترانههای محبوب دوران جنگ جهانی دوم است. بیلی هالیدی زندگی تلخ و دردباری داشت و غم و اندوه خاصی که در صدای او موج میزند، نتيجه این زندگی پر درد و رنج است. بیلی هالیدی در ۱۹۵۹ بر اثر افراط در مصرف مواد مخدر درگذشت. اما آخرین آهنگ برنامه، آهنگی است با عنوان من به عشق نيازمندم (I need love) با صدای سم فیلیپس. لسلی اند فیلیپس یا سم فیلیپس خواننده و نوازنده راک آمریکایی است که از دههی ۸۰ کارش را شروع کرد. او با پسزمینهای مذهبی ابتدا به خواندن ترانههایی با مایههایی مسیحی پرداخت و بعد به تدریج از این مایهها فاصله گرفت و آهنگهای او جنبه عامتری پیدا کرد. از ترانههای سم فیلیپس در بسیاری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی از جمله فيلم «جانسخت» (Die Hard) استفاده شده است. پانوشت: دوست فاضلام داريوش محمدپور که در دانش زبان انگليسیاش ترديد ندارم، بعد از خواندن اين نوشته به من تذکر داد که نبايد Stealing Beauty را «زيبايی ربوده شده» ترجمه میکردم؛ چرا که در اين صورت نام فيلم میبايست Stolen Beauty میبود. وی به جای آن زيبايی رباينده را پيشنهاد کرد که من میپذيرم. ضمن اينکه بايد اين توضيح را هم بدهم که اين فيلم سال ها قبل با همين ترجمه وارد بازار ايران شد و نامش به غلط در ذهن سينمادوستان از جمله خودم جا افتاد. داريوش پيشنهاد کرد که بهتر است مطلبی در باره ترجمه نام فيلم ها از زبان های ديگر(به ويژه انگليسی) به فارسی بنويسم. پيشنهاد خوبی است اگرچه گمان می کنم سال ها قبل يکی از دوستان منتقد در مجله فيلم اين کار را کرده است. به هر حال ترجمه عنوان فيلم کار بسيار دقيق و دشوار و در بسياری موارد گمراه کننده و سوء تفاهم برانگيز است. دکتر هوشنگ کاووسی هميشه در حرف ها و نوشته هايش با کنايه از مترجم/منتقدی ياد می کند که سال ها پيش نام فيلم Seventh Seal يعنی مهر هفتم ساخته اينگمار برگمن را سگ ماهی هفتم ترجمه کرده بود. |
نظرهای خوانندگان
مطلب بدی نبود آقای جاهد ولی باز زیادی رفتی تو نخ موزیسینهای بیچاره.
-- بدون نام ، Aug 25, 2008 در ساعت 06:14 PM«دزدیدن زیبایی» ترجمهی درستتری به نظر میآید، البته از روی عنوان انگلیسی. به هر حال عنوان انگلیسی که کژتابیهای زیادی دارد میتواند به معنی «دزد خوشگل» یا «زیبایی رباینده» هم باشد؛ اما این «زیبایی ربوده شده» را به نظرم نمیتوان از آن برداشت کرد.
-- امین ، Aug 26, 2008 در ساعت 06:14 PMترجمهی مناسب دیگری که از نام این فیلم اولین بار در مجلهی «تصویر» به مدیریت آقای سیفالله صمدیان مطرح شد، «ربودن زیبایی»ست که کاملا از نظر قاعدهی دستوری درست است و همین طور بار معنایی و کارکرد عبارت که مصدریست در مقایسه با ترکیب صفت و موصوف «زیبایی رباینده» بهتر.
-- shahab ، Aug 26, 2008 در ساعت 06:14 PMگر شما بر سر نام فیلم اختلاف دارید، من بر سر عنوان انتخاب شده!
-- سعید ، Aug 27, 2008 در ساعت 06:14 PMفکر می کنید عنوان انتخاب شده تا چه حد با متن همخوانی داشته باشد؟ متنی که قسمت عمده اش درباره موسیقی فیلم مذکور است؟
انتخاب این عنوان تنها یک دلیل نخ نما دارد و آنهم جلب نظر و جذب مشتری است.
این هم یک راهش است دیگر، نه؟؟
"الکس برای او تعریف میکند که چگونه برای نخستین بار مادر لوسی را که به ایتالیا آمده بود، اغوا کرده و باکرگی او را ربوده است. "
This is NOT what happened in the movie !!! How do you expect us to believe your article when there are such apparent inaccuracies. The least you could do is to be consistent with the movie when you narrate its story !
-- Hamid ، Aug 27, 2008 در ساعت 06:14 PMآقای سعيد
باکرگی و بلوغ از تم های محوری فيلم است. تم يک فيلم معمولا در تمام اجزاء فيلم گسترده است و از موسيقی فيلم جدا نيست.
-- پرويز جاهد ، Aug 27, 2008 در ساعت 06:14 PMاگر متن را با دقت بيشتری می خوانديد متوجه اين ارتباط می شديد.
متاسفانه آقای جاهد خودش در برداشت سینمایی فیلم سهو داشته است. نه تنها در فیلم عنوان نمی شود که الکس باکرگی سارا(مادر لوسی) را برداسته بلکه در انتهای فیلم لوسی در می یابد که این مجسمه تراش است که پدر واقعی لوسی بوده است. ( نگاه کنید به صحنه گل آوردن لوسی به نزد مجسمه ساز و مطابقت زمانی هایی که در 1975 رخ داده و مجسمه ساز در آن تاریخ مورد جستجوی لوسی در همان دهکده بوده است). اما از همه واضحتر صحنه ای است که مجسمه ساز لوسی را در آغوش می کشد و به او می کوید که راز دار باشد. و دوربین با چرخشی زیبا مجسمه ساز را که لوسی را در آغوش گرفته را در پشت کنده ای که بر آن مجسمه لوسی حک شده پنهان می کند و در پشت همان کنده از حرکت می ایستد. در حقیقت این کنده که در طرف دیگرش شمایل لوسی در آن کنده شده است بمانند هویت واقعی لوسی است. و مجسمه ساز شکل دهنده لوسی. و وقتی که لوسی این را در می یابد و ذهنش از این جستجو رهایی می یابد انوقت با آرامش باکرگی اش را هدیه میدهد.
-- مسعود ، Aug 29, 2008 در ساعت 06:14 PMبا سلم وعرض ارادت
-- هومن ظریف ، Sep 16, 2008 در ساعت 06:14 PMاما که چی؟فیلم وداستا وروایتش قبول اما که چی؟یعنی 50سال دیگه جاهد عزیز اگه برگردی ببینی چه کردی بابت این مطلب قشنگت احساس بیهودگی نمی کنی...بهرحال من از قلم زیبایت بهره بردم اما محوریت وحواش فیلم حالمو بهم میزنه.
اما باز هم ممنون از موشکافی ترانه ها خیلی مخلصیم.
www.zarif.blogfa.com
--------------------
هومن عزيز
يعنی پنجاه سال ديگه هم برايم هست؟ زنده باشی.
پرويز