یانگوم و دردسرهای تغییر جنسیت در ایران
معصومه ناصری اردوان روزبه
رادیو زنانه را از اينجا بشنويد.
معصومه: مدتی است که من ایمیلهای «spam» (هرزی) دریافت میکنم در مورد «جواهری در قصر». یعنی سریالی که به همین نام از تلویزیون ایران پخش میشود. همین امروز هم ایمیلی داشتم که میگفت، «سریال کامل جواهری در قصر را فقط ۷۹۰۰ تومان، پنج تا دی.وی.دی، با زیرنویس فارسی، همراه پشت صحنههای این فیلم» بهصورت پستی میفروشند. اردوان تازگیها از ایران آمده و از کسانی است که خیلی علاقهمندند به این سریال ...
اردوان: من تکذیب میکنم!
میم: قبل از هرچیز به ما بگو جریان این سریال چیست؟
الف: داستان «جواهری در قصر» برمیگردد به یکی از آن سریالهای سری «چشمبادامی»ها به نظر من. میدانی که روزهای اول بعد از انقلاب، در واقع سالهای اول بعد از انقلاب بود که سریال «خانم اوشین» بود خیلی گل کرده بود و در وانفسایی که شبی سه چهار ساعت بیشتر تلویزیون برنامه پخش نمیکرد، این گل سرسبد همه برنامههای تلویزیون بود و یادم میآید خیابانها خلوت میشد و ترافیک کم میشد و بعد یک هو یک آمار خواندم، گفتند موقع پخش این سریال جنایت و سرقت کم میشود ...
میم: حالا این خانمی که همچون «جواهری در قصر» است، یک چشمبادامی است شبیه «اوشین»؟
الف: فکر میکنم خیلی بهش نزدیک است. آن داستان یک دختر خیلی فقیر و بیچاره بود که به سختی زندگیاش را عوض کرده بود و توانسته بود رشد بکند و دقیقاً اتفاقی هم که در این جریان راجع به خانم «یانگوم» کرهای وجود دارد، همین است. او یکی از دخترهایی است که به سختی وارد آشپزخانهی کاخ میشود و کلی زحمت میکشد و بعد با کلی مسایل هی بیرونش میکنند و برمیگردد و البته بعضی از اتفاقات رمانتیک وسطش میافتد.
میم: از این دخترهای طفل معصوم طفلکی که در عین زیبایی، خیلی زبانبسته هستند؟
الف: واقعاً همین است. باور کن آن قدر کتکخورش ملس است که ملت مینشینند پای تلویزیون حرص میخورند «آخ چرا جواب این را نداد، چرا جواب اون را نداد» و خب بالاخره همین جوری هم هست.
میم: خب این سریال چند شنبهها پخش میشود یا میشد؟
الف: نمیدانم! فکر میکنم جمعههاست.
میم: تو که علاقهمند بودی به این سریال؟
الف: من ازاولش تکذیب کردم. من اصلاً فرصت دیدن این سریال را ندارم. ولی معصومه؛ بگذار یک مسألهی جالب به تو بگويم. این جزو سریالهایی بود که هنوز بخشهای زیادی از آن پخش نشده بود که دیویدی کاملش منتشر شد. چیزی هم که مردم را خیلی علاقهمند کرده بود و توی مملکت ما همه دنبال نگفتهها هستند، بدون سانسور.
میم: میدانی؛ من اسم این خانم «یانگوم» را در گوگل جستجو کردم و جالب است که به ۷۹۵ هزار مدخل رسیدم و «جواهری در قصر» را که جستوجو کردم، یک میلیون و دویست و بیست هزار مدخل در گوگل در این مورد وجود دارد و در موردش به فارسی نوشتهاند.
الف: چه قدر کم! من فکر میکردم خیلی بیشتر از اینها باید باشد!
***
یک تغییر کوچک، یک تغییر بزرگ میم: حالا از سریال «جواهری در قصر» بگذریم و برویم سراغ یک مسألهی دیگری. من یکی دو هفتهی پیش با وبلاگی آشنا شدم که نویسنده آن، پسری است که میخواهد دختر بشود. بعد که دقت کردم و با او در تماس بودم، دیدم که «ترانسسکسوال» است. در این مورد یک گفتگوی مفصل با خانم فرزانه بنیهاشم داشتم که اخیراً پژوهشی را درباره آنها انجام داده و امروز بخشهایی از آن را میشنویم. از خانم بنیهاشم در مورد «ترانسکسوال»ها پرسیدم و این که آن کسانی که در ایران دیده، چه ويژگیهایی دارند:
شاید به لحاظ ساختارهای ظاهری به نظر برسد که (یک ترانس) پسری است که تمایل شدیدی به یک پسر دارد. ولی به لحاظ ژنتیکی و به لحاظ یافتههای درمانی به لحاظ حتی رفتاری (در مقایسه با همجنسگراها) خیلی با همدیگر متفاوت هستند.
من تعداد زیادی بچههای ترانس را دیدهام. بچههایی که از کودکی قالب هویت خودشان را نپذیرفتهاند. دخترهایی که معتقدند از بچگی کاملاً شبیه پسرها بودند و با زور کتک توی میهمانیهای دخترانه شرکت میکردند.
اینها از لحاظ جسمی نشانههای پسرانه دارند یا ... ؟
هیچ نشانهای به لحاظ فیزیکی از نگاه جنس مخالف در آنها وجود ندارد. یعنی یک پسر با قالبی کاملاً پسرانه، ولی به لحاظ روانی یک دختر است و خودش را یک دختر میداند. به همین دلیل میگوییم «اختلال هویت جنسی». ولی هیچ نشانهای ندارد. البته اخیراً یافتههای پزشکی در این حوزه نشان میدهد که یک اختلالهایی در غدد هیپوتالاموسشان دارند. به لحاظ هورمونی یک اختلالهایی را در آنها مشاهده میکنند. کاملاً به لحاظ فیزیکی یا یک دخترند یا یک پسرند، ولی به لحاظ روانی کالبدشان را نمیپذیرند.
اصلاً ترانسسکسوالهای ایرانی چند نفرند؟ یعنی مواردی که شما دیدید و درموردشان حرف میزنید؟
خب مسأله ترانسسکسوالها که در ایران یک واقعیت خیلی پذیرفته شده نیست. یعنی جامعه به سختی میپذیرد پسری را که مثلاً تا بیست و یکی دو سالگی در قالب یک پسر بوده، حالا گرایشهای دخترانه پیدا بکند و برود تبدیل بشود به یک دختر.
اینها با (تهدید) اجتماعی روبهرو میشوند؛ با مخالفتهای خانوادگی و به خصوص در مورد پسرهایی که میخواهند تبدیل بشوند به دختر. مثل ابتدای ورود ایدز به ایران، این هم یک پدیدهی کاملاً مظنون و ناشناخته است هنوز در ایران. خانمها که اصلاً نمیتوانند این را بپذیرند.
ما آمار بسیار دقیقی نداریم. من آمار مختلفی بین یکهزار، چهارهزار تا 13 هزار از مسئولین مختلف شنیدهام و مطمئنم هیچ کدام از این ارقام نمیتواند دقیق باشد. اما یک شاخص به شما میدهم که به راحتی میتوان از روی آن فهمید که تعداد اینها چه قدر است.
سازمان بهزیستی در طول یک سال گذشته، بدون این که در هیچ مرجع یا پایگاه رسمی این مرکز آسیبهای اجتماعی خودشان را بهعنوان یک پایگاه ترانسها معرفی کرده باشد، حدود 300 پروندهی ثبتشده دارند. یعنی فقط سینه به سینه، از طریق بچههای ترانس که همدیگر را میشناختند این اطلاعرسانی اتفاق افتاده است. در هیچ مرجع رسمی اعلام نشده است.
***
میم: نتایج پژوهشی که در گفتوگو با خانم بنیهاشم بهدست آوردم، باعث شد که یک کمی بیشتر پیگیر بشوم و در این مورد قرار است در هفتههای آینده بیشتر حرف بزنیم. اردوان، فکر میکنم تو هم در این مورد جستوجو داشتی.
الف: یکی از موضوعات مورد علاقهام این بحث بوده. از موقعی که این یک گفتوگوی ممنوعه بوده در ایران، من دنبال این قضیه بودم و خیلی برایم جالب بود. یک اشکال بزرگ به جامعهی ما وارد است. ما تفاوتی بین هموسکسوال و ترانسسکسوال قائل نیستیم و این دو باهم تفاوت دارند.
ما باید از دو منظر به این موضوع نگاه کنیم. این دو بحث جدا از هم هست که خب حالا اخیراً یک مقداری با نگاه آسیبشناسانه به این مسایل دارند برخورد میکنند. جالب است بگویم که ۲۳ سپتامبر در شهر تورینو، قرار است سمیناری برگزار بشود تحت عنوان «اسلام و دموکراسی» که در این سمینار از ایران حجتالاسلام کریمنیا شرکت میکند که یکی از کسانی است که در زمینهی بحث فقهی این مسأله و مسایلش دارد بررسی میکند و یک مقالهی خیلی جالب هم در این سمینار ارائه کرده در ارتباط با مبانی اسلام و مسأله تغییر جنسیت. فکر میکنم موضوع جالبی باشد.
***
ميم: من در مورد فرآیند تغییر جنسیت هم از خانم بنیهاشم پرسیدم گویا کار بسیار سختی است. بگذار ببینیم برای این که یک پسر ترانس تبدیل بشود به یک دختر، آن طور که خودش میخواهد، چه دردسرهایی را باید طی کند:
فارغ از اینکه یک نفر چه پروسهای (راطی میکند تا) به خاطر تظاهرات شخصیتی خودش، در واقع مطالعاتی میکند که پی میبرد به این که یک ترانس است، تا موقعی که میخواهد عمل بشود، بايد اين کارها را بکند.
اولاً باید پدر و مادرش را ببرد و با یک درخواست از پزشکی قانونی، خودش را بهعنوان یک ترانس معرفی میکند. آنها هم معرفیاش میکنند به یک گروه روانکاو که هفت هشت جلسه را بگذراند. گمان میکنم نزدیک چند ماه متوالی اینها با آن گروه روانپزشک جلسهها و دیدارهای جمعی دارند که (بعد) آن روانپزشکها تأیید میکنند که این یک ترانس است.
خب اگر خانواده مخالف باشد، آن آدم بلاتکلیف است دیگر. در حالی که این بچهها، این تظاهراتشان از سن هفده یا هجده سالگی شروع میشود، ما بیشتر ترانسهایمان بین 20 تا 25 سال هستند. یک مشکلش از خانواده شروع میشود که اگر خانواده موافقت نکند، پروسهی قانونی به سختی طی میشود.
بعد که میرود پزشک قانونی و بعد از دیدار با گروه روانکاو تا موافقت را بگیرد، میفرستندش دادگاه تا قابلیت تغییر اسم و صدور شناسنامه جدید را پیدا بکند و شناسنامه به نام جدید فرد صادر میشود.
تا مدتها این مشکل وجود داشت که مثلا برای من شناسنامه صادر میکردند، اسم من فرزانه است و میخواستم تبدیل بشوم به حسن. یک شناسنامه به اسم حسن برای من صادر میکردند؛ ولی انتهای شناسنامه مینوشتند این شناسنامه متعلق است به حسن که قبلاً فرزانه نام داشته. همین خودش برای بچهها مشکل ایجاد میکرد. اینقدر دوندگی کردند تا این بند از انتهای شناسنامه حذف بشود. بعد از آن میتوانند سیکل درمانیشان را شروع کنند یا به موازات آن کارهایشان را انجام میدهند.
ولی به هر حال خود صدور گواهی رسمی از دادگاه، حدود دو سال طول میکشد و بچهها معمولاً این فاصله را تحمل نمیکنند و به حدی از این اختلال هویت جنسی خودشان نارضایتی دارند که معمولاً به لحاظ پوشش و به لحاظ ظاهر، این تغییر قیافه را انجام میدهند. یعنی هنوز بدون این که شناسنامهی رسمی داشته باشند، دخترها با ظاهر پسرانه و پسرها با ظاهر دخترانه توی جامعه میچرخند.
|
نظرهای خوانندگان
به نظر من سریال جواهری در کاخ مالی اداری( همان ایرانی شده جواهری در قصر ) که صبح جمعه ها از رادیو در برنامه جمعه ایرانی پخش می شود خیلی جذاب تر و قشنگ تر از یانگوم است!
-- محمد ، Sep 23, 2007 در ساعت 09:52 PMسلام
-- عماد ، Mar 23, 2008 در ساعت 09:52 PMمن عماد دانشجوي ترم آخر حقوق قضائي هستم، و عنوان پايان نامه ام تغيير جنسيت از ديدگاه فقه و حقوق هست ، من در اين زمينه تحقيقات زيادي كرده ام و تقريبا همه مسائل فقهي آن را با استدلال جمع آوري كرده ام . بنده قرار است در 20 فروردين 87 كنفرانسي پيرامون همين مسئله در سالن آمفي تئاتر دانشگاه برگزار كنم ، از شما خيلي ممنون مي شوم كه مرا در اين را كمك كنيد، زيرا براي تكميل مباحثم خيلي دوست دارم ، با يكي دو تا از اين عزيزان صحبت كنم .
تلفن تماسم هم 09192441684 است .
موفق باشيد
منتظر تماس يا پيغام شما هستم.
عالي
-- ارمان ، Apr 25, 2008 در ساعت 09:52 PMبه نام خدا
سلام . بنده عماد هستم .
مي خواستم به عرض برسانم كه پس از مدتها تحقيق و مطالعه پيرامون مسئله تغيير جنسيت ،رساله اي را آماده كردم تحت عنوان ( تغيير جنسيت از ديدگاه فقه و حقوق ) كه البته تز پايان نامه ام هست.
در اين رساله به فروعات اين موضوع از جمله : تاريخچه و بررسي فيزيولوژيكي تغيير جنسيت/ بررسي حليت و حرمت تغيير و تعيين جنسيّت/ تغيير جنسيّت و مسأله بقاى ازدواج و تأثير آن بر مسائلي چون مهريه / ارث / عده / عناوين خانوادگي / ولايت و سرپرستي / حكم محرميت در افراد تغيير جنسيت داده / حكم ازدواج آنها و ... مي پردازيم.
كه با مطالعة اين رساله ، مي توانيد با آخرين نظرات علماي فقه و حقوق و پزشكان متخصص اين امر آشنا شده و جواب بسياري از سؤالات خود، از جمله موارد زير را بگيريد:
آيا «تغيير جنسيّت» در مورد افراد سالم امكان دارد؟
تغيير جنسيّت چه ارتباطى با افراد خنثى دارد؟
پس از ايجاد تغيير جنسيت، روابط زوجين نسبت با يكديگر چگونه خواهد بود؟
آيا ازدواج همچنان به حال خود باقى است يا خود به خود زن و شوهر از يكديگر جدا مى شوند؟
وضعيّت زوجين كه يكى از آن ها، يا هر دو تغيير جنسيّت داده اند، نسبت به فرزندان چگونه خواهد بود؟
موضوع مهريه، ارث، ولايت و سرپرستى كودكان به چه صورت مي شود و خيلي از مسائل ديگر...
اگر شما مايل هستيد تا از اين مسائل مطلع شويد ، كافي است كه به آدرس الكترونيكي Emad_7Law@yahoo.com ايميل بزنيد ، تا براي شما ارسال كنم
اكنون مي خواهم به قسمت اول از پايان نامه با عنوان ( تاريخچه و مسائل فيزيولوژيكي تغيير جنسيت ) بپردازم.
قبل از مطالعه بايد بگويم اين مطالب را از كتابها و سايت هاي گوناگون جمع آوري كرده ام :
فرع اول ـ تاريخچه و بررسي فيزيولوژيكي تغيير جنسيت
سلول نر (اسپرم) به تعداد زيادى در منى وجود دارد كه 60 تا 120 ميليون وگاهى تا 400 ميليون از آن ، در يك سانتى متر مكعب منى وجود دارد. اين اسپرم ها دو نوعند : اسپرم x و اسپرم y ، از اين همه تعداد فراوانِ سلولِ نر، فقط يك اسپرم شانس برخورد با تخمك زن يا «اُوول» را داراست. چنانچه اسپرم x با تخمك زن تركيب گردد، فرزند به وجود آمده، دختر خواهد بود و اگر اسپرم y با تخمك زن تركيب شود، فرزند، پسر خواهد بود. ولى مسأله به همين جا ختم نمى شود، بيضه و غدد ديگر بدن، با ترشحات خود، علائم جنس مذكر را ظاهر مى سازند و هورمون هايى در جنس ماده، علائم اين جنس را ظاهر مى گرداند. چنانچه اين هورمون ها كم ترشح شود يا اصلاً ترشح نشود، چه بسا علامت جنس مخالف، در وجود فرد ظاهر گردد كه به اين افراد، (دو جنسى) ، (خنثى) و يا ( هرمافروديت ) اطلاق مى گردد.
هرما فرودیت ها افرادی هستند که اندام تناسلی شان با رشد طبیعی جنسیت ژنتیکی شان هماهنگ نیست . این حالت نادر بوده ؛ كه همان طور كه توضيح داديم ، می تواند در اثر هورمون های غیر طبیعی جنسیتی یا داروهای مصرفی مادر و غیره صورت گیرد .
در اصطلاح فقه، به اين دسته از افراد « خنثى » مى گويند. اين افراد داراى آلت مردانه و آلت زنانه هستند، و در مواردى افراد خنثى، فاقد هر دو آلت هستند. اين افراد در واقع يا مذكر و يا مؤنث هستند و جنس سوّم محسوب نمى شود. چنانچه عمل يكى از اين دو آلت تناسلى، در شخص خنثى بيش تر باشد، فرد به همان جنس ملحق خواهد بود و در مواردى با انجام آزمايشات، جنسيتِ غالبِ فرد را مشخص مى سازند ولى گاهى كاركِرد هر دو آلت تناسلى به صورت تساوى بوده و هيچ كدام بر ديگرى غلبه ندارد كه از آن در لسان فقه به (خنثاى مشكل) تعبير ميشود. به گفته پزشكان، اغلب دو جنسى ها عقيم هستند و تنها موارد كمى از آن ها صاحب فرزند مى شوند كه يك فرد منحصر به فرد و استثنايى آن، در منابع فقهى و روايى، اين گونه ذكر شده است:
«شُريحِ قاضى، در حالى كه در مجلس قضاوت حضور داشت، ناگهان زنى وارد مجلس شد و گفت: اى قاضى! ميان من و دشمنم قضاوت كن. شريح به آن گفت: دشمنت كيست؟ زن گفت: تو هستى! شريح گفت: راهش دهيد; او را راه دادند و او وارد مجلس شد. سپس قاضى به او گفت: شكايتت چيست؟ گفت: من، هم آنچه را مردان دارند، دارم و هم آنچه را زنان دارند! شريح گفت: اميرالمؤمنين(ع) [در اين گونه موارد] بر اساس مجراى ادرار قضاوت مى كند. وى گفت: من با هر دو مجرا ادرار مى كنم و از هر دو با هم قطع مى شود. شريح گفت: به خداوند سوگند، من چيزى شگفت انگيزتر از اين نشنيدم; زن گفت: شگفت انگيزتر از اين هم هست، شريح گفت آن چيست؟ گفت: شوهرم با من آميزش كرده، از او بچّه آوردم، و من نيز با كنيزم آميزش كردم و او هم از من بچّه آورد! شريح در حالى كه به شدّت شگفت زده شده بود، دست بر دست زد، آن گاه اميرمؤمنان(ع) آمد و شريح گفت: اى اميرمؤمنان! بر من چيزى وارد شده كه شگفت آورتر از آن را نشنيدم; سپس داستان آن زن را حكايت كرد. آن گاه اميرمؤمنان(ع)در اين باره از زن پرسيد; او در پاسخ گفت: قضيّه از همين قرار است. اميرمؤمنان(ع)به او فرمود: شوهرت كيست؟ گفت: فلانى; امام كسى را به دنبال او فرستاد و او را فراخواند و فرمود: آيا او را مى شناسى؟ گفت: بله، او همسر من است. آن گاه از وى، درباره آنچه آن زن گفته بود، پرسيد. مرد گفت: قضيّه همين طور است. اميرمؤمنان(ع) به وى فرمود: «تو شجاع تر از كسى هستى كه بر شير سوار مى شود; زيرا با اين وضعيت به وى نزديك ميشوى!!». آنگاه اميرمؤمنان فرمود: اى قنبر! اين زن را به همراه يك زن ديگر به داخل خانه اى ببر تا دنده هاى او را بشمارد. شوهر زن گفت: اى اميرمؤمنان! من نه مردى را نسبت به وى امين مى دانم و نه زنى را. اميرمؤمنان(ع) فرمود: دينار خواجه (كه از صالحان كوفه و مورد اعتماد بود) را نزد من بياوريد. آن حضرت فرمود: اى دينار! به همراه اين زن وارد خانه اى شو و او را برهنه كن و به وى دستور بده كه لنگى بر خود ببندد و دنده هاى او را بشمار. دينار اين كار را انجام داد، كه دنده هاى او هفده تا بود، نُه تا در سمت راست و هشت تا در سمت چپ; از اين رو، اميرمؤمنان(ع)، لباس، كلاه و كفش مردانه بر تن او كرد و ردايى بر شانه او انداخت و او را جزو مردان به حساب آورد.
شوهر گفت: يا اميرمؤمنان! او دختر عمويم است و از من بچّه دارد، در اين حال، شما او را جزو مردان به حساب مى آوريد؟! حضرت فرمود: من درباره او حكم خدا را صادر كردم.1
* علامه مجلسى(رحمت الله) در ذيل حديث مى گويد: «اين روايت در نزد علماى اهل سنت مشهود و در كتاب هاى ايشان ثبت است. از اين روى، شيخ مفيد و ابن ادريس از علماى شيعه، على رغم اين كه به خبر واحد عمل نمى كنند، به اين روايت، كه در نزد آنان به عنوان خبر واحد شناخته شده است، عمل كرده اند. علاّمه حلى(ره)، سند روايت را صحيح دانسته و گفته است: كسانى كه اين روايت را ضعيف دانسته اند، به سند آن توجه نداشته اند.2
* يكى از فقهاى معاصر مى گويد: «از اين روايت به دست مى آيد كه يك شخص در توليد مثل، مى تواند هم نقش مرد و هم نقش زن را ايفا نمايد و من مضمون اين روايت را با عدّه اى از پزشكان در ميان گذاشتم، آن ها گفتند: در تاريخ پزشكى، چنين چيزى ديده نشده است»3
اما ما با نوعي ديگر از افراد روبرو هستيم كه دارای اختلال در هویت جنسی بوده یا در اصطلاح ترنس سکشوآل نامیده میشوند . اختلال هویت جنسی، عبارت است از احساس مبرم ناراحتی و عدم سنخی از ساخت آنا تومیک جنسی خود و آرزوی مبرم به خلاصی از اعضای تناسلی خویش و زندگی کردن به صورت فردی از جنس مقابل . به عبارتی ترنس سکسوآلیسم حالت کسی است دارای جنسیت مشخص و معین . ولی قویا اعتقاد دارد که او متعلق به جنس مخالف است.
اختلال هویت جنسی شدیدترین درجه ملال جنسی می باشد. از نظر جنسی بین جسم و فکر تناقض و مغایرت وجود دارد و شخص سعی می کند در اجتماع به صورت جنس مقابل ظاهر شود و با استفاده از درمانهای هورمونی و جراحی ظاهر بیولوژیکی جنس مقابل را احراز نماید. و به عبارت دیگر اختلال هویت جنسی وضعیتی است که فرد میل وافر به گذراندن تمام اوقات حیات خود در نقش جنس مقابل را دارد و یا به عبارتی مردانی که روح و روان زنانه در جنس مردانه دارند و زنانی که روح و روان مردانه در جسم زنانه دارند.
از دید متخصصان علوم رفتاری اختلال هویت جنسی یک اختلال رشد شخصیتی است که می توان به صورت ذیل آنرا طبقه بندی کرد:
۱ ـ ترنس سکسوآلیسم در افراد مذکر: چون آغاز این اختلال در سنین اولیه پسر ها بوده و در تمام طول زندگی بدون تغییر باقی می ماند لذا به این اسم نامیده می شود. و در مرحله دوم به مواردی اطلاق می شود که شروع آن در مرحله یعدی زندگی است.( بعد از دوران کودکی ) چنین مردانی ظاهر و نقش مردانه دارند.
۲ ـ ترنس سکسوآلیسم در افراد مونث: در زنانی دیده می شود که از اوان کودکی، خود را به صورت جنس مذکر دیده و زندگی زنانه نداشته باشند. ترنس سکسوآلیسم های مونث حتی قبل از عمل جراحی (( تغییر جنسیت )) معمولا موفق به کسب ظاهر مردانه می شوند و اغلب یار جنسی برای خود پیدا می کنند که آشکارا همجنس گرا نیستند.
بیماری ترنس سکسوآلیسم ، بیماری نادری است بطوری که به طور متوسط در ایران در هر صد هزار مرد سه نفر و در زنها از هر چهارصد هزار مورد یک نفر مبتلا به این عارضه هستند .
علت شناسي:
تئورى هاى مختلفى در مورد منشاء اين بيمارى وجود دارد كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
1- ترانس سکسوال اغلب برادران بزرگتر از خود دارند که بیانگر این فرضیه است که ایمنی مادر در جهت ساخت آنتی بادی علیه آنتی ژن HY با هر بارداری نو زاد پسر بطور پیشرونده تحریک می شود.
2- نسبت بیشتر خاله به دایی در افراد ترانس سکسوال مذکر بیان کننده این تئوری می باشد که فاکتورهای نسبتا مهلکی که در نسل قبلی مذکر (دایی ها ) باعث کاهش تعداد آنها شده است ،در نسل بعد خود را بصورت نقایصی در تکامل مغزی این افراد نشان داده است.
3- مردان و زنان ترانس سکسوال بیش از جمعیت نرمال چپ دست هستند که می تواند بیانگر نوعی اختلال سیستم عصبی مرکزی یا نقص هورمونی در این افراد باشد.
4- گرچه تئورى هاى مختلفى در مورد منشاء اين بيمارى وجود دارد اما قوى ترين نظريه منشاء بيمارى را به اختلال محيط هورمونى در دوران جنينى در سه ماهه اول باردارى نسبت مى دهد.
هورمون هاى جنسى در طول دوره رشد جنينى بر نوع جنسى مغز يا به عبارتى مردانه يا زنانه شدن مغز اثر مى گذارند. پژوهش ها در مدل هاى حيوانى بيانگر آن است كه آندروژن ها (هورمون هاى جنسى مردانه) يا استروژن ها (هورمون هاى جنسى زنانه) با گيرنده هايى در هيپوتالاموس مغز واكنش نشان مى دهند. در نتيجه الگوى آزادى هورمون هاى آزاد كننده گنادوتروبين ها (GNRH) از هپيوتالاموس مردانه يا زنانه مى شود. در انژيوگرافى هاى انتخابى هپيوتالاموس در افراد ترانس سكسوئل نيز مشاهده مى شود كه الگوى آزادى GNRH مشابه جنس مخالف است. اندازه هاى ساختار هاى متعددى در مغز بر حسب گرايش هاى جنسى مختلف تفاوت مى كند كه از جمله برجسته ترين آنها هسته بينا بينى سوم در هپيوتالاموس قدامى است.
شیوع در جامعه:
آمار های ارائه شده در باره شیوع اختلال هویت جنسی در منابع معتبر علمی تفاوت هایی را نشان میدهد بنابر این تقریبا هیچ اطلاع دقیقی در مورد شیوع اختلالات هویت جنسی نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورها نیز وجود ندارد. بیشتر برآوردها درخصوص شیوع بیماری متکی بر تعداد افرادی است که متقاضی تغییر جنسیت هستند و به طوری که از این تخمینها بر می آید، تعداد مبتلایان در جنس مذکر بیشتر است .
مطالعات مختلف نسبتهای جنسی متفاوتی ذکر کرده اند. در یک مطالعه نسبت جنسی مرد به زن 3به 1 یا 4 به 1 گزارش شده است. اما باید توجه کردکه در بعضی مناطق اروپای شرقی حتی نسبت جنسی مذکور ،معکوس می شود که علت آن مشخص نشده است .
در سه درمانگاه هویت جنسی کودکان ، نسبت ابتلا پسران به دختران 30 به1 ،17 به 1 و6 به 1 گزارش شده است . لذا این درمانگاهها تجربه اندکی در مورد دخترهای مبتلا دارند.
معمولا اولین نشانه ها در کودکی بروز پیدا می کند ،اما فرد مراجعه کننده می تواند در هر گروه سنی باشد. غالبا این افراد در دهه سوم زندگی مراجعه می کنند. در بررسی های متفاوت ، سن متوسط افراد مراجعه کننده جهت جراحی تغییر جنسیت متفاوت گزارش شده است.در یک بررسی سن متوسط44 سال بوده است(18 سال تا 70 سال).
درمان:
اختلالات هویت جنسی طی گذشت زمان شدت و ضعف پیدا می کند و این شدت و ضعف متاثر از آسیب شناسی روانی همراه و در پاسخ به تجربیات جنسی و حوادث زندگی تغییر می یابد.حتی گزارشهایی از بهبود خودبخود در بالغین مبتلا به اختلال هویت جنسی ذکر شده است . فلسفه درمان به این صورت است که ابتدا اقدامات قابل برگشت در درمان این افراد به کار گرفته می شود ، سپس در تکمیل درمان پروسه های غیر قابل برگشت اعمال می شود. بنابراین بهتر است تغییر لباس ، تغییر نام و حضور در اجتماع در نقش جنس مقابل در ابتدا انجام شود. در ادامه درمان هورمونی به آن اضافه شود و در مراحل انتهایی- چنانچه جراحی ضرورت داشته باشد- انجام می شود. بیماران ترانس سکسوال که درخواست تغییر جنسیت دارند باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند و بررسی های کاملی در مورد آنان انجام شود. چون در صورت طرد شدن و عدم توجه به آنها ،ممکن است دست به خودکشی بزنند. معمولا روان درمانی در روشهای روانشناختی برای تغییر عقیده این افراد موفقیت آمیز نبوده است. ازطرفی در برخی مراکز تخصصی عمل جراحی تغییر جنسیت صورت گرفته است و نتایج خوبی نیز گزارش شده است. اما هنوز کارآیی این روش به دقت مشخص نشده است.
جنبه های قانونی:
ثبت تغییر جنسیت در شناسنامه فرد قسمت مهمی از اقدامات انجام شده برای هدایت فرد به سمت پذیرش وی در جامعه و نهادهای اجتماعی ، به عنوان فردی از جنس مقابل است که در صورت عدم انجام آن ، ممکن است فرد از نظر قانونی در وضعیت قبل از جراحی باقی بماند. در کشور انگلستان فرد پس از عمل جراحی اجازه داشتن شناسنامه جدید و متعاقب آن ازدواج را ندارد.اما در آمریکا در بیش از 50% موارد جراحی ، اجازه داشتن شناسنامه جدید داده می شود و در بیشتر کشورهای اروپایی نیز این عمل توسط قانون حمایت می شود.
در ایران قبل از عمل جراحی تغییر جنسیت باید کمیسیونی در سازمان پزشکی قانونی تشکیل و تشخیص ترانس سکسوالیسم توسط متخصصین روانپزشکی تایید شود . این کمیسیون پیشنهاد خود مبنی بر ادامه روان درمانی یا نیاز به دارو درمانی ( به دلیل اختلالات احتمالی همراه) و یا انجام عمل جراحی را ارائه میدهد . در فرض اخیر پس از انجام عمل جراحی و تایید آن توسط متخصصین سازمان پزشکی قانونی، شناسنامه جدید با هویت جنسی مخالف به متقاضی داده میشود ولی بر خلاف تصور رایج این پایان کار نیست. این فرد باید حمایت شود- شغلی داشته باشد- برای بالا بردن توانایی او در سازگاری با شرایط جدید باید تمهیداتی اندیشیده شود و سرانجام این که ترجیحا وی را به آغوش خانواده بر گرداند- موضوعی که تقریبا در همه موارد با دشواری های فراوان همراه است و در اغلب موارد چنین اقدامی عملا غیر ممکن است حال آن که این اقدام میتواند پیش آگهی بیمار را بهتر کند.
تاريخچه طبيعي ترانس سكسواليته:
از آنجاييكه نقش تولد بخشي از طبيعت است نمي توان پذيرفت كه عصري از زندگي بشر بدون ترانس سكسواليته باشد. برخي سر نخ ها حاكي از وجود اين مسئله در عصر سنگ مي باشد حتي در جنگل ها ي بالايي آمريكاي جنوبي موجود ميباشد. در اين مناطق به اين افراد احترام قايل مي شوند و آنها را به عنوان جادوگر، همنشين خدايان و ارواح نام برده مي شدند.
براي اولين بار در سال 1930 در آلمان انجام شد و اينار وگنر Einar Wegener تقاضاي عمل جراحي كرد و از آن پس با عنوان Lily Elbe زندگي كرد. در آمريكا نيز جرج جرجنسون در سال 1953 مورد عمل قرار گرفت و به عنوان كريستين جرجنسون زندگي كرد و اولين ترانس سكسوئل فيلم هاليوود گرديد. و اولين كسي كه نگاه علمي به اين مسله پرداخت دكتر هري بنجامين بود كه در سال 1966 تحت عنوان پديده ترانس سكسوالته در كتابش چاپ كرد.
در ايران مريم خاتون ملك آرا اولين كسي بود كه موفق شد در سال 1365 با امام خميني (ره) ملاقات كند و با نامه ايشان كه محتوي صدور فتوا جهت تغيير جنسيت (ترانس سكسوال ها) با تاييد پزشكي بود به پزشكي قانوني مراجعه كرده و همانجا اولين مجوز تغيير جنسيت از سوي پزشكي قانوني در جمهوري اسلامي ايران صادر شد. خانم مريم خاتون ملك آرا قبل از عمل جراحي فريدون نام داشت. و در سال 1354 نامه اي به امام خميني (ره) كه در نجف بودند نوشت كه امام رحمـت الله به اين گونه پاسخ دادند: تغيير جنسيت بلامانع است و بعد از عمل تكليف يك زن بر شما واجب است: از سال 1365 در كشور ايران كلينيك ها اقدام به عمل جراحي نمودند كه تا كنون نيز ادامه دارد.
در حال حاضر در سازمان بهزيستي كشور واحدي بنام اداره آسيب ديدگان اجتماعي بهزيستي كشور مسئوليت رسيدگي به اين بيماران را به عهده دارد.
ــ سال 54 به نجف نامه نوشته شد.
ــ سال 65 فتوا صادر شد. يك هفته بعد عمل جراحي شروع شد.
ــ قبل از انقلاب نيز 1 - 2 مورد بوده كه موفق نبودند و از طرف دولت وقت جلوگيري شد.
مطالب فوق از سايت انجمن حمايت از بيماران اختلال هويت جنسي/ گفتگو با دكتر مير جلالي / كتاب مجله فقه اهل بيت ج 7 و 23 و ديگر وبلاگها جمع آوري شده.
اميد آن را دارم تا مفيد واقع شود . انشاءالله
پس براي اطلاعات بيشتر تماس بگيريد. التماس دعا . عماد
-- عماد ، Apr 28, 2008 در ساعت 09:52 PM