رادیو زمانه > خارج از سیاست > رسانه ها > آنها هم انسان هستند | ||
آنها هم انسان هستندسارا محمدی
Be the first who knows اینها شعارهای معتبرترین رسانههای دنیا هستند. ولی آیا واقعا چنین است؟ تصور غرب از شرق لاین دایک در فصلهای اول کتابش از ناشناس بودن فرهنگ عرب برای غربیان مینویسد. لاین داینک در یکی از مقالاتش از زیاد شدن خشونت خانگی، سقط جنین و سکته قلبی بعد از هر حمله اسرائیل مینویسد. و یا کودکانی که به جای دکتر یا خلبان شدن آرزوی سرباز شدن دارند. ولی این مسائل در رسانههای غربی مطرح نمیشوند چرا که مردم خاورمیانه به راحتی درباره این موضوعات حرف نمیزنند. و همین باعث میشود که خبرنگاران نتوانند مدارک لازم برای تهیه یک گزارش را جمع آوری کنند. در این مورد لاین داینک مثالی از جنگ دوم جهانی میزند: حکومتهای دیکتاتوری و انحراف رسانهای لاین دایک در کتابش توضیح میدهد که در خیلی مواقع او و بقیه همکارانش نمیتوانند خبر درستی در مورد شرایط یک کشور یا حادثه بدهند چرا که آنها هم نمیتوانند اصل واقعیت را از لابهلای سیاستهای خبررسانی دولتها تشخیص دهند. و همه آنچه در دست دارند حدس و گمانهایی است که میزنند. جهان عرب یک دیکتاتوریست. اینکه فضای کشورهای عربی چگونه است را در واقع نمیدانیم و اگر کسی هم ادعا میکند که میداند، اشتباه میکند یا به قولی چاخان می کند. لاین دایک در کتابش از اتفاقهای پشت صحنه گزارشها مینویسد. و اینکه آنچه که رسانهها به تصویر میکشند صحنه پردازیهایی است که براساس سیاستهای خبری دولتها برنامه ریزی شدهاند. او در این مورد چند مثال میزند: «اگر در اسرائیل کنگرهای برگزار شود هر گروهی برای خودش یک تظاهرات تدارک میبیند که اگر برنده شدند خبرنگاران بتوانند در کنار داستانی که تعریف میکنند تصویری هم پخش کنند. مردمی که آنجا ایستادهاند از خوشحالیشان نیست که آنجا حضور دارند بلکه آنها دور هم جمع شدهاند تا به خبرنگاران کمک کنند تا آنها داستانشان را بهتر و جذابتر بسازند. در مثالی دیگر لاین دایک از سیاستهای خبری آمریکا انتقاد و خبرنگاران را متهم به سادهانگاری و چشمپوشی میکند: «صحنه پائین کشیده شدن مجسمه صدام در میدان بزرگ بغداد، که خیلی سرو صدا کرد یک صحنه کاملا بازسازی شده بود. احتمالا ارتش آمریکا نشسته بود و فکر کرده بود ما باید چی کار کنیم که روز اول اشغال بغداد صفحه اول همه روزنامهها را بگیریم. به طور مثال روزنامههای هلند نوشتند: بغداد آزادی را جشن میگیرد.» ولی واقعیت با توجه به توضیحات لاین دایک در کتابش جور دیگری بوده است. میشود چیزی را که من دیکته میکنم بازگو کنی؟ لاین دایک میگوید که یک نماینده خبری میتواند داستانهای مختلفی در مورد یک اتفاق بیان کند. با قرار دادن تاکید روی بخشی از خبر بقیه جنبههای خبری یک اتفاق را کمرنگ کند و یا با به تصویر کشیدن بخش کوچکی از اتفاق داستان را تغییر دهد. و یا به علت محدودیت زمانی در رسانه موضوعی را مطرح کرده و ۱۰۰ موضوع دیگر که اهمیتشان هم کمتر نیست را کنار گذارد. او در کتابش توضیح میدهد در واقع نقش نماینده خبری در ایجاد خبر چندان مهم نیست چرا که اخبار توسط گروه خبری هر رسانه از خبرگزاریهای بزرگتر تهیه میشود و به نماینده خبری زنگ زده می شود که: «میشه لطفا یک خلاصهای از چیزی که من برایت گفتم یا ایمیل کردم را بازگو کنی؟» او میگوید مشکل تهیه خبر نیست بلکه نحوه تهیه خبر و علت انتخاب موضوعی خاص مشکل اصلی رسانههاست: «مشکل این نیست که در ساخت یک گزارش در مورد یک بمبگذاری پیدا کنی که چند نفر کشته شدهاند. مشکل این است که چرا این یک بمبگذاری را انتخاب میکنی و نه یکی از دهها بمبگذاری دیگر. یا در مثالی دیگر میگوید: «اشغال یا ترور. در منطقه اسرائیل و فلسطین سالانه تعداد کشتهشدگان فلسطینی ۳ برابر کشته شدگان اسراییلی است. ولی در اخبار گفته میشود ترور خونبار و وحشتناک چند شهروند اسرائیلی در عملیات انتحاری یک فلسطینی، ولی هیچ وقت صحبتی از اشغال خونبار و وحشتناک فلسطین توسط اسرائیلیها نمی شود.» چه چیز خبر است چه چیز نیست؟ در یک جستجوی کلمات دیده میشود که توجه رسانههای غربی به کشتهشدگان اسرائیلی بسیار بیشتر از کشته شدگان فلسطینی است. اگر همین الان ۵ اسرائیلی کشته شوند اخبار امشب با این خبر شروع میشود ولی اگر ۵ فلسطینی کشته شوند هیچ چیزی در این مورد گفته نمیشود.» در بخش دیگر از کتاب، لاین دایک به داستان بن لادن می پردازد. داستان تکراری اینکه او چگونه بن لادن کنونی شده و اینکه بن لادن در واقع مخالف غرب نیست بلکه مدافع حقوق مردم خاورمیانه است. و غرب را مقصر بخش بزرگی از عقبماندگی خاورمیانه میداند. ولی نکته مهمتر اینکه در رسانههای غربی بعد از ۱۱ سپتامبر فقط به موضوع ترور پرداخته شده است و نه گروههای صلح طلبی که با نیروهای داخلی تلاش میکنند تغییری در وضیعت کشورشان ایجاد کنند. و در ادامه موضوع ضد غربی بودن مردم خاورمیانه را مطرح میکند و در یکی از مثالهایش به کودتای ۲۸ مرداد و نقش مصدق در روند پیشرفت دموکراسی و دخالت آمریکا اشاره میکند. او یکی از مشکلات اصلی خبررسانی درست را سردبیران اصلی و رئیسان بزرگ خبری میداند. راه حل چیست؟ یوریس لاین داینک پیشنهاد میکند برای خبررسانی واقعی باید جرات کنیم به مخاطبان بگوییم که خیلی چیزها را نمیدانیم و یا حدس میزنیم که میدانیم. و در آخر برای همه مخاطبان رسانهها پندی دارد: |