رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۶ بهمن ۱۳۸۶
گفت وگوی پرویز جاهد با تورج اصلانی، فیلمبردار:

می خواهند سینمای مستقل نباشد

Download it Here!

تورج اصلانی، فیلمبردار جوانی است که کارنامه قابل اعتنایی دارد. او امسال حضور پررنگی داشت. او یکی از امضا کنندگان نامه سینماگران به مسوولان سینمایی است. نامه‌ای که در آن از بی‌توجهی به سینمای فرهنگی گله شده است. تورج اصلانی در گفت و گو با زمانه از جشنواره امسال و حواشی‌اش می‌گوید:

آقای اصلانی کار تازه چه خبر؟
امسال دو فیلم در جشنواره دارم. یکی فیلم «هامون و دریا» به کارگردانی ابراهیم فروزش که هم در بخش مسابقه سینمای ایران و هم در بخش آسیا حضور دارد که روایتی از عشق نوجوانی است که قصه تازه‌ای ندارد و برا ی من یک تجربه در فضای کویری بود.

و فیلم «سبز کوچک» به کارگرانی غلامرضا رمضانی که یک فیلم کودک‌محوراست و در بخش مهمان حضور دارد‌. به عبارتی زنبیلش در نوبت است که اگر فیلمی به بخش مسابقه نرسید، یکی از فیلمهای رزرو به جای آن به بخش مسابقه راه پیدا می‌کند.


تورج اصلانی

تجربه هایت در کارکردن با فیلمسازان ازنسلهای مختلف چقدر با هم متفاوت بوده است؟
من فکر می کنم یکی از آدمهای خوش شانس سینما بوده‌ام‌. سالهایی که آقای آفریده مجموعه‌ای راه انداخته بود و بچه ها نگاتیو ۱۶ و ۳۵ را تجربه می‌کردند، من دانشجوی کارگردانی سینما بودم و به واسطه علاقه‌مندی‌ام به فیلمبرداری از معدود کسانی بودم که نخواستم کارگردانی کنم‌. ما تعداد آدمهای کمی بودیم برای تعداد کثیری از فیلمسازانی که نیاز به فیلمبردار داشتند. من توانستم در آن نسل تجربه‌ها ی گوناگونی داشته باشم‌. فیلم «خواب سفید» حمید جبلی که به نوعی اولین فیلم بلند من بود که اکران شد و فیلمهای ارزشمندی با نسل سینماگران مستقل کار کردم که هیچ وقت دیده نشدند.

دلیل اکران نشدن این فیلمها چه بود؟
این سوال من هم هست.

به خاطر سانسور بوده است؟
از فیلم‌ها‌ی من فقط فیلم «بیست انگشت» خانم مانی اکبری به خاطر سانسور اکران نشده است. این فیلم به دلیل برداشت‌های طولانی برای من تجربه خوبی بود. کل فیلم در هشت پلان گرفته شده است.‌ فیلم‌ها ی دیگر، فیلمهایی بودند که می‌گویند مخاطب خاص دارد که من هنوز معنی مخاطب خاص و عام را نمی‌فهمم. مثل فیلم «چند کیلو خرما برا ی مراسم تدفین» به کارگردانی سامان سالور. این فیلم قصه دارد و می‌خواهد مخاطب میانی‌تری هم داشته باشد. و فیلم «دانه‌های ریز برف» که آن هم می‌توانست به‌ عنوان یک فیلم تجربی خوب اکران شود. اما این فیلم‌ها در یک زمان خیلی بد، یک هفته یا ده روز برای خالی نبودن عریضه اکران شدند و دیگر هم هیچ سالنی به آنها اختصاص داده نشد، بدلیل اینکه بازگشت مالی برای سینماداران ندارد.


فیلمِ «هامون و دریا»

اصلاً این فیلم‌ها وقتی که قرار است به نمایش در‌نیایند، چرا و با چه هدفی ساخته می‌شوند‌؟
خیلی از این کارها به نظر من ماندگاری خاص خود را دارند ولی با کلیشه‌ها‌ی رایج سینما همخوانی ندارند. من دلیلی برای ساخته نشدنشان نمی‌بینم‌. یک انسان تفکری دارد و ابزار عملی کردن آن را هم دارد‌. من به عنوان مخاطب می‌توانم تصمیم بگیرم که این فیلم را ببینم یا نه، لذت ببرم یا نه . ولی این زمانی است که فیلم عرضه شود نه اینکه فیلم بایکوت شود. این فیلمها اگر عرضه شوند به فراخور خودشان مخاطب هم دارند‌.

چرا یک فیلمساز تصمیم می‌گیرد چنین فیلمی بسازد؟
به نظر من این خیلی بد است که ما آنقدر خودمان را سانسور کنیم که بگوییم اصلاً این فیلم‌ها را نسازیم . دلیلش این است که فیلمساز نمی‌خواهد به این سانسور تن بدهد.

و چطور می تواند بسازد؟
به سختی‌. برای یک فیلمساز مستقل خیلی به سختی امکان ساخت فیلم بوجود می‌آید. چون این سینما بازده مالی ندارد، بدلیل اینکه یا عرضه نشده است یا در یک زمان خیلی نا مناسب عرضه شده است‌. اما فکر می‌کنم هنوز فیلمسازان امیدوارند که این فیلمها دیده شوند که فیلم می‌سازند.

در خارج از کشور که دیده می شوند؟
تجربه نشان داده است که در صد زیادی از افتخارات سینمای ایران در محافل بین‌المللی متعلق به همین فیلم‌هایی است که در داخل دیده نمی‌شوند. نمونه اش فیلم خانم اکبری، این فیلم اولین حضورش در جشنواره ونیز بود که جایزه بهترین فیلم را گرفت یا مثل «دانه های ریز برف» که درکره جنوبی جایزه بهترین فیلم را می‌گیرد و اینجا اصلاً اکران نمی‌شود. فیلم «چند کیلو خرما» که اینجا حتی در فستیوال فجر نپذیرفتند که قضاوتی روی آن انجام شود.

به نظر شما دلیل حذف تعدادی از فیلم‌ها در جشنواره امسال چه بوده است؟
یکی از این فیلم‌ها، فیلم «ترانه تنهایی تهران» است به کارگردانی سامان سالور که من در ساخت آن مشارکت داشته‌ام‌. واقعیت برای ما هم گنگ است . البته در مورد این فیلم خاص ما می‌دانیم چرا . قصه این فیلم در باره دو نفر است که درگیر نصب ماهواره هستند‌. طبیعی است وقتی در اینجا هنوز ماهواره به رسمیت شناخته نشده است، این موضوع در تعریف برگزارکنندکان جشنواره نمی‌گنجد. هرچند موضوع فیلم، خیلی انسانی است

گویا امسال این یک اصل بوده که فیلم‌ها حق ندارند تصویری از دیش ماهواره نشان بدهند.
بله، برای فیلم خانم بخت‌آور هم همین اتفاق افتاده است و فیلم «دایره زنگی» و یا حتی فیلم آقای میرکریمی.

شما یکی از ۴۵ نفر سینماگری بودید که بیانیه‌ای را امضا کردید علیه سیاستها‌ی جدیدی که در سینما اعمال می‌شود‌. اگر ممکن است درباره ماهیت این اعتراض توضیحی بدهید.
در واقع ما امضاکنندگان، اسمش را درخواست گذاشتیم نه اعتراض‌. درخواست برا‌ی بازنگری محصولات فرهنگی که مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند‌. از مسوولا ن خواسته‌ایم که بدون حب و بغض، ارزش‌های این فیلم‌ها را بررسی کنند ببینیم این محصولات چقدر در شان جغرافیایی به نام ایران خدمت‌رسانی کرده‌اند‌. همین که در یک فستیوالی می‌گویند فیلمی از جمهوری اسلامی ایران فلان جایزه را گرفت به نظر من برای این مملکت باعث سربلند‌ی است نه کسرِ شان‌. آقا‌ی جمال شورجه نقدی نوشته‌اند درباره همین فیلم «ترانه تنهایی تهران» و گفته‌اند این فیلم در شان جمهوری اسلامی نیست.


فیلمِ «بیست انگشت» ساخته مانیا اکبری که به دلیل سانسور اکران نشد

از سه فیلم دیگر هم اسم می‌برد فیلم آقای سامان مقدم، خانم بخت‌آور و فیلم امیر یوسفی. مگر این فیلم‌ها چه مشکلی دارند؟
این سینما، توهین به هیچ نظامی نیست. فقط بازگو کننده بخشی از این دنیاست.

فضای پیرامون جشنواره و شایعه‌ها و انعکاس آن در مطبوعات اینطور نشان می‌دهد که فضای سینمای کشور محدودتر و بسته تر شده، آیا این‌طور است؟
شاید تلاش بر این است که این نوع سینماگرها فعالیتی نکنند. فضا اینطور نشان می‌دهد که سینمای مستقلی نباید وجود داشته باشد. سینما باید سینمای سفارشی و کلیشه‌ای باشد که هیچ چیز برای بیان کردن در عصر حاضر ندارد. فضا به سمت حذف سینماگران مستقل پیش می‌رود.

ظاهراً هیات انتخاب این فیلم‌ها را حذف کرده است. از آن طرف این گمان وجود دارد که از بالا دستوری برای حذف فیلم‌ها رسیده. آیا همین طور است؟
من نمی‌توانم این مساله را تایید یا رد کنم. انتظار این است که هیات انتخاب، از تخصص آن صنعت برخوردار باشد. اما اینجا ظاهراً از دوستان هیات انتخاب درصد بیشتری تخصص سینمایی نداشته‌اند.

شاید تخصصی قضاوت نکردن باعث چنین فرایندی باشد. وگرنه یک هیات انتخاب متخصص، فیلم‌هایی را مشخص کند که این فیلم‌ها شایستگی اکران را دارند و بعد هیات دیگری مشخص ‌کنند که سیاست‌های برگزارکنندگان را رعایت ‌کند و تعیین کند که این فیلم‌ها به درد سیاست ما می‌خورد که در بازتاب اولیه چنین به نظر نرسد که این فیلم‌ها ارزش سینمایی ندارند. این فیلم‌ها ارزش سینمایی دارند، اما مصلحت در نمایش آن نیست.

مدیر عامل بنیاد فارابی اعلام کرده این ایرادها ایرادهای فنی بوده تا ایرادهای ممیزی، این حرف ایشان چقدر صحت دارد؟
من بعید می‌دانم دلیل فنی داشته باشد. اگر فیلمسازی نتواند فیلمش را برساند خود می‌گوید نمی‌توانم فیلمم را برسانم. برگزار کننده نمی‌تواند بگوید چون این فیلم احتمالاً نمی‌رسد حذف است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با تشکر آقای جاهد ، با فیلمسازان فیلم کوتاه و مستند هم اگر مصاحبه کنید بسیار عالی می شود

-- سعیذ ، Feb 5, 2008 در ساعت 03:32 PM