رادیو زمانه > خارج از سیاست > عقايد دينی > در کتاب و سنت نشانی از حجاب نيست | ||
در کتاب و سنت نشانی از حجاب نيستکورش عليانییک نفر رفته در سایت بالاترین خطابهی بلندبالایی نوشته در نقد نوشتهی اولم دربارهی حجاب. با چه لحن ملیحالابتسامی هم نوشته. خیال کرده او مطهری است و من شاگرد بزازی از بزازان سر چهارراه مولوی. این آدمهای نخوانده ملا البته خیلی چیزها نمیدانند یکیش هم هماین که مطهری هم – با این که چنداین برابر وزنش کتاب خوانده بود – با همآن شاگردبزازها این قدر موهن و از موضع دانای کل صحبت نمیکرد. اول تا آخر حرفش هم این است که تمام متخصصان دین اسلام حجاب را واجب می دانند. شما چرا به جای گردنکشی نمیروی مودب بنشینی ازشان سوال کنی؟ این حرف بسیار بیمعنا است. اول این که طبق معمول فکر کرده اسلام همآن فقه است. نه. نیست. از فقاهت نه ابنعربی درمیآید، نه ملاصدرا، نه ابوریحان، نه خیام و نه حتا فقیهان اصولی. از فقاهت همآن چهار نفر اخباری خشک حاصل میشد و شده است. امروز هم در قم و نجف و جاهای دیگر اسم اصول حاکم است، اما حجم اخباریها کم نیست. و یادت باشد که اصول فقه حاصل فکر آزاد آدمهای اندیشهمند است، نه حاصل تامل در فقه. دوم. او از آرای فقیهان آمار گرفته که فکر میکند همهی فقیهان حجاب را واجب دانستهاند؟ این مطلب را که احمد قابل در دو قسمت نوشته است بخوانید: + و +. من دربارهی متدولوژی احمد قابل حرف بسیار دارم، اما این دو مطلب من را از آوردن نظر فقیهانی که از قرنها پیش تا امروز گفتهاند دلیلی بررای وجوب حجاب نمیبینند بینیاز میکند. سوم. این تشبیه خنک مقایسهی فقیه و طبیب کمی بیمعنا است. اما فرض کنیم فقیه جایگاهی مانند طبیب داشته باشد. کسی که چوناین تشبیهی میکند حاضر است دو سه سالی در این کشور جمهوری پزشکان برپا شود تا پزشکان با رجوع به تخصصشان قانون بگذرانند و اجرا کنند؟ باز فرض کنیم فقیه جایگاهی مانند پزشک داشته باشد؛ گفتم فرض. من اگر در درمان پزشک شک کنم، از او توضیح میخواهم. او باید بتواند معقول توضیح بدهد. اگر گفت تو سالامادیندیس گرفتهای من حق دارم بگویمش «دکتر! این که گفتی در هیچ کتاب پزشکی نیامده است. مقالهای در این مورد سراغ داری یا این کشف خودت است؟» حالا از فقیهان میپرسم «در کتاب و سنت چیزی که نام یا مفهوم حجاب را برساند نمیبینم. شما اگر سراغ دارید نشان بدهید.» کی جواب من را می دهد؟ قرآن را که بهنهان نبردهاند. هست. شش هزار و چند صد آیه دارد. از این تعداد خیلیش توصیف و داستان و چیزهایی است که توصیهی عملی مستقیم (از آن نوعی که فقیهان در پی آن اند) ندارد. پانصد و چند آیه است که مستقیم یا با کمی پیچش به بکن و نکن مربوط است. به اینها میگویند آیاةٱلأحکام. حالا یکی از اینها یا یکی از آن شش هزار و چند صد آیه را نشان من بدهید که بگوید حجاب واجب است. بله در قرآن اسم خمر و جلابیب و حجابهای دیگر آمده است؛ اسم ابولهب هم آمده است. از آمدن اسم که نمیشود نتیجه گرفت چیزی در اسلام واجب است. دیشب باز سننالنبی را میخواندم. سیرهی ابن هشام و سیرت رسول الله و امثالهم هم هست. کجایشان پی چیزی بگردم که به حجاب اشاره کند؟ بگوید رسولالله به فلان خانم گفت «موهات رو بکن زیر».نگو شاید بوده. اگر بود مینوشتند. برو ببین چه چیزهایی را نوشتهاند. نوشتهاند رسولالله وقتی به جای تاریک میرفت چراغ میبرد. انگار دیگران وقتی به جای تاریک میروند چراغ را میکشند. یا مثلا نوشتهاند که انار را با دیگران شریک نمیشد. یا بعد از غذا انگشتانش را میلیسید. یا اگر می خواست برود سفر یا ییلاق و قشلاق پنجشنبهها میرفت و جمعهها برمیگشت. حتا نوشته گاهی نیمی از لباسش را به تنش میکشید نیمی دیگر را روی همسرش میانداخت و در هماین حال نماز میخواند. دربارهی ختنه و نکاح و عقیقه و تراشیدن مو و بافتن گیس و ناخن گرفتن و تکتک لباسهای رسولالله و شمشیرهاش و عصاش و انگشترش و این که انگشترش را به دست راست میکرده یا چپ و این که با فلان لباسش خوشگلتر میشده یا بهمان لباس، کلی نوشتهاند. اما ننوشتهاند رسوللله گفت فلانی را حد بزنید یا بهش تذکر بدهید حجابش را رعایت کند. این چه واجبی است که هیچ جا ردش نیست؟ بله. بعد از عصر سیره، بعد از مدتها ممنوع بودن کتابت حدیث و اختصاصی بودن نقل حدیث و زیرزمینی بودن حدیث، نگاه میکنی، حدیث (و باز هم نه سیره) میبینی که زنی را که موهایش بیرون باشد در جهنم از مویش آویزان می کنند و چه و چهها. حالا این حدیثها از کجا آمده و چرا حدیثش هست و ردی ازش در سیره نیست؟ هم آن پرسشی است که باید متخصصان بهش بپردازند که سه هزار سال هم بگذرد این کار را نمیکنند. برای فقیهان آسانتر است که تکیه بزنند و حکم بدهند تا پی حرفهای بودار بروند. مگر یادتان نیست آن آیتالله تاریخنویس دو کلمه حرف حساب دربارهی سند زیارت عاشورا زد، تکفیرش کردند و تا رسما حرفش را پس نگرفت ولش نکردند؟ طبیعی است که فقیه هم پی دردسر و بدنامی و تکفیر نگردد. برگرفته از: باز هم از سر نو |
نظرهای خوانندگان
ممنون آقاي علياني! اما تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود. اميدوارم حداقل برخي از اين آقايون در اين مهم بنگرند و بدون پيش فرضهايي كه خدا مي دونه از كجاشون در آوردند تامل كنن.
-- رها ، Apr 28, 2007 در ساعت 01:51 PMبسيار از متنتون متشكرم. اما ايكاش ميشد مناظره اي با يكي از افرادي كه قوانين خود را جايگزين قوانين الهي كرده اند ترتيب مي داديد تا اسلام درست و سالم را مردم بيشتر بشناسند.
-- سارا ، May 6, 2007 در ساعت 01:51 PM