رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۱ شهریور ۱۳۸۶

اعدام‌های ۶۷؛ ضرورت آگاهی دادن به جهان

پژمان اکبرزاده
persia_1980@hotmail.com

گفت‌وگو با منیره برادران را از «اینجا» بشنوید.

۱۹ سال پیش چنین روزهایی، در سال ۱۳۶۷ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در ایران اعدام شدند. هر ساله تعداد قابل توجهی از خانواده‌های زندانیان در گورستان خاوران در تهران گرد هم می‌آیند و یاد بستگان اعدام شده خودشان را که گفته می‌شود به طور ناشناس و جمعی در آن جا دفن شده‌اند، گرامی می‌دارند.

منیره برادران، فعال حقوق بشر در آلمان که خود از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۹ در اوین زندانی بوده و چندین کتاب از خاطرات دوران زندانش در آلمان و سوئد منتشر کرده است، برایمان از فضای ایران در آن زمان، محیط زندان و پیگیری‌های اعدام‌های دسته‌جمعی سال ۶۷ می‌گوید:


خانواده‌های اعدامی‌های تابستان ۶۷، هر سال در گورستان خاوران گرد هم می‌آیند.

این کشتار بلافاصله پس از پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از طرف دولت ایران صورت گرفت. زمانی بود که جنگی که برای دولت ایران یک جنگ مقدس بود و هدفش فتح کربلا بود، با یک عدم پیروزی به پایان رسید. ایران قبلاً از پذیرش قطعنامه سرباز زده بود. ولی آن زمان پذیرفت؛ یعنی پس از عملیات فروغ جاودان و پیشروی مجاهدین در مرزها. این وضعیت در آن زمان بود.

در همین اوضاع و احوال، کشتار در زندان‌ها آغاز شد. این گونه شد که در تمام زندان‌های کشور ملاقات قطع شد. قطع ملاقات قبلاً هم سابقه داشت، ولی مثلاً برای یک بند یا یک زندانی بود به دلیل تنبیه و این‌ها. ولی این که بدون هیچ دلیلی، تمام ملاقات‌های کل زندان‌ها قطع بشود، امر بی‌سابقه‌ای بود.

همه ارتباطات زندان با دنیای بیرون قطع شد. روزنامه دیگر نیامد. تلویزیون‌هایی را که در بند وجود داشت، بردند و حتی دیگر بیماران را به بهداری هم نمی‌بردند. البته بهداری که می‌گویم، منظورم بهداری زندان است. من آن زمان، در زندان اوین بودم.

سپس شروع کردند به بردن زندانی‌ها. گروه گروه. یکی از همان اولین شب‌هایی که زندانی‌ها را بردند،‌ سه نفر از بند ما بودند، سه زن که از کادر مجاهدین بودند. بعد همین جور ادامه پیدا کرد و گروه‌های بیشتری را بردند. تا زمانی که دیدیم تمام مجاهدین بند ما را برده‌اند. ما یک چیزهایی را حدس می‌زدیم. شرایط غیرعادی، سنگین و تیره‌ و تاری آن جا حاکم بود که آدم احساس می‌کرد. ولی این که همه این‌ها را اعدام کنند، برای ما غیر قابل تصور بود.

پس از آن که در پاییز، ملاقات‌ها شروع شد، ما تازه ابعاد فاجعه را فهمیدیم. دریافتیم که تمام این زندانی‌هایی را که از بند ما برده‌اند، مجاهدین و از بندهای دیگر زنان، همه را اعدام کرده‌اند و تعداد خیلی بیشتری از مردها را هم اعدام کرده‌اند؛ نه فقط زندانیان مجاهد را، بلکه زندانیان دیگر، از چپ‌ها هم، اعدام کردند. خیلی وسیع.

آیا روشن شد دلیل این که در آن سال و در آن زمان به این شکل گسترده اعدام‌ها انجام شد، چه بوده؟

نه، دلیلش را در حقیقت ما تنها می‌توانیم حدس بزنیم. چون برای آن که ما بتوانیم با قاطعیت بیشتری نظر بدهیم، منوط به این است که اسناد بیشتری داشته باشیم. این اسناد پوشیده است؛ پنهان است. جمهوری اسلامی تا به حال به این مسأله اعتراف نکرده و رسماً نپذیرفته است. ولی آیت‌الله منتظری در این مورد نوشته است. همان زمان هم نامه نوشته بود به آیت‌الله خمینی.

ما اسنادی از حکومت داریم. ولی در مورد کم و کیف مسأله، چیزی نمی‌دانیم. هر کسی حدسی می‌زند. حدس من این است که آن موقع، جمهوری اسلامی این کار را کرد و در موقعی این کار را کرد که پایان جنگ برای جمهوری اسلامی یک جور نعمتی بود. چون مردم و سربازها از جنگ خسته شده بودند. این مشخص بود. در مجلس هم گفته می‌شد که ادامه جنگ دیگر در جامعه کشش ندارد. مردم خواهان پایان جنگ بودند. برای همین به نظر من جمهوری اسلامی از پایان جنگ استفاده کرد و به کشتارها دست زد.

به نظر من جمهوری اسلامی در برخورد با زندانیانی که آن زمان، اکثرشان مخالفینی بودند که بر سر مواضع و نظرشان بودند، خواست با پاک کردن صورت مسأله آن را حل کند. برای جمهوری اسلامی در آن سال‌ها به دلیل ایدئولوژیک بودنش، غیر قابل تحمل بود وجود افراد مخالفی که همچنان بر مخالفت خودشان پا می‌فشردند. چون می‌دانیم که این اعدامی‌ها، زندانیانی بودند که قبلاً محکوم شده بودند. یعنی زندانیان به دلیل عملکرد یا یا پرونده سیاسی‌شان محاکمه و اعدام نشدند؛ بلکه به خاطر موضع نظری و سیاسی‌شان اعدام شدند.

آیا آمار قابل اعتمادی وجود دارد که در ایران چه تعداد در آن زمان اعدام شدند؟

آمار دقیقی که نداریم. چون، همان طور که گفتم، تا حالا جمهوری اسلامی این مسأله را انکار کرده و از دادن هرگونه اطلاعاتی سرباز زده است. حتی این که کجا دفن شده‌اند. مقبره افراد روشن نیست. زندانیان چپ را حدس می‌زنند، در حقیقت با دلیل و استناد، که در خاوران دفن شده‌اند. مجاهدین را دقیقاً نمی‌دانیم کجا. شاید بخشی در خاوران و بخشی در گودال‌های جمعی بهشت‌ زهرا.

این است که ما در این مورد [سند] نداریم. چون این کشتار جمعی در کل زندان‌های ایران اتفاق افتاد و تنها در تهران نبود که بگوییم در اوین یا گوهردشت بوده است. ولی آن آماری که از بازماندگان به دست آمده، حدود پنج هزار نفر است. البته دقیق نیست. بعضی از اسامی تکراری است؛ بعضی از اسامی که از خانواده‌ها شنیده می‌شود، آن جا نیستند. ولی من فکر می‌کنم این رقم پنج هزار درست باشد.

تا چه حد پیگیری وجود دارد از طرف خانواده‌های زندانیان سیاسی که در آن زمان اعدام شدند و همین طور انجمن‌های بین‌المللی برای روشن شدن شرایط آن سال و اتفاقاتی که در سال ۶۷ در زندان‌های ایران افتاد؟

یکی از کارهایی که خانواده‌ها سال‌هاست می‌کنند، در واقع از یک سال پس از این حادثه، این است که خواهان این هستند و بارها و بارها به مقامات هم اعلام کرده‌اند که می‌خواهند محل دفن فرزندانشان را به آن‌ها اطلاع بدهند؛ تاریخ و دلیل اعدام. می‌خواهند خبر داشته باشند که فرزندانشان چگونه اعدام شده‌اند، به چه دلیل اعدام‌ شده‌اند و به چه جرمی. این در اصل پاسخ پرسش بسیار مهمی است چون همان طور که گفتم، این سؤال به خاطر این است که این زندانیان محکوم شده بودند و قبلاً همه حکم داشتند. این اعدام حتی در قوانین جمهوری اسلامی هم در اصل یک چیز ويژه‌ای بوده؛ در واقع فراقانونی بوده است. چون با حکم آیت‌الله خمینی بالاتر از دادگاه‌ها عمل می‌شود.

از بابت پیگیری این مسئله در خارج از کشور، این خواست، چندین سال است که مطرح است و تا جایی که من خبر دارم اقداماتی هم می‌شود از طریق وکیل‌هایی که در این مورد خبره هستند. با ما مشورت می‌کنند و اسناد قابل ارائه‌ای را برای این دادگاه‌ها جمع‌آوری می‌کنند. ولی خب این که به طور مشخص شکایت شده باشد، من خبر ندارم که شده یا نه. ولی می‌دانم برای این که این کار موفق باشد و در حقیقت مؤثر باشد، باید خیلی پیش‌زمینه‌ها را آماده کرد.

باید اول این مسأله در جهان روشن بشود. چون در جهان این مسئله یک‌جور ناشناخته است. یعنی در حقیقت پیش از این که این مسأله را بشود در سطح دادگاه‌های جهانی مطرح کرد، باید اول در سطح جهانی شناخته بشود.

Share/Save/Bookmark