رادیو زمانه > خارج از سیاست > زندان و مجازات > بهاره هدایت؛ نامزد جایزهی ساخاروف | ||
بهاره هدایت؛ نامزد جایزهی ساخاروفپانتهآ بهرامیبهاره هدایت، دانشجوی دانشگاه علوم اقتصادی تهران جزو نادر زنان زندانی است که در هر دو حوزهی دانشجویی و زنان فعال بوده است.
آخرین دستگیری بهاره هدایت، روز نهم دیماه سال ۱۳۸۸ در حوادث پس از عاشورا صورت گرفت. او از این تاریخ تا به حال در زندان اوین بهسر میبرد. آنچه در حافظهی تصویری رسانهها باقی مانده است، بیش از هرچیز، صحنهی بازداشت این فعال اجتماعی در ميدان هفت تير است: او شال و مانتويی قهوهایرنگ به تن دارد و دوستش سميرا صدری، دور کمر او را گرفته است و میکشد. مأموران باتوم به دست آنها را محاصره کردهاند تا با خود ببرند.
وی که از جمله زندانیان سیاسی دستگیر شده پس از اعتراضات دهمین انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ است در کنار دیگر رهبران دفتر تحکیم وحدت به حبس طولانی مدت محکوم شده است. دادگاه تجدیدنظر حکم قطعی وی را نه سال و نیم حبس اعلام کردهاند که سنگینترین حکم قضاییای است که از ابتدای تاسیس انجمنهای اسلامی دانشگاهها برای یکی از اعضای آنها صادر شده است. از بهاره شرقی، یکی ازکنشگران جنبش زنان و عضو کمپین یک میلیون امضا پرسیدهام: علت دستگیری و دلیل این حکم سنگین برای یک فعال داشنجویی چیست؟ آیا صدور چنین حکمی برای یک کنشگر جنبش دانشجویی و زنان، حکم نادری نیست؟ دقیقاً همینطور است. به همین دلیل این حکم همه را تقریباً شوکه کرده است. این پنجمینباری است که بهاره بازداشت شده است. پیش از این در سال ۱۳۸۵، ۸۶، ۸۷ و دوبار هم در سال ۸۸ بازداشت شده بود. یکی از اتهاماتی که مربوط به اولین بازداشت وی در سال ۸۵ میشد، شرکت در گردهمایی میدان ۷ تیر در روز ۲۲ خرداد علیه قوانین تبعیضآمیز و زنستیز بود که به دوسال حبس تعلیقی محکوم شد. این دوسال در این نه سال و نیم حکم جدید محسوب شده است. بافت مردانهی تحکیم وحدت بهاره هدایت پس از ده سال توانست تلنگری به بافت مردانهی دفتر تحکیم وحدت بزند و وارد شورای مرکزی تحکیم وحدت بهعنوان یک دختر دانشجو شود. او یک عضو ساده نبود، بلکه در نهاد تصمیمگیری نقش فعال داشت. ناهید کشاوز معتقد است: «بهاره توانسته بافت مردسالار يا بیتوجه به مسائل زنان تحکيم را تغيير دهد. او با تلاش برای ايجاد کميسيون زنان در واقع سعی کرد ساختارهای جنبش دانشجويی را فمينيزه کند.» پلی بین دو جنبش زنان و دانشجویی بهاره هدایت توانست پلی بین جنبش دانشجویی و جنبش زنان بزند. وی در مقالهای تحت عنوان «تجمع زنان و مسائل پيش رو» پس از ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۵ مینويسد: نتيجهی تجمع ۲۲ خرداد چه شد؟ بعد از سالها جمهوری اسلامی بهطور علنی اقدام به دستگيری گستردهی زنان و دختران دانشجو کرد. پرداخت چنین هزينهای به دلیل مقاومت و اعتراض مدنی به قوانين و فرهنگ مردسالار، جنبش زنان را از انگ ضعف و ناتوانی مبرا کرد و ثابت شد که جنبش زنان نيز در صورت لزوم، آگاهانه قابليت پرداخت اين دست هزينهها را دارد.
بهاره شرقی در مورد وی می گوید: «بهاره هدایت سال ۸۵ کمیسیون زنان تحکیم وحدت را بنیان گذارد و دوسال نیز دبیر آن بود. سال ۸۶ تنها زنی بود که به عضویت شش نفرهی شورای مرکزی تحکیم وحدت در آمد. در پیوند با جنبش زنان از اعضای اولیهی کمپین یک میلیون امضا بود و درفعالیتهای جنبش دانشجویی نیزدر پر رنگ کردن نیازهای دانشجویان دختر و مخالفت با بومیگزینی و سهمیهبندی جنسیتی نقش مهمی داشت. از اخبار بینالمللی اطراف ایشان باید در گذشته به نامزد جایزهی صلح دانشجویی اتحادیهی اروپا اشاره کرد. بهتازگی نیز نامزد جایزهی ساخاروف اتحادیهی اروپا همراه با دو نفر دیگر شد. در بیانیهای که این جایزه منتشر کرده از بهاره بهعنوان عضو کمپین یک میلیون امضا و تلاشگر آزادی برای رسیدن برابری زن و مرد یاد شده است. سازمان عفو بینالملل نیز برای آزادی سارا شورد بیانیهای منتشر کرد و در آن به بهاره هدایت بهعنوان کسی که حکم سنگین و شوکهکنندهی نه سال و نیم را گرفته اشاره شده است. در حالی که همهی فعالیتهای او مسالمتآمیز بوده است.» بهاره اکنون در اوین است. امکان گرفتن مرخصی برای او هست؟ خانوادهاش بارها تلاش کردند که برای او مرخصی بگیرند و یا قرار بازداشت رابه وثیقه تبدیل کنند ولی هربار دادستان به ایشان خبرداده که وزارت اطلاعات موافق این کار نیست. آخرین تقاضا شهریورماه گذشته نوشته شده بود که بازهم رد شد. حتی تابهحال ملاقات حضوری هم نداشته است. فقط حق تماس تلفنی دارد. در این تلفنها گفتهاند که خیلی در بازجوییها تحت فشار بوده است. به او گفتهاند اعضای خانواده و همسرشان را که فعال دانشجویی است دستگیر میکنند و حق تلفن کردن را نیز از او میگیرند. یکسری از دوستانش تصمیم گرفتند که کولاژی در مورد بهاره تهیه کنند. این کولاژ اکنون در سایت کمپین و تحکیم وحدت منتشر شده است تا مسئلهی بهاره دوباره مطرح شود. چون این اواخر یک سکوتی در مورد وی بود که البته خواست خانوادهی او بود. فکر میکردند به این ترتیب شاید با مرخصی ایشان موافقت شود ولی متاسفانه اینگونه نشد. وکلای بهاره، امیدی برای فرجامخواهی حکم دارند؟ وکلا در تلاش هستند، ولی تابهحال خبرهای خوبی نبوده است. ازآنجا که شیوا نظرآهاری با قید وثیقه آزاد شده، دربارهی بهاره هم خانواده و وکلایش امید دارند که حداقل برای مرخصی بیرون بیاید. هزینههای سنگین بهاره هدایت در مقالهای در مورد زندان مینویسد:«دادن هزينه برای ايجاد يک جامعهی دموکراتيک و حتی چند شبی زندانی شدن را میتوانيم به انبان تجربياتمان بيافزاييم. ترس از ناشناختههای زندان و هراس از بازجويی را با لذت همراهی و تشريک مساعی با بسياری از عزيزان راه آزادی بسی دربند مانده بياميزيم و عيار پايداری بر آرمانهايمان را با محک تجربه بيازماييم.» جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضا هزینههای زیادی برای اهداف خود پرداخته است. بهاره شرقی درمورد این هزینهها میگوید: «کمپین، یک پروندهی قطور دارد که بسیار مفصل است. اگر بخواهم همه را مطرح کنم که در فرصت کوتاه نمیشود. مثلاً همسر جلوه جواهری، کاوه مظفری، یا کاوه کرمانشاهی و امیر یعقوبعلی از اولین مردهای فمینیست بودند که به دلیل فعالیت در حقوق زنان متهم به انواع و اقسام جرمها شدند. حتی عشا مومنی از اعضای کمپین کالیفرنیا که سال ۸۷ به ایران آمد و بازداشت شد از جمله کسانی است که برای جنبش زنان هزینه داد. اینها در این زمینه پروندههای باز دارند؛ به جز عشا که از ایران خارج شد. کسانی که الان درزندان هستند، مثل مریم بیگدلی و فاطمه مسجدی از کنشگران کمپین در قم، به یکسال حبس تغزیری محکوم شدند و اتهامشان تبلیغ علیه نظام به نفع گروه فمینیستی کمپین از طریق انتشار و جمعآوری امضا علیه قوانین تبعیضآمیز و تبلیغ علیه نظام است. زینب بایزیدی که به چهارسال حبس تعزیری همراه با تبعید به زنجان محکوم شده، عضو کمپین بوده است. حنا عبدی و روناک صفارزاده که به ترتیب به پنج سال و چهارسال و نیم حبس محکوم شدهاند، همه از اعضای کمپین بودند. آنقدر فشار زیاد است که بسیاری حاضر نیستند از آنها اسم برده شود؛ بهویژه در شهرهای کوچک. میخواهند دوباره برایشان مشکل پیش نیاید. مثلاً سال گذشته، خانمی از بندر انزلی، هنگام جمعآوری امضا بازداشت شد. بازداشتشان طولانیمدت نبود، ولی بهقدری تحت فشار قرار گرفته و خانوادهی وی هم روی ماجرا حساسیت پیدا کرده بودند که دیگر نتوانست به فعالیتش ادامه دهد. یا برای مثال از کردستان، خانمی ممنوعالخروج شد. او از سال گذشته تا به حال مرتب به بازجویی احضار میشود و همین روی فعالیت او تاثیر گذاشته است و نمیتواند به دلیل این معدوریتها اسم خودش را بیان کند. این درحالی است که همهی فعالیتهای کمپین مسالمتآمیز بوده است. |