رادیو زمانه > خارج از سیاست > گوی سیاست > وجوه گوناگون طرح «دولت وحدت ملی» | ||
وجوه گوناگون طرح «دولت وحدت ملی»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدورهی دهم ریاست جمهوری در ایران، گذشته از مبارزات زودهنگام انتخاباتی، به نظر میآید که حاوی بحثها و گفت و گوهای جدید در صحنهی سیاسی ایران و احتمال تجربهی پروژههای تازه است. چندی پیش آقای ناطق نوری، رقیب آقای خاتمی در دور اول انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد۱۳۷۶، پیشنهادی مبنی بر تشکیل یک «دولت وحدت ملی» مطرح کرد که مضمون مشارکت اصلاحطلبان و اصولگرایان را در یک دولت و تلویحاً حول ریاستجمهوری یک اصولگرا، در خود داشت. پس از آن، در اجلاسی که هفتهی گذشته «حزب کارگزاران سازندگی» در تهران داشت، دبیرکل این حزب بر طرح آقای ناطق نوری تاکید کرده و در لفافه آن را راهی برای نجات کشور شمرد. پس از آن، اعتراضات بخشهایی از اصولگرایان به این طرح آغاز شد. از جمله آقای حبیبی، دبیرکل «حزب موتلفه اسلامی»، در تذکر بسیار موکدی به این طرح و حامیان آن تاخت. از آنجا که این طرح در «حزب کارگزاران سازندگی»، بیشترین بحث و گفتمان را به وجود آورد، با آقای محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی این حزب، در مورد وجوه گوناگون چنین طرحی در ایران، گفت و گو کردهام.
از ایشان میپرسم اساساً چگونه شد که در میان این همه تنش و اختلاف میان اصولگرایان و اصلاحطلبان، چنین طرحی بهمیان آمد؟ انتخابات ریاست جمهوری سال آتی در ایران، از موارد انتخاباتی است که بسیار بحثانگیز خواهد بود. علت آن هم چهار سال دولت آقای احمدینژاد است که مجموعهی شرایط کشور را به سمت نوعی افراط و رادیکالیسم هدایت کرده است. این فکر، اول از جانب اصولگرایان طرح شد. درست است؟ طرح «دولت وحدت ملی» از مقطعی مورد نظر قرار گرفته و به بحث گذاشته شده که معتدلین جریان اصولگرا در کشور، از مجموعهی روند ادارهی کشور توسط آقای احمدینژاد و تفکر و دولت ایشان، احساس نگرانی کردند. معتدلین اصولگرا احساس کردند که هرچند آقای احمدینژاد برخاسته از اندیشه و تفکر اصولگرایی بالا آمده، اما بسیاری از مبانی اصولی کشورداری و نظام عالمانهی ادارهی کشور را بههم زده و منشاء بسیاری اختلافات شده است. تلقی اصولگرایان معتدل این است که ادامهی فعالیت آقای احمدینژاد، برای آیندهی کشور بسیار مخاطرهانگیز است. تلقی اصلاحطلبان از چنین پروژهای چیست؟ این اظهار نگرانی از ناحیهی اصولگراها، به طور منطقی، به دلیل این که ماهیت کلی رفتار دولت فعلی را مورد نقد قرار میداد، طبعا مورد تایید جریان اصلاحطلب در کشور هم هست. الان در کشور ما، برخی از نیروها در حوزهی اصلاحطلبان و همچنین اصولگراها، بر این باورند که دور آینده، هرکسی میخواهد رییسجمهور بشود، بشود؛ اما آقای احمدینژاد و تفکرش کشور را رها کنند. پیشنهاد آقای ناطقنوری، ظاهرا ریاست جمهوری آقای احمدینژاد را با خود دارد. این به معنای آن نیست که اصلاحطلبها از ریاست جمهوری آقای خاتمی بگذرند؟ طبعاً چنین عقیده و ایدهای، اولین بار توسط آقای ناطقنوری مطرح شد و بهطور منطقی میتواند مود تایید اصلاحطلبها باشد. لاکن اگر چنانچه تلقی اصلاحطلبها این باشد که با حضور آقای خاتمی و با توجه به اقبالی که از طرف مردم به سمت ایشان هست، پیروزی آقای خاتمی بر آقای احمدینژاد قطعی است، اصلاحطلبان از ناحیهی رقابتهای انتخاباتی مناسب میدانند از کاندیدای اصلاحطلب خود که آقای خاتمی باشد، دفاع کنند. گفتید که پیشنهاد آقای ناطقنوری هم، مورد توجه اصلاحطلبان است. اما پیشنهاد آقای ناطقنوری به معنای ریاست جمهوری آقای خاتمی نیست. در شرایط فعلی، اصلاحطلبان، چنانچه حضور آقای خاتمی را قطعی بدانند، چون پیروزی ایشان بر آقای احمدینژاد را به احتمال بسیار زیاد، قطعی تلقی میکنند، طبیعتا باید از کاندیدای خود که آقای خاتمی است دفاع کنند.
در چنین وضعیتی، بر اساس آنچه که جناب آقای ناطق نوری هم مطرح کرده و در توضیحات آقای هاشمی هم آمده است، اینطور خواهد بود که یک چهرهی معتدل و منطقی، مثل خود آقای ناطقنوری یا آقای ولایتی، به عنوان چهرهی اصولگرای معتدل در صحنه ظاهر شود و در این میانه اصلاحطلبان را هم در کابینه مشارکت دهد. مثلا چیزی در حدود ۴۰ـ۵۰ درصد از اعضای کابینه را هم در اختیار اصلاحطلبان قرار دهند. عملا اصلاحطلبان در یک فرایند دفاع از منافع ملی، در مقطع انتخابات آینده، با اصولگراها برای برکناری آقای احمدینژاد در رقابتهای انتخاباتی سال آینده، همفکری کنند. چه تضمینی وجود دارد که اصولگرایان پس از گرفتن رأی اصلاحطلبان، به این تعهدشان عمل کنند؟ این چیزی است که در طرح آقای ناطقنوری مطرح است. اما زمانی این طرح میتواند عملی شود که دو یا سه اتفاق بیافتد؛ اول این که اصلاحطلبان از معرفی یک چهرهی درونجبههای اصلاحات ـ مثل آقای خاتمی ـ باز بمانند، شخصیت موردنظر به صحنه نیاید یا اصلاحطلبان مجموعا با توجه به شرایطی که آقای احمدینژاد به وجود آورده، وضعیت آینده را مناسب ندانند که به صحنهی رقابت بیایند. نکتهی دیگر این که معتدلین جریان اصولگرا بر این پیشنهاد آقای ناطق نوری وحدت نظر پیدا کنند و همهی آنها بر این باور باشند که بتوانند بیایند و با اصلاحطلبها نوعی ائتلاف را تشکیل بدهند. محور سوم هم این است که جریان افراطی که هماکنون در کشور مقدرات را در اختیار دارد، در برابر این اندیشه، در اقلیت قطعی قرار بگیرد. حداکثر خود آقای احمدینژاد و طرفدارانشان هستند که از این نظریه دفاع میکنند، اما در حال حاضر، با توجه به فضای عمومی کشور، تشکیل «دولت وحدت ملی»، چندان در چشمانداز عملیاتی بودن قرار ندارد. موضوعی را هم که آقای کرباسچی در همایش کارگزاران مطرح کرد، بیشتر از موضع نوعی دلسوزی و علاقهمندی به سرنوشت کشور بود و بر این نکته تاکید داشت که اختلاف اصلاحطلبان نباید به نقطهای برسد که مقدرات کشور همچنان در اختیار افراطیون باشد. او میگفت: اگر واقعا دلسوز کشور هستیم، حتی میتوانیم نسبت به طرح «دولت وحدت ملی» هم نوعی همراهی و همگرایی نشان دهیم. ولی در عالم واقع و در عالم سیاست، آنچه که الان احساس میکنیم، تحقق دولت وحدت ملی دور از دسترس است و به نظر میآید، آقای خاتمی هم به احتمال بسیار زیاد در آیندهی نهچندان دور، اعلام حضور و نامزدی خود را در صحنهی رقابتها خواهد داشت و انتخابات آتی یک دوگانهی نیرومندی بین جریان اصلاحطلب به محوریت آقای خاتمی و به احتمال بسیار قوی، آقای احمدینژاد به عنوان کسی که اصولگراها، قاعدتا، باید از او حمایت کنند، شکل خواهد گرفت. اگر پروژه این شکل را پیدا کند که ریاست جمهوری آقای خاتمی و تشکیل کابینهای از برخی اصولگرایان را در خود داشته باشد، نسبت به این چه نظری دارید؟ آقای خاتمی اگر در موقعیتی قرار بگیرد که در صحنه حاضر شود و در رقابتها مشارکت کند و پیروزی ایشان قریبالوقوع باشد، بهطور طبیعی نباید ایشان بخشی از توان خود را در اختیار جریان رقیب قرار دهد. در عالم رقابت، اگر پیروزی قطعی از آنِ آقای خاتمی باشد، عقل سیاسی حکم نمیکند که دولت ائتلافی تشکیل شود. اما در عالم سیاست از جنس ایرانی، اگر چنانچه آقای خاتمی در رقابتها شرکت کند و بر احمدینژاد پیروز شود که احتمال پیروزی ایشان هم بسیار زیاد است، این پذیرفته شده است که ایشان چند پست کابینه را به چهرههای معتدل و معقول اصولگرا که در حال حاضر به خصوص با اندیشهی اصلاحطلبی نوعی همگرایی دارند، واگذار کند. ولی چنانچه آقای خاتمی به صحنه بیاید، پیروزی ایشان به احتمال بسیار زیاد بر احمدینژاد مفروض است و در چنین وضعیتی، کابینهی اصلاحطلبی ۱۰۰ درصد میتواند شکل بگیرد. اما اگر چنانچه از تعدادی عناصر اصولگرای معتدل هم دعوت شد، به نظر من، خلاف سیاست عمل نشده و قابل دفاع است. خبر مرتبط: • آغاز تلاشها برای تحقق تئوری «وحدت ملی» |