رادیو زمانه > خارج از سیاست > آهنگ زمانه > کمیابی بداههپردازی واقعی در ایران | ||
کمیابی بداههپردازی واقعی در ایرانمحمود خوشنامبرجستهترین ویژگی انواع موسیقی سنتی، از جمله موسیقی ایران، امکان و ضرورت بداههپردازی در آنهاست.
بسیاری از موسیقیشناسان، نوازندگان موسیقی سنتی را به دلیل بهرهوری از بداههپردازی، آفریننده نیز میدانند و این تشخیصی درست است. بهاین معنی که بداههپردازی نوعی آفرینش ارتجالی و خودبهخودی است و نوازنده را قادر میسازد در همان حال نواختن، بیافریند. از همین روست که نواختههای نوازندگان بداههپرداز حتی اگر در مقام واحدی هم نواخته باشند از یکدیگر باز شناخته میشود. حتی اگر نوازندهای واحد مقام واحدی را دوبار بنوازد، نواختههای او یکسان نخواهد بود. این همه از امتیازات بداههپردازی است که به استمرار، بر غنای موسیقی سنتی میافزاید و اجازه نمیدهد راکد وملال آور شود ولی یک شرط اساسی و مهم در این میانه وجود دارد؛ نوازنده باید آنچنان به کمال دست یافته باشد که توانایی بداههپردازی به معنای واقعی را داشته باشد. تنها چشمها را بستن و سر را تکان دادن و محفوظات ذهنی را نواختن، معنای بداههپردازی نمیدهد، بلکه تنها تکرار یادگرفتههای استاد و یا تقلید نواختههای دیگران است. بداههپردازی تنها از نوازندهای بر میآید که به کمال هنری دست یافته و نیز حرف تازهای برای گفتن داشته باشد. اینگونه نوازندهها را در زبان فرنگی ویرتئوز میگویند و شمارشان نیز بسیار اندک است. کمال یافتگان میتوانند احساس و تکنیک را چنان در هم بیامیزند که جدا ساختن آن دو از هم میسر نباشد. از سوی دیگر بداههنوازی آنها اگر چه ریشه در سنت پیشین دارد ولی شیوه بیانش امروزی است؛ مانند بداههنوازیهای استاد فرامرز پایور.
کمیابی بداههپردازی واقعی در ایران به گمان ما ناشی از نظام آموزشی موسیقی سنتی است. در مکتب آموزش سنتی رابطه شاگرد و استاد به رابطه مرید و مراد تبدیل میشود. استاد از شاگرد توقع دارد در همه چیز، حتی در جزییات نواختن از او تقلید کند و شاگرد نیز از سوی دیگر نهایت افتخار خود را در پیروی دقیق از شیوه استاد میداند. این شیوه آموزش راه را بر خلاقیت میبندد و مهارتها همه در خدمت بازتاب آنچه موجود است در میآید در چنین وضعیتی دیگر سخن از بداههنوازی اعتبار خود را از دست میدهد. خوشبختانه در جامعه موسیقی سنتی ایران از انبوه شاگردان قدیم که اکنون خود دیگر استاد شدهاند، میتوان به نمونههایی اشاره کرد که به مقابله با این شیوهی دست و پاگیر برخواستهاند و نواختههایشان سرشار از لحظههای ناب خلاقهاست. یکی از نمونههای اندک حسین علیزاده است که با آنکه نزد استادانی چون علی اکبرخان شهنازی و نورعلی خان برومند کار کرده، ولیکن به ذهن و احساس خود نیز مجال عرض اندام داده است. علیزاده یک بداههپرداز کمالیافته است. |