رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۸ اسفند ۱۳۸۸

رابله و هجو مذهب قرون وسطی

ونداد زمانی
v.zamaani@gmail.com

از اواسط قرن چهارده میلادی تا اواسط قرن شانزده، موج جدیدی از قصه‌نویسان اومانیست در ایتالیا، اسپانیا، فرانسه و انگلیس دست به تالیف قصه‌هایی زدند که هر چند از شیوه‌های روایت قرون وسطی بهره می‌بردند ولی با وارونه‌کردن مضمون اساسی آن‌ها قادر گشتند تا زمزمه‌های انسان محوری و تمایلات زمینی را جانشین زهد و تقوای خشک مذهبی سازند.

ماجرای شوالیه‌های نجیب ولی جنگجو و داستان‌های اخلاقی جای خود را به سفرنامه‌های تخیلی، طنز‌آلود و خاطرات مردان و زنان ماجراجو و شروری داد که به دنبال ثروت و شهرت و به انگیزه بالا رفتن از سلسله مراتب اجتماعی حاضر به هر کاری بودند.


داستان‌های دنباله‌دار و چندین مرحله‌ایی فرانسوا رابله، به سرآمد دهن‌کجی به بنیادهای اساسی مسیحیت تبدیل شد

«بوکوچیو» ایتالیایی زودتر از بقیه نویسندگان رنسانس در اواسط قرن چهارده میلادی، نگاه تمسخر آمیزش را متوجه فساد و دغل‌کاری کشیشان کلیساها کرده بود. او در«سفرنامه ده روزه»1 قصه حاکمان حریص دادگاه‌های مذهبی و کلک‌هایی که به بهانه دفاع از مذهب می‌زنند را به رشته تحریر در آورد و در یکی دیگر از قصه‌هایش، حرص و طمع کشیشان را به باد سخره گرفت.

«تامس مور» در اوائل قرن ۱۶ در سفرنامه خیالی‌اش به «اتوپیا» رفت و ضمن به تصویر کشیدن مدینه فاضله، به تشریح آزادی مذاهب به عنوان یکی از ارکان اساسی‌ اتوپیا پرداخت. در سرزمین خیالی آقای مور، تحمل حضور مذاهب مختلف امری عادی بوده است.

سفرنامه‌های زیادی در جامعه باب شد که روایت‌گر آن مردان جهان‌دیده‌ایی بودند که از سرزمین‌های جدید و عادات و رسوم مختلف سخن می‌گفتند. جستجو و کشف سرزمین‌های جدید در درون قصه‌ها، قادر بود به بخشی از کنجکاوی‌های جدید بشر آن دوره پاسخ دهد. کنجکاوی‌های تازه‌ایی که رابطه مستقیم با اولین تجارب دریانوردی استعمار اروپا در دنیاهای کاملا ناشناخته داشت.


فرانسوا رابله

برای گریز از خطر تکفیر و در آتش افکنده شدن و برای فرار از دست سانسور، بسیاری از نویسندگان رنسانس و صاحب نظران اومانیست را بر آن داشت که آثار خود را بدون نام چاپ کنند. اتوپیای تامس مور و قصه‌های بسیار استقبال شده «ماجرای زندگی لازاریو» (که برای اولین بار حوادث زندگی قهرمانانی از طبقه فقیر را ترسیم کرده است) بدون نام نویسندگانشان به زیر چاپ رفتند.

در این میان داستان‌های دنباله‌دار و چندین مرحله‌ایی فرانسوا رابله، به سرآمد دهن‌کجی به بنیادهای اساسی مسیحیت تبدیل شد. رابله ضمن حمله به دانشگاه‌های فرانسه و به هجو کشیدن دانش منجمد اسکولاستیکی آن‌ها، بیش از هر چیز به هسته اصلی تفکرات زهد و تقوای ماوراء زمینی در کاتولیزم حمله کرد.

مسیحیت غرق شده در منطق سفسطه‌گرایانه اسکولاستیک در قرون وسطی، تقاص گناه آدم و حوا را که از بهشت به دور انداخته شده بودند بر دوش فرزندانشان افکند. بشر برای بازگشت به شکل ایده‌ال اولیه حق نداشت از مادیات لذت ببرد. همه چیز می‌بایست در خدمت برگشتن به سمت خدا باشد.

رابله درست بر عکس عقاید فوق، در داستان‌هایش به وصف زندگی فرخنده و پر میمنت و کاملا روزمره پای فشرد. قهرمان اصلی داستان‌های او یک غول خوش خوراک و خوش لباس و خوش نوش است که هم خودش و هم بقیه قهرمانان اطراف او در بند عشق و لذت جنسی و شادی زمینی بودند.


رابله از حربه طنز و هجو استفاده کرد تا بتواند ضمن ساختن دنیای وارونه همه قرار و مدارهای سنت و عرف را در هم بریزد

رمان بلند رابله «پونتاگرویل»، ماجرای زندگی غول تحصیل‌کرده‌ایی بود که دست از ادامه تحصیل در دانشگاه پاریس و سایر دانشگاه‌های فرانسه کشید چون به این نتیجه رسید که دانش آن‌ها با زندگی معاصر او همخوانی ندارد. شخصیت غول که قهرمان اصلی داستان است در حقیقت سمبل صریح‌ترین مدل تقابل با مذهب قرون وسطی گشت.

رابله از حربه طنز و هجو استفاده کرد تا بتواند ضمن ساختن دنیای وارونه «موندو اینورسه»(۲) همه قرار و مدارهای سنت و عرف را در هم بریزد و به جای آن مواضع جدید رفتاری و اخلاقی خود را مطرح سازد. ترفندی که در ضمن او را از حکم تکفیر و در آتش افکندن مبری می‌ساخت.

رابله در بخش‌های متوالی داستانش حتی ریشه‌های آبا و اجدادی را به مضحکه می‌گیرد. او اشرافیت، نجابت، اصل و نصب و خون پاک را وارونه می‌سازد. رابله حتی ترتیب نوشتن داستانش نیز از وحدت زمان برخوردار نیست. داستان پدر او که غولی است ساکن «اتوپیا» و مثل خودش دانشگاه رفته، بعد از قصه خودش «پونتاگرویل» در کتابی دیگر بعد از داستان پسر به چاپ می‌رسد.

برای دانشمندان دانشگاه‌های اسکولاستیک، تکنولوژی اصل و اساس بود ولی برای نویسنده اومانیستی چون رابله، زبان به مهم‌ترین شاخه علوم انسانی تبدیل گشت. رابله متخصص بازی با کلمات و نام‌هاست، به هم ریختن کلمات و نام‌ها در ترتیبی بازی‌گوشانه در سرتاسر داستان‌هایش به چشم می‌خورد. رابله به همین نحو اسم خودش را نیز با یکی از فرمول‌های درهم چیدن حروف، عوض کرده و از آن به بعد آثارش را با اسم قلمی خویش به چاپ می‌رساند.

Share/Save/Bookmark

1- Decameron

2- World Upside Down / Monde à l'envers

Franfois Rigolot, Rabelais, Misogyny, and Christian Charity: Biblical Intertextuality and the Renaissance Crisis of Exemplarity

http://www.gutenberg.org/files/1200/1200-h/p1.htm

نظرهای خوانندگان

مقاله جالب و یه موقعی است . امیدوارم نویسنده ای به زیرکی رابله نصیب ایران گردد.

-- مهین از اصفهان ، Mar 19, 2010 در ساعت 04:05 PM

زمینه های اقتصادی که باعث پیدایش این گونه افکار شده است را کم بها دادید. قشر اقتصادی جدیدی در بازار اروپا شکل گرفته بود که از این روشنفکران حمایت می کرد.

-- رهگذر ، Mar 19, 2010 در ساعت 04:05 PM