رادیو زمانه > خارج از سیاست > هفت هنر > شبی با ترانههای ايرج جنتیعطايی | ||
شبی با ترانههای ايرج جنتیعطايیبرنامه را از «اينجا» بشنويد. شب شنبهی گذشته، شب شعرخوانی ايرج جنتیعطايی، ترانهسرای نامی ايران، در سالن تئاتر ليريک لندن بود. در اين شب به يادماندنی جنتیعطايی که نام او برای علاقهمندان موسيقی پاپ ايران يادآور ترانههای زيبايی است که برای برخی از خوانندگان محبوب ايرانی مثل داريوش، گوگوش، ابی، فرهاد، ويگن، و فروغی سروده است، تعدادی از خاطرهانگيزترين ترانهها و برخی ترانههای جديد خود را خواند. محمد اوشال، آهنگساز و رهبر ارکستر، که از همراهان قديمی جنتی عطايی و بابک بيات بود نيز در اين جلسه حضور داشت.
در ابتدای اين برنامه سهيلا قدسطينت که برخی از اشعار و ترانههای عطايی را به انگليسی برگردانده است به خواندن اين اشعار پرداخت. سوفيا بوچوک، نوازندهی پرويی، نيز با گيتار خود سهيلا را همراهی میکرد. پس از آن عطايی شعرخوانی خود را با ياد مرحوم بابک بيات، آهنگساز فقيد ايرانی، که از دههی پنجاه با او همکاری داشت، آغاز کرد. زمانی که آنها جوانهايی پرشور و معترض بودند و با کمک هم تعدادی از بهيادماندنیترين ترانههای ايرانی دههی پنجاه را خلق کردند. ترانههايی که غالباً درونمايهی سياسی و انقلابی و در عين حال عاشقانه داشت و در سالهای اختناق بر زبان انقلابيون ايران جاری بود. جنتی شعرخوانی خود را با خواندن ترانههايی که قبلاً شنيده و خوانده نشده بود آغاز کرد و پس از آن به سراغ برخی ترانههای مشهور رفت. بيشتر اشعاری که وی در اين بخش خواند حاصل سالهای اقامت او در تبعيد بود و در اعتراض به فضای اختناق و سرکوب در ايران و کشتار زندانيان سياسی سروده شده بود. اقيانوسی به عمق يک وجب بودم آنگاه جنتی ترانهای را خواند که به ياد زندانيان سياسی و خاطرهی احمد شاملو سروده بود: عطر خواهم شد ترانههايی که جنتی در اين بخش خواند نشان میداد که نه تنها درونمايهی اشعار او طی اين سالها تغيير نکرده و همچنان لحن تند انقلابی و شعارگونه خود را حفظ کرده، بلکه زبان ترانهها و سبک اشعار او نيز تغيير چندانی نکرده است. استفاده از نمادها و نشانههای آشنا در ادبيات انقلابی مثل کبوتر، قفس، شب، گل سرخ، شقايق، دريا، و ستاره در اين ترانهها فراوان بود. ترانههايی که با خشم و درد و نفرت سروده شدهاند و بيانگر احساسات درونی شاعر و اعتراض او نسبت به شرايط حاکم بر سرزمينی است که از آن دور مانده است: با اينکه دارن عزادارا از زير آوار و جنون در اين بخش نوازنده و خوانندهی جوانی به نام بابک با گيتار و بداههنوازی خود جنتی را همراهی میکرد. خوابم يا بيدارم
آنگاه جنتی ترانهی اجرانشدهی ديگری را خواند به نام «با لباس شخصی» که در سالهای اخير سروده بود: تو با گلوله پس از آن اميد، يکی از خوانند گان جوان ايرانی مقيم لندن، دو ترانه از ترانههای بسيار مشهور و خاطرهانگيز داريوش يعنی «گل بارونزدهی من» و «ياور هميشهمؤمن» را، که جنتیعطايی سروده بود، با همراهی گيتار بابک اجرا کرد: ياور هميشهمؤمن بعد از اجرای دوبارهی ترانههای قديمی داريوش، سوفيا، نوازنده و خوانندهی پرويی، يکی از ترانههای ويکتور خارا، شاعر و آهنگساز انقلابی شيلی را که بعد از کودتای پينوشه بر عليه دولت مردمی سالوادور آلنده به دست عوامل ديکتاتور دستگير، شکنجه و به قتل رسيد، اجرا کرد. در بخش دوم برنامه، پروانه سلطانی، کارگردان تئاتر مقيم لندن، قطعهای نمايشی را بر اساس شعری از جنتیعطايی و با الهام از شخصيت زن سبزپوش کتاب خاطرات زندان شهرنوش پارسیپور اجرا کرد. نمايشی کوتاه و بداههپردازانه که تمثيلی از موقعيت زنان در جامعهی امروز ايران بود. پروانه خود نقش زن سبزپوش را به عهده داشت که میخواهد از قيد چادر رها شود اما مورد هجوم زنان سياهپوش نقابدار قرار میگيرد که در هيأت ارواح بر او ظاهر میشوند. پروانه سلطانی بعد از نمايش پروانه سلطانی، سوفيا ترانهی اسپانيايی شادی اجرا کرد که ويولتا پارا، ترانهسرای شيليايی، آن را دو روز قبل از خودکشیاش سروده و اجرا کرده بود. اشعاری تلخ و غمناک با اجرايی شاد و زنده که تماشاگران برنامه را به همراهی برانگيخت. پس از آن جنتی دوباره روی صحنه آمد و ترانهی معروف و نوستالژيک «کوچهی بنبست» را خواند. ترانهای که آهنگ آن را بابک بيات ساخته و داريوش در سالهای قبل از انقلاب خوانده بود: ميون اين همه کوچه سهيلا قدسطينت نيز همراه با جنتی همزمان به خواندن ترجمهی انگليسی اين ترانه پرداخت.
جنتیعطايی، که فارغالتحصيل دانشکدهی هنرهای دراماتيک تهران و کالج چلسی لندن است، علاوه بر ترانهسرايی در زمينهی تئاتر نيز فعال است و چند نمايشنامه و فيلمنامه نيز از او منتشر شده است. از جمله نمايشنامههای: فاختهی دهاندوخته، پرومته در اوين، رستمی ديگر، اسفندياری ديگر، و پروانهای در مشت. |
نظرهای خوانندگان
ایرج جنتی ...اردلان سرفراز و شاید انگشت شماری دیگر کسانی هستند که هستی و عمر و جوانی خود را خرج ترانه کردند ...خرج پاک نگاه داشتن و حفظ حرمت ترانه ...بر خلاف بسیاران دیگر که ترانه را خرج آمال کوتاه خودشون کردند.
-- اشکان رحیمی ، May 12, 2007 در ساعت 09:24 PMاینها الگوهای راستین ما هستند و افسوس که مدیا و فشار تبلیغات با متوسط سازی این نخبه گان رو به حاشیه رانده تا کودک شاعرکانی رو در جای اونها به خورند ما بده...
کاش به ما به ازا ء هر ساعت تنها دقیقه ای بیندیشیم.
تا هنوز دیر نشده....
jaye ma khali
-- بدون نام ، May 13, 2007 در ساعت 09:24 PMمن نميدانم چرا عاشق شعر ، ادبيات و آن كاراكتر منحصر بهفرد «ايرج جنتي عطايي» هستم؟
-- ح.ش ، May 13, 2007 در ساعت 09:24 PMاين حكايت به خيلي وقت پيش باز ميگردد:
میون این همه کوچه
که به هم پیوسته
کوچهی قدیمی ما
کوچهی بنبسته
دیوار کاهگلی یه باغ خشک
که پر از شعرای یادگاریه...
واي! كه چهقدر خاطره داريم با جادوي ترانههاياش:
برادرجان نمیدونی چه دلتنگم
نمیدونی برادرجان چه غمگینم
نمیدونی برادرجان
گرفتار کدوم طلسم و نفرینم
نمیدونی چه سخته دربهدر بودن
مثل توفان همیشه در سفر بودن
برادر جان نمیدونی
چه تلخه وارث درد پدر بودن
دلم تنگه برادر جان ، برادر جان دلم تنگه...
...
آخ!... كه... بهكام «شير» رفتن ، يعني «عشق»!
http://karaa.blogfa.com/post-91.aspx
شاد باشيد
آقاي جاهد
ترانه خوابم يا بيدارم از ساخته هاي زنده ياد واروژان است.
-- maziarhsr@yahoo.com ، May 13, 2007 در ساعت 09:24 PMنام آن خواننده جوان مقيم لندن شهريار است.
دوست عزيز
حرف شما درست است. اين ترانه از ساخته هاي مرحوم واروژان است اما در برنامه بابک بيات اعلام شد. نام آن خواننده جوان هم همينطور. متشکرم از توضيح شما.
-- جاهد ، May 13, 2007 در ساعت 09:24 PMو متشكرم از «عدم»(!) توضيح شما.
-- ح.ش ، May 14, 2007 در ساعت 09:24 PMشاد باشيد.
مرسی
-- محمد تاج احمدی ، May 14, 2007 در ساعت 09:24 PMاز گزارشتون
ba drood,behtar ast be emrooz fekr konim.agar zamane shah ekhtenagh bood gozasht hala bayad be ekhtenaghe molayane kasif eshare kard.iran mohemtar az mordehaee nazire alende ya...ast.
-- amir masoud ، May 15, 2007 در ساعت 09:24 PMmarg bar mazhab va molayane hamjensbaz