رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ مرداد ۱۳۸۷
خطاهای روزمره - ۲۷

بار ارزشی کلمات

مریم اقدمی
aghdami@radiozamaneh.com

در بعضی از استدلال‌ها گوینده برای موجه جلوه دادن ادعای خود، از واژه‌هایی استفاده می‌کند که در ذهن مخاطب بار ارزشی مثبت یا منفی ایجاد می‌کنند. مثلاً:

Download it Here!

«رادیوی شما رسانه‌ای خنثی است، پس رادیوی به درد نخوری است.» ‌یا «‌آقای دکتر الف که در آن وزارت‌خانه، مسوول پروژه‌های سیاست‌گذاری علمی است در کارش بسیار ناموفق است، برای این‌که عقاید لیبرال دارد.»


در این مثال، ‌برای اثبات ناموفق بودن آقای الف، ادعا شده که او فردی لیبرال است، اما این موضوع به ‌خودی خود چیزی را ثابت نمی‌کند. گزاره «آقای الف لیبرال است» در یک زمینه و محیط بی‌طرفانه و بدون پیش‌داوری به این معناست که او به نظریه فلسفی یا سیاسی لیبرالیسم معتقد است. اما آیا از این نکته می‌توان نتیجه گرفت کارش را درست انجام نمی‌دهد؟

در مقابل در یک زمینه و محیط دیگر که لیبرال بودن بار ارزشی منفی دارد و ضعف و کمبود محسوب می‌شود، چنین ادعاهایی به راحتی ‌مخاطب را قانع می‌کند.‌ این اشتباه استدلالی، مغالطه «بار ارزشی کلمات» نام دارد.

این بار ارزشی که به‌عنوان پیش‌فرض در واژه‌های خاصی وجود دارد، ممکن است مانند مثال‌های ذکر شده بار منفی باشد و یا در مثا‌ل‌های دیگری واژه‌ها می‌توانند بار معنایی مثبت داشته باشند. لیبرال، تروریست، روشنفکر، بنیادگرا، اصول‌گرا، کارگر، کمونیست، سرمایه‌دار، نژادپرست،‌ دانشمند و فمینیست؛ نمونه‌های رایجی ‌از این نوع واژه‌ها هستند.

این مغالطه به این دلیل شکل می‌گیرد که می‌توان قضاوت مخاطب را براساس تفسیرهای مختلف از یک واژه تحت‌تاثیر قرار داد. مخاطبی که به‌عنوان پیش‌فرض واژه‌ای را ارزشمند و یا ضد ارزش می‌داند، ادعایی را که آن واژه در آن به کار رفته بدون اینکه استدلالی صورت گرفته باشد، به راحتی می‌پذیرد.

می‌توان گفت گوینده از به کار بردن آن واژگان خاص منظوری را دنبال می‌کند و سعی دارد مخاطبان آن منظور را از حرف‌هایش برداشت کنند، یعنی گوینده در به‌ کار بردن آن واژه بی‌طرف نیست.

بی‌طرف بودن را می‌شود این‌گونه تعبیر کرد که گوینده برای مثال از به کار بردن واژه بنیادگرایی، تنها اشاره به خصوصیات واقعی آن گرایش فکری را در نظر داشته باشد و هیچ‌گونه حکمی در مورد ارزشمند بودن یا نبودن معتقدان به آن گرایش فکری نداشته باشد.

این‌که بتوان در موضوعی و درباره واژه‌ای کاملاً بی‌طرف بود خیلی بعید است، اما مهم آن است که استدلال را با این نوع ارزش‌گذاری‌ها اشتباه نگیریم، هم در مقام گوینده و هم در مقام مخاطب.

در مثال اول اگر گوینده ادعا کند این رادیو خنثی است، و به این دلیل و آن دلیل در کارش موفق نیست اشکالی به ادعایش نمی‌توان گرفت، زیرا برای ادعای خود استدلال آورده است.

اما هنوز نکته‌ای وجود دارد. اگر او از واژه خنثی یا هر واژه دیگری از این نوع را هیچ جای استدلالش استفاده نکند، باز این شک به وجود می‌آید که تنها برای تحت‌تاثیر قرار دادن مخاطب از این واژه استفاده کرده است.

مغالطه «بار ارزشی کلمات» گاهی همراه مغالطه‌های دیگر هم به کار می‌رود. مغالطه‌هایی مثل «تله‌گذاری» و «مسموم کردن چاه» که به جای استدلال از گیر انداختن مخاطب در یک موقعیت خوب یا بد استفاده می‌کنند. اگر گوینده بداند واژه‌ای که استفاده می‌کند، برای مخاطب بار ارزشی منفی دارد، می‌تواند با استفاده از مغالطه مسموم کردن چاه، ‌سخنانی از این قبیل بیان کند:

«هر کس این نامه را امضا کند نژادپرست است»، «‌تمام کسانی که به حکم اعدام اعتقاد دارند گرایش‌های تروریستی دارند»، «‌تمام کسانی که به آن نامزد انتخاباتی رای می‌دهند بنیادگرا هستند و از اصول فکری بنیادگرایی پیروی می‌کنند»، «تمام روشنفکران و دانشمندان از این نظریه پیروی می‌کنند، معلوم است که نظریه‌ی مهم و معتبری است.»

«بار ارزشی کلمات» اشتباهی است که به سختی می‌توان از آن اجتناب کرد. هم واژه‌‌های تکنیکی و تخصصی و هم واژه‌های روزمره به مرور زمان و در بین عده‌ای بار ارزشی منفی یا مثبت پیدا می‌کنند. نکته مهم تشخیص این اشتباه‌ها موقع ارائه استدلال‌ها و ادعاها است.

باید توجه کنیم آیا منظورمان از به کار بردن یک واژه خاص بار ارزشی آن بوده است یا این‌که آن را بی‌طرفانه استفاده کرده‌ایم. به‌عنوان گوینده، این کار بسیار دشواری است؛ اما به‌عنوان مخاطب تشخیص این نوع ارزش‌گذاری‌ها زیاد هم سخت نیست. کافی است ببینیم گوینده چه واژه‌هایی را بیشتر از بقیه به کار می‌برد.

Share/Save/Bookmark

برای مطالعه بیشتر
Question-Begging Epithets

نظرهای خوانندگان

من در جمله «آقای دکتر الف...» از واژه لیبرال همان معنایی را برداشت می کنم که در اروپا متداول است. منتها درک من از جمله یادشده این نیست که عقاید لیرالی باعث عدم کارآمدی و تخصص است بلکه این را می فهمم که لیرال بودن در یک جامعه مفروض، مثلا" ایران اسلامی،باعث ندادن فرصت و امکانات از طرف مسئولین (دولتی)به مدیر یا صاحب کار لیبرال است. یعنی در این جمله، دلیل عدم موفقیت هیچ ربط مستقیمی با لیرال بودن شخص ندارد. در مورد گذاره دوم، به نظر من هم اگر رادیویی خنثی باشد بدرد نمی خورد زیرا خنثی به معنی بی اثر است. البته من فکر می کنم که منظور از واژه خنثی، «بی طرف» است. رادیوی بی طرف می تواند اثر بسیار قوی در درک و دریافت حقیقت و حقیقت یک واقعیت داشته باشد.

-- سیاوش پرند ، Aug 4, 2008 در ساعت 05:48 PM