رادیو زمانه > خارج از سیاست > خرمگس آتن > چه وسیلهای برای کدام هدف | ||
چه وسیلهای برای کدام هدفمریم اقدمیaghdami@radiozamaneh.comمعماهای اخلاقی که بر روی تصمیمگیری افراد در شرایط بحرانی استوار هستند، معمولا مشتریهای زیادی دارند. حتما شما هم چنین ایمیلهایی دریافت کردهاید که برای مثال اگر راننده قطاری باشید و تعدادی بچه روی ریل در حال بازی باشند چه میکنید. تعویض خط ممکن است باعث واژگون شدن قطار و آسیب دیدن مسافران شود. چنین معمایی از شما میخواهد بین کشته شدن بچهها و زخمی شدن مسافران یکی را انتخاب کنید. یا در نسخههای دیگر این معما کودک دیگری نیز در خط کناری در حال بازی است. در این مورد نیز باید بین کشته شدن یک کودک یا چند کودک یکی را انتخاب کنید.
این معماهای اخلاقی آن گونه که در بین عموم مردم طرح میشوند، پاسخ استانداردی را انتظار دارند و بسیار تخیلی و غیرواقعی مینمایند. در این سوالها که به قصد سنجش میزان اخلاقی بودن پاسخ دهنده مطرح میشوند، معیار اخلاقی بودن تنها در یک چارچوب مشخص و تعیین شده قرار دارد. برای مثال در همین معمای ذکر شده، به نظر میرسد این پیشفرض وجود دارد که آنکه تصمیم میگیرد بچههای کمتری را با قطار زیر بگیرد فرد بااخلاقتری است. مثالهای این معماها بسیار زیاد هستند و حتی میتوانیم خودمان نمونههای مشابهی را بازسازی کنیم. مثلا هواپیمایی را در نظر بگیرید که حدود صد مسافر دارد و به علت مشکل فنی در حال سقوط در یک منطقه مسکونی و بسیار پرجمعیت است. هیچ راهی برای نجات هواپیما یا تغییر مسیر آن در زمان باقی مانده وجود ندارد. آیا باید آن هواپیما را در هوا منفجر کرد تا منطقه مسکونی نجات پیدا کند؟ معمای دیگر در مورد دوقلوهای به هم چسبیدهای است که اگر از هم جدا نشوند در عرض یک ماه هر دو خواهند مرد. اما در صورت عمل جراحی یکی از آنها سالم خواهد ماند و دیگری قطعا خواهد مرد. اگر تصمیم با شما بود آیا آنها را عمل میکردید یا نه؟ از این دست معماها که مورد علاقه مردم و فیلسوفها هستند بسیار است. یکی دیگر از این معماهای معروف دروغ گفتن در شرایطی است که جان فرد یا افرادی در خطر باشد. برای مثال دروغ گفتن برای مخفی کردن فردی که پلیس، یک گروه تروریست، دشمن شخصی یا هر شخص دیگری به دنبال او هستند. در این شرایط اگر پاسخ دهید که دروغ میگویید برای اینکه جان آن فرد را نجات دهید ممکن است آدم بااخلاقتری ارزیابی شوید. اما چرا و با چه معیاری باید در این معماها و سوالها اخلاقی بودن را از بیاخلاق بودن متمایز کرد؟ وظیفه یا نتیجه چنین تصمیمهایی که با مرگ و زندگی سر و کار دارند، مسلما، تنها موضوع داستانها و معماها نیستند. در زندگی واقعی نیز مردم گاهی خود را در موقعیتهایی میبینند که باید اجازه دهند افراد بیگناه بمیرند یا حتی با اراده آنها کشته شوند، برای اینکه جان تعداد بیشتری را نجات دهند. اینها مواردی هستند که شهود ما را در مورد حدود و مرزهای اعمال میآزمایند. در این موارد مجبور میشویم بین دو حد مرزی یکی را انتخاب کنیم و معمولا نیز هر کدام را انجام دهیم دچار تردید خواهیم بود. این عدم قطعیت بنیادی تصویرکننده رویکردهای بسیار متفاوتی است که فلاسفه برای توضیح و حل این معماها اتخاذ میکنند. نظریههای متفاوتی در مقابل این معماها پیشنهاد شدهاند که همه آنها را میتوان در دو دسته کلی قرار داد. به این ترتیب میتوان نظریههای اخلاقی را به دو گروه تقسیم کرد، نظریههایی که بر مبنای انجام وظیفه قرار دارند و «وظیفهگرا» نامیده میشوند و نظریههایی که بر مبنای نتیجه اعمال قرار دارند و «نتیجهگرا» نام گرفتهاند. یک راه مرسوم برای پررنگ کردن تفاوتهای بین نتیجهگرایی و وظیفهگرایی تقسیم آنها بر مبنای هدف و وسیله است. یک نتیجهگرا پیشنهاد میکند این سوال که عملی درست یا نادرست است باید بر مبنای نتایج آن عمل تعیین شود. یک عمل صرفا به عنوان وسیلهای برای رسیدن به بعضی هدفهای مطلوب انجام میشود و درستی یا نادرستی آن وابسته به میزان تحقق آن هدفها ست. در انتخاب بین اعمال مختلف اخلاق نتیجهگرا تنها نتایج خوب و بد هر تصمیمگیری را میسنجد و بر مبنای آن عمل مناسب را انتخاب میکند. در مقابل در نظامهای وظیفهگرا اعمال تنها وسیلههایی برای رسیدن به هدفها نیستند، بلکه به خودی خود درست یا نادرست هستند. اعمال خود دارای ارزشهای ذاتی هستند و ابزارهایی برای رسیدن به اهداف مطلوب نیستند. برای مثال اخلاق وظیفهگرا معتقد است که کشتن افراد بیگناه ذاتا کار نادرستی است و نمیتوان به خاطر نجات جان افراد بیشتر این عمل را توجیه کرد. هدفها و وسیلهها در تقابل بین نتیجهگرایی و وظیفهگرایی و به طور کلی در مباحث اخلاقی این جمله زیاد شنیده میشود که «هدف وسیله را توجیه نمیکند» یا در مقابل« هر وسیلهای با هر هدفی قابل توجیه است.» اما مسئله آن است که درستی یا نادرستی آن هدف، خود با چه معیاری تعیین میشود؟ در واقع در اخلاق نتیجهگرا معیار انجام یک عمل، رسیدن به هدف مطلوب و تعیین شده است؛ اما اینکه آیا آن هدف قابل قبول است یا نه مشکل دیگری را به وجود میآورد. وقتی هدفهایی نامناسب یا غیرواقعی و حتی غیراخلاقی با هر معیاری برای انجام یک عمل تعیین شده باشند، آنگاه چگونه میتوان درستی یا نادرستی آن عمل را تعیین کرد؟ اگر هدفهای مورد نظر بر اساس تعصبهای ایدئولوژیک، سیاسی، مذهبی یا قومی تعیین شده باشند چگونه میتوان اعمالی را که برای رسیدن به آن اهداف انجام میشوند توجیه کرد؟ در اینجا به نظر میرسد این انتقاد که هر عملی را با هر هدفی نمیتوان توجیه کرد، انتقاد قابل تاملی است. در مقابل اساس اخلاق وظیفهگرایانه نیز بر این پایه قرار دارد که تنها نفس عملی که در حال حاضر انجام میدهیم اهمیت دارد، حتی اگر منجر به فاجعه شود. در چنین رویکردی دروغ گفتن در هیچ شرایطی درست نیست، حتی اگر راست گفتن به قیمت جان یک فرد بیگناه تمام شود. اما در شرایطی که به هر حال باید بین دو عمل نادرست مثلا کشتن عدهای یکی را انتخاب کرد، وظیفهگرایی با مشکل میشود زیرا به هر حال باید کاری را که ذاتا نادرست میداند انجام دهد. در این شرایط وظیفهگرایی نیز با مشکل مواجه میشود. در مسائل اخلاقی و تصمیمگیریهای ممکن است بر سر این دوراهی قرار بگیریم که بین نتیجه بهتر یا عمل بهتر یکی را انتخاب کنیم. اما آیا این دو شق واقعا در مقابل یکدیگر قرار دارند؟ اگر چنین دوگانهای اصلا وجود داشته باشد، در رویایی هدف و وسیله کدام را باید انتخاب کرد؟ هدف ممکن است وسیله را توجیه کند، اما هدف را چه چیزی توجیه خواهد کرد؟ معروفترین نظریه در اخلاق نتیجهگرا نظریه «سودانگاری» است که توسط جان استوارت میل مطرح شده است. در اخلاق وظیفهگرا نیز تاثیرگذارترین نظریه اخلاق وظیفهگرایانه کانت است. در برنامههای آینده به تفصیل هر کدام از این چارچوبهای اخلاقی را بررسی خواهیم کرد. دو راهی شما حال نوبت شماست که به سوال این برنامه پاسخ دهید. در این جا میشد هرکدام از معماهای مطرح شده یا موارد مشابه را به عنوان سوال نظرسنجی مطرح کرد. اما به جای این کار با در نظر داشتن تمام آن سوالها در ذهنتان و آنچه در این برنامه در مورد دو گروه از نظریههای اخلاقی گفته شد، به این سوال پاسخ دهید که آیا خود را فردی نتیجهگرا میدانید یا وظیفهگرا؟
برای پاسخ به این سوال تمام مثالهایی را که به عنوان معمای اخلاقی در این برنامه مطرح شدند در نظر داشته باشید. ضمن اینکه توجه کنید درگیر موضوع خاص آن معما نشوید و به این نکته توجه کنید که در هر سوال تمایل شما به کدام سوی این دوگانه اخلاقی است. آیا به نتیجه انتخاب خود اهمین میدهید یا به نفس عملی که انجام میدهید. منابع: Philosophy in Practice, Adam Morton, 1996 50 Philosophy Ideas You Really Need to Know, Ben Dupré, 2007 نتایج نظرسنجی برنامه قبل • در نظرسنجی برنامه قبل با موضوع عاطفه گرایی اخلاقی 35 نفر شرکت کرده اند که از میان آنها 17 درصد پاسخ داده اند می توان بر اساس احساسات درونی در مورد مسائل اخلاقی حکم داد. 69 درصد این کار را مجاز نمی دانند و 14 درصد نیز پاسخ داده اند که جواب این سوال را نمی دانند |