رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۷ مرداد ۱۳۸۶

اکبر گنجی و جایزه «جان هامفری»

شنیدن گفت‌و‌گو

در خبرها شنیدیم که اکبر گنجی نویسنده و منتقد ایرانی برنده‌ی جایزه‌ی آزادی «جان هامفری» سازمان حقوق دموکراسی سال ۲۰۰۷ شد. جایزه‌ی «جان هامفری» مربوط به کسی‌ست که‌ پیش‌نویس بیانیه حقوق بشر را تهیه کرده و یکی از معتبرترین جایزه‌های حقوق بشر در دنیاست. قبلا کسانی از کشورهای برنه، واندا و افغانستان این جایزه را گرفته بودند و این نخستین‌بار است که یک ایرانی این جایزه‌ی سالانه را دریافت می‌کند.


عکس از سایت محمد خیرخواه

گنجی در دسامبر آینده در مراسم ويژه‌ای این جایزه را دریافت می‌کند. در واقع دلیل اعطای این جایزه، اینطور گفته شده است، به‌خاطر این است که حدود هفت‌سال پیش آقای گنجی به اتهام تبلیغ علیه نظام و نهادهای وابسته به آن به شش سال حبس در زندان اوین محکوم شد، می‌توانند این جایزه را دریافت کنند. این محکومیت نتیجه‌ی مجموع مقالات تحقیقی بود که مشارکت رییس جمهور وقت، هاشمی رفسنجانی و چند نفر از مقامات بلندپایه‌ی روحانی بنیادگرا را در قتل‌های مخالفین سیاسی و روشنفکری مشخص می‌کرد. اکبر گنجی الان پشت خط رادیو زمانه است و بهتر است که بیشتر در مورد این جایزه و فعالیت‌هایش مستقیم با ایشان صحبت کنیم:

سلام و درود بر آقای گنجی و تبریک به‌خاطر این جایزه!

خیلی ممنون. من هم سلام عرض می‌کنم خدمت شما و دیگر همکاران رادیو زمانه و همچنین شنوندگان محترمی که الان صدای من و شما را می‌شنوند.

آقای گنجی جایزه‌ی «جان هامفری» چندمین جایزه‌ای‌ست که شما می‌گیرید؟

راستش نمی‌دانم. شاید دوازده‌‌ یا سیزدهمین جایزه‌ای باشد که توی این مدت لطف کرده‌اند و به من تعلق گرفته.

یعنی حتا حسابش هم از دستتان رفته!

البته من همان‌طور که بارها تاکنون اعلام کرده‌ام از اولین مورد تا کنون، من احساسم این است که این جایزه‌ها به همه کسانی که توی ایران برای آزادی، دموکراسی و حقوق بشر مبارزه می‌کنند، تعلق دارد و نه به من، بلکه به تمام آن کسانی که طی این سه‌دهه‌ی گذشته در ایران اعدام شدند، زندان رفتند، شکنجه شدند، زجر دیدند و امروز هم توی زندان‌ها هستند؛ این جایزه‌ها به همه‌ی آنها تعلق دارد و من اگر اینجا در مراسمی شرکت می‌کنم و جایزه‌ای دریافت می‌کنم، این را به نمایندگی از تمامی آن‌ها دریافت می‌کنم و این‌ها را حق خودم نمی‌دانم، حق همه‌ی آنها می‌دانم و خصوصا آن عزیزانی که الان توی زندان هستند و توی سلول‌های انفرادی.

آقای گنجی خیلی‌ها در ایران به این فکر می‌کنند که شما حالا که از زندان بیرون آمدید، توی اروپا و آمریکا دارید چه کار می‌کنید؟

به‌ هرحال کاری که من می‌کنم مخفی و پنهان نیست. من توی این مدت در بسیاری از دانشگاه‌های اروپا و آمریکا سخنرانی کرده‌ام، مقالاتی منتشر کرده و گفت‌وگوهای بسیاری با روشنفکران بنام جهان انجام داده‌ام که بخشی از آن‌ها منتشر شده و بخش دیگر از آن به مرور منتشر خواهد شد. کوشش می‌کنم برای گسترش دموکراسی و آزادی و حقوق بشر در ایران که دیدارهایی با مقامات سازمان ملل داشتم، با خانم لویس آربور شورای حقوق بشر سازمان ملل و با بعضی از معاونین آقای کوفی عنان و خیلی‌ جاها صحبت کرده‌ام. برنامه‌هایی داشتیم برای دفاع از مدافعان حقوق بشر در ایران و این برنامه‌ها را همچنان ادامه خواهم داد.

به چه شکلی همچنان می‌خواهید ادامه بدهید، یعنی در قالب همین دیدارها و...

صورت‌های گوناگون دارد. در دانشگاه‌ها سخنرانی می‌کنیم، دیدار می‌کنیم با مسئولینی که در رابطه با حقوق بشر کار می‌کنند. نظراتم را می‌نویسم و اعلام می‌کنم. شکل‌ها و صور دیگری هم خواهد داشت که طی فکر می‌کنم یکی‌ دو هفته‌ی آینده یک شکل دیگر از این را خواهید دید.

الان نمی‌توانید در موردش بگویید؟

بگذارید کمی روشن‌تر بشود انشااله. سعی ما همیشه این بوده که برای حقوق بشر در ایران کمک کنیم و اگر کاری از دستمان بربیایید، هر کاری از دست من بربیاید، دریغ نخواهم کرد. وظیفه‌ی خودم می‌دانم و در واقع الان کار و کوشش را آن‌هایی می‌کنند که توی زندان‌ها هستند و در بدترین شرایط هستند و همه‌ی ما باید کمک بکنیم برای آزادی آن‌ها و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران.

شما توی این مدت که به هرحال سخنرانی داشتید یا ارتباط داشتید با خیلی از ایرانی‌های مقیم خارج، فکر می‌کنید تفکر آن‌ها در مورد ایرانی که سال‌هاست ندیده‌اند چه جوری است و چقدر به شما نزدیک است این تفکر؟

ببینید، ایرانی‌ها به هرحال در درجه‌ی اول می‌شود گفت ایرانی هستند و تعلق خاطری به ایران دارند و همه دوست دارند یک شرایط خوبی ایران داشته باشد که به ایران برگردند و در آبادانی، سازندگی و توسعه‌ی ایران مشارکت داشته باشند. در واقع هرجا هستند دلشان آنجاست. ضمن اینکه ایرانی‌هایی که در خارج هستند را نمی‌شود گفت این ایرانی‌ها یک نوع هستند. یک گروهی هستند که خب آدم‌های سیاسی‌ای بودند که یا تبعید شده‌اند یا به ناچاری ایران را ترک کرده‌اند. یک گروه دانشجویانی هستند که برای تحصیل آمده‌اند. یک گروه کسانی هستند که کار تجارت می‌کنند و یک عده‌ای هم آمده‌اند برای اقامت و آن‌ها ممکن است هیچگاه هم به ایران بازنگردند. ولی ایرانی‌هایی که به‌طور کلی در اروپا و آمریکا هستند، چهره‌های فرهیخته‌ای هستند، تحصیلکرده هستند و این‌ها که من می‌گویم، ادعا نیست، یعنی اعلام شده است که مثلا میزان تحصیلات این‌ها چقدر است، چقدر لیسانس دارند، چقدر فوق ‌لیسانس و چقدر دکترا دارند و... به لحاظ درآمدی نیز که «وال استریت ژورنال» چندی پیش اعلام کرده بود، سرمایه‌هایی که این ایرانی‌های خارج از کشور دارند ششصد تا هشتصد میلیارد دلار است. و این نشان می‌دهد که این‌ها کسانی هستند که بسیار بسیار می‌توانند برای توسعه‌ی ایران کمک بکنند. اما خب آن طرف قضیه هم این است که رژیمی‌ هست که شرایطی حاکم کرده که آن شرایط اجازه‌ی چنین کاری را نمی‌دهد.

از این سو هم آن چیزی که من دیدم توی این مدت، ارزیابی من ارزیابی مثبتی نیست. به این معنا که ظرفیتی که این حجم عظیم ایرانی دارد، با چهره‌های فرهیخته، با آن سطح دانش و با آن سطح ثروت، بسیار بسیار می‌تواند کمک بکند این جمعیت، به گسترش دموکراسی در ایران به روش‌های گوناگون، و مطلقا این ظرفیت‌ها بروز خارجی ندارد.

برای چی بروز خارجی ندارد؟

به‌خاطر اینکه دلایلش عدیده است و باید بحث جامعه‌شناختی و روانشناختی کرد که چرا مثلا کاری صورت نمی‌گیرد،‌ ولی در این حداقل مشترک هستیم که این حدی که الان دیده می‌شود، در حد این سایت‌ها و چندتا برنامه و چندتا چیز، آن چیزی نیست که باید باشد. این جمعیت، این ظرفیت بسیار بسیار می‌تواند کمک بکند برای مدافعان حقوق بشر در ایران و برای گسترش آزادی و دموکراسی در ایران و این به هرحال دیده نمی‌شود. حداقل‌اش بحث سر این است الان و حالا اینکه دلایلش چیست، باید یک بحث مستقلی بکنیم که چرا این وضعیت پیش آمده.

بله. به هرحال وقت بیشتری هم ما لازم داریم برای چنین بحث گسترده‌ای. سپاس از اکبر گنجی، نویسنده و منتقد ایرانی که امروز اعلام شد برنده‌ی جایزه‌ی آزادی «جان هامفری» سازمان حقوق بشر و دموکراسی در سال ۲۰۰۷ شده است و در گفت‌وگوی تلفنی زنده با رادیو زمانه درباره‌ی این جایزه و شرایط و فعالیت خودش صحبت می‌کرد. خدانگهدار آقای گنجی، مبارک باشد این جایزه.

قربان شما. من هم سلام عرض می‌کنم خدمت همه دوستان. شاد و پایدار و زنده باشید.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

چرا من مخاطب باید مطلبی را بخوانم که عینا از یک گفت و گوی تلفنی پیاده شده؟این توهین به مخاطب نیست؟ یعنی واقعا زمانه ادیتور یا مسوول سایت هم دارد ؟ که ادیتور کارش را بلد باشد و بتواند از یک مصاحبه تلفنی یک گزارش یا گفت و گوی نوشتاری دربیاورد؟ تازه .. در کنار این متن محاوره ای که حتی الو و قربان شما و سلامش هم حذف نشده ( و به ذهن ادیتور سایت نرسیده که لزومی ندارد اینها باقی بماند) نباید بخش شنیداری هم وجود داشته باشد؟ مسلما این متن ادیت نشده آنقدر آزار دهنده هست که مخاطب دلش می خواهد فقط گوش کند و هنرنمایی ادیتور را نخواند. عکس آقای گنجی هم مربوط به سال ها پیش است... این ادیتور نمی داند آقای گنجی عکس های جدیدتری هم دارند؟

-- یک مخاطب ، Aug 8, 2007 در ساعت 06:29 PM