رادیو زمانه > خارج از سیاست > پرسه در متن > چریکهای آراسته، برادران اهل مطالعه | ||
چریکهای آراسته، برادران اهل مطالعهترجمه: ناصر غیاثیروزنامهی آلمانیِ «زوددویچه تسایتونگ» در مقالهای از کتابی میگوید که محبوب سه سیاستمدار قدرتمند است. ترجمهی مقاله را میخوانیم. باراک اوباما، جان مککین و فیدل کاسترو کتابِ مورد علاقهشان یکی است: «این ناقوس مرگ کیست؟» اثر همینگوی که منبع الهام قدرتمندان است. ظاهراً برای آن دسته از شهروندان امروزی که نویسنده و ادیب و منتقد ادبی نیستند، زندگی و ادبیات حوزههایی هستند که به دقت از هم تفکیک شدهاند: یک طرف انجام امور زندگی روزمره، در طرف دیگر مرگ ورتر [اثر گوته]، ضربههای طلبِ اسکار [طلب حلبی]، تلاش بیهودهی عشق [شکسپیر] اِفی [فونتانه]. اما موقع ترکیب این دو حوزه باید محتاط بود. جامعه از رمانتیکهای رادیکال چندان خوشش نمیآید، همانقدر که از آدمهای خشنِ اهل طوفان و خروش [از دورههای ادبی آلمان]. وقتی الگویت را «پانتزیله» [از قهرمانان جنگ تروا] و «فرودو» [ارباب حلقهها] اعلام کنی، بیم آن میرود که کارگزینی فوراردت کند. خیلی کم پیش میآید که ادبیات، کوچهای به زندگی بازکند، آن هم وقتی که معاصرانِِ مشهور اعتراف میکنند در زندگیشان تحت تاثیر کتابهای خاصی بودهاند. آثار مورد بحث ناگهانی و به شدت جلب نظر میکنند و باعث شادی آدمهای اهل کتاب میشود. این روزها بیشتر از همه زمینهی غیرشاعرانهی سخنرانیهای مبارزات انتخاباتی آمریکا غافلگیرمان میکند: سه سیاستمداری که اختلافاتشان کم هم نیست، دارای سوءپیشینهی ادبی هستند، همهشان هم به خاطر یک کتاب.
ژوئن امسال باراک اوباما در مصاحبهای با رولینگ ستون، رمان ِ «این ناقوس مرگ کیست؟» اثر همینگوی را به عنوان یکی از کتابهایی نام برد که اغلب الهامبخش او بوده. برای رقیبش جان مککین هم این رمان نقشی اساسی بازی میکند، مخصوصاً قهرمان کتاب همینگوی سخت دچارش کرده: «روبرت جوردان آن جوری بود که من همیشه میخواستم باشم.» الهامبخش زندگیِ چریکی انگار اینها کم نبود، «این ناقوس مرگ کیست؟» کتاب محبوب فیدل کاسترو هم هست. او در کتاب خودزندگینامهنوشتاش که با عنوان «زندگی من» در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، تعریف میکند چگونه این رمان که مضمونش جنگ داخلی اسپانیاست، موقع انقلاب به کمک او آمد. او میگوید: «وقتی در کوه بودم، اغلب به یاد این کتاب میافتادم. در طول این سالها باید سه بار خوانده بوده باشمش، فیلمش را هم میشناختم. همینگوی اوضاع را بسیار واقعگرایانه توصیف میکند. بعدها در زندگیِِ واقعیِ چریکی دایم به این کتاب رجوع میکردیم تا الهام بگیریم.» چه چیز این اثر خاص است که هم دمکرات مدرن را، هم سرباز فراری از جنگ را و هم نظریهپردازی را که از بهکار بردن خشونت ابایی ندارد، به یک اندازه به وجد میآورد؟ کتابی نزدیک به پانصد صفحه و زبانی آرکائیک که همینگوی بهکار میگیرد تا از یک لهجهی قدیمیِ اسپانیایی تقلید کرده باشد، به هرحال کتابی نیست که آسان و به سرعت قابل هضم بوده و کتاب بالینی باشد. موضوع کتاب، روبرت جوردان آمریکایی و متخصص مواد منفجره است که در سالهای سی سدهی گذشته به یک گروه چریکی میپیوندد تا با فاشیستهای فرانکویی مبارزه کند. او باید پشت خط، پلی را منفجر کند و حدس میزند که این عملیات به قیمت جاناش تمام خواهد شد. با این وجود با احساس مسوولیت انجام عملیات را به عهده میگیرد: عملگرایانه، با تعمق و خشک. اما قهرمان همینگوی میتواند احساساتِ لطیف را هم به خدمت بگیرد. جوردان، چریک مبارزی است که زنها به او اعتماد دارند. با ماریا، زن جوانی که از زمان به قتل رسیدن پدر و مادرش در حال فرار است، رابطهی عاشقانهای آغاز میکند.
همینگوی، جنگ را نمیستاید، بلکه آن را به عنوان قتل عامِ مکانیکیِ انسانهای بیگناه به وصف درمیآورد. روبرت جوردان، شخصیتی است که آسایش عمومی برای او واجد اهمیت است. فرد نمیتواند از زیر بار مسوولیت در برابر جمع شانه خالی کند: «هیچ انسانی جزیره و در خود کامل نیست؛ هر انسانی بخشی از قاره است، تکهای از خشکی است (...) و هرگز نخواه بدانی، ناقوس مرگ برای که مینوازد؛ برای تو مینوازد» کتاب قدرتمندان شاید دلیل که چرا اثر کلاسیک همینگوی مردان حکومتیِ همهی اردوگاهها را به هم پیوند میدهد، در مقدمهی این رمان باشد: این فراخوان تند و تیز فرموله شده به تعهد و ابتکار را میشود مثل درآمدی بر سخنوری سیاسی خواند که قرار است بعدها، در فرم تعدیل شدهاش، تمام جامعه را بسیج کند و قبل از همه درآمدی است بر این حرف معروف جان اف کندی: «نپرسید کشورتان برای شما چه خواهد کرد، بپرسید شما چه کار میتوانید برای کشورتان بکنید.» اما از این واقعیت که سه سیاستمدار چنین متفاوت یک کتاب را به عنوان کتاب محبوبشان نام میبرند، کتابی که تبدیل به «کتاب قدرتمندان» میشود، نباید به سرعت نتیجه گرفت که این نمونهای از وضعیت فکریِ ویژهی شغل سیاستمداران است. روی سخن «این ناقوس مرگ کیست؟» با انسانهایی است که احساس میکنند عامل محرکشان ایدهآلهایی شبیه به ایدهآلِ قهرمان کتاب است. این که آنها به چه وسایل موثری متوسل میشوند تا آن ایدهآلها را به واقعیت درآورند، در کتابهای دیگری نوشته شده است. گرچه تاثیرات ادبی دیگر مستقیم همینگوی بر زندگی کاسترو، مککین و اوباما به سختی قابل اثباتاند، اما چندان بعید نیستند. به این ترتیب چه بسا پایداری، مبارزهی فردی، حتی وقتی همراهان نزدیک از اعتقاد روبرمیگرداند، به روبرت جوردان و وفاداریاش به اصول مربوط باشد، همینطور جستجوی مککین برای الهام گرفتن از شهروندانِِ کوشا و سربه زیر شهرهای کوچک و مصمم بودناش برای وفادار به آنها تا نفس ِ ماقبل آخر. طبیعی است که آدمهای رادیکال اهل کتاب، در هم حسیِ سازشناپذیرِِ ادبیِِ قدرتمندان، فقط خوبی را میبیند. اما مطالعهای بسیار فشرده ممکن است حامل خطراتی باشد، همانطور که نمونهی باراک اوباما نشان میدهد: این روزها حضورش چنان عالی، بزرگ منشانه و خوب به نظر میرسد که خود او تاثیری مثل یک قهرمانِِ ادبی دارد، روحی زیبا که از زندگی دور شده تا از جهانِ نمود به ما، این پایین، بتابد. منبع • Die smarten Guerilleros |
نظرهای خوانندگان
این کتاب به قارسی ترجمه و سالهاست چاپ شده است اما به این اسم : زنگها برای که به صدا در می آیند ؟
-- فرهاد-فرياد ، Oct 24, 2008 در ساعت 05:45 PMآقای فرهاد، نگاهی به لینک زیر بیاندازید. رفع سوء تفاهم خواهد شد. ممنون از توجه تان.
-- ناصر غیاثی ، Oct 25, 2008 در ساعت 05:45 PMhttp://aftab.ir/news/2008/aug/11/c5c1218452012
_art_culture_literature_verse_literature.php
آیا منظور از به کار بردن کلمه "لهجه" در این جمله: "... زبانی آرکائیک که همینگوی بهکار میگیرد تا از یک لهجهی قدیمیِ اسپانیایی تقلید کرده باشد ..." همان "گویش" نیست؟
-- مترجم ، Oct 26, 2008 در ساعت 05:45 PMمنظورتان را می فهمم. اما این طوری چیزی را نمی شود ثابت کرد. می گفتند که هیتلر هم از نیچه تأثیر گرفته است...
-- رویا ، Nov 7, 2008 در ساعت 05:45 PM