رادیو زمانه > خارج از سیاست > زندان و مجازات > مسأله تفاوت برخورد دادستان جدید با سایر مقامات | ||
مسأله تفاوت برخورد دادستان جدید با سایر مقاماتملیحه محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comاکثر قریب به اتفاق دستگیر شدگان وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری، همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرند. روز چهارشنبه، ششم آبان، بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای خانوادههای این دستگیر شدگان، طبق اعلام قبلی، در مقابل دادستانی تهران اجتماع کردند تا اعتراض خود را نسبت به ادامهی وضعیت نامعلوم فرزندان، همسران و خواهران و برادران خود اعلام کنند و خواهان پاسخگویی شدند. در بارهی این حرکت، با خانم سپهرناز پناهی، همسر سعید لیلاز اقتصاددان زندانی، گفتوگو میکنم. همچنین با خانم مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی، دبیر کل سازمان ادوار که شایعات و ابهاماتی در مورد وضعیت او در بازداشتگاه به گوش میرسد و همواره نگرانیهای زیادی پیرامون سلامتی وی وجود داشته است، گفتوگویی انجام دادهام.
خانم سپهرناز پناهی، همسر سعید لیلاز در ارتباط با تجمع امروز میگوید: ما، خانوادههای زندانیان سیاسی از مراجعات مکرر و مکاتبات بیشمار با مراجع قضایی تاکنون نتیجهای نگرفتهایم. جوابهای روشنی به ما نمیدهند، وعده وعیدهایشان تا به حال جامهی عمل نپوشیده و روحیات ما دیگر مقداری فرسوده شده است. این بود که تصمیم گرفتیم به شیوهی دیگری متوسل شویم و اعلام کردیم اگر جواب روشنی به ما ندهند، تجمع خواهیم کرد. امروز هم در مقابل دادستانی تجمعی با شرکت حدود ۱۰۰ نفر اعضای خانوادههای زندانیان سیاسی برگزار کردیم. توانستید این تجمع را در آرامش برگزار کنید؟ مشکل خاصی پیش نیامد. اصلاً بنای ما هم همین بود که به دور از این که تشنجی به وجود بیاید یا حساسیتی ایجاد شود، به صورت مسالمتآمیز و در سکوت، فقط اعتراض خود را نشان بدهیم.عکسهای عزیزان دربندمان را در دست داشتیم، شعارهایی روی پلاکارد نوشته بودیم و در سکوت کامل، فقط جلوی دادستانی ایستادیم. از سوی دادستانی، مراجعهای به شما صورت نگرفت؟ یا به هرحال تماسی پیش نیامد؟ قرار نبود ما دیداری با دادستان داشته باشیم. منتها دادستان وقتی از تجمع ما مطلع شد، دعوت کرد که در دفتر ایشان حضور پیدا کنیم و خواست که حرفهای ما را بشنود. تعدادی از اعضای خانوادهها به دفتر دادستان رفتیم. ایشان مواردی را که خانوادهها در رابطه با بازداشت عزیزانشان به آن اعتراض داشتند، شنید. ما مسائلی از قبیل ملاقاتها، عدم همکاری مسؤولین زندان و سلب امکان ملاقات وکلا با موکلین خود را به دادستان گفتیم. در نهایت ایشان قول همکاری داد و گفت که پیگیری میکند.
آقای دادستان از مراتبی که در دفتر ایشان مطرح کردید، اطلاع قبلی داشت؟ مسائلی نظیر نبودن ارتباط، عدم ملاقات، تلفن و … ؟ نمیدانم آقای دادستان تا چه حد در جریان مشکلات ما قرار دارد. ایشان گفت که دو ماه بیشتر نیست پست جدید خود را تحویل گرفته و ملاقاتهایی هم با خانوادهها داشته است. چند روز پیش هم، پنج تا شش نفر از نمایندههای ما در دفتر ایشان حاضر شدند و مشکلات ما را مطرح کردند. من از اینکه ایشان پیش از این تا چه حد در جریان مسائل ما بوده است، بیاطلاعم. منتها در این ملاقات با نظر مثبت به مسائل ما برخورد کرد. قول همکاری داد و خواست فرصت بدهیم تا پروندهها را بررسی کند. اما متأسفانه زمان خاصی را تعیین نکرد، ما مایل بودیم ایشان یک ظرف زمانی را مشخص میکرد تا اینکه ما امیدوار باشیم در زمان مشخصی به نتیجه میرسیم و جواب خود را دریافت میکنیم. یکی از مسائلی که در ارتباط با اخبار مربوط به پروندههای زندانیان سیاسی همواره تکرار میشود، تفاوت رفتار، وعدهها و برخورد دادستان جدید تهران با سایر مقامات قضایی و زندان است. از جمله در مورد دستگیری وسیعی که در خانهی پدر همسر شهابالدین طباطبایی پیش آمده است و اغلب دستگیر شدگان هنوز در زندان هستند، دادستان تهران گفته است که چنین حکمی صادر نکرده است. این تفاوت رفتار را در گفتوگو با مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی، یک بار دیگر میشنویم: تا شب گذشته به ما اجازهی ملاقات نداده بودند. امروز صبح خود آقای زیدآبادی زنگ زد. در حد دو دقیقه صحبت کرد و فقط گفت: «من خیلی خوبم، اصلاً نگرانم نباشید». از او پرسیدم که آیا هنوز در انفرادی است؟ گفت: «آره هنوز انفرادیام». پاسخش به سؤال من که آیا تمام این چهار ماه را در انفرادی بوده است، مثبت بود و گفت که تمام مدت را در انفرادی بوده است. او همچنین از ما خواست که دوشنبه صبح برای ملاقات برویم. نیم ساعت بعد هم از دادستانی زنگ زدند و گفتند که دادستان خواسته است ما همین الان به ملاقات آقای زیدآبادی برویم. وقتی هم گفتم خود زیدآبادی تماس گرفته و خواسته است دوشنبه برای ملاقات برویم، نمایندهی دادستانی گفت که: «دادستان خواسته است همین الان برای ملاقات بروید». من همان موقع (حدود ساعت ۱۰ صبح همان روز) رفتم. بازجوی مربوطه گفت: «من که گفته بودم هفتهی دیگر بیاید، چرا الان آمدهاید؟ بروید هفتهی آینده برگردید».
بعد از این که به شما گفتند اجازهی ملاقات ندارید، مجددا با دادستانی تماس نگرفتید که چرا اینطور شد؟ دوباره به دفتر دادستانی زنگ زدم؛ آنها گفتند که از زندان گفتهاند، خود آقای زیدآبادی نخواسته امروز برای ملاقات بیاید و گفته که ملاقات به هفتهی آینده موکول شود. گفتم: خندهدار است! آقای زیدآبادی هیچ وقت چنین حرفی نمیزند. این مسأله، ناشی از اختلاف نظر میان دادستان و مقامات دیگر است؟ یا این که صرفاً بینظمی است؟ مسأله این است که دادستان میخواهد همه تن به قانون بدهند، اما اینها زیربار نمیروند. آقای دادستان گفته بود که همهی زندانیان را از انفرادی بیرون آورده است. در صورتی که آقای زیدآبادی میگوید همهی این چهار ماه و نیم را در انفرادی بهسر برده است. دیروز هم آقای دادستان در مصاحبهای گفته است که پروندهی آقای زیدآبادی هنوز در مراحل تحقیقات است. امروز که وکیل آقای زیدآبادی به دادگاه رفته بود، آقای حیدریفر، دادیار دادسرای دادگاه انقلاب به وکیل گفته است: «پروندهی آقای زیدآبادی تکمیل شده و ما آن را به دادگاه فرستادهایم». در صورتی که دیروز دادستانی گفته بود پروندهی ایشان هنوز در مراحل تحقیقات است. این که آقای زیدآبادی میگفت که حالش خوب است، در صدای ایشان هم مشهود بود؟ خدا را شکر، صدایش خیلی خوب بود. حالش خیلی خوب بود و میگفت: «من خیلی خوبم، اصلاً نگران من نباشید». ولی باز هم میگویم؛ آدم تا وقتی طرف را نبیند، خیالش راحت نمیشود. صدا که برای من ملاک نیست. |
نظرهای خوانندگان
از سحرخیز زیاد سخنی نیست! چرا؟
-- بدون نام ، Oct 31, 2009 در ساعت 12:24 PM