رادیو زمانه > خارج از سیاست > زندان و مجازات > اعدامهای دستهجمعی برای ترساندن جامعه است | ||
اعدامهای دستهجمعی برای ترساندن جامعه استپانتهآ بهرامی۷۰ نفر از زندانیان مشهد در روز ۲۳ مرداد ماه سال جاری به صورت ناگهانی اعدام شدند.
به گزارش خبرگزاری حقوق بشر، بعضی از این افراد گویا در رابطه با مواد مخدر دستگیر شده بودند و حکمهای قضایی خود را پیش از این دریافت کرده بودند. طبق احکام یاد شده، مجازات اعدام شامل حال آنها نمیشد و حتی به پرداخت جریمههای نقدی نیز کفایت شده بود، اما به صورت ناگهانی، دستور قضایی دیگری مبنی بر اعدام این افراد صادر شده است. دربارهی زمان، نحوه و علت دستگیری اعدامشدگان و همچنین شیوهی دادرسی و محاکمه و مرجعی که آنها را محاکمه کرده است، هیچ اطلاعاتی در دست نیست. این وضعیت، فعالان حقوق بشر را بسیار نگران کرده است. این گزارش میافزاید پیش از نیز در پروندهای مشابه در مشهد در اوایل روی کار آمدن دولت نهم، هنگامی که رابطهی یکی از مامورین رده بالای انتظامی و امنیتی با گروههای مواد مخدر روشن شد، ناگهان بیش از شصت نفر از افراد مربوط به آن پرونده که اغلب از اهالی تربت جام و تایباد بودهاند، اعدام شدتد. در بین آنها چند نفر از بستگان مامورین نیروی انتظامی نیز وجود داشتند. در بین افراد اعدام شدهی اخیر نیز، نام چند فرد زیر هجده سال نیز مشاهده شده است. اعدامهای مربوط به مناطق شرقی کشور اما به این ۷۰ نفر ختم نمیشوند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی پلیس، حکم اعدام هشت نفر که به تایید دیوان عالی کشور رسیده، ۱۲ اردیبهشت ماه در محوطهی زندان شهرستان تایباد با حضور مسئولان قضایی و انتظامی به اجرا درآمد. علاوه بر آن در ۲۱ فروردینماه سال جاری، پنج نفر دیگر به دلیل قاچاق مواد مخدر از نوع تریاک و هرویین دستگیر شدند و اعدام آنها در محل زندان مرکزی مشهد به مرحله اجرا درآمد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که نهادهای قدرت و قضایی در کشور به علل جرم نمیپردازند و تنها با اعدام افراد، درصدد پاک کردن صورت مسئله هستند. نهادهای قضایی در ایران استدلال میکنند که ترس باعث کاهش جرم میشود، اما آمارها نشان میدهد با وجود اعدامهای وسیع در ایران، میزان جرم و جنایت کاهش نیافته است و علاوه بر آن به علل جرمهایی مثل بیکاری و فقر پرداخته نمیشود که گریبان بسیاری از افراد آلوده به مواد مخدر را گرفته است. بازتولید خشونت برای ارعاب بسیاری از روانشناسان معتقدند که مشاهدهی خشونت در جامعه، خشونت را بازتولید میکند و تمهیدی برای توقف آن به شمار نمیرود. بیژن افتخاری، تحلیلگر سیاسی، هدف حکومت را از اعدامهای دستهجمعی در ملاءعام، تولید ترس میداند و میافزاید: اعدامهای انجام شده در مرزهای شرقی، هم تعدادش بیشتر وهم نحوهی اجرای آن متفاوت بوده است. اعدامهای دستهجمعی تحت عنوان مواد مخدر و یا افراد شرور در این منطقه زیاد صورت گرفته است. هدف حکومت از اعدامهای دستهجمعی و در ملاءعام، تنها به خاطر مواد مخدر نیست. به طور کلی رژیمهایی که از مشروعیت در داخل کشور برخوردار نیستند و توانستهاند سالها با روش سرکوب، جای پای خود را حفظ کنند، به محض آن که با نارضایتی و اعتراض عمومی روبهرو میشوند، به سراغ عملی میروند که فکر میکنند باعث نجاتشان میشود و آن خشونتورزی با مردم معترض است و برای آن که آن را به رخ بکشند ترجیح میدهند این خشونت را به وحشیانهترین شکل آن نشان دهند؛ از جمله آوردن منظرهی اعدام در فضای عمومی و ایجاد فضای رعب و وحشت. این موضوعی است که حکومتهای استبدادی از آن استفادهی دوگانه میکنند. اولاً دست به ارعاب میزنند و بعد تلاش دارند با نشان دادن قدرت خود افرادی را که معترض هستند بترسانند و مرعوب کنند. این اما چیز جدیدی نیست. در سیستمهای استبدادی درست در همان موقعی که دیکتاتور فکر میکند در بالاترین حد قدرت است، به ناگاه فریادهای اعتراضی شروع میشود. تاریخ نشان میدهد همواره این حرکتهای اعتراضی در ابتدا با خشونتهای شدید مواجه میشوند، اما درطول مدت این فریادها ساکت نمیشوند. ما اکنون داریم روزهای تاریخی را تجربه میکنیم؛ روزهایی که حکومت سعی میکند با اعمال بسیار وحشیانه و خشونتآمیز مردم را بترساند تا دست از اعتراض بردارند و یا هزینهی اعتراض را بسیار بالا ببینند. اعدام قاچاقچیان مواد مخدر اما در همهی این سیسال وجود داشته و هرگز حاکمیت دست از آن نکشیده است. درست است که حاکمیت، قاچاقچیان مواد مخدر را همواره در این سی سال اعدام کرده ولی پیش از این هرگز ۷۰ نفر را باهم اعدام نکرده بود. تعداد زیادی از آنها را در حضور مردم اعدام کردند. اصولاً هر نوع اعدامی در ملاءعام نوعی خشونتورزی و اشاعهی خشونت و ترساندن مردم است. این که ۷۰ نفر را باهم اعدام کنند چیزی جز تصفیه حسابهای درونی و سعی در ازبین بردن شواهد و مدارک نیست. هرگز چنین موردی اعلام نشده که یک گروه ۷۰ نفره را دستگیر کرده باشند و همه هم به اعدام محکوم شده باشند. طبق روال گذشته ممکن است افراد مبارزی را که مخالف بودند و معروف و مشهور نبودند، در میان آنها اعدام کنند. بنابراین کسانی که در کار خبری هستند بهتر است تک تک افراد مبارز را که در زندانها هستند شناسایی و اسمشان را مطرح کنند تا آوازهشان به گوش همه برسد. این باعث میشود که رژیم در اعدام آنها خیلی احتیاط کند. چه میداند هزینهاش بالاست ولی افرادی که ناشناس و گمنام بمانند حکومت هرکاری بخواهد با آنها میکند. آیا در مورد این ۷۰ نفر، مدارکی وجود دارد که نشان دهند همگی آنها آلوده به مواد مخدر بودهاند یا خیر؟ سازمان یا ادارهی کل میارزه با مواد مخدر که معاونتی در وزارت کشور جمهوری اسلامی است، یکی از مخوفترین سازمانهای پلیسی در کشور است که کمتر اسم آن برده میشود، ولی با سیستم پلیسی و امنیتی کشور پیوند خورده است. کار ادارهی کل میارزه با مواد مخدر این است که از سیستم قاچاق سپاه به خوبی مراقبت کند و افرادی را که لازم است در این مجموعه قرار بگیرند پیدا کند؛ در عین حال هرجا نیز لازم باشد تا افرادی دستگیر شوند، این کار را انجام دهد و آنها را برای اعدام تحویل دادگاهها دهد. بنابراین چنین سیستم مخوف پلیسی، هرگز مدارکی را در انظار عمومی قرار نمیدهد. ما فقط میشنویم و در رسانهها میخوانیم که مثلاً ۲۵ نفرقاچاقچی مواد مخدر اعدام شدهاند. فراموش نکنیم کسی دست به خشونت میزند که خودش ترسیده باشد. یعنی رژیم آنچنان به وحشت افتاده که از شدت وحشت به گونهای عمل میکند که طرف مقابل بترسد. این میتواند در کوتاه مدت عمل کند و نتیجه دهد، ولی در درازمدت به بنبست میرسد. |
نظرهای خوانندگان
انگار که خوابیم.... کابوس می بینیم .....
-- بدون نام ، Aug 30, 2010 در ساعت 07:00 PM