رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۵ مرداد ۱۳۸۷

سرزمین ناشاد دروغ

مهدی جامی


پرسید دانا از مینوی خرد که کدام زمین شادتر است؟ مینوی خرد پاسخ داد آن زمین که مرد پارسای راست گفتار در آن اقامت کند.

- مینوی خرد، ترجمه زنده یاد احمد تقضلی، بند 1-4 از قصل 4

بچه که بودیم بزرگترین پیام مذهبی که به ما منتقل می شد این بود که خداوند دشمن دروغگو است. نمی دانم هنوز هم همین پیام در آموزشهای مذهبی وجود دارد یا دوره آن به سر رسیده است و دیگر خدا دشمن دروغگویان نیست. بعدها که بزرگتر شدم داستان دروغ برایم به یک مساله شخصی و پروژه تحقیقی تبدیل شد. دانشجوی ادبیات بودم و به باستانشناسی و اسطوره شناسی ایران بسیار علاقه مند. دیدم مساله دشمنی با دروغ ریشه تاریخی عمیقی در فرهنگ ایران دارد. نخست با میترا یا همان مهر آشنا شدم. او ایزدی بود که وظیفه اصلی اش در هم کوبیدن دروغ بود و پیمان شکنان. بعد با کتیبه های هخامنشی آشنا شدم. دیدم آنجا هم داریوش دشمنی خود را با دروغ تاکید می کند و در نیایشی زیبا از اهورامزدا می خواهد که کشورش را از دروغ بپیراید و از دیو دروغ در امان بدارد و برای مردم اش شادی ارزانی کند. ادبیات ما که همزمان حامل فکر اجتماعی و هستی شناختی ایرانی است حول بزرگداشت «پیمان» می چرخد و بازنمایی بی بنیاد بودن دروغ. دروغ دیوی است که پیمان را سست می کند و لاجرم بنیاد جامعه را که بر پیمان استوار است می لرزاند.

دروغ بنابرین یک امر شخصی نیست. در واقع دروغهای شخصی که به پیمان هایی که فرد دارد ضرر نرساند قابل اغماض تلقی می شود. اما دروغی که در پیوند با پیمان و عهد و قرار است بدترین دروغ است. این همان دروغی است که دشمنی کردن با خداوند دانسته می شود. زیرا بنا به اصل خداوند مظهر راستی است. راستی عزت بخش است و توانایی. خداوند ذلیل و بیچاره و ناتوان و آزمند نیست که دروغ بگوید. او عین قدرت لایزال و بی مثال است و دورترین هستی از دروغ.

دروغ یک ملازم دیگر هم دارد که سوگند است. کسی که سوگند یاد کند سخن اش محکوم به راستی است و باید از او پذیرفت. اما سوگند لقلقه زبانی نیست و هرگاه ضرورت می افتاده است با آزمونهای سخت همراه می شده. داستان عبور از آتش نمونه روشن و به یادماندنی آن در فرهنگ ما ست. بر اساس باور کهن آتش که مظهر خداوند بوده است به راستکرداران و راست دینان آسیبی نمی رسانده. موضوعی که خود یکبار دیگر بر مرکزی بودن راستی و راست دینی در فرهنگ ایران تاکید می نهد.

از فرهنگ ایران و ماجراهای دل انگیز آن که بگذریم در فرهنگ اسلامی هم این ماجرا وجود دارد و تایید می شود. پیامبر اسلام به امین بودن و راستگویی و حنیف بودن شهره بود. اما این هم صرفا یک امر شخصی و اخلاقی فردی نیست. پیامبر امین است تا نمونه ای برای همه رهبران و مدیران جامعه باشد. امین بودن ویژگی اصلی و خلل ناپذیر هر مدیر و رهبر اجتماعی است.

این مساله در فرهنگ جهانی هم جای والایی دارد. چه این فرهنگ را دینی و مسیحی و بودایی و غیر آن بدانیم و چه آن را فرهنگ سکولار و مبتنی بر عقلانیت بشماریم، امین بودن و راست گفتن شرط اصلی پذیرفته شدن رهبران است. نمونه های متعددی می توان نشان داد که دروغ گفتن چه دردسرهای بزرگی را برای رهبران سیاسی و مدیران اجتماعی ایجاد کرده است زیرا در جهان هم مساله اصلی در اداره جامعه پیمان است. برای مثال، شرکتی که ضرر می دهد اما به دروغ وانمود می کند سوددهی دارد به پیمانی که با سهامداران خود دارد خیانت می کند. مدیری که دروغ بگوید واقعیت ها را وارونه نشان خواهد داد. کسی که حرف اش اهمیت دارد و دروغ بگوید مردم را گمراه خواهد کرد و حقیقت را پوشانده است. برای همین است که در دادگاهها در همه جهان هنوز سوگند معتبر است. اعتبار رسمی و قضایی سوگند نشان از اعتباری است که جهان برای راستی و راستگویی قائل است و به همین سبب تمهیداتی می چیند تا از دروغ برکنار بماند.

در دادگاه حق تعیین می شود. در مرکزهای مدیریت جامعه مانند پارلمان هم قرار است که بهترین تصمیم که به حقیقت نزدیک تر است گرفته شود. از پارلمان انتظار می رود بهترین فرد و شایسته ترین مدیر را در پستهای وزارت تایید کند و یا بهترین قانون را برای منافع جامعه بگذراند. تصمیم پارلمان با صحت آن تصمیم و تطابق آن با واقعیت و راستی نافذ می تواند بود. پارلمان اساس را بر آن می گذارد که مجموعه نمایندگان می توانند به کسی «اعتماد» کنند. به همین دلیل است که تایید وزیران را رای اعتماد می نامد. اعتماد به اینکه آنها شایستگی دارند. اعتماد به اینکه آنها در کاری که به دستشان سپرده می شود امین اند و امانتدار.

آنچه در جریان تعیین علی کردان به وزارت در دولت اسلامی اتفاق افتاده است می تواند برای واکاوی و بازشناسی آنچه به نام دین و اسلام در ایران جریان دارد به کار آید. علی کردان نشانه های همه چیزهایی را دارد که به شناخت وضع کنونی ما در ایران ختم می شود. میزان دینداری و امانتداری و انقلابیگری مقامات را از آن می توان شناخت. میزان قانون مداری و حق مداری را می توان شناخت. میزان آزمندی و اندازه تطبیق ادعا و واقعیت را می توان سنجید. میل رسیدن به مقامات عالی علمی و اجتماعی بدون زحمت بسیار را می توان دید. و البته می توان میزان حاکمیت دروغ را دید و قباحت زدایی از دروغ را.

آقای رئیس جمهوری ظاهرا در اشاره به جنجال مدرک ادعایی آقای کردان گفته است که مدرک کاغذپاره ای بیش نیست. این حرف لابد باید جدی گرفته شود. پس باید پرسید این چه جور کاغذ پاره ای است که ناز بر فلک و فخر بر ستاره می کنند که «افتخار» به دست آوردن اش را از دانشگاه آکسفورد داشته اند؟ البته می توان گفت که یک مدرک تقلبی واقعا کاغذپاره ای بیش نیست اما چگونه است که در آن دولت کسی مدرک را ارزشیابی نمی کند تا بداند کاغذپاره است یا نیست؟ چطور رسانه ها تهدید می شوند که در ارزش این کاغذپاره تردید نکنند و شبهه پراکنی نکنند؟ این چطور کاغذپاره بی ارزشی است که دارنده اش برای رسیدن به آن دست به جعل زده است و چندسالی از مواهب همین کاغذپاره بی ارزش برخوردار بوده است؟

آقای رئیس جمهور شاید می خواهد وزیر خود را از زیر ضرب رسانه ها و فشار افکار عمومی برهاند. آیا او را در نهان مواخذه خواهد کرد؟ یا در نهان هم با او مدارا می کند؟ قبول که رئیس جمهور و مدیران ارشد باید از مدیران خود دفاع کنند. اما چرا باید رئیس جمهوری از کسی که جعل مدرک کرده دفاع کند؟ و اگر کرد و اغماض کرد با وظیفه اش برای اجرای قانون چه خواهد کرد که جعل را جرم می شمارد؟ با این واقعیت که مدیری غیرامین را به کاری حساس گمارده اند چه خواهد کرد؟ کسی که برای یک کاغذپاره امین نیست چطور می تواند امین رای مردم باشد؟ کسی که برای خود آبروی امانت نخواهد چگونه برای آبوری دیگران ارزش قائل خواهد شد؟ چطور می تواند حافظ آبرو و امنیت مردم و کشور باشد؟ چطور می توان به کاغذهایی که می نویسد و گزارشهایی که می دهد باور کرد؟ کسی که «رای اعتماد» را با دروغ به دست اورده است چگونه می شود به او اعتماد کرد؟

رئیس جمهوری ایران فکر می کند مردمی که در جمهوری زندگی می کنند چگونه مردمی هستند که می توان در مقابل آنها چنین دروغهایی گفت و بی خیال بود؟

دروغ تنها از منظر دینی نیست که اهمیت دارد. گفتم که جهانی که رهبران ایران دارالکفرش می خوانند هم به دروغ حساس است. اما برای اهل اسلام و اهالی دارالایمان لابد این حساسیت باید ده چندان باشد. هست؟ آقای رئیس جمهور چنان ادعای اسلامیت دارد که من به خود اجازه نمی دهم در ادعای او تردید کنم. اما سوال پرسیدنی این است که در اسلام ایشان دروغ آن هم دروغ به نمایندگان مردم بی مجازات است؟ اصرار بر دروغ و توبه نکردن از خطا و تهدید کسانی که دروغ را بازنموده اند ممدوح است؟ استفاده از قدرت دستگاه قضایی برای پنهان کردن دروغ و سرکوب افشاگران روا ست؟ ایشان با دفاع از دروغ به دفاع از چگونه اسلامی می پردازد؟ و دینی که با دروغ تبلیغ شود کدام فضیلت را پاس خواهد داشت؟ کدام شادی را برای مردم خواهد آورد؟

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

خیلی از آقای جامی بابت این نوشته ممنون هستم. یکی از بهترین مطالبی که در چند وقت اخیر خوانده ام ، همین نوشته است.
به راستی ما به کجا می رویم؟
حالا اگر آقای احمدی نژاد ، از این "دروغ" ابراز ناراحتی نمی کنند ، ما مردم هم نباید برایمان فرقی کند؟

-- محمد ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

شرم و حيا هم واقعا چيز خوبي است .هرچه مي خواهم بگويم نمي توانم عمق فاجعه را در سرزمين شهدا و راست قامتان جاودانه تاريخ بايد درك كرد وزير كشوري كه در ج.ا.ا با مدرك جعلي جلوي چشم 70 م نفر واقعا" جاي تعجب تعجب دارد

-- بدون نام ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

درود بر آقاي جامي
واقعيت اين است كه بدانيم وقتي مديري را انتخاب مي‌كنند براي رياست بر انتخابات كشور، و او دست كم سابقه‌ي جعل مدرك يا خريد مدرك جعلي را دارد، پس چگونه مي‌توان به نتايج آن انتخابات اعتماد داشت؟ مديري كه هويت‌اش را بر يك مدرك جعلي استوار مي‌سازد، چه غمي براي حفظ و صيانت از آراي ملت خواهد داشت؟

-- يعقوب ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

نظرتمام آگاهان این چنین است

-- kaveh12 ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

مهدی جامی درود به شرفت و همچنین رادیو زمانه که این مطلب را در منتشر کرده است، نه تنها اسلام هیچ منافاتی با دروغ ندارد بلکه به عنوان یک روش آن را به کار می برد، و مکرو مکرالله.... همچنین رجوع کنید به مقاله سروش آنجا که از آن ملای قمی نقل می کند که اگر لازم باشد خدا نیز دروغ می گوید!!

-- Mohsen ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

بر احوال این ملک باید گریست !!!

-- farank ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

مطالب بسيار شيوا و سنجيده‌اي است. اين‌كه مسئولين كشور در حد وزيران، سخني گفته باشند كه با سنجه‌هاي همگان ياز راستي و درستي جور در نيامده باشد، حرف تازه‌اي نيست. حتي اين كه مدرك تحصيلي از ديده مسئولين «كاغذ پاره» باشد، هم جديد نيست.
گذشته از تنش‌هاي پيش آمده پيرامون موضوع مدرك تحصيلي وزير كشور، به نكته‌ي مهم‌تري كه بايد اشاره كنيم، و آن عملكرد دانشگاه آزاد در اعطاي مقام عضويت هيئت علمي و تدريس به چنين فردي است. بايد پرسيد آيا از ديد دكتر جاسبي و مسئولين دانشگاه آزاد هم، مدرك تحصيلي «كاغذ پاره» است، و ايشان براي اين كاغذپاره‌ها ارزشي قايل نيستند؟ وگرنه چگونه است كه هيچ اقدامي براي بررسي و تطبيق اعتبار مدرك تحصيلي فرد مزبور نكرده‌اند. و چه دارند بگويند به دانشجوياني كه زير دست چنين معلم ـ استاد فريب‌كاري مدرك گرفته‌اند. آيا مدرك دريافت شده، اصلن نمره‌ي دريافت شده از چنين فريب‌كاري، اعتبار دارد؟ آيا دانشگاه آزاد، كه ده‌ها چهره‌ي فرهيخته و پژوهشگر را به حساب نمي‌آورد و مقام و موقعيت هيئت علمي و تدريس را در اختيار دارندگان مدارك دروغين مي‌گذارد، اعتباري دارد؟ تصديق بفرماييد اهميت اين مسئله در دانشگاه آزاد هزاران بار مهم‌تر از موضوع وزارت نامبرده است. زيرا براي وزارت مدرك حقيقتا كاغذپاره‌اي بيش نيست. مگر همه‌ي كساني كه تاكنون در اين سمت بودند، مدرك معتبر دانشگاهي يا روحاني داشتند؟ مدرك آقاي بشارتي چه بود؟ اما دانشگاه آزاد چه دارد بگويد با اين رسوايي و چه اعتباري است به ساير مدارك مدرسان اين دانشگاه؟

-- دانشجوي دانشگاه آزاد ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

مقاله بسیار جالب بود .اما کسانی که از این دروغگویی هاو تقلب هادفاع می کنندبه حدی از ارزشها دور شده اند که در معنای واقعی نه خدا را می شناسند و نه مردم را بحساب می آورند

-- بدون نام ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

Dear Mr. Jami,
Thanks for the excellent article. Let’s take note, among other things, that Mr. Kordan has been given responsibility for a ministry once headed by the late Dr. Gholamhossein Sadighi. Also, let’s not forget that the absence of sensitivity by both the president and parliament is maybe more objectionable and regrettable than the unbelievable lie by someone who is supposed to take the helm at the country’s most important state organ—the organ with the prime responsibility for elections. Isn’t this enough evidence of the depth of moral decadence the whole system is plagued with?
Please accept the assurances of my highest regard,
Gh. Memarzadeh,
Retired civil servant, Tehran

-- Ghodrat Memarzadeh ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

من هم موافقم

-- بدون نام ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

آیا راست است که می گویند، خداوند در قرآن فرموده است "ویل للمکذّبین" (وای بر دروغ گویان)؟. من تَصَوّر می کنم که این آقای پروفسور دکتر مرتکب هیچ خطایی نشده، بلکه فقط از مقام معظم رهبری مد ذُله العالی تبعیّت کرده که معظم له هم یک شبه از حُجّت الاسلامی به مقام آیت الهی ترفیع درجه پیدا کردند و کسی هم چیزی نگفت.
چه خوش گفته است ایرج میرزا:
به ایران تا بود ملا و مفتی،
به روز بدتر از این هم بیفتی

-- یک خواننده ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

چقدر این موضوع شبیه داستان مرد هزار چهره هست...کافی‌ هست که آدم سوابق دکتر کردان رو نگاه کنه و با آقای شستچی مقایسه کن

-- - ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

جناب جامی،

ضمن تایید آنچه فرمودید ، می خواهم عرض کنم:
درست است که دروغ ، نشانه بی اخلاقی ، بی ایمانی و بی ریشگی است ، اما از همه اینها مهمتر ، نشانه ضعف است.
هیچ کس از موضع اقتدار دروغ نمی گوید. راه دور نرویم ، به همه دروغهایی که خودمان در زندگی گفته ایم مراجعه کنیم همه از سر ضعف و زبونی بوده است.
این دروغ هایی که حاکمان می گویند معیار خوبی است برای سنجش اقتدار آنان و دریافتن اینکه آنها ضعیفانی بیش نیستند. نکته ای که دانستن آن شادی بخش است برای کسانی که امارت آنان را تاب نمی اورند و آنان را بر سریر حکومت نمی خواهند.

-- علی ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

روزی روزگاری بود گذشت دین دروغ و پلشتی بود که دین راستی را از سرزمینش بیرون راند و دروغ را و فساد را و ناراستی را پرچمش کرد .
در جمهوری اسلامی به محض اینکه متوجه میشوند کسی فاسد است در بورس میرود همه ی مقامات حکومتی دنبالش می افتند تا این فرد فاسد را با امکانات عالی معاون خودشان کنند زیرا این فرد میداند چگونه سهم رئیس را بدهد و هزارتوی مافیای قدرت را همین مفسدین تشکیل میدهند.

-- فرهاد- فریاد ، Aug 13, 2008 در ساعت 12:30 AM

آقای جامی، در مورد سوگند خدمتتان بگویم که در اسلام ابدا اینطور نیست و از قضا بعد از حمله عرب ایرانیان اعراب را به یکی از چیزهایی که متصف کردند همین بود که سوگند لقلقه زبانشان بود. اساسا عرب صحبتش را با سوگند شروع میکرد. همه این بخدا و به ابوالفضل و والله و به پیغمبر و ... از همین اسلام برای ما یادگار مانده.

تا زمانی هم که اسلامیت نظام مشروعیتش است اوضاع همین است که هست. شما راست و دروغ را بهتر میشناسید یا آیت الله ها؟

-- خواننده ، Aug 14, 2008 در ساعت 12:30 AM

مقاله ی خوب و مستدلی بود. اما چند نکته:
- دکترای جعلی کردان، دکترای افتخاری است
و ارزش علمی ندارد، وفقط به شخصیت های
برجسته ی سیاسی و علمی و فرهنگی و اقتصادی داده میشود که خدمتی برای بشریت اتجام داده اند. بنابراین محلی برای ارزشیابی علمی ندارند.
- چه انتظاری از احمدی نژادی دارید که خود از نردبان دروغ و دغل بالا آمده و به ریاست جمهوری رسیده، برود در خلوت از وزیر خاطی
بازخواست کند؟!. بی گمان هر دو در خلوت به ریش ما مردم می خندند و ریسه هم می روند.
3- دروغ در خود آیین تشیع ریشه دارد که اساس اش بر مهدویت است- و این روزها هم برایش تهران را به شکل مسخره ای" آذین بندی" کرده اند. بنابراین مذهبی که ریشه اش بر دروغ آشکار استوار است نمی تواند انسان هایی راست گفتار و راست کردار بپرورد.
- بنظرم بیشتر ما مردم به دروغ گفتن و شنیدن
خو کرده ایم و این عادت زشت به نوعی در وجود ما نهادینه شده است. دروغ در ایران به مثابه یک ماده ی روان کننده عمل می کند که پیچ ومهره های ماشین فاسد اجتماع و دولت را روعنکاری می کند و موجبات ادامه ی گردش
مفسده را فراهم می سازد.
ایران در سرازیری سقوط اقتصادی، اجتماعی
،اخلاقی و... است و به نظر نمی رسد که ازآن
غایت شوم رهایی یابد، و رژیم اسلامی نمی داند یا خودش را به ندانستن زده است که خود او نیز به همراه این جامعه و کشور فلک زده نابود خواهد شد. براستی که دروغ و فساد و
طلم عقلانیت سران رژیم را هم زایل کرده تا آنجا که راه بقای خودرا نیز گم کرده است
از هم اکنون فوت دلخراش مرحومه ی فقیده ی سعیده ، " ایران خانم کهنسال زاده " را به همه اهالی خاص و عام اش تسلیت میگویم

بزرگ

-- بزرگ نوری ، Aug 14, 2008 در ساعت 12:30 AM

درود/متنتان زيبا و سليس و خوب است!

-- محمد ، Aug 15, 2008 در ساعت 12:30 AM

ای مردم عزیز ایران وای نویسنده فرهیخته : افشای مدرک دروغین جناب کردان, بدلیل درگیریها و رقابتهای سیاسی رخ داد. چه بسیارند از این مدارک جعلی . همچنین یک نکته را نیز درنظر بگیریم که بعداز انقلاب بسیاری از نورچشمیان , با سهولت تمام وبدون هیچگونه دغدغه پذیرش تحصیلی به دانشگاههای غرب و شرق فرستاده شدند و حتی مدارک واقعی به ایشان اعطاء گردید. و متاسفانه بسیاری از این دانشگاههای اعطا کننده مدرک نیز دانشگاههای بسیار معتبر بودند. من با یکی از اساتیدی که استاد مشاور یکی از مسئولان فعلی درحکومت از صحبتی داشتم و ایشان شاکی بودند که این فرد حتی نمیدانست که حروف بزرگ و کوچک انگلیسی را در کجا بایستی استفاده کند. این را داشته باشید . بسیاری از مدارک دکتری در داخل کشور و توسط دانشگاههای آزاد و دولتی و شبانه و پیام نور به آقایان سیاسیون و صاحب منصبان اعطا گردیده است و بسیار خوب میدانیم که پذیرش این حضرات در دانشگاههای داخل چه بسا بسیار آسانتر بوده و خروج از دانشگاه پس از فارغ التحصیلی نیز بسی ساده تر از ورود به آن بوده است !!!
ای عزیزان افشای مدرک جعلی یکی ازاین آقایان کاهی است نشانه خروارها جعل و سند سازی و خرید اعتبار متقلبانه که بدان وسیله حق مردم مظلوم ما را ضایع کردند. به نظر من این آقای کردان اتفاقاً از بسیاری از حضرات پاک تر و مظلوم تراست . بیچاره که کاری نکرده . فقط مثل بقیه از حقوقی که دراختیارش گذاشته شده استفاده کرده است . کمی بدشانسی آورد و کفگیر به ته دیگ رسید و آش متعفن به هم خورد و بوی آن همه را آزرد.

-- خسرو ، Aug 15, 2008 در ساعت 12:30 AM