رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ آذر ۱۳۸۸

مرگ زبان‌ها

ترجمه از ونداد زمانی

فصلنامه « مسائل جهان»1 در آخرین شماره خود مقاله ای چاپ کرده است از «جان مک وورتر»2 در رابطه با مرگ تدریجی ولی حتمی بسیاری از زبان‌های بومی جهان.

هم‌زمان با آن، حضور تعیین کننده زبان انگلیسی در مراودات بین المللی این سؤال را برای نویسنده ایجاد کرده است که آیا باید با این پدیده به صورت یک مشکل برخورد کرد یا آن‌را در دنیایی که عملاً از نظر امکان ارتباط به یک دهکده جهانی تبدیل گشته است مثبت ارزیابی کرد؟

آقای وورتر می گوید «روند مرگ زبان‌ها حتی از انقراض انواع جانوران در حال اضمحلال نیز سریع‌تر است. بر طبق یکی از محاسباتی که وجود دارد در طی صد سال آینده از مجموع ٦٠٠٠ زبان موجود، فقط نزدیک به ١٥ درصد آن‌ها شانس بقا دارند.»

مک وورتر با این‌که از کودکی کنجکاو زبان‌ها بوده و در حال حاظر تحصیل‌کرده رشته زبان شناسی است، می‌گوید که شنیدن خبر مرگ یک زبان او را غمگین می کند؛ چون هر زبانی قابلیت‌هایی مخصوص به خود دارد که در هیچ زبان دیگری یافت نمی‌شود.

در گینه جدید زبان «بریک» این امکان را در طول تحولش ایجاد کرده که هر فعل، سه خاصیت جنسیت، اندازه و نوع روشنایی موضوع فعل را در یک آن تعریف میکند. به عنوان مثال فعل « کیتابانا» یعنی: آن سه قلم وسیله درشت را به مردی که در آفتاب ایستاده است، بده. این زبان شگفت‌انگیز هنوز در معرض خطر نیست ولی به نظر نمی آید بتواند تا سال ٢١٠٩ دوام بیاورد.

مرگ زبان‌ها اجتناب ناپذیر است برای مثال می توان به تأثیرات مهاجرت که به شکل بسیار گسترده‌ای در جهان معاصر در حال تکوین شدن است،اشاره کرد. مهاجرت مردمی که از زبان‌های بومی استفاده می‌کردند به شهرهای بزرگ که معمولاً در آن زبان‌هی مشترک‌تر بین‌المللی نظیر انگلیسی کاربرد دارد، آن‌ها را مجبور می‌کند که برای ارتباط با جامعه جدید، زبان مسلط در شهر را به کار بگیرند. دیری نمی‌پاید که فرزندان مهاجرین ضرورتی برای یادگیری زبان بومی خود نمی‌یابند و زبان مادری‌شان کم‌کم رنگ می‌بازد.

از نظر مک وورتر زبان شناس، مرگ یک زبان با خود مرگ یک فرهنگ را نخواهد آورد. سیاه پوستان و سرخ پوستان آمریکایی بعد از صدها سال و بدون داشتن زبان بومی خود، قادر به اعلام این مسأله هستند که توانسته‌اند هم‌چنان فرهنگ خود را حفظ کنند.

به نظر این زبان‌شناس ناگواری اصلی در حین مرگ یک زبان، از بین رفتن قابلیت‌های زیبایی‌ شناسانه آن زبان است. صدای تق تقی که زبان‌های بومی افریقایی در حین حرف زدن ایجاد می‌کنند، سرشار از جذابیتی است که در زبانهای دیگر یافت نمی شود.

روند گسترش و تسلط زبان انگلیسی در سراسر جهان با خود این نگرانی را دامن می‌زند که حتی ٦٠٠ زبان باقیمانده جهان در صد سال آینده نیز از خطر مرگ مصون نخواهند بود، ولی مک وورتر می‌گوید که تا مادامی که کشورهای مختلف وجود دارند زبان شان نیز پابرجا خواهد بود.


پانوشت‌ها:

١- World Affairs
٢- John McWhorter

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

یک دنیا، یک عشق، یک قانون، یک زبان، یک ... و پایان چنگ و نفرت.

-- یک نفر ، Nov 20, 2009 در ساعت 11:09 PM

ن زبان انگلیسی نزدیک به ٦٠٠ ساله که داره به لغت هاش اضافه می کنه...اول از آلمانی ها گرفت بعد توی رنسانس از ایتالیایی ها، توی قرن ١٧ از فرانسوی ها و از همه بیشتراز مستعمره ها... وقتی هم سکاندار انقلاب صنعتی شد چون زمینه داشت برای هر چی که ساخت اسم هم گذاشت... چه بخواهیم چه نخواهیم همین حالا رساترین زبان جهانه.

-- فرود٣٨ ، Nov 20, 2009 در ساعت 11:09 PM

آن دسته از منتقدین که میگویند زبان انگلیسی محصول استعمار است خوب است به این نکته توجه کنندکه همه وسایل مدرن مثل قطار، کشتی بخار، تلگراف و این روزها موبایل و کامپیوتر و اینتر نت و هرچه که غرب ساخته زمانی برای پیشرفت اهداف استعمار بود وهنوز هم اینطور می باشد. شاید به توان گفت اگرهمه این تکنولوژی مفید است پس استعمار هم باهمه بدی هایش و جنایاتش و نیات سوداگرایانه اش، اعمالش جای دوری نمی رود و به نفع بشرخواهدشد مثل این زبان کامل
بین المللی!

دمتان گرم

-- رضا از تهران ، Nov 20, 2009 در ساعت 11:09 PM

کسی نیست به ایرانیها بگوید گه زبان زمخت شبانی فارسی به خاطر معاشرت و استفاده از زبان غنی عربی بود که تبدیل شده بود به زبان درباری امپراطوریهای هند و عثمانی و کشورهای آسیایی دیگر!

-- بدون نام ، Nov 21, 2009 در ساعت 11:09 PM

منظور بدون نام چیه؟ کی درباره زبان فارسی حرف زد؟ اگر چیزی ننویسی، کسی چیزی نمیگه.

-- بدون نام ، Nov 21, 2009 در ساعت 11:09 PM

به یک نفر گرامی:

اگر با داشتن یک دنیا (یک سرزمین، یک کشور) و یک زبان و یک فرهنگ، صلح در میان مردمان آن دیار برقرار می شد پس چرا این همه جنگهای داخلی در میان اقوام و ساکنان هر کشوری وجود داشته و هنوز هم دارد؟

لطف و زیبایی زندگی و طبیعت به تنوع آن است و گرنه باید می گفتیم یک فصل، یک آب و هوا، یک جور گل، یک نوع درخت، یک رنگ ... که در آن صورت خیلی کسالت بار می شد.

و بدون نام عزیز، از کی تاحالا زبان غیر قابل انعطاف عربی (که به هر حال زبان پیشرفته و محترمی است) شده "نرم و لطیف" و زبان "شبانی" پارسی شده "زمخت"؟

تمامی زبانها، بخصوص زبانهای همسایه و نزدیک مرتباً در حال بده و بستان و تکامل یافتن به کمک یکدیگر بوده اند و خود زبان عربی نیز کم از زبانهای دیگر واژه و لغت و کلمه به عاریت نگرفته.

در عربی که زبانی است بسیار مبتنی بر قواعد، و اساتید آن به راحتی می توانند برای پدیده های وارداتی برابر "اصیل" ابداع کنند، در معادل گزاری برای اصطلاح فنی الکتریسیته، از واژه "کهربا" که صد در صد پارسی و ایرانی است کمک گرفته اند هر چند اساتید محترم ایرانی زبان پارسی تا همین چند دهه پیش مرتباً از زبان عربی یاری می جستند!

اصولاً هر زبانی در هر جای دنیا، وقتی در روستا و میان کشاورزان و شبانان و مردم عادی به کار می رود ظاهری زمخت دارد و با آنچه شهرنشینان به کار می برند خیلی تفاوت دارد. در عین حال، به خاطر حضور رسانه های تصویری و صوتی، ما چندین دهه است که تنها گویشی خاصی از فارسی تهرانی را به عنوان معیار اصلی زبان پذیرفته ایم در حالیکه تا پیش از آن چنین معیاری الزاماً وجود نداشت که تمامی گستره پهناور ایران یک گویش خاص را به نادرست به عنوان گویش "برتر" بپذیرند چون مورد تایید مرکز قدرت و پایتخت بوده است.

-- ادیب ، Nov 22, 2009 در ساعت 11:09 PM