رادیو زمانه > خارج از سیاست > خطاهای روزمره > استدلال شخصی | ||
استدلال شخصیمریم اقدمیدر خیلی از موارد هنگام بحثها و نقدها به جای نقد ادعا و استدلال یک شخص، خود آن شخص و خصوصیات و رفتارش نقد میشوند. این اشتباه در استدلالهای روزمره زیاد است که نمونهاش را میتوان در این مثال دید: «یک نوشته وبلاگی که به آن آب بستهاند. برای بررسی محتوای این سریال نیازی به معادل یابی نیست و نوشته در حد وبلاگنویسهایی که مطلبشان را برای رای بالا آوردن در بالاترین تنظیم میکنند، نوشته شده است. خدا پدر ساقی قهرمان را بیامرزد؛ عجب حقی به گردنت دارد پسر!»
به نظر میرسد در یک چنین اظهار نظری تنها گوینده و احتمالا گذشته و خصوصیاتش زیر سؤال رفته؛ نه ادعایی که مطرح کرده است. در این نوع استدلالها مغالطه رایجی به نام «شخصستیزی» یا «استدلال شخصی» (Argument against the man) وجود دارد. این مغالطه از انواع ادعاهای نامربوط است و به عنوان زیرمجموعهای از مغالطه ژنتیکی یا همان «استدلال بر اساس گذشته» طبقهبندی میشود.
از نظر منطقی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری یک فرد هیچ ربطی به درستی یا نادرستی ادعایی که مطرح کرده است، ندارد. در واقع میتوان تصور کرد همان ادعا را شخص دیگری با ویژگیهای دیگری که از نظر منتقد قابل قبول هستند، مطرح کرده باشد و منتقد هم هیچ ایرادی به آن ادعا نگیرد. در این وضعیت واضح است که مشکل تنها آن شخص خاص بوده و منتقد مرتکب مغالطه استدلال شخصی شده است. مثالهای متنوعی برای این مغالطه وجود دارد که یکی از مثالهای رایج آن به این صورت است: «شما ادعا میکنید این شخص بیگناه است. اما حق ندارید چنین ادعایی کنید برای این که خودتان هم قبلا مرتکب گناه شدهاید.» یا مثالی شبیه این را در نظر بگیریم: «نویسنده این کتاب آدم خوبی نیست، پس فکر خواندنش را هم نکن. حتما کتاب به درد نخوری است.» این مثالها نشان میدهد در این اشتباه منطقی تنها به یک شخص خاص حمله میشود و این انتقادها هیچ ربطی به استدلال و ادعای آن شخص ندارد. مغالطه «شخص ستیزی» در بحثهای رو درو و روزمره زیاد به کار میرود. معمولا هم طرفین به عمد مرتکب شخصستیزی میشوند تا تمرکز طرف مقابل را به هم بزنند. برای مثال ممکن است یکی از دو طرف بحث به ظاهر یا شخصیت یا رفتار طرف مقابل انتقادهایی کند که کاملا به موضوع بحث و ادعای مطرح شده بیارتباط هستند. در واقع با توهین یا مسخره کردن طرف مقابل تمرکز او را از بین میبرد و او را در وضعیتی قرار میدهد که مجبور است از خودش دفاع کند و موضوع اصلی بحث فراموش میشود. از جملات کلیدی استدلال شخصی میتوان به این موارد اشاره کرد: «این دقیقا حرفی است که از کسی مثل شما انتظار میرود.» یا «ببین کی داره این حرفو میزنه.» چنین اظهار نظرهایی آن شخص و افراد شبیه او را در یک دستهبندی قرار میدهند و به جای ادعای آنها، شخصیتشان به نقد کشیده میشود. بنابراین آنچه در تشخیص و پرهیز از این مغالطه اهمیت دارد آن است که مهم نیست چه کسی و با چه خصوصیاتی ادعایی را مطرح میکند. درستی یا نادرستی یه ادعا را فقط خود ادعا معین میکند، نه کسی که آن استدلال را ارائه کرده است. برای مطالعه بیشتر: Logical Fallacy: Argumentum ad Hominem: |
نظرهای خوانندگان
خوب بود. به خصوص كه روي كامنت هايي كه تازه بيان شده و شايد خيلي ها هم به آن برخورده اند و مخالف شيوه استدلالش بوده اند اقدام مي كنيد خانم اقدامي گرامي.
-- ماني جاوبد ، Jun 26, 2008 در ساعت 01:56 PM"از نظر منطقی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری یک فرد هیچ ربطی به درستی یا نادرستی ادعایی که مطرح کرده است، ندارد." این جمله وقتی درست است که شما منظورتان از ادعا، ادعا به فعلِ آینده نباشد. مثل یک اثر هنری یا نقل مطلب یا ایدهیی منطقی یا فلسفی که از شخص مدعی صادر نشده باشد. اما اگر ادعا منوط به انجام فعلی مربوط به آینده باشد، البته برآورد مخاطب از موردِ ادعا وارد میشود که البته خارج از منطق به معنایِ خاص است و مربوط به دیدگاه و سلیقهی فردی مخاطب است مثلاً شما در مورد ادعای یک سیاستمدار در مورد روش ادارهی یک مقامِ سیاسی از طرف او، نمیتوانید شخصیتِ فردیاش را از را نادیده بگیرید.
-- خاطرهها ، Jun 27, 2008 در ساعت 01:56 PMبله ؛ كاملاً درست است .
-- بدون نام ، Jun 28, 2008 در ساعت 01:56 PMآيا ادعاي طرح ربايش رئيس جمهور آن هم بعد چند هفته و از سوي خود او ربطي به شخصيت وي دارد؟هرگز!