رادیو زمانه > خارج از سیاست > زندان و مجازات > «قوه قضاییه تنها جایی است که به قانون توجه ندارد» | ||
«قوه قضاییه تنها جایی است که به قانون توجه ندارد»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر ساعت ۹ و ۱۶ دقیقهی امروز یکشنبه نوزدهم اردیبهشت، خبری روی سایت «خبرگزاری فارس» قرار گرفت که به نقل از روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، اعلام میکرد که فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علمهولی و مهدی اسلامیان، شهروندان کرد ایرانی، در زندان اوین اعدام شدهاند.
بر اساس این خبر، اعدام شدگان به عملیات تروریستی، از جمله بمبگذاری در شهرهای مختلف ایران، متهم بودند. همچنین در این خبر آمده بود که «در مراحل دادرسی محکومین، نمایندهی دادستان تهران و وکلای آنان حضور داشتهاند و احکام صادره از سوی دادگاههای بدوی، حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور، ابرام شدهاند». در پیگیری ما از این خبر، این مراحل تأیید نشد. نخست با آقای خلیل بهرامیان، وکیل فرزاد کمانگر، فعال حقوق بشر، فعال محیط زیست و معلم شهرستان کامیاران که بیش از سه سال و نیم بود در زندان بهسر میبرد، تماس میگیرم. فرزاد کمانگر اتهام عضویت در «پژاک» را هرگز نپذیرفته بود. ساعت ۱۲ ظهر تهران است و آقای بهرامیان هنوز از صحت و سقم خبر اطلاع ندارد: من بوی خوش نمیشنوم! اما خبر را نمیتوانم تأیید کنم. چون هنوز به ضرس قاطع خبر را نگرفتهام. الان پیش دادستانی بودم و در این مورد خبری به من ندادند. خانوادهی آقای کمانگر هم به شما اطلاعی ندادهاند؟ آنها هیچ خبری ندارند. آنها باید از من خبر بگیرند. آقای کمانگر اخیراً تماسی با شما و یا خانوادهاش نداشته است؟ چرا… دیروز ساعت چهار و نیم بعدازظهر با خانوادهاش تماس گرفته بود. در مورد احتمال اعدام خود چیزی نگفته بود؟ نه…نه… بگو و بخند بود.
ساعاتی بعد آقای بهرامیان، نه بر اساس اطلاع مقامات قضایی، بلکه بنا بر اعلان سایتهای رسمی دولتی، از صحت خبر مطمئن شدهاند: متأسفانه چنین فاجعهای اتفاق افتاده است. در این مورد که در خبر «فارسنیوز» آمده است که تمام مراحل قانونی رعایت شده بود، آقای بهرامیان میگویند: در شرایط اینجا، مسئلهی اجرای قانون، مسئلهی بسیار پیچدهای است. از نظر من، قوهی قضاییه تنها جایی است که به قانون توجه ندارد. آقای بهرامیان، در مورد پروندهی فرزاد کمانگر چگونه عمل شده است که شما راضی نیستید؟ از لحاظ قانونی غیرقابلتوجیه است. من در سال ۱۳۸۷، بر اساس مادهی ۱۸ اعتراض کردم و دیوان عالی کشور پرونده را از دادگاه انقلاب شعبهی ۳۰ خواست. اما همین امروز هم که من رفتم، گفتند پرونده فرستاده نشده و به دیوان عالی کشور نرفته است. در نتیجه، دادستان وقت تهران، آقای مرتضوی، از قانون سرپیچی کرده است. ایشان الزاماً باید این پرونده را به دیوان عالی کشور میفرستاد. دادستان جدید تهران هم گفتند که پرونده پیش آقای مرتضوی بوده است. ولی ایشان پرونده را به خانمی به نام دکتر اعظمی دادهاند و گزارش کردهاند. در این گزارش هم باید الزاماً پرونده را به دیوان عالی کشور میفرستادند که ایشان هم نفرستادهاند. در هر حال آنچه مشخص است، این است که این پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده نشد و این فاجعهی سنگین اتفاق افتاد. آقای بهرامیان، شما به عنوان وکیل فرزاد کمانگر، اتهام عضویت ایشان در «پژاک» را قبول دارید؟ فرزاد کمانگر صددرصد بیگناه بود. هیچ حرف دیگری نمیتوان زد. فقط باید بهسوگ نشست. چیزی است که اتفاق افتاده و میافتد… تا کی باید این جریان ادامه پیدا کند، خودم هم نمیدانم. به منزل خواهر فرهاد وکیلی، یکی دیگر از اعدام شدگان در سنندج زنگ میزنم. همسر خواهر فرهاد وکیلی مایل نیست در اینباره گفتوگو کند: من داماد خانواده هستم. والله من هیچ خبری ندارم. ببخشید خانم! ولی خبر اعدام آقای وکیلی منتشر شده است. هیچ خبری نداریم. نمیخواهید این خبر را پیگیری کنید و ببینید درست است یا نه؟ خیر نمیخواهم… کاری ندارید؟! با آقای رضا منوچهری، همسر عمهی شیرین علمهولی، در سلیمانیهی عراق، صحبت میکنم: متاسفانه امروز صبح باخبر شدیم که در زندان اوین تهران، خانم شیرین علمهولی، همراه چهار فعال سیاسی دیگر اعدام شدهاند.
آقای منوچهری در مورد فعالیتهای شیرین علمهولی میگویند: خانم علمهولی قبلا فعال سیاسی بودند. ایشان توسط سپاه پاسداران دستگیر میشوند و شکنجههای زیادی نسبت به ایشان اعمال میشود. شیرین در آن مقطع به خوبی نمیتوانست فارسی صحبت کند و نمیتوانست از خود دفاع کند. اما متأسفانه اصلاً به این موضوع اهمیت نمیدهند و از طرف دولت و قوهی قضاییه حکم غیرعادلانهی اعدام برای ایشان صادر شد. آیا خانم علمهولی با سازمان پژاک ارتباط داشتند؟ بله خانم شیرین علمهولی همانطور که در پروندهاش آمده و سازمان پژاک هم بیانیه صادر کرده، عضو سازمان پژاک بود و با آنها کار میکرد. آقای منوچهری در ضمن، گردانندهی «کمپین لغو اعدام شیرین علمهولی» بوده و هستند و در این باره میگویند: ما ساعت پنج بعدازظهر امروز در پارک آزادی سلیمانیه تجمع اعتراضآمیزی خواهیم داشت و الان در حال تدارک این مراسم هستم. با آقای فریدون شامی، وکیل خانم شیرین علمهولی گفتوگو میکنم: امروز صبح برادر خانم علمهولی به من زنگ زدند و گفتند که ایشان اعدام شده است. در حالی که بر طبق عرف قضایی، باید حکم دادگاه تجدیدنظر از طریق دیوان عالی کشور، به من ابلاغ میشد. همچنین اجرای حکم هم را هم باید به من اطلاع میدادند. این که حکم دادگاه تجدیدنظر به شما ابلاغ نشده، ممکن است اصلاً اعتراض شما به آنجا نرفته باشد؟ مسلماً رفته است. برای این که من در موعد مقرر درخواست را به دفتر دادگاه شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب بردم و رسماً شماره خورد. به این دلیل حتماً پرونده را به دیوان عالی کشور فرستادهاند. اما این که قضات و مستشاران دیوان عالی کشور چه اندازه توجه کردهاند، جای تردید است. معمولاً روند چگونه است؟ مواقع دیگر به شما اطلاع میدادند؟ بله؛ در مورد قتل عمد معمولی که موکل من در دادگاه کیفری استان محکوم شده بود و پرونده به دیوان عالی کشور رفت، رأی دادگاه به من ابلاغ شد. من دوباره اعتراض دادم و دوباره در دیوان عالی کشور بررسی شد و رأی به من ابلاغ شد. یعنی دیوان عالی کشور دوبار رأیاش را به من ابلاغ کرد. اما دادگاه انقلاب برخورد کاملاً جداگانهای اعمال میکند. برای این که رأی را به وکیل اعلام نمیکند، بلکه با وکیل تماس میگیرد و میگوید بیا رأی را در دادگاه بنویس. نه کپی رأی را به وکیل میدهند و نه مطابق قانون، رأی را به او ابلاغ میکنند. دادگاه تجدیدنظر هم که دیوان عالی کشور بود، همینطور عمل کرده است. طی مدتی که خانم علمهولی زندانی بودند، شما چند بار ایشان را ملاقات کردید؟ یک بار ایشان را ملاقات کردم. قبل از این که شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب تشکیل جلسه بدهد – که سه بار این جلسه به تعویق افتاد- به من مجوز یک بار ملاقات داده شد که یک بار ایشان را دیدم و مفصل با او صحبت کردم. آقای شامی، در گفتوگو با موکلتان و مطالعهی پرونده، دریافت شما از اتهامات منتسب به ایشان چه بود؟ این اتهامات درست بودند؟ اتهام ایشان از نظر قوانین ما درست بود. منتهی استدلال من این بود که در قوانین ما چهار نوع مجازات برای محاربه وجود دارد: مجازات قتل، مجازات قطع دست راست و پای چپ، مصلوب کردن و تبعید. تعیین نوع مجازات هم در اختیار قاضی است. قاضی میتوانست حکم تبعید به ایشان بدهد. من گفتم وقتی ایشان سعی کرده و یا ادعا میکند و موقعی این بمب را منفجر کرده که کسی کشته نشده، با توجه به این که زن بوده، با توجه به این که به اجبار و اکراه آمده این کار را کرده و ناآگاه بوده، دادگاه میتوانست تمام اینها را مورد توجه قرار بدهد و مجازات چهارم را که تبعید است، درنظر بگیرد. ولی متأسفانه مجازات اعدام را تأیید کرد. آخرین تماس من در ساعت پنج بعدازظهر به وقت تهران، با عیسی علمهولی، برادر شیرین علمهولی در مقابل زندان اوین بود: نه…نه هیچ اطلاعی به ما ندادهاند. حتی پاسخ دیوان عالی کشور هم هنوز نیامده است. شما از صبح که در مقابل زندان هستید، چه اقدامی توانستهاید انجام بدهید؟ وسایلاش را از زندان تحویل گرفتهایم. جسدش را فعلا تحویل نمیدهند. گفتهاند فردا بیایید تا روند قضاییاش طی شود. ما منتظر فردا هستیم دیگر! |
نظرهای خوانندگان
من فکر نمی کنم قوهی قضائیه «تنها جائی» باشد که به قانون بی توجه است. شاید در راس جاهائی است که به قانون بی توجهی می کند. کجای ایران قانون محترم است و به آن توجه می شود؟
-- nasser141@googlemail.com ، May 10, 2010 در ساعت 03:21 PMهما