رادیو زمانه > خارج از سیاست > رسانه ها > «دبی چرا؟ به جواهرده بیایید» | ||
«دبی چرا؟ به جواهرده بیایید»مذاکره فرستادگان ایران و آمریکا در ژنو، احتمال گشایش دفتر دیپلماتیک آمریکا در تهران، انتظار برای پاسخگویی ایران به پیشنهاد خاویر سولانا برای همکاری و توقف غنیسازی ودامه غنیسازی اورانیوم در ایران از جمله عناوین خبری رسانههای هلند در هفته گذشته بود. با هم نگاهی داریم به دیگر عناوین و خبرهای مربوط به ایران و ایرانیان آنگونه که طی هفته گذشته در رسانههای هلندی بازتاب یافته است:
سنگسار برای زنا در ایران هشت زن و یک مرد در ایران محکوم به مرگ از طریق سنگسار شدهاند. این موضوع را شادی صدر، وکیل مدافع و فعال حقوق زنان روز یکشنبه به رسانهها گفته است. جرم این ۹ نفر زنا است و از شهرهای مختلف ایران هستند. به باور شادی صدر که از سال ۲۰۰۶ تاکنون با احکام سنگسار مبارزه میکند، حکم این نه نفر بدون حضور شاهد و بدون حضور وکیل مدافع و تنها بر اساس نظر قاضی صادر شده است. بیشتر محکومان از مناطق محروم و کمسواد ایران هستند و به این خاطر فهم روند قضائی مربوطه برای ایشان دشوار بوده است. در سالهای گذشته در مجلس ایران کوششهایی برای کنار گذاشتن قانون سنگسار صورت گرفته ولی این کوششها همواره با مقاومت روحانیان تندرو روبه رو شده است. حکومت ایران همه حکمهای سنگساری که اجرا میکند را افشاء نمیکند. آخرین باری که بنا بر گزارشهای دولتی شخصی در ایران سنگسار شده، ماه ژوییه ۲۰۰۷ بوده است. منع تحصیل برای ایرانیان در تضاد با قانون اساسی هلند روزنامه ان.آر.سی هلند در یکی از چندین مقاله و خبر خود در مورد منع تحصیلی ایرانیان در هلند، در شماره روز ۱۵ ژوییه خود نوشت: هیأت وزرا با تصویب قانونی که تمامی ایرانیان هلند را از تحصیل در رشتههای مشخصی محروم میکند دست به تبعیض زده است. این نظر حقوقدانان مختلفی است که امروز در این روزنامه بازتاب مییابد. از دیدگاه این حقوقدانان از ماده یک قانون اساسی هلند چنین برمیآید که ملیت نباید هیچگاه معیاری برای محرومیت فرد از تحصیل بشود. اولی دُلیویرا، استاد پیشین حقوق مهاجران معتقد است که محتوای این مصوبه کلیتر از آن است که بشود در عمل آن را رعایت کرد. مشکل دیگری که کارشناسان به آن اشاره میکنند این است که ممنوعیت در این قانون همچنین شامل کسانی شده است که هم گذرنامه ایرانی و هم گذرنامه هلندی دارند. خِرارد-رنه دِخرؤت، استاد دانشگاه ماستریخت میگوید که دولت نبایستی با این افراد رفتاری جدا از دیگر هلندیان داشتهباشد. البته در مواردی میشود افرادی را از رشتههای خاص تحصیلی محروم کرد. پیتر بولِس، استاد پیشین حقوق مهاجران در دانشگاه لایدن بر این باور است که هیأت وزرا چاره دیگری نداشته است ولی اَشلی ترلاو، استاد جامعهشناسی حقوق از دانشگاه نایمِیخن معتقد است که قطعنامه سازمان ملل، کشوری را مجبور به محروم ساختن همه ایرانیان از تحصیل در یک رشته به طور کامل نمیکند. اوایل این ماه، کابینه هلند اعلام کرد که ۹ رشته تحصیلی و پنج محل در هلند، برای ایرانیان و هلندیان ایرانی، از این پس منطقه ممنوعه است. کابینه هلند این مصوبه خود را تصمیمی بر اساس قطعنامه ۱۷۳۷ سازمان ملل متحد اعلام میکند. هلند تنها کشوری است که چنین تصمیمی گرفته است. «پول کلان سعودی برای شکستن رابطه ایران و روسیه» منبع خبری فوکنیوز روز ۱۵ ژوییه نوشت: عربستان سعودی به روسیه پیشنهاد کرده است که در صورت توقف حمایت روسیه از ایران، عربستان ۱.۵ میلیارد دلار سلاح از روسیه خریداری خواهد کرد. این خبر را امروز روزنامه روسی کومِرسانت گزارش کرده است.
این خبر پس از دیدار روز گذشته ولادیمیر پوتین، نخستوزیر روسیه با شاهزاده بندر بن سلطان، دبیرکل شورای امنیت عربستان سعودی اعلام شد. عربستان سعودی که از همپیمانان ایالات متحده است قصد دارد ایران را به خاطر برنامه هستهایاش، تنبیه و منزوی کند. مسکو برنامه هستهای ایران را خوشخیم میداند. با این حال، روابط میان سعودیها و روسها طی سالهای گذشته تا اندازهای بهتر شده است. «لایحه در پارلمان اروپا برای تحریم همکاران سانسور اینترنتی در ایران» خبرگزاری آ.اِن.پِ هلند روز ۱۷ ژوییه خبر داد که ژول ماتِن1، نماینده پارلمان اروپا از حزب هلندی ف.ف.د لایحهای را در مورد تحریم شرکتهای اینترنتی که با سانسور همکاری میکنند به این پارلمان ارائه کرده است. این خبر ادامه میدهد: ژول ماتن معتقد است که باید از آزادی بیان و حقوق بشر در اینترنت هم حمایت کرد. منظور او به طور اخص شرایط کشورهایی مانند چین، کوبا، میانمار و ایران است. رژیمهای این کشورها تارنماهایی که مورد پسند آن رژیمها نباشد را ممنوع میکنند. ماتن و همکاران خارجی او از احزاب مختلف، در صورت همکاری شرکتهایی مانند گوگل و یاهو در سانسور اینترنتی، خواهان اِعمال تحریم از سوی اتحادیه اروپا علیه این شرکتها هستند. گروه آمریکایی «پیمان آزادی آنلاین جهانی2» نیز در این رابطه لابی میکند و ژول ماتن نیز قرار گذاشته تا با آمریکائیان در این مورد همکاری کند. شهرک صنعتی زنان در تبریز گروه خبری ایرانآکتوآ، یک تارنمای خبری-فرهنگی در مورد مسائل ایران به زبان هلندی روز ۱۵ ژوییه نوشت: در تبریز در استان آذربایجان شرقی ایران شهرکی صنعتی ویژه بانوان احداث میشود. به گفته پروین پیرسمساری، مدیر کل زنان و امور خانواده استانداری آذربایجان شرقی، ساخت چنین شهرکی در شهر بزرگی مانند تبریز الزامی است و از اهمیت زیادی برخوردار است.
پیرسمساری تصریح کرد: احداث شهرک صنعتی زنان برای بهرهبرداری از فعالیتها و توانمندیهای تولیدی زنان این منطقه بسیار مفید خواهد بود. به گفته خانم پیرسمساری، در این شهرک کارگاههایی برای صنایع دستی، فرشبافی، گلسازی، پرداخت نقرهجات، بستهبندی حبوبات، خیاطی و آرایشگری و همچنین کارگاههایی برای پژوهش علمی ایجاد خواهد شد. چند مجتمع تجاری نیز در این شهرک ساخته میشود. تمامی این تسهیلات فقط برای زنان خواهد بود. برای زنان ساکن شهرک، مهد کودک نیز ایجاد میشود. به گفته خانم پیرسمساری طرحریزی این شهرک انجام شده و تنها یافتن محل مناسب باید انجام گیرد. دبی چرا؟ بیایید به جواهرده! این عنوان مقالهای است نوشته توماس اردبرینک، خبرنگار دائمی روزنامه ان.آر.سی هلند در ایران که در شماره ۱۵ ژوییه این روزنامه منتشر شد. در این مقاله که در مورد روستای جواهرده رامسر در شمال ایران است و در قالب یک سری مقاله تابستانی مربوط به اقتصاد روستایی در این روزنامه نوشته شده میخوانیم: ایران به سرعت در حال تغییر از یک جامعه کشاورزی به یک جامعه شهرنشین است. در ایران روستاها خالی میشوند ولی روستای جواهرده با این روند مخالفت میکند و خواهان مهاجر تازه است. اما ماهیت ده هم البته در حال تغییر است. صالح موسوی جنتی (۳۸ ساله) یک روحانی شیعه اهل جواهرده بر روی ایوان مسجد روستا ایستاده است. او راهی طولانی در درهای سرسبز در یکی از کمرکشهای رشتهکوه البرز در کنار دریای خزر را طی کرده تا به این روستای ۱۰ هزار نفری (چهار هزار خانواری) برسد. به پایین که نگاه کنی پتویی از ابر را میبینی که راه نگاه به دریا را بسته است. در بالا قلههای عریان کوه در زمینه آبی آسمان سر برافراشتهاند. پرندهها میخوانند و نسیم تابستانی از فراز سبزهزار به سوی مسجد میوزد. موسوی جنتی میگوید: «از سال پیش چند راه آسفالته، برق و تلفن برای ده فراهم شده. پیشرفت جواهرده باید ادامه پیدا کند. توقف به معنی پسرفت است.» او بدون اینکه شوخی کند ادامه میدهد: «خوب میشود اگر برای اینترنت خیلی پرسرعت به تمام روستا فیبر نوری کشیده بشود.» او ۱۲ سال است که پیشنماز روستای جواهرده است. او میگوید: «روستای ما را تا مکه هم میشناسند. از همه دنیا در اینجا بازدیدکننده داریم.» گردشگرهایی که از راه پر پیچ و خم دره به سوی جواهرده میرانند در راه با پارچهنوشتههایی با این مضمون مواجه میشوند: «دبی چرا؟ بیایید به جواهرده!»
محلیها میگویند هر چه حضور بیشتر غیرمحلیها در روستا بیشتر بشود عمر روستا هم بیشتر خواهد شد. خیلی از روستاهای حاشیه دریای خزر به خاطر مهاجرت به شهرها دارند خالی از سکنه میشوند. از ۱۰ سال پیش، رسماً در ایران تعداد شهرنشینها بیشتر از تعداد روستانشینان شده است. کلانشهر تهران با ۱۲ میلیون جمعیت هر روز شلوغتر میشود. این شهر در سال ۱۹۷۹ یعنی سال انقلاب چهار میلیون نفر جمعیت داشت. خیلی از روستاهای مناطق پیرامون دریای خزر راههای خوبی ندارند، بیکاری در آنها غوغا میکند و کودکان اگر بخواهند از دیپلم بالاتر بروند باید به شهرها مهاجرت کنند. اما جواهرده جلوی این روند مقاومت میکند. حتی اگر قرار باشد ماهیتش را کاملاً عوض کند. مظاهر عزیزی، دهیار جواهرده میگوید: الان مشغول طرح ایجاد پیست اسکی برای روستا هستیم تا بتوانیم در زمستان هم جلب گردشگر کنیم. او میگوید: «بیرون را نگاه کنید. این راه سال پیش هنوز شنی بود. الان آسفالت شده.» این دهیار برای روستای خود یک طرح توسعه تهیه کرده است. ساختوساز در جواهرده باید گسترش پیدا کند، لوله گاز باید به اینجا بیاید، هتل دوم هم باید افتتاح شود و قسمتی از منطقه طبیعی باید منطقه مسکونی بشود. او میگوید: «در محله ویژهای میخواهیم هویت سنتی روستا حفظ کنیم.» در حال حاضر بیشتر ساخت و ساز در روستا بیبرنامه و درهم است. مجتمعهای آپارتمانی با شیروانیهای تیز نارنجی و رستورانهایی با دیوارهای زرد و صورتی در وسط خانههای چوبی قدیمی نشستهاند. سلیقهها فرق دارد ولی در جواهرده هر کس هر کار خواسته کرده است. محمود طاهرینژاد، صاحب دفتر معاملات ملکی محل میگوید که این روستا شدیداً تغییر کرده است. تا چند سال پیش خیابانهای جواهرده محل رفتوآمد گاو و بز بود و الان ماشینهای لوکس در آن می رانند و ویلاسازی در جریان است. تلفن او زنگ میزند. خانمی است از تهران که با ۲۵ میلیون تومان (۱۷ هزار و ۵۰۰ یورو) میخواهد قطعه زمینی در اینجا بخرد. طاهرینژاد میگوید: «اصلاً فراموشش کنید. پایینترین قیمتی که داریم ۴۵ میلیون تومان (۳۱ و ۵۰۰ یورو) است.» او توضیح میدهد که با هجوم ویلانشینان در جواهرده، جو خودمانی و دوستانه روستا عوض شده و افزایش قیمتها باعث شده که جوانان ده دیگر نتوانند در روستای خودشان خانه بخرند. طاهرینژاد میگوید: «در اصل برای اینکه بتوانی اینجا در ده زندگی کنی، باید در شهر پول در بیاوری.» امسال استاندار مازندران تصمیم گرفت تا از گلهچرانی اطراف جواهرده جلوگیری کند و زمینهای اطراف را تبدیل به زمین کشاورزی کند. خیلی از جوانها از طریق چوپانی گاو و گوسفند گذران زندگی میکردند. در پی این تصمیم هزاران حیوان امسال کشتار شدند. در حال حاضر ۹ کشتارگاه در روستا فعالیت دارد. امسال در روستا فراوانی گوشت ارزان است ولی با پایان یافتن گلهداری ساکنان میگویند که از سال دیگر معلوم نیست وضع گوشت منطقه چه بشود. آدمیان هزاران سال است که در دامنههای سرسبز پیرامون جواهرده زندگی میکنند. پیروان آیین زرتشت، دین رسمی شاهنشاهی کهن ایران در این منطقه چندین آتشکده داشتند. موسوی جنتی میگوید: «ما نباید به گذشته نگاه کنیم. دنیا در سالهای اخیر جهشهای بزرگی در فناوری کرده است. جواهرده هم نباید دست روی دست بگذارد وگرنه مردم از اینجا میروند.» «زندگی من به عنوان یک خائن» «زندگی من به عنوان یک خائن» عنوان کتابی است نوشته زهرا قهرمانی (متولد ۱۹۸۱). او یکی از زندانیان سیاسی ایران است که هماکنون در استرالیا زندگی میکند. ترجمه هلندی کتاب زهرا قهرمانی که خاطرات زندگی و زندان اوست، به تازگی در کتابفروشیهای هلند در دسترس قرار گرفته است. ترجمه این کتاب به هلندی در چندین تارنمای اطلاعات کتاب و منبع خبری هلندی بازتاب داشت. از جمله فوک. داتانال در این باره نوشت: برای ما زنان آزاد غربی تصور نحوه زندگی در کشوری مثل ایران دشوار است. آزادیای که ما در اینجا داریم و تا حد زیادی برابری حقوق ما با مردان چیزی است که ما به آن اهمیت زیادی میدهیم. اما در ایران، چه امروزه و چه در زمان شاه و خمینی وضعیت کاملاً فرق میکرد و فرق میکند. خوشبختانه نویسندگانی هستند که ما را به دنیای «خود» راه میدهند و به ما نشان میدهند که زن بودن در خاورمیانه یعنی چه. زهرا قهرمانی یکی از این زنها است. او با کتاب «زندگی من به عنوان یک خائن» به ما نشان میدهد که تا چه اندازه باید از این آزادی و برابری که در اینجا داریم، خوشحال باشیم و قدرش را بدانیم. خواندن این کتاب به ما نشان میدهد که این آزادی و برابری چیزی نیست که همینطور و راحت به دست بیاید. دیگر منابع خبری محتوای این کتاب را اینگونه توضیح میدهند: زهرا قهرمانی در یکی از محلات حاشیهای تهران در یک خانواده متوسط بزرگ شد. خانواده او عاداتی دارند که به عادات ما غربیها شباهت دارد. والدین زهرا او را تشویق به خواندن زیاد میکنند. با اینکه روند کلی و باور در ایران اینست که دهتران و زنان لازم نیست زیاد پیشرفت بکنند و به مدرسه بروند ولی خانواده زهرا او را تشویق به پیشرفت میکنند. والدین لیبرال زهرا بر این باورند که درهای پیشرفت باید به روی زهرا باز باشد و به او اجازه میدهند تا به مدرسه برود و درس بخواند. به هنگام تحصیل، زهرا تبدیل به زنی میشود که رژیم نمیتواند به راحتی به زیر حجاب بکشاند و رنگهای تیره به تنش کند. دهان زهرا را هم نمیتوانند مثل بقیه ببندند و چیزی نمیگذرد که او که عاشق آرش، یکی از رهبران مقاومت سیاسی است با او در یک تظاهرات ضد رژیم شرکت میکند و دستگیر میشود. پس از دستگیری، زهرا را به اوین می برند که جهنم بر روی زمین از آن بهتر است. اوین زندان معروف ایران است که در آن حقوق بشر رعایت نمیشود. زهرا را در این زندان بازجویی و شکنجه میکنند، با کمبود آب و غذا و بهداشت بد روبه رو میکنند و تحقیر میکنند. کتاب در اصل با دوره زندان آغاز میشود و پسنگاههای زهرا به زندگیاش تاریخچه زندگی او را نمایان میکند. افکاری که به هنگام بازجوییها در ذهن زهرا موج میزند از تأثیرگذارترین بخشهای این کتابند.» پانوشت: خبرهای درج شده در این مرور خبری، بازتابی است از آنچه در رسانههای کشور هلند آمده و لزوماً بازتابدهنده نظرات رادیو زمانه نیست. |
نظرهای خوانندگان
کاش به جواهر ده نیاید کسی...کاش. حیف است به خدا تبلیغ اینجا را نکنید. به وضع کلاردشت دچار شود من چه کنم؟
-- سوشیانت ، Jul 23, 2008 در ساعت 03:48 PM