رادیو زمانه > خارج از سیاست > خطاهای روزمره > اشتباه بر سر دو راهی | ||
اشتباه بر سر دو راهیمریم اقدمیaghdami@radiozamaneh.comیکی از روشهای معمول استدلال در زندگی روزمره استفاده از گزینههای دوتایی برای شرایط ممکن است. در این نوع استدلال به دلیل وجود تنها دو انتخاب میتوان به طور کاملاً منطقی و عقلانی ادعایی را اثبات کرد.
مثال خیلی ساده برای چنین استدلالهایی انتخاب بین شب و روز یا بین سیاه و سفید است. فرض کنیم استدلال کننده بخواهد ثابت کند الان شب است و به این دلیل که تنها دو انتخاب برای او وجود دارد، میتواند با دلایل معتبر اثبات کند که در حال حاضر روز نیست. به این ترتیب میتواند ادعایش را مبنی بر اینکه الان شب است، ثابت کند. این مثالی خیلی ساده از این نوع استدلال است که روشی معمول و منطقی برای اثبات ادعاهای مورد نظر است و با نام «قیاس ذوحدین» شناخته میشود. درواقع اگر از این روش استفاده شود روند استدلال درست و منطقی است، اما مشکل زمانی به وجود میآید که به درستی از آن استفاده نشود. در این صورت است که استدلالکننده دچار مغالطه میشود. یکی از مغالطههایی که در همین رابطه در برنامههای گذشته معرفیشده ، مغالطه «سیاه و سفید» است. آن مغالطه به حالتی مربوط میشد که به اشتباه فرض شود تنها دو انتخاب یا دو گزینه وجود دارد. در حالی که در واقع گزینههای موجود بیشتر از دو گزینه مفروض مثلاً سیاه یا سفید و شب یا روز هستند. مورد دیگری که باعث میشود استدلال قیاس ذوحدین دچار مشکل شود آن است که تنها دو گزینه و انتخاب پیش روی استدلالکننده باشد، اما هر دوی آنها اشتباه باشند یا به هر دلیلی مشکل داشته باشند. در این صورت هیچ یک از دو گزینه موجود را نمیتوان انتخاب کرد و بنابراین استدلالکننده به بنبست برخورد میکند. این مغالطه را در منطق کلاسیک «قیاس ذوحدین جعلی» نامگذاری کردهاند، که به زبانی سادهتر میتوان آن را «دو راهی اشتباه» هم نامید. مثال معروفی برای این مغالطه سخن مادری به پسرش در یونان باستان است: «پسرم، وارد جهان سیاست مشو. زیرا اگر راست بگویی، مردم از تو منزجر میشوند و اگر دروغ بگویی، خدایان از تو رویگردان. تو چارهای نداری جز اینکه یا راست بگویی و یا دروغ. پس یا مردم منزجر میشوند و یا خدایان از تو رویگردان.» با بررسی این مثال میتوان نشان داد که هر کسی با مغالطه «دو راهی اشتباه» مواجه شود، در واقع محکوم به شکست است. یعنی مجبور است یکی از گزینهها را که هر دو هم اشتباه یا نامطلوب هستند، انتخاب کند. این مغالطه را معمولاً منتقدها، در هر حوزهای از سیاست گرفته تا ادبیات و هنر و فلسفه برای نقد استفاده میکنند. به این ترتیب طرف مقابل در وضعیتی قرار میگیرد که مجبور است یکی از ادعاهای مورد نظر منتقد را قبول کند. اما پسر مثال ما و هر فردی که با چنین مغالطهای روبهرو شده باشد، میتواند به چند روش با آن مقابله کند. یکی از روشها آن است که تقسیمبندی مورد نظر منتقد را بپذیرد، اما نتایج آن را رد کند. در مثال مورد نظر ما پسر میتواند به مادرش بگوید اصلاً اینطور نیست که مردم به خاطر راستگویی از من منزجر شوند، بلکه احترام من بیشتر هم خواهد شد. روش دیگر آن است که در این دو راهی راه سوم را انتخاب کند، یعنی نشان دهد راههای انتخابی بیشتر از مواردی است که منتقد برایش معین کرده است. این پسر میتواند به مادرش بگوید: من میتوانم در جهان سیاست به کاری بپردازم که نیازی به سخنوری نداشته باشد و سخنان راست یا دروغ در آن نقش کلیدی نداشته باشند. اما یک روش جالب دیگر عوض کردن جهت مغالطه و در واقع جواب دادن مغالطه با مغالطه است. میتوان نشان داد که با همان مقدمهها میشود به نتیجهای کاملاً عکس نتیجه موجود رسید. مغالطهای که در جواب یک قیاس ذوحدین جعلی به کار میرود، خودش هم حتماً یک قیاس ذوحدین جعلی است. در مثال مورد نظر ما هم پسر به مادرش چنین جوابی میدهد: «مادرم، من وارد جهان سیاست میشوم. زیرا اگر دروغ بگویم مردم از من خشنود میشوند و اگر راست بگویم رضایت خدایان را به دست آوردهام. من چارهای ندارم جز اینکه یا راست بگویم و یا دروغ، پس یا مورد خشنودی مردم خواهم شد و یا مورد رضایت خدایان.» |
نظرهای خوانندگان
سلام
-- رامین ، Jan 8, 2009 در ساعت 11:48 AMخسته نباشید وظیفه خودم دونستم از برنامه های قشنگی که میسازید تشکر کنم .
موفق باشید.
الآن دو راه دارم: 1- اين نوشته را بخوانم 2- اين نوشته را نخوانم
-- علي ، Jan 8, 2009 در ساعت 11:48 AMاگر خواندم دو راه دارم:1- بپذيرم كه درست است 2- نپذيرم كه درست است
اگر پذيرفتم كه درست است 1- قبول كنم 2- قبول نكنم
اگر قبول كردم كه درست است 1-...........................................
..................
....................
.......................
...........................
......................
.......................
.........................