رادیو زمانه > خارج از سیاست > رسانه ها > «رادیو زمانه، متفاوت، نوگرا و میانه رو است» | ||
«رادیو زمانه، متفاوت، نوگرا و میانه رو است»مطلب زیر متن کامل نامه پنج تن از شخصیت های ایرانی مقیم هلند و اعضای هیات نظارت رادیو زمانه* است که به روزنامه فولکس کرانت فرستاده شد و به صورت فشرده در این روزنامه به چاپ رسید. - زمانه لید انتخابی روزنامه فولکس کرانت: متن نامه: چنین نظری به خاطر استدلالهای غیر واقعی و بی پایه ذکر شده در گزارش، بی اساس بوده و حاکی از یک کار روزنامه نگاری غیرواقع بینانه است. گزارشگران فولکس کرنت مدعی هستند که رادیو زمانه سیاست یک جانبه و دنباله رو جمهوری اسلامی دارد. قبل از این که به این مورد بپردازیم مایلیم برای از بین بردن هر گونه سوء تفاهمی یاداور شویم که جمهوری اسلامی ایران نه فقط مردم ایران را سرکوب کرده آزادیشان را سلب می کند بلکه روزانه حقوق بشر را در ایران نقض می کند. گروه اصلی مخاطب رادیو زمانه نسل جوان ایرانی است و نه ایرانیان مقیم خارج از کشور، یعنی گروهی که در مقاله فولکس کرنت نظرشان را در مورد رادیو بیان کرده اند. زمانه می خواهد بدون غرض سیاسی، به عنوان یک سکوی رسانه ای به تقویت تحولات مثبت جامعه مدنی در ایران کمک کند. امری که در جهت دموکراتیک شدن ایران است. هدفی که ایرانیان داخل کشور باید محقق سازند. روزنامه نگاران شاغل در زمانه به هیچ وجه فعالان سیاسی نیستند. بعضی از ایرانیان مقیم خارج فکر می کنند زمانی یک رادیو مستقل است که لحن شدید انتقادی به جمهوری اسلامی داشته باشد و دارای برنامه و اهداف سیاسی باشد. همانگونه که فرستنده هایی مثل صدای آمریکا، بی بی سی و رادیو فردا عمل می کنند. دیدگاهی که به نظر ناشی از گذشته و گرایشات سیاسی این افراد است. امری که این افراد به آن توجه ندارند این است که یک ایستگاه رادیویی فقط یک وسیله ارتباط جمعی است نه یک سازمان سیاسی. در ثانی سالیان سال است که چنین رادیوهای فارسی زبانی در کشورهای غربی وجود دارند. شنوندگان ایرانی اکنون نیاز به رادیویی جدید با خط مشی نوین دارند. زمانه می خواهد با مخاطب قرار دادن نسل جوان به روشی مسالمت آمیز در پیشبرد دموکراسی در ایران موثر باشد بی آنکه اعضایش بخواهند روزی در ایران مقام و منصبی را اشغال کنند. گزارشگران فولکس کرانت در نقدشان مدعی هستند که این انتقادات از طرف 15 ایرانی مقیم خارج و داخل صورت گرفته است. در حالی که در مقاله ایشان تنها نام چند ایرانی مقیم غرب دیده می شود! نویسندگان مقاله این شبهه را به وجود می آورند که زمانه وابسته به جمهوری اسلامی است. در رد این اتهام شاید ساده ترین استدلال اشاره به 2 مورد از برنامه های پخش شده توسط رادیو زمانه باشد: برنامه هایی در مورد زندگی ایرانیان یهودی در اسرائیل و نیز عکاسی بدنهای برهنه در آمستردام. پخش چنین برنامه هایی کاری است که رادیو دولتی تهران فکرش را هم نمی تواند بکند. آمار سایت زمانه نشان می دهد که برخلاف ادعای نویسندگان مقاله ایرانیان زیادی در داخل ایران از برنامه های زمانه استقبال می کنند. امری که علت اش متفاوت بودن، نوگرایی و میانه روی رادیو زمانه است. این خود گویای آن است که برنامه سازان زمانه دید واقعگرایانه ای دارند و دارای شناخت کافی از آنچه که در ایران می گذرد هستند. در حال حاضر حدود 200 نفر از ایرانیان در سراسر جهان برای زمانه کار می کنند. تعداد زیادی از نویسندگان و روزنامه نگاران سرشناس ایرانی که به خاطر فعالیت هایشان مورد اذیت و آزار جمهوری اسلامی واقع شده و به ناچار ایران را ترک کرده اند جزو همکاران زمانه اند. رادیو زمانه یک رادیوی تازه پا و جدید است که در حال رشد و تحول است. فرستنده ای که ضمن دادن امکان بیان به افکار و شیوه های مختلف فکری و سیاسی، استقلال خودش را حفظ کرده و تبدیل به اهرمی در دست گروه سیاسی خاصی نگردیده است. بسیار کوته بینانه است اگر در این مرحله از هدر رفتن پول مالیات هلند صحبت شود. ما شاهد رشد روزافزون مراجعه کنندگان به سایت رادیو زمانه هستیم که فعالانه نظر می دهند و این رادیو را از خود می دانند. همین تبادل افکار در به وجود آمدن و رشد اولین رادیوی مستقل ایرانی نقش مهمی ایفا می کند. از مشاهدات خود و گفتگوهایمان با ایرانیان داخل و خارج، سازمان های غیر دولتی، فعالان زنان و حقوق بشر و دانشجویان، نتیجه می گیریم که ایرانیان علاقه مند به تداوم این پروژه هستند. ما بر این عقیده ایم که کسی نمی تواند موفقیت رادیو زمانه را منکر شود، و این خود خاری است در چشم جمهوری اسلامی. امری که حساسیت حاکمان در ایران نسبت به زمانه را بخوبی توجیه می کند. با توجه به حقایق و فکت های قید شده در بالا نمی توان غیر از این نتیجه گیری کرد که نه فقط کمک هلند به زمانه اتلاف سرمایه نیست، بلکه بر عکس تاثیر مثبتی بر روی تحولات دموکراتیک در ایران دارد. در این بین مایلیم به مصاحبه خانم شیرین عبادی با روزنامه «ان آر سی» در 7 تیر ماه امسال اشاره کنیم. خانم عبادی در مصاحبه خود خواهان ادامه برنامه هلند در حمایت از دگراندیشی و آزادی بیان گردید. پروژه ای که زمانه نیز جزئی از آن است. ------------------- |
نظرهای خوانندگان
لینک مطلب فولکس رو امکانش هست بذارین؟
پارسال که رادیو شروع به کار میکرد من یکی از کسانی بودم که خیلی راجع بهش منفی بودم و تصورم این بود که نهایتاً توی خوشبینانه ترین حالت یک رادیو دویچه ولهء دیگه ای قرار هست که بنیانش گذاشته بشه.الآن اما مشی زمانه رو خیلی می پسندم و با وجود اینکه بعضی وقتها فکر کردم بعضی چیزها میشه بهتر از این باشه زمانه رو به خاطر وقار و هوشمندیش و صبر و اعتقاد کارکنانش در کار فرهنگی نه کارزار راه انداختن تحسین میکنم.
-- آریاخنه ، Oct 21, 2007 در ساعت 07:10 PMمتاسفانه رسانه زمانه نه متفاوت است و نه نو گرا و نه میانه رو. رادیو زمانه هم به جرگه هزاران سایت و رسانه ایرانی پیوسته و همان داستانهای قبلی را کمی با چاشنی اروتیسم -- برای جلب مشتری--- طوطی وار تکرار می کند. اخبار را از رسانه های دیگر بر داشته که مراجعه کننده گانش به اصل شان می توانند دست رسی داشته باشند . چند مصاحبه نازل هم با طیف های مختلف داشته که آنها هم چیز عجیب و غریبی نه بوده اند. بخش اندیشه اش هم با اینکه نسبت به سایر بخش هاش کمی سطح بالاست ولی باز هم همان تکرار مکرراتی است که ازش به فاطی نمیشه تنبان دوخت.--- درد ما ایرانی ها این نیست که مثلا کانت را نخوانده ایم درد ما این است که با جامعه خود نمی خواهیم اشنا شویم و همه چیز را به دست تصادفات و شانس و سرنوشت سپرده ایم---- رادیو زمانه بجای اینکه در شهری که از تعداد سنگگ پز ها اشباع شده ولی از یه رستوران خوب خبری نیست بجای باز کردن یه رستوران یه سنگگ پزی دیگری را هم تاسیس کرده و از این بابت هیچ فرقی با بقیه رسانه های ایرانی ندارد. من اصلا با این باور که یک رسانه خوب حتما باید 24 ساعت در روز به حکومت فحش داده و انتقاد کند مخالفم برای اینکه ایا کسی هست که از عملکرد و رفتار این حکومت بی خبر باشد.؟ پس چرا وقت را برای تکرار فیلمی که مردم چند صد بار تماشایش کرده اند بهدر داد. ؟ رادیو زمانه می توانست اولین قدم متفاوت بودن را بر داشته و وارد مسائلی شود که دیگران بخاطر جهالت شان تا بحال ماست مالی شان کرده اند. سعی می کنم که توضیح اش دهم. این خیلی ایده آل بود اگر همه رسانه ها به کلی ناف شان را از مراکز قدرت قطع می کردند اما میدانیم که واقغیت در تمامی جهان مخالف این ارزوی است. مثلا همان بی.بی.سی با اینکه ادعا می کند که مستقل از دولت انگلیس است اما قوانین نوشته و نا نوشته هایی دارد که باید آنها هم بعضی ازخط قرمزهایی را مراعات کنند برای یه دلیل ساده و آنهم اینکه هیچ رسانه ای منافع مردمش را برای منافع بیگانه گان به خطر نمی اندازد زیرا که نمی خواهد مهر خائین را برای همیشه بر پیشانی اش حک شود. همچنین است رسانه های خصوصی آمریکا که مثلا تلویزیون سی.بی.سی که یکی از صاحبان اصلی اش شرکت وستتینگهاوس می باشد نمی تواند تمامی جریانات مخفی کاری و رسوایی پشت پرده دفن فضولات راکتورهای اتمی آمریکا که توسط همین شرکت ساخته می شود را در معرض دید همه قرار دهد. با همه این چندین برنامه در این باره پخش کرده است که نشان دهنده استنقلال نسبی اش از شرکت مادر می باشد. من فکر می کنم که در هر کشوری که دموکراسی ریشه های عمیقی دارد درجه استقلال رسانه ها از صاحبانشان بیشتره. پس زیادی آرمانخواه نباشیم و واقعیت های تلخ زندگی را به حساب بیاوریم. با این منطق ما نمی توانیم مثلا به رادیو فردا و صدای آمریکا و صدای آلمان و دیگر رسانه ها که توسط دولت هایی اشکارا تاسیس شده و هدف شان تبلیغ سیاست های کلان شان است انتقاد کنیم که مثلا چرا در باره فلان موضوع اظهار نظر نکرده و یا باز تابش نداده اند.-- این خیلی خوب بود که این امکان را داشتیم--- اما بودجه رادیو زمانه توسط دولت هلند پرداخت میشه که کار اصلی اش ترویج ایده های دموکراسی در ایران بوده. در دموکراسی تمام مردم از حقوق فانونی برابری بر خوردارند . ایرانی که به جز اکثریت نود در صدی ملت فارس ده در صد هم از قوم ها و قبایل دیگر تشکیل شده-- من عمدا آمار را عوض کرده و به جای ملت ها از قوم و قبیله حرف می زنم که یهو رگ بعضی ها نترکد---- دموکراسی تحت هیچ شرایطی نمی تواند بر قر ار باشد مگر اینکه حقوق این ده درصدی ها هم در نظر گرفته شود. با تغییر این دولت و جای نشینی اش با مثلا جمهوری به رهبری اقای ناصر زرافشان اش هم اش همان خواهد بود و کاسه همان. من از رسانه های فارس زبان هیچ انتطاری ندارم که از حقوق این ده در صدی ها دفاع کنند زیرا که به عمق مسمویت ذهنی شان واقفم و بخاطر اینهم روشنفکران دولت های سرکوبگری مثل صرب ها و سنی های عراق که از حقوق بخشی از مردمانشان که در حکومت سهمی نداشته اند دفاع نکرده بودند به همان اندازه شکنجه گر و جلاد و زندانبانان دولت هایشان در بد بختی اینده مردمشان سهیم میدانم .رادیو زمانه با همه این تجارب تاریخی حتی یک بار هم به مسایل این ده درصدی ها نه پرداخته است. بقول روبسپیر" این کمال احمقیت است که من باید از اشتباه های خود یاد بگیرم. من از اشتباه های دیگران یاد می گیرم." رادیو زمانه نتوانست از اشتباهای دیگران یاد بگیرد. و فکر کردند که انگار ایران فقط فارسستان است و این بودجه هم فقط برای تبلیغ فرهنگ ملت با افتخار فارس در نظر گرفته شده است. اگر رادیو زمانه جرات داشته و اولین قدم ها را در راه کم کردن فاصله بین نود در صدی ها و ده در صدی ها بر میداشت واقعا شاهکار کرده بود و آنوقت جدا میشد ادعا کرد که با دیگران متفاوت است و نوگرا بوده برای اینکه شکستن این تابو به اسمشان ثبت می شد. ولی متاسفانه گرداننده گان این رسانه آنقدر شعور و درک از مسائل اجتماعی ایران نداشنتد که به فهمند با سرپوش گذاشتن بر این مسئله این معضل اجنماعی نه تنها ار بین نخواهد رفت بلکه که این غده کوچک سر انجام باعث دردسر های بیشتری هم خواهد شد. والا اگر تبلیغ دموکراسی با نوشتن چندین مقاله فیلسوفان چندین قرن پیش و چند مصاحبه و برنامه های سرگرم کننده امکان داشت که خود دولت ایران بهترین مبلغ دموکراسی می شد یرای اینکه همین نوشته ها و بحث ها و مصاحبه های رادیو زمانه با کیفیت خیلی خیلی بالاتر در خود ایران هم وجود دارد.
من الان ایران را به یه بادبادکی تشبیح می کنم که در سطح اش این نود در صدی ها و ده در صدی ها با دایره های رنگارنگی مشخص شده اند و مداوم باد توش دمیده میشه که هر لحظه این دایره ها از هم دور تر می شوند که روزی این بالون خواهد ترکید. رادیو زمانه بحای سعی در خالی کردن هوای داخل این بادبادک و نزدیک کردن این دایره های نود در صدی ها و ده در صدی ها به دمیدن هوا ادامه میده و اگر روزی خدای نکرده ایران هم به وضع یوگسلاوی سابق و یا عراق به افته همه روشنفکران نود در صدی ها از جمله همین رادیو زمانه در خرابی و ویرانی و از هم گسیختگی ایران با دولت مردان سهیم خواهند شد.
برای اینکه عمق فاجعه و مسافت بین نود در صدی ها و ده در صدی ها را نشان بدهم یه مثال عینی می زنم. اقای عبدی کلانتری سالهاست که با جامعه روشنفکری ایرانی در تماس ا ست و تا آنجائیکه من میدانم برای چهار رسانه هم همکاری دارند و یه گزارشگر هستند که طبیعتا باید با مسائل ایران و جهان تا حدی اشنایی روزانه داشته باشند. چندی پیش شخصی به نام الفت- از تبریز دز پیامگیر سایت نیلگون از اقای کلانتری پرسیده بودنند که چرا راجع به وقایع خرداد 1385 آذربایجان که میلیونها نفر برای چندین روز در خیابانها به اعتراض به آن کاریکاتور سوسک دست به زاهپیمایی زده و بیش از ده کشته هم دادند چیری ننوشته اند که اقای کلانتری جواب داده بودند که تا بحال همچو خبری را نشنیده اند.-- نقل به مضمون --- این است روشنفکری که می خواهند در ایران دموکراسی بر قرار کنند.
دبیر محترم رادیو زمانه: لست بات نات ذ لیست-- آخریش اما نه جزیی اش---
تو اینهمه مدت شما چرا حتی یه نوشته در باره تاریخ و فرهنگ و هنر و شرایط اجتماعی . سیاسی و اقتصادی و شخصیت های مشهور این ده درصدی ها در برنامه هایتان جای نداده اید.؟ من نمی گویم که شما در باره خود ارضایی--- آنهم از زبان بی سوادها -- ننویسید. من نمی گویم که شما در باره شاعر نابغه و سایکوپت مان اقای علی عبدلرضایی ننویسید. من می پرسم که اگر همه اینها برای بالا بردن درک و شعور و آگاهی ایرانی لازم است ایا بیاد این ده درصدی ها بودن گرهی از مشکلات ایرانی را نمی گشاید که شما تا بحال به ارامی از بغلش گذشته اید.؟
تعداد رسانه های شعاری (براندازی) را بشمارید و رسانه هائی که کار فرهنگی،بایستی به این کار ریشه ای و در ضمن بدون سانسور بیشتر بها داد مستبدان از دومی بیشتر می هراسند
-- تیام ، Oct 22, 2007 در ساعت 07:10 PMدرود! ا لازم و به هنگام بود.
-- طرفدار ، Oct 22, 2007 در ساعت 07:10 PMرادیو زمانه مرا به این که ایرانیان می توانند با هم به طور داوطلبانه و در بستر فرهنگی گسترده و دوره ای طولانی همکاری کنند و محصولی غنی تولید کنند امیدوار کرد. من مطئمنم که رادیو زمانه به کارش ادامه خواهد داد، رشد خواهد کرد و به معنی کلمه در رشد فرهنگ و دمکراسی در ایران و در میان ایرانیان موثر خواهد بود. اگر نویسندگانی که در نقد شیوه ی کار رادیو زمانه مقاله ای نوشته اند سخن مرا می شنیدند، به آنان می گفتم که حمایت دولت هلند از محل مالیات مردم هلند از رادیو زمانه، بهترین کاری است که دولت هلند برای همراهی با حرکت خودجوش دمکراسی خواهی ایرانیان می توانست انجام بدهد. من به نوبه ی خودم از دولت و مردم هلند برای روشن بینی و عملکرد درستشان سپاسگزارم.
-- سعید ، Oct 24, 2007 در ساعت 07:10 PMhttp://www.nos.nl/nosjournaal/
-- alba ، Oct 29, 2007 در ساعت 07:10 PMartikelen/2007/10/29/291007_almansouri.html
agha jaryane in chiye?in safharo up kinin dige
chakerim
saied aziz va sayere doostan
omid varam in omid vari mano shoma mana bashad. ya be ebarati nabayad nakhorde shokr kard. in hamkari ta be key edameh peida konad hanooz sedaye tablash daar nayamadeh. shayad farda sobh.
baz haam migam man ham omidvaram edame dashte bashad , ama shavahed va gharayen chiz digari ra neshan midahad.
aghaye jami modiriat radio ziad adam doost negahdari nist. doost na be manaye refaghat. be maanaa mardom dari , khoosh barkhordi, va chiz haye az in ghabil . moteasefaneh ta sohbat pool nabashad. kheili ha osoolaan kari nadarand, ama poool mardoman ra avaz mikonad. heif ast ke be khatere pool in mardom dari va osool ravabet che dakhel kar che kharej kar be ham bokhoraad. ama gooya motesefaneh ta boodeh hamin boodeh va nabayad bishtar az in entezar dasht. bel akhareh adamizad ast o jayez o khatta.
omid varam hade aghal in pool arzeshesho dashte basheh ke adami hamegan ro az khodesh beborooneh
va ba areziiye movafaghiat baraye modiriat radio zmanahe
-- ye nafar ، Oct 29, 2007 در ساعت 07:10 PMye nafar