رادیو زمانه > خارج از سیاست > آهنگ زمانه > حزن و اندوه موسیقی سنتی | ||
حزن و اندوه موسیقی سنتیمحمود خوشنام
مدتی است که صحبت کمتری از سلین دیون، خواننده پاپ کانادایی به میان آمده است. حال آنکه در میان شانسانخوانان آرامشطلب، هواخوهان بسیار پیدا کرده بود و با جوایزی که در سالهای ۸۰ قرن گذشته از نهادهای موسیقی بهدست آورد به نظر میرسید که بهزودی در صدر فهرست شانسانخوانان برجسته قرار گیرد.
سلین که یکی از چهارده فرزند خانواده اهل موسیقی است از همان نخستین آلبومها به مرز فروش ۸۰۰ هزار نسخه رسید و با آلبومهای بعدی در دهه بعدی از مرز یک میلیون نیز فراتر رفت. وسعت صوتی صدای سلین، توانایی اجرایی گستردهای به او میدهد. از مایههای پایین نجوایی تا میزانهای بالای اعتراضی. اگرچه بیشتر خواندههای او در حد و مرز آرام بخشی است و از رنگهای گونهگون زندگی میگوید. سلین دیون در همان روزگار نخست شهرت ترانهای خوانده است با عنوان صدای خدا که تکهای از آن را با هم مرور میکنیم. در شبانهای دیگر از قطعات نوآورانهای یاد کردیم که به ذوق و همت آهنگسازان جوانتر از دل موسیقی سنتی سربر آورده است. یکی از این جوانترهای متقدم پرویز مشکاتیان است که پایه شهرت خود را با ساخت و پرداخت یکی از همینگونه قطعات استوار ساخت و آن چهار مضراب در بیداد همایون است.
در زمانی که همه اهل موسیقی سنتی به ناله و مویه مشغول بودند؛ مشکاتیان با این چهار مضراب همهی دیوارهای ندبه را شکست و نشان داد که اگر حزن و اندوهی در موسیقی سنتی هست، پیش از هر چیز از نالهپروری اهالی موسیقی سنتی برمیخیزد. چهار مضراب مشکاتیان را میتوان نوعی اعتراض به محدودیتهای سنتی در جامعه موسیقی ایران تلقی کرد. تکهای از آن را با هم میشنویم. |
نظرهای خوانندگان
می خواستم بپرسم آیا می توانم ایمیل آقای خوشنام را داشته باشم؟
-- حامد ، Jul 18, 2008 در ساعت 06:05 PMحدود ۱۵ سال است که موسیقی به مشکاتیان گوش می دهم. دیوانه اش هستم. قطعه بیداد را ده ها بار گوش دادم و به نظرم از زیباترین کارهای این آهنگساز است.
-- نوروز علی باستانی ، Jul 18, 2008 در ساعت 06:05 PMهمه می گویند مشکاتیان سنت شکن است و دلایل مختلفی چون ساز بندی ، وزن و غیره براین ادعا می آورند ولی تا بحال نشنیدم که کسی وجه الامتیاز آثار او را در شاد بودن آن بداند.
با مسايل تکنیکی موسیقی آشنایی چندانی ندارم ولی تفاوت موسیقی مشکاتیان را با دیگران احساس می کنم. حرکت و دینامیک موسیقی را در آثارش لمس می کنم، اما هیچوقت به کارهای او به عنوان کارهای شاد نگاه نکردم. مخصوصا مثال شما به نظرم یک مثال نقض است. شاید اگر قطعه چکاد(پیش در آمد اثر دستان به خوانندگی شجریان) و یا پیش در آمدی که با الهام از شعر یک دست جام باده و یک دست زلف یار(کنسرت گروه عارف به خوانندگی حمیدرضا نوربخش) ساخته است و یا تصنیف مست خراب(افق مهر به خوانندگی ایرج بسطامی) را مثال می زدید کمتر بحث انگیز بود، اما قطعه بیداد سرشار از غمی ناگفتنی است که با شکوه و با وقار از زیر و بم زخمه ها به گوش می رسد.
باز هم سلیقه ها در موسیقی متفاوت است، ممکن است بعضی با شما هم عقیده باشند.