رادیو زمانه > خارج از سیاست > زندان و مجازات > پیچیدگی وضعیت بازداشتشدگان حوادث اخیر | ||
پیچیدگی وضعیت بازداشتشدگان حوادث اخیرمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comبه نظر میآید که وضعیت متهمان حوادث اخیر هنوز روشن نیست و این پیچیدگی بر خلاف معمول، فقط در بارهی متهمانی که پروندهی آنان هنوز تکمیل نشده و یا دوران بازجویی خود را نگذراندهاند، نیست. این ناروشنی در مورد کسانی که به دادگاه رفتهاند، آنانی که محاکماتشان پایان یافته است یا حکم صدور وثیقه در موردشان صادر شده و حتی آنانی که احکامی نظیر اعدام دریافت کردهاند، نیز صادق است. اخبار و تفسیرهای گوناگونی در بارهی چگونگی برخورد نهایی با این متهمان وجود دارد که موجب میشود پروندهی دستگیرشدگان دائما مورد بحث رسانهها باشد. به همین علت با چهارتن از وکلای این متهمان که در ردههای گوناگون و در روابط مختلفی دستگیر شدهاند، گفتوگوهایی انجام دادهام؛ آقایان خلیل بهرامیان، محمد مصطفایی، عبدالصمد خرمشاهی و صالح نیکبخت.
برخی از دستگیر شدگان دانشجویان و یا افرادی هستند که شهرت اجتماعی خاصی نداشتهاند؛ مانند تعدادی از موکلین آقای عبدالصمد خرمشاهی. آقای خرمشاهی در مورد موکلین خود میگوید: یکی از موکلین من، آقای حسین رسام است که گویا حکم ایشان را قبلا صادر کرده بودند. آقای بیژن خواجهپور و همچنین چند تن از دانشجویان از موکلان من هستند. چند خانوادهی دیگر هم از جمله خانوادههای آقای خانجانی و یا سحرخیز مراجعه کردند که اصلاً نتوانستیم وکالت تنظیم کنیم. اما در مورد بقیه وکالت دارم و باید پیگیری کنم تا وضعیت پروندههایشان مشخص شود. اطلاع معینی از هیچکدام از این موکلینتان دارید؟ هنوز اطلاعی ندارم. جلسهی اول باید اخطار میدادند و دعوت میکردند که این کار را انجام ندادند. علیرغم صحبت با دفتر آقای مرتضوی، اخطاری نیامد و دعوتی هم نشد. تعدادی آمدهاند وکالت دادهاند، قراردادی نوشته شده و باید کار ما از لحاظ وکالت مشخص شود. اما فعلاً هیچ خبری ندارم.
با هیچکدام از موکلینتان تا کنون ملاقاتی داشتهاید؟ آقای رسام که آزاد شده است. آقای خواجهپور را در جلسهی دادگاه دیدم اما نتوانستم از ایشان دفاعی بکنم. چون خواستند در جلسهی دادگاه حضور نداشته باشم. با بقیه هم نتوانستهام ملاقاتی داشته باشم. به نظر شما، این روند در آینده چگونه ادامه پیدا میکند؟ ما وظیفهای از لحاظ قانونی و کاری داریم که باید انجام بدهیم. تکلیف این پروندهها باید مشخص شود. ما یا باید استعفا بدهیم، یا عزلمان کنند. به هرحال از نظر کاری ما، وضع باید روشن شود. از این نظر که چه احکامی صادر شود، ظاهرا وکلا نقش آنچنانی در این پروندهها نداشتهاند و همانطور که اشاره کردم، ما باید یا استعفا بدهیم و یا تکلیف وکالتیمان مشخص شود. آقای محمد مصطفایی، وکیل تعدادی دیگر از دستگیر شدگان حوادث اخیر، با چه مسائلی مواجه هستند؟ خانم هنگامه شهیدی در حال حاضر در بازداشت و در بند ۲۰۹ بهسر میبرد. حدود ده روز پیش که به من شعبهی دوم بازپرسی امنیت مراجعه کردم، قرار بازداشت موقت ایشان پس از تفهیم اتهام به قرار وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی تبدیل شد. این قرار به تأیید دادیار اظهارنظر هم رسیده است. طی این مدت مادر خانم شهیدی بارها مراجعه و اعلام کرده است سند منزلش برای تودیع وثیقه وجود دارد و حاضر است آن را برای کارشناسی و بازداشت در اختیار بگذارد. ولی متاسفانه بازپرس پرونده اعلام کرده که از دادستانی تهران به آنها دستور داده شده فعلا هیچکس آزاد نشود. یعنی وضعیت خانم هنگامه شهیدی نیز مانند کسان دیگری، از جمله آقای زیدآبادی و آقای قوچانی، در هالهای از ابهام قرار دارد.
مسألهی پیوند روند دادرسی برخی از متهمانی که مدتها پیش از انتخابات دستگیر شده بودند، با پروندهی متهمان حوادث انتخابات و حضور مشترک آنان در دادگاه، یکی از ابهامات بزرگ روندهای اخیر قضایی است. آقای محمد مصطفایی نیز در مورد برخی از موکلان خود با این مسأله روبرو است: موکل دیگری به نام امیررضا عارفی دارم. پروندهی آقای عارفی در شعبهی ۲۹ دادگاه انقلاب تحت رسیدگی است. چند روز پیش که برای مطالعهی پرونده مراجعه کرده بودم، متوجه شدم قرار است این پرونده را به شعبهی دیگری مراجعه بدهند و پرونده یا در شعبهی ۱۵ و یا ۲۶ دادگاه انقلاب رسیدگی شود. آقای مصطفایی، مورد اتهام ایشان چه بوده است؟ گویا موکل من را به همراه چند نفر دیگر در فروردین امسال در ارتباط با انجمن پادشاهی دستگیر کردهاند. زمان دستگیری بیشتر کسانی که به ارتباط یا عضویت در انجمن پادشاهی متهم بودهاند، فروردین ماه امسال بوده است. دستگیری این افراد هیچ ارتباطی با مسائل پس از انتخابات نداشته است که بخواهیم این دو را به هم ربط بدهیم و بعد در مورد آن تصمیم بگیریم. به نظر من، کسانی که در این راستا دستگیر شده بودند و بعد به این شکل محاکمه شدند، قربانی مسائل و حواشیای بودهاند که پس از انتخابات رخ داد. این کار نه تنها از نظر قضایی و برای دستگاه قضایی ما صحیح نبود بلکه احکامی هم که صادر شدهاند، احکام وحشتناکی هستند. آن هم برای جوانهایی که اغفال میشوند و نادانسته مرتکب عملی میشوند که خود آنها هم نمیدانند چه عواقبی برایشان در پی خواهد داشت. آقای خلیل بهرامیان نیز موکلینی دارند که در فروردین ماه دستگیر شدهاند و در عین حال با متهمان حوادث اخیر، در یک دادگاه حاضر شدهاند و اتهامات انتخاباتی دارند: من امروز از دو موکلام وکالت گرفتم؛ آقای حامد روحینژاد که حکم اعدام برایش صادر شده و احمد کریمی که هنوز محاکمه نشده است. آقای بهرامیان، اتهامات این دو چه بوده است؟ به اتهام هواداری از گروه فولادوند و یا همان انجمن پادشاهی دستگیر شدهاند. همان آقای فولادوند که تلویزیون داشت؟ بله، همان آقای فولادوند که به این و آن توهین میکرد و این بچهها را هم گرفتار کرده است. به موکلین من در رابطه با وقایع اخیر هم اتهام زدهاند و این که در تظاهراتهای پس از انتخابات شرکت داشتهاند. در حالی که به هیچوجه این افراد نمیتوانستهاند در این وقایع شرکت داشته باشند.
این چندمین مورد است که متهمینای که فروردین ماه و در ارتباط با انجمن پادشاهی دستگیر شدهاند، به دادگاه متهمان حوادث اخیر آورده شدهاند. علت این تداخل چیست؟ این که چرا این تداخل صورت گرفته، من چون وکیل دادگستری هستم، تا پروندهها را نبینم نمیتوانم قضاوت کنم. هرچند روند کلی در بگیر و ببندها، مقداری اعمال خشونت برای آرام کردن است و در این ارتباط سیاست غلطی دارد پیش میرود که زیبا نیست. اما برای اظهار نظر در مورد این پروندهها، اولین شرط خواندن پرونده است و من چون هنوز پرونده را نخواندهام، نمیتوانم اظهار نظر کنم. آقای بهرامیان، واقعاً سندی در مورد ارتباط این جوانان با انجمن پادشاهی و یا آقای فولادوند بوده است؟ آنگونه که خود این افراد برایام تعریف کردهاند، آنها صرفا برای ادامهی تحصیل و داشتن زندگی بهتر از مرز خارج شدهاند. فردی این جوانها را فریب داده و با این عنوان که آنها را به اروپا و یا امریکا میفرستد، کلی هم پول از آنان گرفته است. اما بعد در عراق آنها را به آشپزی و نوکری وادار میکنند. این بچهها هم به ایران برمیگردند و خودشان را معرفی میکنند. حکم اعدام برای همین مورد صادر شده است؟ از صدور حکم اعدام و این که چگونه این بچهها را به انجمن پادشاهی چسپاندهاند، من خودم هم متعجبم. وقتی از آنها پرسیدم انجمن پادشاهی چیست و یا رهبر شما کیست؟ نمیدانستند این انجمن چیست و یا چه کسی رهبر آن است. ولی در نهایت، این اتهامات به آنان وارد شده است. من باید پرونده را بخوانم و ببینم جریان چیست. آنچه از صحبتهای خود این بچهها برمیآید، بیگناه هستند. اینها کاری نکردهاند. حداکثر به پرداخت پنج ده و یا ۵۰ هزارتومان جریمه محکوم میشوند. اما حکم اعدام غیرقابل توجیه است. بنابراین شما امیدوارید این احکام تغییر کنند؟ من در هر صورت امیدوارم؛ چون وکیل دادگستری هستم. اگر امیدوار نباشم، اصلا پرونده را قبول نمیکنم. شاید آقای صالح نیکبخت تنها وکیلی باشد که یکی از موکلین سرشناس ایشان آزاد و حتی از کشور خارج شد. آقای نیکبخت در این باره میگوید: از آنجایی که وظیفهی ذاتی یک وکیل، دفاع از حقوق موکل است؛ من علیرغم اینکه از تاریخ دوم تیرماه ۱۳۸۸ یعنی سه روز پس از دستگیری آقای مازیار بهاری، وکالتنامهام را تحویل دادگاه داده بودم، در این مورد کمتر صحبت کردم تا آنچه مصلحت آقای بهاری است بگذرد و خوشبختانه ایشان بدون این که کارش به دادگاه کشیده شود، چهار روز پیش در مرحلهی دادسرا آزاد و بدون این که ممنوعیتی برای خروج ایشان باشد از کشور هم خارج شد. من خود مطبوعاتی بودهام و میدانم بهترین شرایط برای روزنامهنگاران آزاد شدن از زندان و محدودیتهای آن است که از لحاظ روحی و روانی مسائل مهمی برایشان ایجاد میکند. البته یک هفته پیش از آزادی آقای بهاری، من گواهی بیمارستانی را نیز که همسر ایشان در آنجا تحت مراقبت پزشکی و در آستانهی وضع حمل است، به دفتر دادستان محترم تهران تحویل دادم.
آقای نیکبخت، خیلی از بازداشتشدگان کمابیش در همان شرایطی هستند که شما در مورد آقای بهاری برشمردید؛ بسیاری روزنامهنگارها هنوز در زندان هستند و بسیاری که از موکلین شما نیز هستند، خودشان پروندههای بیماری دارند و از لحاظ جسمی در شرایط مناسبی به سر نمیبرند. چرا دادگاه در مورد این افراد به چنین نتایجی نمیرسد؟ البته همهی پروندهها مشابه هم نیست و در پروندهی آقای بهاری با وجود این که گزارشی تصویری و همچنین مقالهای در مورد درگیری آخرین لحظات راهپیمایی بزرگ مردم تهران در ۲۵ خرداد منتشر کرده بود، ایشان فردی مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران تلقی نمیشود. آقای بهاری زمانی که مسألهی انتخابات و وقایع بعد از آن مطرح نبود، مستند بسیار خوبی در حمایت از نظام جمهوری اسلامی ایران و بر علیه سازمان مجاهدین خلق درست کرده بود. آقای نیکبخت، سایر موکلینتان در چه وضعیتی هستند؟ در مورد دیگر موکلینام، شاخصترین پرونده در مورد آقای ابطحی است که علیرغم این که وکالتنامه را به دادسرا دادهام و برای ایشان هم فرستادهام، گویا وکالتنامه را برای امضا به ایشان ندادهاند و یا اگر هم امضا کرده، من مطلع نشدم. اگر احیاناً پروندهی آقای ابطحی به دادگاه برود چون ایشان روحانی است، این پرونده در دادسرای ویژهی روحانیت رسیدگی خواهد شد. مطابق آییننامهای که تصویب شده در دادسرای ویژهی روحانیت، فقط وکلای روحانی یا وکلایی که مورد پذیرش این دادسرا باشند اجازهی وکالت دارند که من جزو این وکلا نیستم. دومین موکل من، آقای مهندس بهزاد نبوی است که علیرغم کهولت سن و علیرغم این که در طول عمر خود تا کنون چهار بار مورد عمل جراحی قرار گرفته است (که آخرین آن سه هفتهی پیش در بیمارستان خاتمالانبیا صورت گرفت) و علیرغم خواست پزشک قلب و جراح ایشان که وی در محیطی دور از استرس نگاهداری شود، مساعی به عمل آمده از سوی شخص دادستان تهران، متأسفانه به نتیجه نرسید و قرار بازداشت موقت ایشان بار دیگر تمدید شد. من انشاالله در حد توانم، طی لایحهای به این قرار بازداشت اعتراض خواهم کرد. آقای نبوی مستحق ماندن در بازداشتگاه نیست. گرچه دادستان تهران دستور داده است تا زمانی که ایشان بهبود کامل پیدا نکرده است، در بیمارستان خاتمالانبیا نگاهداری شود. یکی دیگر از موکلینام، آقای مهندس محسن صفایی فراهانی، یکی از مدیران برجسته هم در امور اقتصادی و هم تا حدودی در امور سیاسی است. از میان موکلینام، فقط با ایشان توانستهام ملاقات کنم. پروندهی آقای فراهانی را نیز دوبار برای مطالعه در اختیار من قرار دادهاند. ولی به علت بازجوییهای طولانی و مفصل و بعضاً تکراریای که از ایشان شده، من تا کنون نتوانستهام همهی بازجوییها را بخوانم و مطالعهی همهی آن احتمالاً نیاز به دو جلسهی دیگر خواهد داشت. ولی تصور میکنم در آیندهی نزدیکی، وقت دادگاه ایشان خواهد رسید. |