رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۱ مرداد ۱۳۸۸
گفتگو با «پرواز همای»، خواننده و سرپرست گروه «مستان»‏

همای: به چکاوک نتوان گفت مخوان

محمد تاج دولتی
tajdolati@radiozamaneh.com

در زمانه‌ای که فاصله‌های ذوقی و سلیقه‌ای نسل جوان ایرانی با شتاب ‏بسیار زیاد از خوسته‌ها و معیار‌های فرهنگی، هنری نسل‌های گذشته ‏بیشتر و بیشتر می‌شود، رویکرد آن گروه از جوانان به هنرهای سنتی ‏ایرانی، به ویژه در حیطه هنر موسیقی، برای بسیاری امیدبخش و قابل ‏توجه است.‏

‏گروه موسیقی سنتی «مستان» که از چهار سال پیش توسط گروهی ‏از موزیسین‌های جوان ایرانی با میانگین سن حدود ۳۰ سال و حتی کمتر ‏شکل گرفته، به سرعت به یکی از گروه‌های موسیقی سنتی معروف و ‏مورد توجه ایرانی‌ها در داخل و خارج از ایران تبدیل شده است.‏

Download it Here!

گروه موسیقی «مستان» برای اجرای نخستین کنسرتشان به تورنتو ‏آمده‌اند و برخلاف بزرگان موسیقی سنتی ایران همچون شجریان، ‏علیزاده و ناظری و دیگران که پس از اجرای چندین کنسرت به تدریج ‏سالن‌های بزرگ‌تر و مجلل‌تری را برای اجرای کنسرت‌هایشان انتخاب ‏می‌کردند، تصمیم گرفتند نخستین کنسرتشان را در کانادا در «روی ‏تامسون هال»، که از مجهزترین و بزرگترین سالن‌های کنسرت آمریکای ‏شمالی است، برگزار کنند.‏

در آستانه کنسرت گروه «مستان»، با «پرواز همای» خواننده، شاعر و ‏سرپرست گروه گفت‌وگو کرد‌م.‏


«پرواز همای»، خواننده، شاعر و سرپرست گروه «مستان»- عکس‌ها از زمانه

شاید برای نخستین بار باشد که در حیطه‌ی موسیقی سنتی ‏ایران، یک گروه بیشتر از اینکه به واسطه نام یک هنرمند، نوازنده ‏و یا خواننده معروف بشود، به واسطه‌ی نام گروه معروفیت پیدا ‏کرده است. گرو موسیقی «مستان» عنوانش چرا و چگونه ‏انتخاب شد؟

قبل از اینکه کنسرت‌هایمان را شروع کنیم، نشستیم و اندیشه کردیم ‏که یک نام خوب با یک مفهوم خیلی خوب بر اساس نیاز اجتماعی امروز ‏جامعه انتخاب کنیم و من تصمیم گرفتم که نام گروه را بگذارم «مستان». ‏بر اساس مفاهیم و چکامه‌هایی که در آن بود و در این گروه اجرا ‏می‌کردیم بهترین نامی که هم از لحاظ وزنی، خوش به کام مردم بنشیند ‏و هم از لحاظ گویش بسیار روان باشد و هم بسیار زیبا باشد، نام ‏‏«مستان» بود.‏

در پی نام مستان نام دیگری مطرح می‌شود که نام خواننده و ‏آهنگ‌ساز و شاعر است. ‏نام واقعی شما سعید جعفرزاده است، اما بیشتر دوست دارید ‏که با عنوان «پرواز همای» از شما نام برده شود. این اسم ‏مستعار است و یا اینکه دلیل دیگری برای انتخاب آن داشتید؟

‏نام خانوادگی‌ من در اصل همان «سعید جعفرزاده احمدسرگورابی» ‏بوده، اما به خاطر اینکه اصلا علاقه‌ای به داشتن نام عربی نداشتم، با ‏اجازه پدرم کلاً نام خودم را عوض کردم و با نام «پرواز همای» فعالیتم را ‏آغاز کردم.‏

نام عربی‌ام را دوست نداشتم

حساسیت شما نسبت به داشتن نام عربی آیا نشان‌دهنده ‏پیش زمینه فکری هست که در ذهن شما بوده و یا اینکه اصولا ‏فکر کردید در کار موسیقی با یک نام خیلی سلیس‌تر و خوش ‏بیان‌‌تر و ساده‌تر بهتر می‌توان موفق شد؟

هر دو. اما من تنها به خاطر احساس نزدیکی که به ملت و ملیت پارسی ‏خودم دارم و دلم می‌خواهد تمام واژه‌های عربی و تمام فرهنگ عربی از ‏فرهنگ پارسی جدا بشود، به همین دلیل تصمیم گرفتم که از خودم آغاز ‏کنم و نام خودم را «پرواز همای» گذاشتم.‏

زبان پارسی را باید از واژه‌های عربی پاک کنیم

فکر نمی‌کنید این حساسیت شاید آنقدر ضرورت نداشته باشد و ‏بیشتر باید به محتوا پرداخت تا اینکه حساس باشیم که همه‌ی ‏زبان فارسی را از واژه‌های عربی پاک بکنیم؟ چون بسیاری از این واژه‌ها و اسم‌ها دیگر جزیی از زبان مردم ‏ایران شده است؟

نه، من اصلاً این اعتقاد را ندارم و کاملا مطمئنم که باید تک‌ِتک ما ‏بکوشیم تا فرهنگ پارسی خودمان را زنده نگه‌داریم و وقتی معادل زیباتر ‏از واژه‌های عربی را ما در زبان فارسی داریم، حق ماست و وظیفه ما ‏است که این کار را بکنیم. به ویژه ما، یعنی کسانی که دم از هنر و ‏فرهنگ و ادبیات می‌زنیم. ‏انسان‌های عادی اگر این کار را نکنند نمی‌شود به آنها خرده گرفت. ‏اما تمام هنرمندان و آنهایی که چکامه سرایی می‌کنند و در ادبیات تلاش ‏می‌کنند، اولین وظیفه آن‌هاست که ادبیات پارسی را حفظ کنند. حدود ‏‏۵۰ - ۶۰ درصد زبان پارسی ما را زبان عربی در برگرفته است.‏ ‏

در صورتی‌که ما نیازی به این نداریم با زبان عربی واژه‌های خودمان را ‏بگوییم و این خیلی ناراحت کننده است که ما در طول روز که حرف ‏می‌زنیم۵۰ درصد زبان ما عربی است.‏ زبان عربی آمده که زبان پارسی را نابود کند، خب باید بجنگیم و زبان ‏عربی را از زبان پارسی خارج کنیم.‏

فکر می‌کنید برای یک هنرمند بیشتر و مهمتر این باشد که ‏بخواهد پیام خودش را هرچه گسترده‌تر و هرچه سریع‌تر به ‏مخاطبانش برساند و از آن طرف اصرار بر این که بخواهد این ‏زبان پالوده بشود و از کلمات عربی جدا بشود، آیا مانعی در ‏رساندن این پیام به صورت سریع‌ و گسترده‌تر به عامه مردم ‏ایجاد نمی‌کند؟

من فکر می‌کنم که قدرت زبان فارسی بیشتر از زبان عربی است. ‏درست است که یک سری واژه‌های عربی الان دیگر در زبان فارسی ‏شناخته شده است.‏‏ اما فکر می‌کنم که اولا وظیفه‌ی من است که این کار را بکنم و بعد اینکه ‏وقتی‌ همای یا استاد شجریان یا استاد شهرام ناظری اصرار می‌کنند ‏زبان پارسی را زنده نگه‌داریم، مردم بیشتر حرف شنوی دارند تا از ‏استادان دانشگاه.‏‏ از ما بیشتر می‌شنوند، چون ما داریم عاشقانه برایشان تلاش می‌کنیم. ‏جوان‌ترهایی که ما را دوست دارند، به حرف ما گوش می‌کنند.‏

‏من فکر می‌کنم ما باید این کار را بکنیم. بخاطر این‌که دوستانی که ما را ‏دوست دارند به خاطر ما زبان پارسی را نگه می‌دارند.‏


آن‌چه که بیش از هر چیز باعث شهرت شما و گروه‌تان در این ‏سه، چهار سال شده آلبومی است به نام «این چه جهانی ‏است». که مضمون تقریبا همه‌ی شعرهای آن درباره‌ی می و ‏مستی و به نوعی اعتراض به محدودیت‌های اجتماعی هست ‏که در جامعه ایران وجود دارد. ‏فکر نمی‌کنید که توجه بی‌سابقه ایرانیان چه در داخل و چه در ‏خارج از کشور به شما و گروهتان به خاطر مضمون اعتراضی ‏شعرهایتان باشد تا کیفیت مجموعه‌ي موسیقیایی شما؟

من کاملاً نظری متفاوت دارم. ‏من فکر می‌کنم که هیچ وقت یک چیز و یک حرکت نمی‌تواند چنین اتفاق ‏بزرگی را رقم بزند.‏‏ معروف شدن به این راحتی نیست و محبوب شدن به این راحتی ‏نیست.

‏همه چیز درکنار هم گروه «مستان» را تشکیل داده است.‏ ‏ادبیات خوب، استفاده از مفاهیم و سوژه‌های خوب در کنارش استفاده ‏از نوازندگان بسیار توانمند خوب، خواننده خوب، اجرای خوب و ‏اندیشه‌های خوب ما را به این جایگاه رسانده است و همه‌ی این‌ها ‏دست به دست هم داده. یکی از این‌ عوامل هیچ وقت به تنهایی ‏نمی‌تواند این کار را بکند و باعث شهرت ما بشود.

ما در آغاز کاری به نام ‏‏«مستان می‌آیند» را به عنوان اولین کار، آماده کردیم و بعد «جدال عقل و ‏عشق» که این دو تا با مفاهیم مستی و مستانگی و عارفانه بود. ‏بعد «ملاقات با دوزخیان» که با مفهوم بهشت و جهنم در این دنیا هست ‏یا نیست و بعد «این چه جهانی است» را که آن هم با مفاهیم سیاسی ‏‏– اجتماعی جهانی بود و بعد از آن کار نیز کنسرتی که در کانادا داریم با ‏مفهوم «پروردگار مست» که این هم بسیار مفاهیم زیادی دارد.‏

همه ما همیشه برای کارهایمان اندیشه می‌کنیم.‏ یک سناریو می‌نویسیم و بر اساس آن نوازندگان شروع به نوازندگی ‏می‌کنند و طراحی می‌کنند نوازندگی خودشان را و هر ساز و مضرابی که ‏می‌زنند بر اساس طرحی می‌زنند که نوشته شده، این‌ها باعث موفقیت ‏ما شده است.‏

شما خودتان متعلق به نسل پس از انقلاب هستید و تا آنجایی ‏که می‌دانم دوران کودکی و نوجوانی بسیار سختی را ‏گذرانده‌اید و با تلاش‌های قابل ستایشی به اینجایی رسیده‌اید ‏که هستید.‏ پرسش من این است که آیا خودتان را یک هنرمند معترض تلقی ‏می‌کنید و آیا در کارهای آینده قصد دارید که صدا و دغدغه‌های ‏نسل خودتان را از طریق هنرتان منعکس کنید؟‏

ببینید وظیفه هنرمند همین است.‏ زاده شده است برای اینکه بنشیند، آن چیزی را که دیگران نمی‌بینند، ‏ببیند و به دیگران بیان بکند.‏ یک هنرمند زاده شده که «بر» حکومت باشد نه «با» حکومت. ‏این وظیفه هر هنرمندی است.‏

شما زندگی بزرگ‌ترین هنرمندان دنیا را از بعد هنری بررسی کنید، ‏می‌بینید که آمده‌اند تا مردم را آگاه کنند. ‏هنرمندان پیامبرانی هستند که برای آگاه کردن مردم آمده اند، اما نه از ‏طرف خداوند، بلکه خودشان این وظیفه را بر دوش خودشان می‌گذارند.‏

به چکاوک نتوان گفت مخوان

در ایران شما مجوز اجرای کنسرت ندارید و آثارتان را نمی‌توانید ‏به صورت قانونی منتشر کنید. ‏یک گروه موسیقی مثل شما اگر نتواند در ارتباط رودرو با ‏مخاطبان و طرفدارانش در جامعه‌ی خودش باشد تا چه حد ‏می‌تواند دوام بیاورد و آیا این وضع شما را به سویی نخواهد برد ‏که آثارتان را در خارج از ایران عرضه کنید و به طور غیر قانونی در ‏ایران پخش شود؟

یک چکامه‌ی بسیار زیباست که می‌گوید: ‏

می‌توان کاسه‌‌ی آن تار شکست‏
می‌توان نغمه‌‌ی آن ساز گسست
می‌توان گفت هان، ای طبل گران‏
‏ پس از این خاموش بمان‏
‏ به چکاوک اما نتوان گفت مخوان‏

‏این جوابی است که من برای شما دارم. ‏فکر می‌کنم کسی نمی‌تواند جلوی یک هنرمند را بگیرد، هیچ وقت ‏نمی‌شود. به خاطر اینکه من چه در ایران و چه در جای دیگر فعالیت ‏خودم را ادامه خواهم داد. من تمام اندیشه‌ام بر این است که آزادانه ‏هنرمند هر چیزی را که می‌خواهد اجرا کند. ‏مجوز را مردم می‌دهند نه هیچ‌کس دیگر.‏

از جهان بینی خیام و مولانا استفاده می‌کنم


کسانی که برای اولین بار با کارهای شما آشنا می‌شوند، ‏برایشان سخت است که باور کنند که این شعرها از طرف ‏هنرمندی گفته شده که بعد از انقلاب به دنیا آمده است.‏ وقتی که متوجه می‌شوند این شعرها متعلق به خود شما ‏هست از این نوع شعر گفتن که شباهت بسیاری با آثار مولانا و ‏خیام دارد شگفت زده می‌شوند.‏ این دو شاعر و به خصوص طرز تفکر و جهان‌بینی مولانا و خیام ‏چه‌قدر شما را تحت تاثیر قرار داده است؟‏

من اول خوشحالم که خوشبختانه مردم با کارهای این دو بزرگوار، دو ‏بزرگ ادبیات ایران آشنا هستند و کارهایشان را خوانده‌اند و اثری از اینها ‏نیست که مردم نخوانده باشند ‏و باور می کنند چکامه‌ها را من گفته‌ام.‏ اما دلیل اینکه نگرش جهان‌بینی من به این سمت آمده این است که ‏اتفاقا من همیشه نگرش‌ها و جهان بینی بتی به نام خیام را در مسیر ‏گویش‌هایم استفاده می‌کنم و بسیار با آثار خیام ارتباط برقرار می‌کنم و ‏همچنین اندیشه‌های مولانا.‏

همچنین حضور در کلاس‌های ادبی استاد دکتر «محمود بختیاری» و ‏استاد «داده‌به» و استادان دیگر نگرش‌های من را به سمت این‌‌ها حرکت ‏داده و این بوده که با این اندیشه‌ها آشنا شدم.‏‏ اما آن‌ها را با زبان امروزی بیان کرده‌ام، در واقع اندیشه‌های خودم را بیان ‏کرده‌ام.‏

شما در ایران زندگی می‌کنید و متعلق به نسل جوان ایران ‏هستید و از مسایل، دغدغه‌ها و نگرانی‌های نسل جوان ایران به ‏خوبی آگاه هستید. یک گروه قابل توجهی از نسل جوان ایران به ‏آینده، به دلایل مختلف سیاسی – اجتماعی فکر نمی‌کنند و در ‏لحظه زندگی می‌کنند. ‏شعرهای شما چه قدر مفهوم لحظه را دریافتن و در لحظه ‏زندگی کردن را گسترش می‌دهد و چه‌قدر فکر می‌کنید باید این ‏نسل را به طرفی سوق داد که امید به فردا هم داشته باشد؟

این حرف شما بسیار حرف زیبایی هست.‏ وظیفه تک‌تک ما است.‏‏ اما موقعیت سیاسی- اجتماعی ایران این طور ایجاب کرده که جوان ها ‏ناگزیر هستند این‌جور فکر کنند و یاد نگرفتند که ‌طور دیگری فکر کنند.‏

وظیفه من و هنرمندان دیگر این است که آن‌ها را به این سمت گرایش ‏بدهیم و با آثار هنری کاری بکنیم که آن‌ها اندیشه‌های درست را داشته ‏باشند.‏ کار بسیار سختی است که بر دوش ما و هنرمندان دیگر است.‏ امیدوارم که این اتفاق بیافتد و همه برای ادامه‌ی زندگی، اندیشه‌های ‏درست داشته باشند.‏

نسل جوان ایران چه‌قدر با شما و کار شما ارتباط برقرا می‌کند؟

خوشبختانه خیلی زیاد.‏‏ می‌توانید از همین‌جا ببینید، از کنسرت‌های اینجا ببینید که چه‌قدر ‏جوان‌ها با کار ما ارتباط برقرار می‌کنند.‏‏ در ایران از بچه‌های ۷ ساله تا پیرمرد و پیرزن‌های ۹۰ ساله با کار ما ‏ارتباط برقرار کرده‌اند.‏

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

مو فق باشید ؛ کار و مرا شما یگان است ونکور امین

-- amin ، Nov 14, 2008 در ساعت 07:00 PM

i love همای

-- Mahmoud ، Nov 14, 2008 در ساعت 07:00 PM

درود و سپاس از شما بخاطر این گفت‌وگو با همای فرزانه

نام استادان اشتباه نوشته شده است. نام‌های درست «دکتر علیقلی محمودی بختیاری» و «دکتر اصغر دادبه» است.

-- م.لقمان ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

چیزی که من نمی فهمم این است که چرا هنرمندان ایرانی بر عکس هر جای دیگر دنیا به جای این که در مورد حرفه ی خود صحبت کنند نخود هر آشی می شوند، از زبانشناسی گرفته تا فلسفه. آقای همای هم مستثنا نیست. نظری که در مورد جایگزینی بعضی واژه های فارسی با کلمات جدیدتر داده از بی پایه ترین ایده ها در زبانشناسی است و ریشه در هیچ چیز ندارد به جز نژادپرستی.
این که «جهان بینی خیام و مولانا» باید به ما راه نشان دهد هم از آن افکاری است که به شدت در ذهن ما ایرانیان ریشه دوانده و معلوم نیست اعتبارش را از کجا به دست آورده. خیام و مولانا به دلیل ارزش ادبی شان مهم اند. کار آقای همای هم اگر از نظر موسیقایی موفق باشد به دلیل ارزش هنری اش مهم است نه به دلیل تکرار یک جهان بینی نا کار آمد در جهان امروز.

-- پیام ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

هماي از جان خود سيري؟!كه خاموشي نمي گيري؟!

-- بدون نام ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

بسامد واژگان پارسی در گفتار ایشان بیشتر از ما تازی زدگان نیست!!

-- امین ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

این جمله "هنرمند باید بر حکومت باشد نه با حکومت" رو قبلا استاد مهدی اخوان ثالث گفته اند. آنهم به این صورت که: "هنرمند همیشه بر قدرت است نه با قدرت."
ای کاش این آقا وقتی از جایی یا کسی نقل قول می کنند، منبعشون رو هم ذکر کنند.

-- سعید ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

ey kash hameye honarmandane ma ingune fekr mikardandnd sende bashid gruhe Mastan

-- بدون نام ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

خدا می‌داند که عاقبت ایرانیها با این افراط و تفریط ها به کجا می‌انجامد.
هزاران لغت لاتین در زبان انگلیسی هست و این زبان روز بروز رواج بیشتری می یابد، اما ما از لغتی غیر از لغت خودمان می هراسیم. می دانید چرا؟ چون سحر کلام آنها در محتوای آنست، نه در لغاتشان، اما سحر کلام ما....اصلا سحر کدام است بگویید جادو...آنرا هم ندارد.
پالایش زبان فارسی از لغات عربی نه ممکن است و نه بسود زبان فارسی. نه باعث زیبایی آن و نه نشانه وطن پرستی که دلیل ساده اندیشی است وبس. اگر می گویید نه، حافظ، سعدی، خیام، مولانا، نیما، شاملو، فروغ، و دیگران را حاضر کنید و از آنان بخواهید که بدون استفاده از لغات عربی شاهکار هایشان را از نو بیافرینند. آنوقت بی محتوایی این ادعا روشن می‌شود.
از اعراب اگر هیچ چیزی عایدمان نشد، همین یکی را حداقل بچسبیم. خدا آمرزیده ها صدها لغت خوش طنین را با خلوص نیت(یا همان پاکی پندار) در اختیارمان گذاشتند. باید خوشحال باشیم که نمی خواهند آنها را از ما پس بگیرند یا ماهیانه پولی دریافت کنند.

-- پژمان ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

دو نکته در این مصاحبه برایم جالب بود:
۱. کم اطلاعی شگفت‌انگیز خواننده‌ی محترم: فرموده‌اند: «دلم می‌خواهد تمام واژه‌های عربی و تمام فرهنگ عربی از ‏فرهنگ پارسی جدا بشود»!! اگر این خواسته‌ی ایشان تحقق پیدا کند، درخشان‌ترین نمونه‌های شعر کهن و نو پارسی نیز از بین خواهند رفت.
۲. فرموده‌اند: «‏وقتی‌ همای یا استاد شجریان یا استاد شهرام ناظری اصرار می‌کنند...»
با چند کنسرت داخلی و خارجی نمی‌توان نام خود را در کنار این بزرگان نهاد... صد نکته‌ی باریکتر ز مو اینجاست.

امان از این نفس سرکش. امان...

-- دوست ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

چرا ما ایرانی ها از اظهار نظر اطرافیانمان اینگونه آشفته می شویم؟
همای در مورد عربی نظر خود را گفته است و کسی را هم مجبور به این کار نکرده است.
ضمن اینکه نبایدبه دلیل این اظهار نظر هنرش را هم زیر سوال برد.

-- فرناز ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

این آقایان و خانم های کامنت گذار به جز اظهار نظرهای همای در مورد زبان اصلا توجهی به شعر ها و آواز ایشان داشته اند؟
آیا می دانید که او چه صدای گیرا و از چه اشعار نابی استفاده می کند؟

زنده باشی همای
زنده

-- سحر ، Nov 15, 2008 در ساعت 07:00 PM

این که در بیش از دو سال گذشته همای هر جا که کنسرت گذاشته سالن هایش مملو از جمعیت بوده برای تایید اش کافی نیست؟
چرا عده ای به دیدگاهای شخصی اش گیر داده ان.
باید به هنرش توجه کرد.

-- فرهان ، Nov 16, 2008 در ساعت 07:00 PM

ایشان میگویند: هنرمند زاده شده است بنشیند و ... ایشان انگار هنر رو نمودی از حضور انسان در جامعه نمی بینند و آنرا مادرزادی می فهمند!؟ نمیدانم چنین حس و درکی متافیزیک رو چطور میشه با هنر قاطی کرد و تازه خود رو تحت تأثیر عمر خیام دونست و همزمان متأثر از مولانا معرفی کرد؟! زبان شیفته...مصاحبه گر نیز این توهم رو دامن زده! در مورد نام مستان میگوید که " ما " نشستیم و ... " من" این اسم را که... آنقدر هم جامع التفسیر است بر این گروه گذاشتم! در مورد ... مقابله زبانی با عربی و غیره که چیزی نمیگم چنین نکاتی توسط پیام و سایرین در نظرخواهی ها گفته شده.

-- تقی ، Nov 16, 2008 در ساعت 07:00 PM

من با همای موسیقی سنتی ایران را شناختم.
درود بر او و صدای زیبایش

-- سهیلا ، Nov 16, 2008 در ساعت 07:00 PM

سلام . زدودن زبان پارسی از وازه های عربی جز آنکه دست ایرانیان امروز را از دامان پر حشمت سخن و اندیشه ی آسمان اندیشانی چون مولوی ، سعدی، حافظ ، نظامی ودیگر نام آوران فرهنگ ایران زمین ، کوتاه کند فرجامی نخواهد داشت. شایسته است آقای همای کمی با تاریخ فرهنگ وهنر و اندیشه ی این سرزمین آشنا شوند و سپس چنین سخنانی بر زبان برانند.

-- پوریا ، Nov 16, 2008 در ساعت 07:00 PM

من احساس میکنم اقای هما باید بیشتر مطالعه کنند.پاکسازی زبانی کار مشکلی است و در شرایط کنونی اصلا این حرفها مطرح نیست.شرایط جهانی شدن.موج جدید مهاجرت و جغرافیای شعوری و فرهنگی .تداخل فرهنگها و اینگونه متعصبانه حرف زدن دید علمی آقای هما را مورد شک و تردید قرار میدهند.کار گروه مستان و شعرهای آقای هما کار تازه ای نیست.کم مطالعه نمودن باعث برآورد موجی کاذب میشود و آفرینشی که در ذات آفرینش نیست .تخریب است و عدم جایگزینی یک مورد مناسب.چیزی که ما در وضعیت کنونی دچار آن هستیم .ادبیات پارسی و زبان پارسی پیوندی قابل توجه بازبان عربی و ادبیات عرب دارند.کمی مطالعه تاریخ ادبیات عرب بد نیست که از غنای ادبیات عرب مطلع شویم.اشعار متنبی و درخشش ادبیات عرب چه قبل از اسلام و بعد از اسلام تا زمان کنونی گاهی حتی موجب تاثیر پذیری شدید بین این دو فرهنگ شده است.کمی بیشتر بخوانیم و به هر واژه ای و موضوعی به عنوان دریچه ای به سوی اگاهی نگاه کنیم .این مهمترین موضوع در جهان اگاهی و فلسفه آگاهی است

-- ابراهیم ، Nov 16, 2008 در ساعت 07:00 PM

ek kash in honarmand aziz vared mabahesi ke motaleeh kafi dar an nadarand nemishodand,
digar inkeh ey kash yadi az kasani ke 2 sal pish dar tabligh o moarefi eyshan ba taksir cd karhayeh eyshan beoon manfaat mali be eyshan komak kardand ham yadi mikardand, barayeshan site rah andakhtand va eyshan ra dar kharej az keshver moarefi kardand

-- kamen ، Nov 16, 2008 در ساعت 07:00 PM

gar che kare goruhe mastan nazire kheiliha tavajjohe man raniz jalb kard vali vaghean sar dar nemiavaram ke chetor yek khanandeye khorde pa mitavaanad name khod ra dar kenare bozorgani chon ostad shajarian gozaarad .dar zamineye joda sazi va ezharaate ishan dar ertebat ba zabaane farsi ham dustan haghe matlab ra gofteand .zemne in ke in agha hatta motabeghe eddeaayash ham amal nakarde va kalamaate arabie faraavan dar shere tasnif ha va avvaz hayash be cheshm mikhorad.dar payan haghighatan az in ke aghaye JAFARZADE arzeshe kareshan ra ba in sokhanaane kutahfekraane payeen miaavarand moteassefam.

-- john doe ، Nov 18, 2008 در ساعت 07:00 PM

همای دوستت داریم. توروخدا کنسرت بذاز.

-- مژده ، Nov 18, 2008 در ساعت 07:00 PM

با سلام ،
چه خوب بود اگر همای اینقدر خودستا و از خود متشکر و مغرور نبود . به قول شاملوی عزیز شاعر بايد نخست از خودپرستي آزاد باشد تا بتواند خود را چنان گسترده سازد كه همه‌ي جهان را در آغوش بگيرد.

-- گلناز ، Nov 18, 2008 در ساعت 07:00 PM

شما هم هر آدم مزخرفی را پیدا میکنید معرفی میکنید. من در عمرم کنسرتی همچون کنسرت (که شرمم می آید نام کنسرت رویش بگذارم )مستان، پوچ و اشعاری که جز تهوع عاید دیگری ندارد را ندیده بودم. شما را به هر کی دوستش دارید اینقدر مردم را تحقیر نکنید.

-- سید.ا.محمدی ، Nov 20, 2008 در ساعت 07:00 PM

در واقع جسارت این جوان اهل هنر تنها نکته ی قابل ستایش کارهاشه.به غیر از اون باید گفت اشعارش اکثرا کم وزن و خیلی سطحیه.اقبال مردم به کارهای ایشون هم بیشتر از نظر جامعه شناختی قابل بررسیه.دقیقا مثل استقبال مردم از فیلم اخراجی های آقای ده نمکی که نمیشه اونو به حساب کیفیت فیلم گذاشت.در واقع عطش مردم برای حضور در سالن اجرای زنده ی موسیقی و دل ÷ری که از بعضی مسایل دارن در کنار افت شدید کیفی زایقه ی شنیداری و دوری از فضای موسیقی فاخر باعث علاقه ی مردم به کار های او شده.البته تعداد زیاد حضار در یک کنسرت در شرایط فعلی اتفاق بسیار خوبیه.ولی نباید باعث ندیدن نواقس فراوان خود اثر و خالقش بشه...

-- ماهان ، Nov 21, 2008 در ساعت 07:00 PM

با سلام به همه دوستان،خیلی مختصر عرض کنم که بهترین راه تشخیص اصالت یک اثر هنری ، در هر زمینه ای که باشد، ماندگاری آن اثر در گذر زمان است. شب دراز است و قلندر بیدار!

-- مرتضی ، Nov 21, 2008 در ساعت 07:00 PM

گویا نظرات جناب همای به بعضی دوستان که پشته تازی دارند بر خورده ؟؟؟؟
تازیان را طاقت دیدن ایران و زبان پارسی نیست ؟

-- بدون نام ، Nov 21, 2008 در ساعت 07:00 PM

من نيز آهنگهاي ايشان را شنيده ام و لذت بسيار برده‌ام. اما از اعتقاد ايشان در خصوص زبان و ادبيات عربي تعجب مي‌کنم. چرا که کلمات عربي با زبان ما کاملا ممزوج است به شکلي که ايشان هم در صحبتهاي عادي خود بسيار از آن استفاده نموده‌اند و هم در اشعار و ترانه‌هاي خود بسياري از کلمات عربي را بکاربرده‌اند. بنابراين همانطور که نويسنده محترم مطلب نيز مطرح نموده‌اند، تعصب در اين خصوص بيجاست مگر اينکه ايشان مانند شاعر شهير، فردوسي پاکزاد، بسي رنج برند تا بتوانند به اين مهم دست يابند.

-- يک ايراني ، Nov 22, 2008 در ساعت 07:00 PM

من به عنوان یه فرد بسیار کوچک که موسیقی اصیل ایرانی رو با افتخار کسب میکنم بسیار شرمگین شدم وقتی گفته ها و خوانده های این به اصطلاح خواننده را شنیدم. او یه خود اجازه داده که شعر بی محتوا و پوچش را با بزرگانی چون حضرت مولانا و خیام مقایسه کند.اگر فقط یک بار برای نمونه یکی از اشعار مولانا را از نزدیک مشاهده کرده بود متوجه اوزان هجایی و زیبای این بزرگوار میشد و به خود این اجازه را نمیداد که حتی اسمی از مولانا بر زبان بیاورد .
برای جوان هایی هم که این موسیقی مبتذل این فرد را گوش میکنند نیز متاسفم

-- فرهاد ، Nov 22, 2008 در ساعت 07:00 PM

انجا رو حتما ببنید، ضرر نداره....
http://blog.malakut.ir/archives/2008/11/post_1667.shtml#more

-- مستانه ، Nov 23, 2008 در ساعت 07:00 PM

دوستان گلم.. من اصلا از موسیقی سنتی خوشم نمیومد و علاقه ای ام نداشتم اما از وقتی که اشعار زیبای این هنرمند گیلانی با اجرای بسیار زیباشون شنیدم عاشق کارهای ایشون شدم و بهانه ای شد که موسیقی سنتی گوش بدم..کار ایشون فوق العاده است و نه مستهجن است و نه نازیبا..

این چه جهانی است که نوشیدن می نارواست/این چه بهشتی است که در آن خوردن گردم خطاست؟

-- رضا ، Nov 23, 2008 در ساعت 07:00 PM

امیدم اینست که ایشان هم پخته و هم هنرمند شوند هر چند که هستند کسانی که تا 50 سال هم در همان اندازه و ظرفیت اولیه باقی مانده و چه بسا به قهقرا هم افتاده باشند, در حال حاضر صدای بسیار گیرائی دارند ولی تا هنرمند و پخته شدن راهی طولانی در پیش روی دارند , خودشان انشاالله 15 , 20 سال دیگر به این اقرار خواهند کرد که :
"بسیار سفر باید تا پخته شود خامی"
توفیق ایشان را از خداوند ودود خواستارم و مخلصانه از حضورشان تقاضامندم عرفان عمیق و اشعار ناب بزرگان را نصب العین خویش قرار دهند
یا حق

-- فریبرز محبوب ، Nov 24, 2008 در ساعت 07:00 PM

باسلام من خودم توموسیقی سنتی دستی دارم ولی صدای آقای همای واقعا از ته دل یک عاشق میاد من به ایشان برای این صدای زیباشون واقعا تبریک میگم

-- عباداله رندیده ، Nov 27, 2008 در ساعت 07:00 PM

همای را باید جمع خیام مولوی حافظ فرخی و فردوسی در این زمانه دانست.

-- آریا ، Nov 30, 2008 در ساعت 07:00 PM

با سلام
صداي بسيار زيبا و جذاب آقاي پرواز هماي رضايت خاطر همه اقشار و هم ميهنان گرامي را فراهم خواهد ساخت.
در صورت امكان نام استاد ايشان بيان شود

-- سيد علي حسيني ، Dec 6, 2008 در ساعت 07:00 PM

سلام آقاي هماي

در ابتداي سخنان بايد بگويم بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي دوست عزيز شما ادعا داريد تا كلمات عربي را از فارسي جدا كنيد زيباست اين كارولي
آيا در توان شما هست؟ دوست من زيبائي اشعار حافظ تركيبي از اين دو زبان است بياييم جاي جدا كردن كلمات عربي كلمات لاتين را جدا كنيم من خود
در جائي شنيدم شما كلمه مرسي را بكار بريد مي توان گفت سپاس نه؟
آقاي سعيد عزيز اگر شما خود را پيامبر اين مردم مي ناميد آنان كه براي اين سرزمين مقدس جانفشاني كردند چه بايد بگويند ؟ نه شما همان هماي
باشيد بهتر است اين عين ديكتا توري است كه فرد يا افرادي اينگونه خود را بر اين ملت ستم ديده تحميل كنند
شك ندارم كه سبك شما ماندگار نخواهد بود ماندگار شجريانها هستند كه پيران ما رمضان را با صداي ربناي او ياد آوري مي كنند
در كلمات شما نوعي بي ايماني به مشام مي رسد شجريان از دامان قرآن به اين مكان رسيد دوست عزير 2 قشر به ايمان و اعتقادات اين ملت ضربه
زدند زاهد نادان و هنرمند دانا پس هر چه را خراب مي كنيد با اعتقادات اين مردم بازي نكنيد

-- بابك ، Dec 7, 2008 در ساعت 07:00 PM

من همای را دوست دارم بیشتر به خاطر کارهای محلیشان نه فارسی. البته کارهای فارسی ایشان هم در خور ستایش و تمجید هستند و امیدوارم موفق باشند . نکته دیگر اینکه همای عزیز، فرهنگ ما ایرانیان در تطور تاریخ شکل گرفته از شرایط مختلفی بوده است که باید همه را در کنار هم دید و اگر یک بخش را کنار بزنیم امکان دارد زیر پایمان خالی شود شما حتی بعضی از سازهایی که در کنسرت ها استفاده می کنید کاملا فارسی نیستند پس در فرهنگ و هنر و تاریخ آن و فلسفه اش باید بیشتر اندیشید و بیشتر تفکر نمود.
فرهنگ ما جیره خوار فردوسی و حافظ و مولوی و خیام و فارابی و ... است
پس همای عزیز دست به عصاتر نظر بده و دوست دارانت را ناامید نکن.
امیدوارم به یک هنرمند جاوید و پخته در کشور ما از دیار سرسبز گیل و دیلم بدل شوی و هر روز شاهد پیشرفت روز افزونت باشیم

-- مرتضی ، Dec 10, 2008 در ساعت 07:00 PM

هماي عزيز الهي كه هزاران سال زنده باشي و بخواني .

-- تيمور ، Dec 30, 2008 در ساعت 07:00 PM

سلام
من از دیروز با کارهای همای آشنا شدم
--به وجد آمدم از اشعارش که واقعا فکر کردم از مولانا وخیام است
--بیشتر به وجد آمدم وقتی عمق شعرهایش وغم پنهان در گفتارش را دیدم ونگاه انتقادی اش را
--باز بیشتر به وجد آمدم که فهمیدم گیلک است( من هم همینطور)
وباز بیشتر که اصالتا تقریبا مال یک منطقه ایم
اما درمورد نفی زبان عربی شاید تند روی کرده اند. نمی دانم چقدر با ادبیات عرب آشنایند. حافظ ومولانا وسعدی وشعرای بزرگ ما عمدتا وامدار ادبیات عربند وبه خوبی از آن استفاده کرده اند. ونفرت نداشته اند. چرا ایشان از این بستر استفاده نمی کنند نمی دانم چرا؟
به هرحال موفق باشند . من بلافاصله سی دی اجرای دیدار با دوزخیان ایشان را امروز دادم یکی ادوستان همفکرم ببیند

-- علی راد ، Jan 2, 2009 در ساعت 07:00 PM

...نغمه سر کن که جهان تشنه ی آواز تو بینم چشمم آن روز مبیناد که خاموش در این ساز تو بینم...

-- یادآوا ، Jan 11, 2009 در ساعت 07:00 PM

زبان سازت همیشه شیوا...........................
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان.......
(حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
و...)

-- یادآوا ، Jan 12, 2009 در ساعت 07:00 PM

همای و استاد شجریان و استاد ناظری؟!:))

-- بهزاد هوشمند ، Jan 20, 2009 در ساعت 07:00 PM

سلام.هماي جوان است وفقط نظر خودش را بيان كرده نبايد با تندي برخورد كرد.نكند بلائي كه برسرديگرجوانان آوردهايم بر سر هماي بياوريم.بگذاريم هركس عقيده خودش را بگويد.مگر شما تازي هستيد كه اينقدر از زبان عربي دفاع ميكنيد.آنها حتي از نام خليج فارس متنفرند.

-- مهدي ، Jan 21, 2009 در ساعت 07:00 PM

با سپاس از هماي.

به چكاوك نتوان گفت نخوان

شاد و سربلند باشي.

-- ليلا ، Jan 25, 2009 در ساعت 07:00 PM

درودبرشما:
خودبه عنوان یک نوازنده ویکی ازعاشقان شعروهنربایداعتراف نمایم ما....نمی توانیم پیشرفت ازخودبهتران را ببینیم و شاهدسربلندی فرزندان آریایی باشیم.لذاتقاضای عاجزانه نسل جوان خوصآنسل شعروموسیقی سنتی ادامه باجدیت وپروازی همای وارنه همای هستیم.

-- ادوین ، Jan 30, 2009 در ساعت 07:00 PM

كاري جذاب براي همه نسلها ايران

-- ابراهيم جوانمردي 50ساله از شيراز ، Jan 31, 2009 در ساعت 07:00 PM

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز/نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد...همین!

-- عطا جلیلی ، Jan 31, 2009 در ساعت 07:00 PM

احمد سر گورابی شفتیه آقا نه عربی!!!
یادش بخیر احمد سرگوراب زیاد رفتیم . از توابع شفت شهرستان فومن.

-- عطا نویدی ، Jan 31, 2009 در ساعت 07:00 PM

با نظر همای درباره تفکیک زبان فارسی از عربی موافق نیستم اغراق آمیز غیر واقعی و متعصبانه است اما در اینکه گروه مستان در آثارشان نوآوری داشته و این نوآوری دلنشین است، شکی نیست آنهم در دنیای امروز با وجود اینهمه موسیقی های مبتذل. گروه مستان توجه جوانان امروزی را به موسیقی سنتی جلب می کند. برای همای و گروهش از صمیم قلب آرزوی ماندگاری و موفقیت دارم

-- ندا ، Jan 31, 2009 در ساعت 07:00 PM

هماي دوست دارم به سلامتي

-- بدون نام ، Feb 2, 2009 در ساعت 07:00 PM

با درود فراوان.من نمی دانم چرا مردم ایران به این اندازه به زبان عربی و دین اسلام تعصب دارند.بدون اینکه نه اسلام را میشناسند نه زبان عربی را کور کورانه به هر دوتایش دل بسته اند من تنها از ملت ایران می خواهم کتاب دینی خود را با زبان مادری خود که می فهمند به خوانند .آن زمان است که به ریش خود خواهند خندید که چه کلاه بزرگی به سرشان رفته.یک مقدار فکر بکنید چرا اینها نمی خواهند قران به زبان پارسی خوانده شودمنظور ترجمه ای درست قران است نه تفصیری که آخوند نوشته.فرهاد 20090203 همای دوستار شما

-- فرهاد090203 ، Feb 3, 2009 در ساعت 07:00 PM

کتاب دینی خود را با زبان مادری خود به خوانیدتابهتر بفهمید.کور کورانه از زبان عربی دفاع نکنید.

-- بدون نام ، Feb 3, 2009 در ساعت 07:00 PM

من متاسفام کسانی. نام انسان را یدک می کشند
و از اندیشه که تمایز بین حیوان و انسان است بی بهره اند
شریعنی می گه: آتش مقدس " شك " را آن چنان در من بيفروز تا همه ي " يقين" هايي را كه در من نقش كرده اند ، بسوزد . و آن گاه از پس توده ي اين خاكستر، لبخند مهراوه بر لب هاي صبح يقيني ، شسته از هر غبار ، طلوع كند
ایشون دکترای ادیان شناسی رو داشتن. شاید این رو هم قبول ندارید
به راستی میگن اونهائی که توانان هستن ، کاری می کنن و کسانی که کاری ازشون بر نمی یاد انتقاد می کنن
جاندار محترم
همای .... همانی میگوید که صوفیه زمانه مولانا گفت همانی که حکیم بی نظیرخیام گفت
شما کور اندیشان که هستی که در کنار بیتی از این فیلسوفان حتی به حساب آیید ؟
خیام میگه
قمی متفکرند اندر ره دین
قمی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آنکه بانگ اید روزی
کی بی خبران راه نه آن است و نه این

-- تیتان ، Feb 13, 2009 در ساعت 07:00 PM

اين اولين باريه كه يه مصاحبه از جناب هماي مي خونم.

كاراي ايشون برام جالب بود
اما كاش از اين به بعد يه كمي تو حرف زدنش تو مصاحبه ها بيش تر دقت كنه. چون مردم دوست ندارن از يه شخصيت محبوب يا معروف حرفاي نسنجيده بشنوند.
آخه اين چه حرف بچه گانه ايه كه بايد زبان فارسي كاملا از كلمات عربي پاك شه؟؟!
اصلا ورود خيلي از كلمات عربي(يا زبان هاي ديگه) به زبان فارسي نشونه ي كارآمدي زبان فارسي در تعامل با زبان هاي ديگه س.(البته اين در همه موارد صادق نيست!)

يه چيز ديگه اينه كه مردم هم نبايد اينقدر عكس العمل تندي نشون بدن.
مثلا تو نظرات يه سايتي خوندم كه چون خواننده از نظرات نويسنده خوشش نيومده بود خطاب به نويسنده گفته بود كه همه كتاباي شما رو پاره مي كنم!!! در صورتي كه اون كتابا هيچ ربطي به نوشته اون نويسنده نداشتن.

-- نيما ، Feb 13, 2009 در ساعت 07:00 PM

اميدوارم ما به تفكري برسيم كه بتوانيم آزادانه فكر كنيم نه اينكه در حالي كه وابستگي كامل به افكار متعصبانه داريم احساس كنيم كه آزادانه فكر مي كنيم(به كساني كه با تعصب نظر داده اند....)اميدوارم هماي عزيز وگروه مستان هميشه موفق باشند وهيچگاه غرور به خود راه ندهند زيرا "هرگز نخورد اب زميني كه بلند است".

-- يك ايراني ....... ، Feb 14, 2009 در ساعت 07:00 PM

سلام فرزند غیور سرزمین گیلان که زادگاه من هم است.بتو تبریک میگویم ای کاش میتوانستم ترا از نزدیک ملاقات نمایم تا مثل فرزندم در آغوشت گیرم و چهره آفتاب سوخته ات را که نشانه رنج زمانه است بوسه باران کنم. از ترانه های زیبای تو که دنیائی از معنی نهفته است و هر کسی که تا کنون آن ها را شنیده است اذعان دارد که تماماٌ حقیقت است . آن ترانه های محلی تو بویژه ( میرزالو)و واژه هائی چون نر اردک-کلشکن- و ولد چموش را میفهمم چون آن حکایت بر سر یکی از اقوامم آمد .همه اعضای خانواده ام و دوستان و اقوامم برایت شادمانی و طول عمر همراه با سر بلندی و سر افرازی آرزو میکنند.

-- فرخ مهاجر ، Feb 15, 2009 در ساعت 07:00 PM

سلام همای عزیز.از اینکه یک جوان ایرانی با شعر و آهنگ هایش و پندارها و گفتارهایش چنین شوری می افریند ، به خود می بالم .
پیروز و سربلند باشید

-- سمانه ، Feb 25, 2009 در ساعت 07:00 PM

افرین بر تو همای!

-- بدون نام ، Feb 25, 2009 در ساعت 07:00 PM

با حکومت باش وگرنه این سر سنگین تو از تن جداست.راستی اصل کنسرت گیرم نمیاد کپی میکنم . ازحرص ار شربتی بنوشیدم مگیر از من که بد کردم بیابان بود وتابستان واب سردو استسقا.

-- اواز حق ، Feb 26, 2009 در ساعت 07:00 PM

arezoye salamaty daram va az u sepasgozaram

-- javad kh ، Feb 26, 2009 در ساعت 07:00 PM

کاش این واژگان عربی از ابتدا وارد زبان زیبای ما نمی شد. حالا دور از انتظارِ که بتونیم این طاعون رو که به جان زبان اجداد ما افتاده معالجه کنیم. اما از اینها که بگذریم، همای دمت گرم. روی ما گیلانی ها رو سفید کردی. زنده باد سرزمین پارس و پارسیان سرافراز . . .

-- پیمان ، Feb 27, 2009 در ساعت 07:00 PM

همای کارهای خوب وگیرایی داره این برای من جالبه حالا به عنوان یک انسان هر جوری که دلش بخواد می تونه فکر کنه من بهش احترام می ذارم.

-- بهداد ، Mar 2, 2009 در ساعت 07:00 PM

همای عزیز ممنون مه ما جوانان گم کرده راه را با بهشت گمشده یمان با فرهنگ ایرانی دوباره آشتی دادی.من پا به پای مستان تو به خود آمدم

-- یلدا ، Mar 5, 2009 در ساعت 07:00 PM

صرف نظر از اینکه گروهی به حذف کلمات عربی از زبان فارسی و گرهی به اشعاری که به نظر خودشان مفهوم اعتراض به سیاستهای حکومتی است خرده میگیرند همین که کاری متفاوت ونوع اجرا شده جای شکر وسپاس دارد

-- ق-ن ، Mar 14, 2009 در ساعت 07:00 PM

من به دوستاني كه از پالودن زبان پارسي آزرده شدند و آنايي كه اين انديشه را شدني نمي پندارند مي گويم در دوره اي كه زبان عربي به طرز فزاينده‌اي بر پارسي پنجه افكنده بود بزرگ مردي از ديار خراسان هزاران بيت با كمترين واژه هاي بيگانه آفريد و به راستي نشان داد كه زبان پارسي هنوز زنده است و نفس مي كشد! در روزگار نيز اديباني چون كزازي كوشش بسيار دارند كه نشان دهند زبان پارسي براي فربه شدن نيازي ديگر زبانهاي بيگانه ندارد. بزرگاني همچون حافظ و سعدي و مولانا در زمانه خود اين اندشه و شايد توان آن را ( از جهت سياست حاكم بر آن دوره) نداشته اند . بر ماست كه انديشه فردوسي و كزازي و ... را در راستاي زنده كردن دوباره زبان پارسي پاس بداريم . آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد.
هماي نمي گويد كه به تنهايي اين كار را مي كند من و تو به او مي پيونديم تا دست كم پارسي نميرد! دوستان خشكه ديندار هم نگران نباشند بروند و زبان عربي بياموزند
زنده باد ايران و ايراني درود بر هماي و انديشه پاكتان

-- روزبه ، Mar 31, 2009 در ساعت 07:00 PM

هماي از جان خود سيري؟!كه خاموشي نمي گيري؟!
هماي را عزيزترين دوستم به من معرفي كرد. صميمانه از علي جانم متشكرم

-- روان ، Apr 5, 2009 در ساعت 07:00 PM

من تازه چند روزه كه كارهاي آقاي هماي روگوش ميدم.اولين باركه به گوشم خوردغذا پريد تو گلوم.مثل اينكه چشمم به يه جايي بازشده كه تا حالاحتي فكرش روهم نميكردم.درسته كه بعضي ازكارهاي ايشون جنبه ي اعتراض داره امامگه ما هميشه بايدباكساني كه درمسيرخودمون وجامعه وعرف حاكم حركت ميكنه باشيم.ازاينكه آقاي هماي بجاي "فكر"ميگن"انديشه"خيلي خوشم اومد.من نميخوام برو توعمقش اماهماي عزيز:هزارويك شب من پر از صداي توبود...باآرزوي ديدن شما هرچند.هيچوقت به حقيقت نمي پيونده..باسپاس...

-- طاهره ، Apr 9, 2009 در ساعت 07:00 PM

هماي عزيزبه خاطراجراي بسيارزيبا وشيوه ارسال پيام عشق واميدت سپاسگزارم.
درراهي كه قدم گذاشتي پاينده وپيروزباشي.
دعاي خيرمابدرقه راهت وپروازت بلندتروباشكوه ترباد.

-- نوشين ، Apr 9, 2009 در ساعت 07:00 PM

همای عزیز صدای تو یادآور چناران کهن این مرز بوم است
وجودت و صدای گرم و اشعارت همیدون باد

ولی همای عزیز آدمی با لطف هنرش ماندگار است و ملتی که هنر ندارد فرهنگ که سهل است هیچ ندارد
پایدار باشی
سویل

-- سویل ، Apr 9, 2009 در ساعت 07:00 PM

نميدانم چرا بعضي هاتاحرف ازعرب وزبان عربي مي آيد كك درتنبانشان مي افتد چرا نمي شود زبان پارسي راازوا‍ژه گان عربي خالي كرد مگر فردوسي بزرگ يك بار اين كاررانكردبازهم مي شود هماي عزيز به راهت ادامه بده موفق باشي.

-- رضا ، Apr 10, 2009 در ساعت 07:00 PM

هنر رو ببينيد مستانگي رو عشق و عرفان و حقيقت رو به زبان ساده بيان كردن طوري كه عموم مردم بفهمن كار ساده اي نيست ما پارسي زبانيم چرا پارسي صحبت نكنيم اون هم تو هين زمونه كه دارن همه ي تاريخ مارو ازمون ميگيرن اين دليل بر فراموش كردن حافظ و... نيست چرا فردوسي رو نميبينيد
هنر ذات الهي هنرمنده وقتي اين هنرمند اين ذاتو به اين روشني بيان كرده طوري كه همه ميتونن بهره ور شن چرا چشم ميبندين
كاش به جاي اين انتقاداي ظاهر بينانه حرف اونو از پشت شعراش ميفهميدين...
درود بر تو هماي

-- ماه ، Apr 10, 2009 در ساعت 07:00 PM

اقای همای خسته نباشی کارت خوب است
اما فکر نکن "فقط شما میدانی که خدا در درون کعبه نیست"
ما هم که دور ان میچرخیم هم میدانیم
شما تا کنون سوره حج را خوانده اید
ایا اصلا فلسفه حج را میدانید؟
هر شعری که در خلوت میگویید دلیلی ندارد همه ان را بشنوند ایا خودتان به معنای ان فکر میکنید یا فقط قافیه ردیف میکنید؟

-- بهنام شکری ماسالی ، Apr 25, 2009 در ساعت 07:00 PM

چرا عاقل کند کاری که باز آید پشیمانی زیباست جالب بعضی از این مردم به لعنت تازی نمی ارزند

-- فرهاد ، Apr 30, 2009 در ساعت 07:00 PM

سلام همای عزیزم . اول به خودم تبریک میگم که شعر های عرفانی و صدای دلنشینت مونس تنهایی هام شده . تبریک به ایران زمین که چکاوکی مثل تو داره ، حیف که این مردم عادت کردن به تغییر نکردن .
خیلی ممنونم که سفارشی وفرمایشی کار نمی کنی .اونهایی که به مرسی گفتن تو گیر دادن ، اگه عرضه دارن مثل تو شعری بگن که آدام رو به عالم مولانا و شمس ببره
همه جوره به دلم نشستی از همین راه دور برات از خدا می خوام مردمون لیاقت تو رو داشته باشن.

-- ارمغان ، May 10, 2009 در ساعت 07:00 PM

سلام،
من تقریبا همه نظرها رو خوندم و لینکی رو هم که یکی از دوستان گذاشته بود (با تشکر) مطالعه کردم. وقتی که داشتم کنسرت ایشون رو نگاه میکردم چند تا نکته واسم جالب بود. اولین چیزی که پیش خودم گفتم این بود این خواننده نباید خیلی کاردرست باشه یا در سطوح بالایی قرار داشته باشه (البته به دلایل فنی مثل میزان ثبات و تحت کنترل بودن صدا، افت و خیزهای خوانندگی، گام شناسی و ...) و همونطور که دوستان و خود همای هم گفتن مفاهیمی که در اشعار ایشون و کارهاشون هست تازگی نداره و شاید ظرافت طبعش با کارهای شاعران نامدار قابل قیاس نباشه و شاید ایشون واقعا مطالعه کمی داشته باشه و اونقدر که انتظار میره با سواد نباشه (که دلیل بر درستی یا ندرستی نظراتش نیست) و اینکه چرا ایشون این پشتیبانی مالی قوی داره واسه من هم جای سوال داره و اینکه چطور چنان کنسرتهایی تو ایران برگزار شده با این فیلتراسیون شدید عقاید. ولی به نظرم هر چی باشه در زمان حال که متاسفانه از نظر شعر و هنر موسیقی (حداقل) در یکی از مینیممهای تاریخی هستیم، بالا اومدن این آدمها نتنها خالی از لطف نیست، بلکه خیلی چیزهای جالبی رو برای خود ما در راستای شناخت بهتر جامعه امروزمون در بر داره.
نظراتی هم که آقای د.م در لینک بالا بود، در برخی موارد خیلی تند و مغرضانه بود و میشه مثالهای نقضی براش داد یا اینکه توجیه های خوبی براشون داشت ولی در برخی موارد درست میگن. اما نباید خیلی هم مته به خشخاش گذاشت. در واقع شاید آقای همای در حال حاظر آدم پخته ای نباشه مثل خیلیهای دیگه که از ایشون بارها و بارها پایین ترند و بارها و بارها ادعا بیشتر دارند ولی واقعا الان قحطی رجال هست و به نظرم باید یه خورده بادید مثبت به قضیه نگاه کرد و از قضاوت سریع همیشه جلوگیری کرد. زمان خیلی چیزهای رو اثبات میکنه.
با درود

-- بدون نام ، May 29, 2009 در ساعت 07:00 PM

اقایان تازی زاده حذف واژگان عربی اگر به هزار دلیل ممکن نباشد آرزوی هر پارسی پاک نهاد است.چه بسا این ارزو از حذف واژگان نیز فراتر رفته به عرصه سایر نشانه ها نیز وارد می شود.

-- بدون نام ، Jul 5, 2009 در ساعت 07:00 PM

با درود فراوان
چندی پیش به رادیو صدای ایران گوش می کردم شهریار قنبری برنامه داشت از پرواز همای انتقاد می کرد هیچ مشگلی نیست اگر انتقاد سازنده باشد ولی ایشان به جای انتقاد فقط تو هین می کرد که دل هر انسان آزاد اندیش را به درد می آورد نمی توانستم باور کنم که شهریار قنبری است که حرف می زند از چنین هنرمندی بعید است مگر جرم پرواز چه بود جز روشنگری و استفاده از هنر برای مبارزه با خرافات مزهبی. شهریار اگر به این خرافات معتقد است مقصر دیگران نیستند .ایشان به جای توهین می تواند برود در باره ای اسلام ناب محمدی مطالعه کند و به آن بیندیشد. نمی دانم شاید ایشان منافعی دارد که به جای همبستگی در این زمان حساس میان مردم و هنرمندان تفرقه میاندازد امیدوارم زمانی برسد که ایشان هم مانند همای پرواز کند و برای گفتن حقیفت بسوزد.

-- فرهاد ، Aug 12, 2009 در ساعت 07:00 PM