رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
اندیشه انتقادی، برنامه ۴۸

زرنگی ایرانی

محمدرضا نیکفر

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

گفتارهایی برای مخاطبان زمانه:
بی آنکه بخواهیم قاعده‌ای جهان‌روا وضع کنیم، می‌توانیم مدعی شویم هرگاه مردمی از خردورزی در پهنه‌ی عمومی منع شوند، یعنی نتوانند در مورد اموری که به عموم آنان مربوط می‌شود بیندیشند، نظر دهند و برای بهبود آنها دست به تأسیس و تغییر زنند، محتملا در حیطه‌ی خردوزری خصوصی نیز چندان دستاوردی نخواهند داشت.

خردورزی خصوصی و عمومی
تفکیک میان خردورزی خصوصی و عمومی به کانت برمی‌گردد. پیشتر منظور وی را از این تفکیک با این مثال روشن کردیم: اگر یک اقتصاددان از علم خویش بهره گیرد برای آنکه در بازی بورس برنده شود یا در مقام یک مدیر از سرِ جاه‌طلبی وظایف محوله را به خوبی انجام دهد و با زیرکی کار خویش را پیش برد، از عقل خویش استفاده‌ی خصوصی کرده است، اما اگر مثلا مقاله‌ای بنویسد و به مردم در مورد وضعیت کلی اقتصاد کشور یا گوشه‌ای از آن توضیح دهد، و فراتر از آن اگر بر آن شود با طرح انتقاد خود به وضعیت موجود حرکتی را برانگیزد، مثلا حزبی تأسیس کند، تا بلکه با جنبشی مردمی سیاست اقتصادی بهبود یابد، خرد خویش را در پهنه‌ی عمومی به کار بسته است.

اختناق پداگوژیک
با نظر به جامعه‌ی ایران به سادگی می‌توان پی برد چرا و چگونه محدودیت در خردورزی عمومی به سستی در خردوزری خصوصی می‌انجامد. به یکی از عاملها اشاره می‌کنیم: تعلیم و تربیت در ایران، چه در پهنه‌ی خانواده، چه در مدرسه چه در پهنه‌ی عمومی اجتماعی تابع وضعیت سیاسی است. اختناق سیاسی و فرهنگی باعث اختناق پداگوژیک می‌شود. فرد، مستقل، متکی به نفس، سربلند، جسور، دارای فهم و زبان و منطقی روشن و برخوردار از فانتزی و ویزیون نمی‌شود. او حرفش را مستقیم نمی‌زند، نظری را که دارد پی نمی‌گیرد، خودش را و دیگران را جدی نمی‌گیرد، دشنام می‌دهد، اما انتقاد نمی‌کند، می‌آموزد که چیزی را تصرف کند، اما نمی‌آموزد که مسئول چیزی باشد، به او این حس القا نمی‌شود که برای جهان مهم است که او کیست و چه می‌اندیشد. او فقط برای خودش انتخاب می‌کند، نه برای یک جامعه، نه برای یک جهان. او آب زیر کاه می‌شود. از داستان زمانه این را درمی‌یابد که زبان سرخ چگونه سر سبز را بر باد می‌دهد. او دورو می‌شود. او وقتی موفق می‌شود که در مفهوم ایرانی کلمه "زرنگ" باشد. در هیچ کلمه‌ای چون "زرنگی" رذایل ملی ما متبلور نشده است.

متناقض‌نمایی زرنگی ایرانی
زرنگی تلاش برای بقاست، تلاش برای روی آب ماندن است، تلاش برای بالاکشیدن خود است. زرنگی ایرانی پدیده‌ای متناقض‌نماست، زیرا تلاش برای پیشبرد کاری یا رسیدن به هدفی با کمترین تلاش است. زرنگ ایرانی بی‌عُرضه و ساده‌لوح می‌نامد کسی را که درستکار باشد، در صف نوبت مانَد، رعایت دیگران را کنَد، زحمت کشد و بر خود چیزی را روا نداند که بر دیگران می‌داند و برعکس برخود چیزی را منع نکند، که بر دیگران می‌کند.

فرصت‌طلبی
اختناق و نکبت استبداد مشوق دورویی و زرنگ‌بازی است، بقای استبداد هم به نوبه‌ی خود تا حد بسیاری به فرصت‌طلبیِ زرنگهای ایرانی برمی‌گردد. با زرنگی همه چیز قابل تحمل می‌شود. می‌شود گلیم خود را از آب کشید، موفق و راضی بود، آنجایی که لازم باشد با زرنگی از وضع موجود اعلام حمایت کرد و در جایی دیگر خود را مخالف نشان داد.

زرنگی نظام و شکاف در نظام زرنگی
رژیم هم زرنگی‌های خود را دارد. همه با زرنگی سر یکدیگر کلاه می‌گذارند و این وضعیت تا جایی ادامه پیدا می‌کند که جا برای همه‌ی زرنگها نماند. امکان زرنگ‌بازی تمام می‌شود. زرنگیِ نظام به پایان خود می‌رسد و نظامِ زرنگی شکاف برمی‌دارد.

زرنگی به‌عنوان فضیلت
نمی‌توان در یک نفس هم از فضایل ملت گفت هم از رذایل آن. از این یکی که بگوییم از آن دیگری غافل می‌شویم. زرنگی ایرانی بر این قاعده یک استنثنا می‌گذارد، زیرا این صفت هم فشرده‌ی رذایل است هم فشرده‌ی فضایل.
«من این مُرَقّعِ پشمینه بهر آن دارم
که زیرِ خرقه کشم مِی، کسی گمان نبرد»
مِی کشیدن در زیر مرقع پشمینه زرنگی‌ای است سخت ستودنی. آفرین بر این "حافظِ" زرنگ ما باد!
این وجه دیگر از متناقض‌نمایی زرنگی ایرانی، یعنی این که هم فضیلت است هم رذیلت، شاید در روزگاری برآیندی مثبت داشته است. اما در روزگار ما که فضیلت در روشن‌بینی و صراحت و شجاعت مدنی است، به تباهی بیشتر می‌انجامد.

ایمان و تکنیک
در جامعه‌ی زرنگها استعدادها خشک می‌شوند، زیرا هیچ نبوغی به مرتبه‌ی زرنگی نمی‌رسد. آنان که تلاش می‌کنند، سرانجام درمی‌یابند، موفقیت نه با زحمت بلکه با زرنگی به دست می‌آید. با زرنگی البته نمی‌توان هنرمند شد، دانشمند شد، فعال جامعه‌ی مدنی شد. با زرنگی نمی‌توان کتاب خوب نوشت. دانش و اخلاق و مدنیت با زرنگی به دست نمی‌آید. اگر همه زرنگ باشند و نظام هم با زرنگی کار خود را پیش برد، در بهترین حالت فقط مدرنیزاسیون مصرفی پیش خواهد رفت. آنگاه جمهوری اسلامی نماد زرنگی ایرانی برای ترکیب ایمان و تکنیک خواهد شد.
پرسش کانونی در ایران این است: از این باتلاق با کدام زرنگی می‌توان خود را بیرون کشید؟

دریافت مطالب اندیشه انتفادی بصورت پی دی اف

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

jenaabe Nikfar matne fogh baa file soti kaamelan motefaavet ast va bishar bakhshaa aslan nist

-- بدون نام ، Jan 12, 2007 در ساعت 11:37 AM

eshkaal kaar inast ke filhaaye soti kaamlena jaabejaa shodeand va matne aakhar mojud nist, movafagh baashid

-- بدون نام ، Jan 12, 2007 در ساعت 11:37 AM

با درود. نوشتار خوبی بود. روی موضوع مهمی دست گذاشته‌اید. پاینده باشید.

-- مانی پارسا ، Jan 12, 2007 در ساعت 11:37 AM

zerengee in farsi means conning, if i am not wrong.

las vegas

-- issa ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

اقای نیکفر: سلام. من فکر می کنم که شما منظور کانت از" کاربرد همگانی عقل " با " کاربرد عقل در امور همگانی" را اشتباهی گرفته اید. من شما را به مقاله خیلی جالب " دلیری در به کار گرفتن فهم خویش.. باز خوانی روشنگری کانت" از اقای رحمان افشاری رجوع میدهم که فرق بین اید دو را توضیح داده.

-- علیرضا از تگزاس ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

زنده‌ باد جناب نیکفر

-- reza sharghi ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

rooye nokteyeh besyar mohemi dast gozashtid,ein daghighan chizist ke man che dar Iran va Che dar zendegi dar kharej keshvar dar morede hamvatananam hes kardam va barha be sade h-lohi va bitadbiri motahamshodam.

-- بدون نام ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

i realy enjoyed such analysis.revealing the current situation of iranian and iran despite it is so sad but the absolute truth.keep up and good luck

-- Farid ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

گفتار جالب و لازمی بود.

-- حمید فرخنده ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

نمی دانم چرا ! مطلب فوق مرا به یاد زرنگ بازی های mr bean ! و تنهایی کامران ( باغ مظفر !) در میان اطرافیانش می اندازد. !

-- حسین ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

بابا دمدت گرم ادامه بده و این ملت دورو دو تو را هرچه بیشتر افشا کن شاید کمی به خود آییم

-- mori ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

واقعا که روی مطلب حساسی دست گذاشتید. چقدر خوب و زیبا گفتید.ولی خیلی مختصر. بیایید به اتفاق بقیه وبلاگ نویسانی که به این مطالب علاقه دارند زمینه یک بحث فراگیر را فراهم کنیم. باید عوض همه شعارهای پوچ والکی درباره عظمت و ...دنبال واقعیت رفت.

-- qmars ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

az lahaze asib shenasi matne bala ta hododi movafagh bode dar kol ba injor mabahes mishe omidvar bod be radioton gheyr az in hamon masire torkestane ke baghye darand pey mikonand.

-- Rasputin ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

زرنگي ايراني بخشي از نقشه ذهني ايراني را به تماشا مي گذارد . اين زرنگي بي آينده است . اصلا چون آينده ندارد شكل مي گبرد و بسط مي آيد . هميشه در يك ناامني روحي خود را مي يابد . هميشه در بحران است . مدام نقشه مي كشد . مدام خود را در توطئه مي يابد خود را . مي خواهد با جلاد شدن كمي از حدت قرباني شدن برهد . چون ديروز را بر باد مي بيند و فردا نمي يابد در افق فكريش . حال را تنها از آن خود مي داند . زرندگي اش لحظه اي است . او بازنده اي است كه با بردهاي مقطعي فراموش خود بازنده گي خود را . اين بازي همه ماست . از پوزيسيون تا اپوزيسيون . از متفكر تا عامي . متفكر وقتي مطلبي را مي خواند و خوشش مي آيد بجاي اينكه حسش را آشكار كند . خود را به جهالت مي زند نخوانده است . با زرنگي آن ديگري را ناديده تا مرهمي پيدا كند براي ناديده گرفته شدن خود . زرنگهاي ايراني نقاب فاعليت مي زند . آنها مفعول اند . نوشته شما خوب است ولي اين حس را بوجود مي آورد آنها آگاهانه اين را نقش را بازي مي كنند و مفعوليت آنها را عيان نمي كند . البته مي دانم مي دانيد ولي اين نوشته فرصت بة ان نمي دهد . خوشحالم كه هستيد و مي نويسيد

-- محمد آقازاده ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

دبیر محترم مادر... :چرا پیام مرا درج نکردید... مگر باید همه پیام ها مثبت باشد.؟ یی عرضه. من فقط اشتباه اقای نیکفر را یاد اوری کرده بودم ...به ]ن هیکل دبیری ات.
-----------
تاييد کامنت ها ممکن است تا 24 ساعت طول بکشد و کامنت قبلی شما حدود 22 ساعت است که گذاشته شده
بدون فحش خواهر و مادر هم کامنتها منتشر می شود و مثبت و منفی بودن ربطی به انتشار و عدم انتشار آنها ندارد - زمانه

-- علیرضا از تگزاس ، Jan 13, 2007 در ساعت 11:37 AM

aghayey Nikfar,
Moozooeh besyar shayestehie ra peesh keshidehid. Man ham ba shoma movafegham.

-- بدون نام ، Jan 14, 2007 در ساعت 11:37 AM

عالی بود !
یکی از دلایل مهم فرار مغزها همین زرنگ بازی یک عده و سر کار آمدن رندها و دوروهاست !!

-- حسین ، Jan 14, 2007 در ساعت 11:37 AM

درود بر شما و اين مقالات كوچك در باب مقولاتي بزرگ! كاش در مقاله بعدي به بي اصول بودن ايرانيان كه رابطه نزديك با زرنگي ايراني دارد بپردازيد
ولي نكته بسيار جالب براي من اين است كه اين مردم كه همه كار مي كنند ، قضاوت مستقلي هم در پنهان ذهنشان دارند. به همين دليل است كه كتاب هاي خاطرات شخصيت هاي نظام پيشين را كه مي خوانيد مي بينيد تقريبا هيچ يك آن را قبول نداشته اند. يعني همان طور كه گفتيد بسيار متناقض است، اين رژيم ها به دليل فرصت طلبي مردم مي مانند و به دليل بي عقيده بودن مردم فرو مي ريزند.
پيروز و سربلند باشيد

-- بدون نام ، Jan 14, 2007 در ساعت 11:37 AM

salam aghaye nikfar
man hamishe az maghalat shoma estefade mikonam.
ye pishnehad daram! age maghalt ro ba ye soal jedi shoro koni behatr nist? ye soali ke betone ye shok bede! sakhtar shekanane zehni bashe! ghabol kon ma ke addat be fekr kardan nadarim bayad soalhaye sakht mara be fekr kardan vadar kone!
dosdar hamishigi shoma !

-- tarkarani ، Jan 15, 2007 در ساعت 11:37 AM

احسنت بر شما جناب آقای محمد رضا نیکفر، درود و تبریک. چه زیبا، چه روشن، و چه بلیغ گفتید. مثال "حافظ" اوج مقاله است. ایکاش کمی هم در باره زرنگی شرعی بیشتر و واضح تر می گفتید. جمله پایانی، مقاله را با قدرتی ضرب المثل وار تمام می کند. شک ندارم که دیر یا زود چون ضرب المثل اینجا و آنجا تکرار خواهد شد. افتخار بر شما باد.

-- خسرو کشانی ، Jan 15, 2007 در ساعت 11:37 AM

در مورد زرنگ بازي كه نوشته ايد اصلا من موافق نيستم . درست نيست كه از يك طرف موضوع نگاه كرد . داريم كساني كه با زرنگ بازي توانسته اند پيشرفت خوبي در زندگي شخصي خود داشته باشند ولي به صورت بالا كه گفته اي نباشد مثل خود من

-- اصغر ، Jan 15, 2007 در ساعت 11:37 AM

اصغر جان-درود بر شما. زرنگ \"بازي و زرنگي دو چيزند. اين خلط كلامي است كه اين دو را يكي ببينيم. در زبان شيرين فارسي- هيچ گاه -آن گروه از يزدي ها و ترك ها را كه با سخت جاني( و باتعبير موهن خركاري) به جايي ميرسند - به زرنگ بازي متهم نمي كنند. زرنگ بازي يك اتهام است. و زرنگي در اين معنا -كوتاه شده ي مشروعيت يافته و اپيدميك همان زرنگ بازي است كه اينك جزو آرزو هاي همگاني و فضيلت هاي عمومي شده است. آن كس كه تلاش مي كند و مي برد - جزو استثنائات است و او را با صفت زرنگ به معناي زرنگ بازي وصف نمي كنند. زرنگي در اين جا يك رذيلت است كه جامه ي فضيلت را براي عامه و خاصه در بر كرده است.
اگر بي زرنگ بازي به جايي رسيده ايد-نوش تان باد . همين سان بمانيد و زرنگ باز نشويد. چنين باد. غ. كشاني

-- gholamalikeshani2000@yahoo.com ، Jan 16, 2007 در ساعت 11:37 AM

آقاي نيكفر -درود برشما
عاليست.
لطفا ادامه بدهيد.شايد كه تكاني هم بديگران بدهد تا نقدي عمومي و توبه اي ملي آغاز شود. با سپاس. مخلص شما-غ. كشاني

-- gholamalikeshani2000@yahoo.com ، Jan 16, 2007 در ساعت 11:37 AM

آقای نیکفر من به مقاله های شما خیلی علاقه پیدا کردم. این موضوع میکروجامعه شناسی که با روانشناسی هم همپوشانی داره، روز به روز بیشتر اهمیت پیدا می کنه و خوبه که ما در این حوزه به دنبال خودکاوی باشیم چون خیلی کمتر این کار رو کردیم، همیشه تو ایدئولوژی های جهان گیر دنبال راه نجات بودیم.
این موضوع ها که اشاره کوتاه ولی بسیار گویا کردید به نظر من شایسته است که یک یک آن ها را بیشتر باز کنید.
شاد و سربلند باشید

-- خسرو احسنی قهرمان ، Jan 17, 2007 در ساعت 11:37 AM

agaye nikfar ,salam khaste nabashid,
matlabe mofid va lazemi bod
jameye irani agar mikahad dar tahavolate pishe ru nagshe moaaser ifa namayad hich rahi nadarad ke in mohem ra az hozeye masoliyat paziri va baz negari dar raftare

ejtemai morede baresi garar dahad. zende bashid bagerpour

-- danesh bagherpour ، Jan 30, 2007 در ساعت 11:37 AM