رادیو زمانه > خارج از سیاست > خطاهای روزمره > خودت هم همین طور | ||
خودت هم همین طورمریم اقدمییکی از اشتباههای استدلالی بسیار رایج که در بحثهای روزمره زیاد به کار میرود، برگرداندن استدلال طرف مقابل به خودش است.
«این نوع نگرش توتالیتاریستی از سوی رادیویی که ادعای آوردن دموکراسی را به ایران دارد، بعید است و انتشار توهینهای یکی از خوانندگان به خوانندگان مخالف، گامی است در راه ترور شخصیتها و حذف دگراندیشان.» در این نوع اظهارنظرها با اشاره به سخنان، اعتقادات یا ادعاهای گذشته و حال طرف مقابل؛ ادعای فعلی او نیز زیر سوال میرود. در واقع تاکید اصلی بر روی این نکته است که طرف مقابل حق ندارد بعضی ادعاها و اعمال را انجام دهد یا مثلاً از کسی انتقاد کند، برای اینکه خودش همان ایراد را در رفتارش دارد. این نوع استدلال، مغالطه «خودت هم همینطور» نام دارد و از انواع ادعاهای نامربوط و نوع خاصی از مغالطه شخصستیزی است. موضوع اساسی این مغالطه، پیدا کردن ناسازگاری درحرفها و ادعاهای طرف مقابل با اعمال و رفتار اوست. چیزی شبیه این ایراد بسیار رایج که «شما که خودتان سیگار میکشید، حق ندارید در مورد ضررهای سیگار کشیدن اظهار نظر کنید.» اما مشکل کجاست که چنین ادعاها یا در واقع نقدهایی رو مغلطه آمیز میکند. به نظر میرسد مشکل این مغالطه، در ادعای نامربوط منتقد نسبت به حرفهای طرف مقابل نهفته است. فرض کنیم شخصی ادعا کند «گزاره الف درست است» .در اینجا درستی یا نادرستی گزاره الف را میتوان براساس محتوای آن و واقعیتها و شواهد مربوط به آن تعیین کرد. در واقع روش منطقی و معتبر، چنین کاری است و اگر مشخص شود جمله الف درست نیست، میتوان ادعای آن شخص را به نقد کشید و نشان داد سخنانش درست نبوده است.
اما فرض کنیم آن شخص با اینکه ادعا کرده گزاره الف درست است، هیچ وقت کاری که سازگار با این ادعا باشد، در زندگیش انجام نداده است. انتقاد رایج و مغالطهآمیز در این موارد آن است که با تاکید روی این موضوع، ادعای آن شخص زیر سوال میرود. اما از نظر منطقی اعمال آن شخص هیچ ربطی به درستی یا نادرستی ادعایی که مطرح کرده است، ندارد. در واقع میتوان وضعیت را به شکل دیگری تصور کرد. یعنی فرض کنیم همین ادعای درستی گزاره الف را شخص دیگری مطرح کرده بود که اتفاقاً رفتار و اعمالش هم با آن گزاره سازگاری داشت. اگر در این مورد منتقد به درستی گزاره الف ایرادی نگیرد، به نظر میرسد مشکل شخصی با خود آن فرد داشته، نه با ادعایی که مطرح کرده است. به همین دلیل است که مغالطه «خودت هم همینطور» از انواع مغالطه شخصستیزی طبقه بندی میشود، زیرا نقدهایی که بر اساس آن شکل میگیرند، کاملاً به شخصی بستگی دارند که ادعایی را مطرح کرده است. این مغالطه در بحثها و مصاحبهها و مناظرههای سیاسی بسیار رایج است. در واقع نوعی مچگیری به شمار میرود، به همین دلیل از نظر دیگران هم موجه جلوه میکند. اگر بر اساس زندگی یا اعمال و رفتار یک سیاستمدار، ادعاهای او مورد انتقاد قرار بگیرند، نکته جالب این است که معمولاً افراد به راحتی در دام این مغالطه میافتند و به جای دفاع از ادعایی که بهطور خاص در آن بحث مطرح کردهاند، تلاش میکنند اعمال و رفتار گذشته خود را توجیه کنند و کاملاً از موضوع اصلی بحث دور میافتند. اما مهمترین جوابی که باید به چنین مغالطهای داد این است که اعمال و رفتار شخصی، هیچ ربطی به درستی یا نادرستی ادعای خاص مطرح شده در بحث ندارد و موضع بحث، فقط همین ادعاست. برای مطالعه بیشتر: Logical Fallacy: Tu Quoque |
نظرهای خوانندگان
موجه بودن استدلال اخلاقی فوق بیشتر به این علت هست که ادعای فرد، بخاطر منفعت و یا انگیزه های شخصی ست چون در غیر اینصورت باید به اون ادعا عملا پایبند می بود.
-- eqbal ، Jul 7, 2008 در ساعت 05:30 PMدر واقع افراد با بررسی عمل شخص و ادعای مطرح شده این نکته رو گوشزد میکنن که شما به عنوان فرد مدعی اخلاقا نمی تونی ادعایی رو بیان کنی که بهش عملا التزامی نداری، بعبارت دیگر معمولا طرح ادعا از سوی فرد بی عمل وسیله ای ست برای پیشبرد اهداف شخصی.
باابنکه از پیشینه بحث بی خبرم، - اگر اصلن پیشینه ای باشد - باید بگویم که عبارت بالا به نقد آوردن دموکراسی به ایران نپرداخته است. برعکس، او دقیقن به دنبال ایراد گرفتن از رادیو ست و اگر پیش فرض های او، یعنی وجود نگرشی توتالیتاریستی در رادیو و جهت گیری برای حذف دگراندیشان مورد قبول باشد، در این کار موفق هم بوده است. در این صورت کل این نوشته بی جا است.
-- قادر ، Jul 7, 2008 در ساعت 05:30 PMدر ازا می شد به آزمودن صحت ادعای عبارت بالا در مورد تلاش رادیو برای ترور شخصیتی افراد پرداخت.