رادیو زمانه > خارج از سیاست > خطاهای روزمره > آمار گمراه کننده | ||
آمار گمراه کنندهمریم اقدمیaghdami@radiozamaneh.comمعمولاً باید به آمار و ارقامی که به طور غیرعادی دقت بسیار زیادی دارند، شک کرد. زیرا احتمال بسیاری وجود دارد که این اعداد ساختگی و جعلی باشند. یکی از پیامدهای معمول ادعاهایی با دقت بیش از اندازه آن است که مردم آن را ادعایی علمی میپندارند و تحت تأثیر آن قرار میگیرند.
در واقع بسیاری از افراد با عدد و رقم و ریاضیات مرعوب میشوند و به همین دلیل تأثیر بر افراد با استفاده از اعداد بیمعنی کار آسانی است. اما در واقع اعداد و ارقام زیاد از حد دقیق بیش از آنکه نشانه علم باشند، ویژگی «شبه علم» هستند. «دانشمندان میگویند که تا کنون تنها به ۱۰ درصد از خواص زیتون پی بردهاند» این اعداد و ارقام چه معنایی دارند؟ یعنی چه که دانشمندان تنها به ۱۰ درصد از خواص زیتون پی بردهاند؟ مگر آنها میدانند که کل خواص زیتون چه قدر است؟ معنای اینکه من سه برابر به کسی اعتماد دارم چیست؟ مگر میشود مفهومی مثل اعتماد را در قالبی کمی گنجاند؟
این جملات به طور ضمنی نشان میدهند که ما دچار «بیماری اعداد و ارقام» هستیم و میپنداریم استفاده از آمار و ارقام حرفهای ما را موجهتر و دقیقتر میکند. اگر از این آمار درست و در جای مناسب استفاده شود، همین طور هم هست؛ یعنی سازمانها و مؤسسهها باید گزارش خود را به طور دقیق و منظم ارائه دهند؛ اما به چه کسی؟ به نظر میرسد که گزارشهای همراه با آمار و ارقام تأثیر بیشتری بر مخاطب دارد و او گمان میکند این مؤسسه چه قدر کار کرده است. اگر یک مقام دولتی در گزارش خود بگوید «ما در سال گذشته خیلی گندم تولید کردهایم» خیلیها اعتراض میکنند که این «خیلی زیاد» یعنی چه قدر؛ و حق هم دارند. بنابراین نکته مهم، درست به کار بردن اعداد و ارقام است که در بسیاری از موارد گمراهکننده میشوند؛ چرا که گاهی گوینده دانش کافی ندارد و تنها ذکر آمار کافی است که به حرفهای گوینده ایمان بیاورد. گاهی هم گوینده میداند که اشتباه میکند؛ اما برای به اشتباه انداختن مخاطب از آمار گمراهکننده استفاده میکند. اینگونه خطاها را «مغالطات آماری» و «کمیتگرایی» مینامند. نوع دیگر این نوع اشتباهها مغالطه «دقت تقلبی» است. مغالطههای آماری و کمیتگرایی به دلیل اعتبار دادن بیش از حد مردم به اعداد، دامنه اثر زیادی دارند. هر روز در اخبار علمی و پزشکی گزارههایی شبیه این میشنویم که مثلاً خوردن چای خطر ابتلا به سرطان را تا دو برابر میکند. در این مورد حتی اگر گفته شود که چای خطر ابتلا به سرطان را ۱۰ برابر میکند، تفاوت چندانی برای مخاطب ندارد. اما وقتی بگوییم ۷۹.۵ درصد مردم این ناحیه تلفن ندارند، از اینکه بگوییم ۹۰ درصد تلفن ندارند، تأثیرگذارتر است؛ زیرا مخاطب مطمئن میشود که آمار گرفتهایم آن عدد را به دست آوردهایم. گاهی هم گوینده برای اینکه به احتمالی بالای ۵۰ درصد اشاره کند، به طور مثال میگوید که ۶۵ درصد؛ درست مثل همان مثال احتمال ۶۵ درصدی برنده شدن جان کری در انتخابات آمریکا. حالا معلوم نیست که گوینده این احتمال مربوط به آینده را از کجا و چگونه محاسبه کرده است. در هر حال باید مواظب باشیم که فریب اعداد و ارقام را نخوریم؛ چرا که گاهی خیلی حیاتی میشوند و ممکن است پیامدهای جبرانناپذیری داشته باشد. برای مطالعه بیشتر: • آمار گمراه کننده |
نظرهای خوانندگان
سلام
شاید بد نبود در برنامهتان کمی جزئیتر به بررسی کمیتگرایی میپرداختید. چهگونه میتوان سنجهای دقیق برای تشخیص این مسئله داشت. در جاهایی که صحبت از عدد و رقم است به جز پرسیدن از منبعِ ساختِ دادههایِ رقمی چه کار دیگری میتوان کرد؟ برای نمونه در یافتههای پزشکی که بیشتر به صورت تجربهای آمارگون روی دو یا چند گروه از باشندههای زنده است چهطور میتوان سره را از ناسره بازشناخت. آیا میتوان چنین نتیجه گرفت که در مطلبهایی که بیشتر کیفی هستند تا کمّی نمیتوان از عدد (درسد یا چند برابر و ...) استفاده کرد؟{نمونهی خاصیت زیتون یا مقدار اعتماد از نمونههای خودتان}.
لطفاً در بارهی شبهعلم و شبهدانشوران توضیح دهید.
سپاس از زحمتتان
-- سعید ، Aug 25, 2008 در ساعت 12:02 PMسعید
سلام
-- دوست قدیمی ، Aug 26, 2008 در ساعت 12:02 PMاصطلاحی هست که میگن 95 در صد بسیاری از پروژه ها در بیست در صد زمان پیش بینی شده تموم میشه ولی 5 در صد باقی مونده در هشتاد در صد بقیه ادامه داره و شایدم 60 در صد بیشتر .
خوب باید بگم با 60 درصد حرفای شما 100 در 100 موافقم و با 40 در صد باقیمانده چیزی حدود 80 در صد شایدم کمتر مثلا در مورد زیتون مثال میزنم:
همه میدونن که زیتون هفتاد و یک خاصیت ناشناخته داره ( مغالطه توسل به اکثریت ) که بشر تا بحال فقط هفت تاش رو کشف شده که میشه حدودا 10 در صد . اگه شما بیشتر خاصیت سراغ دارین خوب بگین برای همین هم هست که خدا گفته وطین و زیتون (نقل قول ناقص و علت تقلبی) راستی می دونین که همه دیکتاتور ها و از جمله هیتلر با آمار دادن مخالف بودن ؟ (مسموم کردن سرچشمه وایضا همدست هیتلر ) ولی شما و کل همفکراتون یادمه همیشه با علم ریاضی ضدیت داشتین بخصوص با علم استاتیستیک و پربابیلیتی
(شخصستیزی و فضل فروشی )
در آخر هم بگم که اینشتاین گفته (توسل به مشاهیر) هر کی با اعداد و رقم و آماردادن مخالف باشه یعنی که خوب نیست شایدم خیلی بده
:))
باسلام درخصوص مغالطات بازبان ارقام وآمار وبررسی بیشتر این موضوع پیشنهاد میکنم کتاب " ترفندهای آماری - مولف دارل هاف باترجمه مرضیه کریم نیا نشر آستان قدس رضوی مشهد سال 1374 "رامعرفی فرمایید
-- hossein ، Aug 27, 2008 در ساعت 12:02 PMکه درآن انواع واقسام درغگویی بزبان آماری وعلمی نما رانشان می دهد . متشکرم
dar mowrede saratan va mesali keh az chay va... ham keh zadid , argham az rahe amargiri bedast miayand nah havayi... sho khodetam moghaleteh kardid... in keh masrafe chayi farzan khatare ebtela beh saratani ra 2 barabar afzayesh midahad yani inkeh amarha az afrade masrafkonandeh va masrafnakonandeye chai neshan dadehkeh mizane ebtela beh saratan dargoruhe masrafkonandeh 2 barabare goruhe masrafnankonandeh budeh va in afrade amele jaheshzaye omdeye digari nadashtand.
-- Babak ، Aug 27, 2008 در ساعت 12:02 PM