رادیو زمانه > خارج از سیاست > خطاهای روزمره > سوء سابقه | ||
سوء سابقهمریم اقدمی
متمایز کردن منشا یک گزاره از محتوای آن، بسیار دشوار است، اما این کار برای پرهیز از مغالطه ضروری است. چنین قضاوتی، از نظر منطقی درست نیست و نمیتوان بر اساس گذشته یک شخص، خودش یا عقیده او را ارزیابی کرد. اشتباه استدلالی این ادعا «مغالطه ژنتیکی» یا «استدلال بر اساس گذشته» نام دارد. مغالطه ژنتیکی یکی از عامترین اشتباههای استدلالی از نوع ادعاهای نامربوط است که بر اساس منشا و تاریخ یک عقیده استدلال میکند. این استدلال به این دلیل مغلطهآمیز است که عقیدهای را به جای در نظر گرفتن وضعیت فعلیاش، بر اساس گذشته و سوابق آن قضاوت و تایید یا رد میکند. ارزش صدق بسیاری از آرای علمی را میتوان بهطور عینی با روشهای تکنیکی آن علم مشخص کرد. بنابراین منشا یا تاریخ آن موضوع علمی کاملاً به ارزش صدق آن نامربوط است. مثال چنین مغالطهای، ماجرای کشف ساختار مولکول بنزن توسط شیمیدان قرن نوزده، کهکوله است، که ادعا کرده حلقهای بودن شکل مولکول بنزن را در خواب به صورت ماری دیده است که در حال گاز گرفتن دم خود است. با اینکه این ماجرا از نظر روانشناختی میتواند جالب و قابل مطالعه باشد، اما نمیتوان آن را تایید یا عدم تاییدی برای این فرضیه دانست که بنزن ساختار حلقوی دارد. درستی یا نادرستی چنین فرضیهای تنها باید در آزمایشگاه آزموده شود و وقتی درستیاش محقق شد، دیگر نمیتوان آن را با این استدلال رد کرد که منشا و اصلی این فکر تنها یک خواب بوده است. در واقع منشا یک گزاره هر چه بوده باشد، آنچه اهمیت دارد ارزش صدق آن در زمان حال است.
به همین ترتیب در مثالهای روزمره و زمینههای دیگر نیز ممکن است مغالطه ژنتیکی اتفاق بیفتد. یکی از موارد رایج و جالب، نقد سنتها و مراسم فرهنگی بر اساس پیشینه آنهاست. برای مثال ممکن است کسی ادعا کند منشا اصلی حلقه ازدواج، نماد و نشانه زنجیری بوده است که مرد به پاهای زن میبسته تا فرار نکند، برای همین دیگر هیچ کس نباید از حلقه ازدواج داشته باشد. احتمالاً چنین پیشینهای درست است، اما این هیچ ربطی به نماد و نشانههای فعلی پذیرفته شده برای حلقه ازدواج ندارد و نمیتوان بر اساس چنین استدلالی آن را رد کرد. در واقع ارائه شواهدی از گذشته یک موضوع، دلیل قابل قبولی برای تایید یا رد وضعیت فعلی آن نیست. مغالطه ژنتیکی برای زیر سوال بردن اشخاص و عقاید آنها نیز استفاده می شود. برای مثال با ادعاهایی شبیه اینکه شخصی تحت تاثیر مکتب فکری خاصی است، تمام افکار و فعالیتهای او مورد انتقاد قرار میگیرد. مثلاً این ادعای کاملاً نامربوطی است که: «صدراعظم آلمان در زمان هیتلر به مدرسه رفته است، پس تمام برنامههای به اصطلاح اصلاحطلبانهاش، منشا فاشیستی دارند.» چنین استدلالی با استناد به گذشتهای کاملاً نامربوط تنها قصد تخریب دارد و کاملاً مغلطهآمیز است. البته باید توجه کرد شرط مغلطهآمیز بودن، آن است که وضعیت تاثیری بر ارزش صدق آن عقیده یا ادعا در زمان حال نداشته باشد. برای مثال منشا یک پدیده به خصوص در پژوهشهای تاریخی، میتواند کاملاً به ارزیابی آن مربوط باشد. منشا و انگیزههای یک شهادت حقوقی هم چه شایعه باشد چه یک شهادت دست اول، بر ارزیابی آن تاثیر زیادی دارد. بنابراین ارزیابی و قضاوت یک موضوع بر اساس گذشته آن ممکن است درست باشد و در بسیاری از موارد میتواند به فهم این مساله کمک کند که چگونه عقیده یا مبحثی به شکل امروزی آن در آمده است. اما همچنان از لحاظ منطقی، این نوع قضاوتها ربطی به ارزش صدق و محتوای موضوع مورد نظر ندارند و استدلالهای قابل قبولی نیستند. برای مطالعه بیشتر: Logical Fallacy: Straw Man: |
نظرهای خوانندگان
سلام خانم اقدمی.
از برنامههای شما خیلی استفاده کردهام تاکنون. چرا این قسمت فایل صوتی ندارد؟ فایل صوتی یک خوبیاش این است که آدم میتواند چندین بار بشنود. امّا تنبلی اجازهی دوباره خواندن نمیدهد، چندبارهاش پیشکش.
-----------------------------
-- مصطفی ، Jun 24, 2008 در ساعت 12:46 PMزمانه: دوست گرامی
فایل صدا از قلم افتاده بود که اضافه شد
سپاس