رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایرانیان هلند > هلند: معترضان ایرانی، سوار بر دوچرخه | ||
هلند: معترضان ایرانی، سوار بر دوچرخهپژمان اکبرزادهpejman@radiozamaneh.comدوازدهم ژوئن 2010، نخستین سالگرد تظاهرات اعتراضی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود. تظاهراتی که خشونت شدید نیرویهای امنیتی را به همراه داشت و در نهایت، کشته شدن دهها و زندانیشدن هزاران نفر را در پی داشت. بازداشتهایی که با مطرح شدن شکنجه و تجاوز به زندانیان، به بحران سیاسی در ایران دامن زد و هنوز پیگیری آن به نتیجه روشنی نرسیده است.
از آن زمان تا کنون، بسیاری از فعالان سیاسی و رسانهای از ایران گریختهاند. گردهماییهای اعتراضی، چه در خیابان، چه در دانشگاه، سرکوب شدهاند. جناحهای سیاسی درون ایران علناً در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند و سرخط رسانههای جهان در بسیاری روزها به کشمکشهای سیاسی و سرکوب معترضان در ایران اختصاص داشته است.
رویدادهای درونمرزی، واکنشهای گستردهای در جوامع مهاجر ایرانی را هم در پی داشته است. واکنشها هنوز هم به شکل پراکنده ادامه دارد. اعتراضها به درگیریهای لفظی و حتا فیزیکی میان معترضان و کارمندان نمایندگی جمهوری اسلامی انجامیده؛ زد و خورد در محوطه سفارت ایران در استکهلم، اشغال حیاط سفارت ایران در لاهه، به هم زدن کنسرت صلح جمهوری اسلامی در روتردام، ضرب و شتم معترضان در حسینیه سفارت ایران در برلین و شکستن شیشههای اتوموبیلهای سفارت در اسلو، تنها چند نمونه از این درگیریهاست که با دخالت پلیس به پایان رسیده است.
در نخستین سالگرد آغاز تظاهرات گسترده در ایران، گردهماییهایی در بسیاری از شهرهای جهان، برگزار شد. این برنامهها البته با یک سال پیش، تفاوتهای پیدا کرده؛ گرچه بسیاری، رویدادهای ایران را همچنان پیگیری میکنند اما از شمار شرکتکنندگان کاسته شده؛ اختلافات گروههای اوپوزیسیون، در مواردی از نو در حال شکل گرفتن است و از سوی دیگر در برخی انجمنهای جوانتر سیاسی و حقوق بشری، به مرور، پذیرش افکار و تحمل حضور دیگران، حس میشود. از سویی دیگر در تهران، با بوق و کرنا، خبر از تشکیل کمیسیونهایی داده شد که به عملکرد ایرانیان مقیم خارج از کشور میپردازند. شماری از ایرانیان مقیم خارج نیز که در زمان راهپیماییها در ایران بودند دستگیر شدند. در نتیجه بسیاری از ایرانیانی که به دلایل خانوادگی و کاری، به ایران سفر میکنند از بیم دستگیری در تهران، دیگر در گردهماییهای اعتراضی در خارج شرکت نکردند. گروههای برگزارکننده هم برای ارائه راهکارهایی در این زمینه و رویکرداعتراضیشان چندان مبتکرانه عمل نکردند. سال گذشته، در چنین روزهایی، شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، سخنران بزرگترین گردهمایی اعتراضی در تاریخ حضور ایرانیان در هلند بود. برنامهای که به شکل سراسری، از سوی «اتحاد برای ایران» در جهان برگزار شد و تنها در آمستردام، حدود دو هزار نفر در آن شرکت داشتند. حدود دویست نفر در این برنامه شرکت داشتند اما ابتکار جالب در برگزاری آن این بود که در هلند، سرزمین دوچرخه، تظاهرکنندگان، یک تور دوچرخهسواری از قلب شهر آمستردام به راه انداختند.
علیرضا کاظمی، هماهنگ کننده برنامههای «کانون جوانان پیشروی ایرانی» در هلند، برگزار کننده این مراسم، به «زمانه» گفت که این نوع حرکت، «تظاهرات را از از حالت ایستا خارج کرد و آنرا در واقع به بخشهای مختلف شهر برد». تظاهرات بر روی دوچرخه، ساکنان شهر و گردشگران خارجی را نسبت به دلیل تظاهرات کنجکاو میکرد. برخی با نشان دادن علامت پیروزی با دوچرخهسواران ابراز همبستگی میکردند؛ برخی با شگفتی نگاه میکردند و برخی هم از برگزاری چنین حرکتی ناخرسند بودند؛ از جمله یک شهروند عراقی که به چند تن از دوچرخه سواران گفت «صهیونیست» هستند...
گروهی دیگر از ایرانیان و هلندیان که امکان شرکت در کاروان دوچرخه سواران را نداشتند در این محل به آنها پیوستند. شاهین نصیری، بیانیه کانون جوانان پیشرو درباره اعدامها در ایران را (به انگلیسی) خواند. شیرین نشاط و شجاع آذری، سازندگان فیلم «زنان بدون مردان» که این روزها در آمستردام نمایش داده میشود در بین جمعیت بودند. برگزارکنندگان در تلاش بودند، روی وضعیت کنونی سه زندانی سیاسی در ایران تاکید بیشتری داشته باشند و به همین خاطر سه تصویر بزرگ از بهاره هدایت، زینب جلیلیان و مجید دری در کنار صحنه قرار داشت.
نگرش عمومی به تظاهرات ایرانیان مقیم خارج از کشور، نقش کاتالیزوری آن است و اینکه آنچه سرنوشتساز است تنها حرکتهای ایرانیان مقیم داخل است. یکی از بحثهای نوی مطرح شده در برنامه دوازدهم ژوئن، سخنان امین حصوری، فعال دانشجویی بود که از آلمان برای این گردهمایی دعوت شده بود. او بر این باور بود که نقش حرکتهای برونمرزی ایرانیان، فراتر از ابراز «همبستگی» است. حصوری گفت: «چنین نگرشی در نهایت به تک صدایی شدن جنبش میانجامد». یکی از بحثهای نوی مطرح شده در برنامه دوازدهم ژوئن، سخنان امین حصوری، فعال دانشجویی بود که از آلمان برای این گردهمایی دعوت شده بود. او بر این باور بود که نقش حرکتهای برونمرزی ایرانیان، فراتر از ابراز «همبستگی» است.
در کنار سخنرانان ایرانی، توماس برنینک، از انجمن خبرنگاران هلند نیز در سخنرانی کوتاهی، با همکاران ایرانی در ایران ابراز همبستگی کرد که با استقبال گرم حاضران روبهرو شد. حرکت کاروان دوچرخه سواران برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران، واکنش پرمخاطبترین رسانههای هلندی را نیز در پی داشت. روزنامه تلگراف به پشتیبانی نهادهای جهانی حقوق بشر مانند عفو بین الملل و دیدهبان حقوق بشر اشاره کرد و نوشت: ایرانیان با این حرکت، «خواستار توجه به وضعیت بحرانی حقوق بشر در ایران شدهاند.» آژانس خبری تلویزیون آمستل 5، در تارنمای خود، عکسهایی از یوس فان زیتن (Jos van Zetten) عکاس هلندی، از این حرکت را منتشر و اضافه کرده، دوچرخهسواران درصدد بودند «آگاهی افکار عمومی نسبت به اعدامهای اخیر در ایران را افزایش دهند.» |
نظرهای خوانندگان
پشت مبارزان داخل کشور را خالی نکنیم
هموطن عزیز
پس از سی سال امید و سرخوردگی، تلاش و مبارزه، زندان و شکنجه، تحقیر و سرافکند گی و از دست دادن همه امید ها برای رسیدن به بهبودی اوضای سیاسی و اجتمایی کشور، باز هم با امیدی واهی رای خود را به کسانی دادیم که از طیف سردمداران و حکومت گران بوده و هستند.
شاید به امید گشایش روزنه ای به آینده بهتر، یا دهان کجی به حکومت گران.
اما همین یکصدایی در دادن رای، ما را بهم پیوند داد و فهمیدیم که چه نیروی عظیمی هستیم.
و تصویری دیگر از ایرانیان به جهان ارائه شد.
ازاین تلاشها برای دستیابی به حقوق اولیه و انسانیمان یک سال میگذرد.
تلاشهای یک سال گذشته نشان داد که ما با افکار، آزادی خواهی و دمکراسی خواهی خود، تنها نیستیم.
حتی اکثر آنها یی که در طیف حاکمان بودند و بسیاری که تصور میکردیم که با حاکمان هستند، علنا یا با احتیاطی خاص با جنبش مردم همراه شدند. زیرا از این اوضای درهم و آینده تاریک برای خود و فرزندانشان و برای ایران نگران و ناراضی بودند.
خوشبختانه یک نوع یکصدایی در مبارزه با رژیم در داخل وجود دارد.
اما در خارج چند دسته گی فراوان است. مقصود من آن نیست که در مبارزه با رژیم اختلافی وجود دارد. خیر، بلکه دیدگاه ها نسبت به مبارزان داخل متفاوت میباشد. و این به یکپارچگی ما در حمایت ازمبارزان داخل کشور صدمه میزند و پشت آنها خالی میکند .
مگر در دوره های قبل تقلب در انتحابات وجود نداشت؟
مگر کاندیدا هایی که در انتخابات قبل بخاطر خیانت در امانت در انتخابات شکست میخوردند با سکوتشان این واقعیت تلخ را نمی پذیرفتند که بهمین خاطر آب از آب تکان نمیخورد؟
این بار چه شد؟
نباید فراموش کنیم که این بار کاندیداها از دقایق اول به نتیجه انتخابات اعتراض کردند و این سبب شد که مردم به خیابان ها بریزند و به نتیجه انتخابات و تقلب ها اعتراض کنند.
اگر آنها مثل دوره های قبل اعتراضی نمیکردند و تسلیم کودتاچی ها میشدند چه کسانی و به چه هدفی میتوانستند صدها هزار نفربه خیابان ها بریزنذ وطلب رای خود را بنمایند؟
حال یکسال از انتخابات میگذرد و از این سه کاندیدای، به ناحق شکست خورده دو نفرشان آقایان کروبی و موسوی، با تمام گناه هایی که ممکن است در گذشته مرتکب شده باشند، اینک با تمام قوا ایستاده اند و با تحمل هر نوع ضرب و شتم و تحقیر و ارعاب دست از مبارزه بر نمیدارند.
همه در داخل کشور و اکثریت ایرانیان در خارج از کشور منتظرند تا این دو نفر بیانیه ای، اعلامیه ای یا فراخوانی بدهند تا مردم از آنها پیروی کنند.
آیا جایز است که ما پشت این مبارزان را خالی کنیم؟؟
اگر ما پشت مبارزان داخل کشور را خالی کنیم و آنها احساس کنند که تنها هستند و خود را تسلیم حکومتگران و کودتاچیان کنند، برای ما چه میماند؟؟؟
آیا ما خارج نشینان که برای داشتن سهمی در مبارزه، چند ساعت خود را برای شرکت در تظاهرات یا شرکت در یک سخنرانی صرف میکنیم، این حق را داریم که برای داخل کشور نسخه صادر کنیم؟؟
برای کسانی که در راه مبارزه با یک رژیم درنده خوی، صابون شکنجه، زندان، اعدام و حتی تجاوز را به تن میمالند؟؟
آیا ما خارج نشینان بایستی در حال حاضر افراد فعال داخل کشور مانند آقایان موسوی، کروبی، خاتمی و امثال آنها را مدام زیر سئوال ببریم ومردم را به آنها بدبین کنیم و آنها را تضعیف نماییم؟
فراموش نکنیم که مبارزه اصلی در داخل کشور است و ما فقط جزء کوچکی از آن هستیم.
به اعتقاد من، در این موقعیت حساس که شمارش معکوس آغاز شده است و دو شخصیت اجتماعی و سیاسی ایران که به بافت های درون نظام آشنایی کامل داشته و از پایه گذاران آن بوده اند، اکنون که آنها خود را سپر بلا کرده اند و بخاطر کاندیدا بود نشان بهانه ای هم برای ابراز اعتراض در دست دارند، وظیفه داریم بخاطر سرنوشت ایران از آنها حمایت و پشتیبانی کنیم، تا آنها با احساس اطمینان کامل از حمایت ما با قدرت هر چه بیشتر شعارهای مردم را مطرح کنند و در پیاده کردن آنها از ما یاری بگیرند.
جایز نیست که ما سنگر مبارزه را به بهانه ها و ایراداتی که در حال حاظر مطرح کردن آنها نیروی ما را تجزیه میکند خالی کنیم و رول قوه قضائیه و مجریه را به عهده بگیریم ورژیم کودتا را از این طریق ناخواشته تقویت کنیم.
در حال حاضر شعارهای انتخابات آزاد و آزادی زندانیان سیاسی شعارهای محوری بوده که میتواند همه ما را با هم متحد کند و با نافرمانی های مدنی و اعتصابات گسترده و سراسری به هدف نهایی که همانا دموکراسی و حقوق بشر است دست یابیم.
پایدار باد مبارزات مردم ایران
هامبورگ 22 خرداد 1389
مصطفی مرید
mostafamorid@yahoo.de
پشت مبارزان داخل کشور را خالی نکنیم
هموطن عزیز
پس از سی سال امید و سرخوردگی، تلاش و مبارزه، زندان و شکنجه، تحقیر و سرافکند گی و از دست دادن همه امید ها برای رسیدن به بهبودی اوضای سیاسی و اجتمایی کشور، باز هم با امیدی واهی رای خود را به کسانی دادیم که از طیف سردمداران و حکومت گران بوده و هستند.
شاید به امید گشایش روزنه ای به آینده بهتر، یا دهان کجی به حکومت گران.
اما همین یکصدایی در دادن رای، ما را بهم پیوند داد و فهمیدیم که چه نیروی عظیمی هستیم.
و تصویری دیگر از ایرانیان به جهان ارائه شد.
ازاین تلاشها برای دستیابی به حقوق اولیه و انسانیمان یک سال میگذرد.
تلاشهای یک سال گذشته نشان داد که ما با افکار، آزادی خواهی و دمکراسی خواهی خود، تنها نیستیم.
حتی اکثر آنها یی که در طیف حاکمان بودند و بسیاری که تصور میکردیم که با حاکمان هستند، علنا یا با احتیاطی خاص با جنبش مردم همراه شدند. زیرا از این اوضای درهم و آینده تاریک برای خود و فرزندانشان و برای ایران نگران و ناراضی بودند.
خوشبختانه یک نوع یکصدایی در مبارزه با رژیم در داخل وجود دارد.
اما در خارج چند دسته گی فراوان است. مقصود من آن نیست که در مبارزه با رژیم اختلافی وجود دارد. خیر، بلکه دیدگاه ها نسبت به مبارزان داخل متفاوت میباشد. و این به یکپارچگی ما در حمایت ازمبارزان داخل کشور صدمه میزند و پشت آنها خالی میکند .
مگر در دوره های قبل تقلب در انتحابات وجود نداشت؟
مگر کاندیدا هایی که در انتخابات قبل بخاطر خیانت در امانت در انتخابات شکست میخوردند با سکوتشان این واقعیت تلخ را نمی پذیرفتند که بهمین خاطر آب از آب تکان نمیخورد؟
این بار چه شد؟
نباید فراموش کنیم که این بار کاندیداها از دقایق اول به نتیجه انتخابات اعتراض کردند و این سبب شد که مردم به خیابان ها بریزند و به نتیجه انتخابات و تقلب ها اعتراض کنند.
اگر آنها مثل دوره های قبل اعتراضی نمیکردند و تسلیم کودتاچی ها میشدند چه کسانی و به چه هدفی میتوانستند صدها هزار نفربه خیابان ها بریزنذ وطلب رای خود را بنمایند؟
حال یکسال از انتخابات میگذرد و از این سه کاندیدای، به ناحق شکست خورده دو نفرشان آقایان کروبی و موسوی، با تمام گناه هایی که ممکن است در گذشته مرتکب شده باشند، اینک با تمام قوا ایستاده اند و با تحمل هر نوع ضرب و شتم و تحقیر و ارعاب دست از مبارزه بر نمیدارند.
همه در داخل کشور و اکثریت ایرانیان در خارج از کشور منتظرند تا این دو نفر بیانیه ای، اعلامیه ای یا فراخوانی بدهند تا مردم از آنها پیروی کنند.
آیا جایز است که ما پشت این مبارزان را خالی کنیم؟؟؟؟
آگر ما پشت مبارزان داخل کشور را خالی کنیم و آنها احساس کنند که تنها هستند و خود را تسلیم حکومتگران و کودتاچیان کنند، برای ما چه میماند؟؟؟
آیا ما خارج نشینان که برای داشتن سهمی در مبارزه، چند ساعت خود را برای شرکت در تظاهرات یا شرکت در یک سخنرانی صرف میکنیم، این حق را داریم که برای داخل کشور نسخه صادر کنیم؟؟؟؟
برای کسانی که در راه مبارزه با یک رژیم درنده خوی، صابون شکنجه، زندان، اعدام و حتی تجاوز را به تن میمالند؟؟؟؟
آیا ما خارج نشینان بایستی در حال حاضر افراد فعال داخل کشور مانند آقایان موسوی، کروبی، خاتمی و امثال آنها را مدام زیر سئوال ببریم ومردم را به آنها بدبین کنیم و آنها را تضعیف نماییم؟
فراموش نکنیم که مبارزه اصلی در داخل کشور است و ما فقط جزء کوچکی از آن هستیم.
به اعتقاد من، در این موقعیت حساس که شمارش معکوس آغاز شده است و دو شخصیت اجتماعی و سیاسی ایران که به بافت های درون نظام آشنایی کامل داشته و از پایه گذاران آن بوده اند، اکنون که آنها خود را سپر بلا کرده اند و بخاطر کاندیدا بود نشان بهانه ای هم برای ابراز اعتراض در دست دارند، وظیفه داریم بخاطر سرنوشت ایران از آنها حمایت و پشتیبانی کنیم، تا آنها با احساس اطمینان کامل از حمایت ما با قدرت هر چه بیشتر شعارهای مردم را مطرح کنند و در پیاده کردن آنها از ما یاری بگیرند.
جایز نیست که ما سنگر مبارزه را به بهانه ها و ایراداتی که در حال حاظر مطرح کردن آنها نیروی ما را تجزیه میکند خالی کنیم و رول قوه قضائیه و مجریه را به عهده بگیریم ورژیم کودتا را از این طریق ناخواشته تقویت کنیم.
در حال حاضر شعارهای انتخابات آزاد و آزادی زندانیان سیاسی شعارهای محوری بوده که میتواند همه ما را با هم متحد کند و با نافرمانی های مدنی و اعتصابات گسترده و سراسری به هدف نهایی که همانا دموکراسی و حقوق بشر است دست یابیم.
پایدار باد مبارزات مردم ایران
هامبورگ 22 خرداد 1389
مصطفی مرید
mostafamorid@yahoo.de
-- مصطفی مرید ، Jun 14, 2010 در ساعت 03:01 PMMotasefam ke natavanestam dar in harkat sherkat konam vali shenidam ke kare besyar zinaie anjam shod afarin be sharafe hame shoma
-- Ramin Nikoo ، Jun 14, 2010 در ساعت 03:01 PMآقای پژمان اکبر زاده: معترضان ایرانی که دوازدهم ژوئن 2010 شرکت کردن تعداد زیادی پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان در دست داشتن دروبین شما آن دید روشن و باز را نداشت دم از همبستگی و دعوت به اتحاد می نمایید متاسفانه با این روش آب به آسیاب جمهوری اسلامی ریخیته می شود.موفق باشید
-- علی فرزنده خلف ایران ، Jun 18, 2010 در ساعت 03:01 PM