رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایرانیان هلند > هفتسین ایرانیان هلند | ||
هفتسین ایرانیان هلندلیدا حسینینژادlida@radiozamaneh.comمعمولاً رسم بر این است که زمان تحویل سال با خانواده همگی دور سفره هفتسین جمع شویم. پدر آیاتی از قرآن را یا غزلی از حافظ را زمزمه کند و بعد با صدای ساز و دهل و شلیک توپ و این حرفها که از رادیو یا تلویزیون پخش میشود، سال تحویل بشود همه همدیگر را ببوسند و بعد پدر از لای قرآن یا حافظ چند اسکناس نو در بیاورد و به بچهها عیدی بدهد. و مادر هم شیرینی مخصوص عید را به همه تعارف کند تا همه دهنشان را شیرین کنند. بعد هم دید و بازدید عید شروع میشود. دیدن مادربزرگ، پدربزرگ، و کلاً بزرگان فامیل و ۱۳روز مهمانی و آجیل و شیرینی. اما این رسم و رسوم بیشتر مخصوص ایران است. وقتی اینجا بیرون از ایران هستی، گاهی به دور از خانواده حال و هوای عید یک جور دیگر است. به سراغ چند جوان ایرانی مقیم هلند رفتم تا ببینم بچهها اینجا نوروز را چطور میگذرانند.
الناز چند سال است که هلند هستی؟ ۲۴سال است که هلند هستم. چند سالته؟ ۲۶ سالمه. پس خیلی کوچولو بودی یعنی دو سالت بود که به هلند آمدی؟ حدوداً.
در این ۲۴ سال که به هلند آمدی هر سال نوروز را چه کار کردی؟ هر سال نوروز را با فامیلم دور هم بودیم. هر سال جشن گرفتید؟ هر سال تا جایی که شده همیشه جشن گرفتیم. چیزی بوده که باز هم دور هم جمع میشدیم و یک مدتی بود که تنها با پدر و مادرم هلند بودم و با آنها نوروز را جشن میگرفتم. بعد که بقیه فامیلها با هم جمع شدیم دیگر سعی میکردیم همیشه همگی دور هم باشیم. روزی است که خوش میگذرد. تازگی یک سال جدید را جشن میگیریم. تو که با فرهنگ هلند بزرگ شدهای نوروز برایت حس شروع یک سال جدید را دارد یا اینکه بیشتر حس میکنی با سال جدید میلادی سال جدید را شروع کردهای؟ با جفتش احساس میکنم. سال جدید میلادی جشن میگیریم و میگویم سال جدید است. ولی چون با نوروز فصل بهار شروع میشود احساس میکنم همه چیز جدید است و شکوفهها به من این حس را میدهد که یک سال جدید است. مثل امسال که سال تحویل به وقت هلند حدوداً یک ربع به یک بعد از ظهر است و معمولاً همه سر کار و کلاس و برنامههای خودمان هستیم، موقع سال تحویل چه کار کردی؟ مثلاً آن روز را مرخصی گرفتی یا اینکه مجبور بودی سر کلاس باشی و بعد از آن با خانوادت برنامه داشتی؟ همیشه مرخصی گرفتهام. اگر درس داشتم تعطیلی گرفتم. برای من خیلی مهم است که در لحظهی سال تحویل با فامیل دور هم باشیم. در واقع همیشه سعی کردم که کل روز تحویل سال تعطیل باشم. امسال ساعت یک ربع به یک است. اگر نصف شب هم بود فرق نمیکرده. همیشه روز نو را تعطیل کردهام. در جشنهای ایرانی شرکت میکنی؟ معمولاً کنسرت یا دیسکو و یا جشنهای مختلفی برگزار میشود، هیچوقت به آن رفتهای؟ آره، همیشه. امسال هم میروی؟ امسال نه، نمیروم. ولی سالهای پیش همیشه میرفتم. با دوستانم با فامیلهایم بودهام بازهم احساس دیگری است که با ایرانیها دور هم هستیم و سال جدید را با هم جشن میگیریم. با وجودی که دو ساله بودی به هلند آمدی آنطور که من میبینم خیلی با سنتهای ایرانی خودت را مشغول کردی. در این چندسال و در مدتی که اینجا بودی. در دوستان دور و برت هم میبینی کسی که از سن کم به اینجا آمده، اینقدر به سنتهای ایرانی مثل نوروز علاقهمند باشند و برای آنها مهم باشد؟ راستش زیاد کسی را نمیشناسم که همسن خودم باشد و به هلند آمده باشد. ولی از کسانی که حدوداً همسن بودیم بعضیهایشان آره و بعضیهایشان هم نه. بعضیها میگفتند هیچوقت در فامیلشان معنی نداشته که نوروز را در هلند دور هم باشند. بعضی از بچهها هستند که فقط با پدر و مادر هستند و برای پدر و مادر خیلی مهم است که لحظه تحویل سال دور هم باشند.
پیام، چند سال است که هلند زندگی میکنی؟ حدود هفت سال است که هلند هستم. یعنی دقیقاً شش سال و ده ماه. با خانوادهات آمدهای؟ نه تنها آمدهام. برای چی به هلند آمدی؟ برای درس خواندن. درست را تمام کردهای؟ اگر بخواهم راستش را بگویم نه هنوز یک مقداری مانده است. در این هفت سال که در هلند آمدی، دور از خانوادهات بودهای هر سال نوروز چه حسی داشتی؟ هر سال نوروز... بعضی موقعها حس غربت را بیشتر احساس میکردم، دقیقاً وقتی نوروز میشد آن حال و هوای عید را آدم اینجا کامل حس نمیکند. ممکن است یک مقدار حال و هوای بهار را حس کنی ولی حال و هوای عید را نمیتوانی حس کنی. اینجا مخصوصاً وقتی کنار خانواده نیستی، بعضی وقتها یک مقداری حس غربت را بیشتر میکند. میدانم که در موقع سال تحویل، یک موقعهایی وسط روز است یک موقعهای نصف شب، یک موقعی سر کلاسیم، یک موقعی سر کاریم با زمان کاری و زندگی ما در هلند جور در نمیآید. تو معمولاً زمان سال تحول را چه کار میکنی؟ حقیقتش در این چندسال گذشته هر موقع سال تحویل بوده یعنی روز عید را هر جا که بودم از قبل سعی کردم کاملاً آزاد باشم. یعنی اگر کلاس داشتم سرکلاس نرفتم. یا اگر باید کار میکردم، سعی کردم از قبل مرخصی بگیریم که بتوانیم با دوستان دانشگاه یا دوستان بیرون از دانشگاه دور هم جمع شویم و کمی حال و هوای عید را زنده کنیم. به هر حال سعی خودت را کردی که حال و هوای عید را به خودت بدهی. هفتسین هم میچینی؟ حقیقتاً امسال هفتسین را نچیدم. ولی دو سال پشت سر هم هفتسین چیدهام. امسال نه. معمولاً هفتسین نمیچینم. چطور میخواهی حال و هوای نوروز به خودت بدهی وقتی هفتسین نمیچینی؟ خب موقع تحویل سال نو خانه خودم نیستم. کجا میروی؟ یا خانه یکی از دوستانم که سفره هفتسین میچیند جمع میشویم. یا در جمع ایرانیها که آنجا هفتسین است و حال و هوای عید را بیشتر میشود حس کرد، میرویم. مثلاً چند سال قبل با بچههای دانشگاه یک سالن گرفتیم و موقع تحویل سال آنجا بودیم و هفتسین چیدیم و حال و هوای عید را اینجوری زنده کردیم.
سارا عید امسال میخواهی چه کار کنی؟ برنامهات چیست؟ قرار است خانه یکی از دوستان جمع شویم. ساعت تحویل سال، روز جمعه و روز کاری است. تو تحویل سال را چه میکنی؟ روز کاری است. ولی ما با چند تا از دوستان تعطیلی گرفتهایم. خانهی یکی از بچهها جمع میشویم و قرار است با هم جشن بگیریم، دوستم سفره هفتسین درست کرده است. خودت هم در خانهات هفتسین درستکردهای؟ نه. خانه نیستم، هیچچیزی هم نداشتم. در واقع چون دور هم جمع میشویم و سال تحویل را آنجا هستیم کار ویژهای در خانه انجام ندادهام. یعنی سالهای قبل سفره هفتسین را میچیدی ولی امسال نچیدی؟ نه، چون هیچوقت از خودم خانهی نداشتم این کار را نکردهام. همیشه یک جایی بودهام که دیگران هفتسین درست کردهاند و در واقع از زحمتهای دیگران سوء استفاده کردهام. ساعت یک ربع مانده به یک، چطور متوجه میشوید که سال تحویل شده؟ ماهواره دارید یا رادیو گوش میدهید؟ دوستم ماهواره دارد و در واقع کانالهای ایرانی را میگیریم میفهمیم که سال تحویل شده و مثل همه ایرانیها، جیغ میزنیم میپریم تو بغل همدیگر و ماچ و بوسه میکنیم. میگوییم عیدت مبارک، دمبت سه چارک و از این حرفا. یعنی فکر میکنم خیلی از آن کارهایی که خیلی از ایرانیها در همه جای دنیا میکنند. عیدی هم به همدیگر میدهید؟ نه، چیز خاصی نداشتیم که عیدی بدهیم. همه حال و هوای عید به آن عیدی دادنش است؟ الان وضیت اقتصادی جهان خیلی خوب نیست. نمیتوانیم به هم عیدی بدهیم. آرزوی خاصی برای خودت در سال جدید داری؟ والا ما داریم در اروپا زندگی میکنیم باید در سال سه تا آرزو بکنیم. چرا سه بار؟ در واقع دو بار. یک بار سال میلادی، یکبار روز تولدت و یکبار هم نوروز آرزو میکنیم. من هم برای خودم آرزو کردم که خودم را جدی بگیرم و کارهایی که علاقهمندم را انجام بدهم. از جمله؟ یک مقدار در آن فضایی بروم که همیشه آرزویش را داشتهام. بقیه هم خصوصیتر است. آهان پس مرموزی! نمیگی؟ آره دیگه همه چیز را نمیشود گفت. با خانوادهات برنامه خاصی نداری؟ نه همه خانواده جاهای مختلف دنیا هستند. امسال تنها هلند هستم و با خانواده جشن نمیگیرم و با دوستانم هستم. کنسرت و دیسکو نمیروی؟ قرار است شب جایی که شاهنامهخوانی است، برویم. بعد احتمالاً بیرون میرقصیم و چیزی مینوشیم ولی برنامه ایرانی نیست. عید ایرانی را با برنامه هلندی میگذرانی؟ شاهنامهخوانی یک جورایی ایرانی است. ولی بعد از اینکه آن تمام شد ساعت۱۱ ـ ۱۲ هلندی میشود، میرویم توی کلوپهای هلندی برای رقص و... به شما خوش بگذرد. ممنون. |