یک کولهپشتی حرف و حدیث
سردار! ما با ادبیات شما مشکل داریم
معصومه ناصری
یک فنجان از زمانه بشنوید.
از اول امرداد بازار بگیر و ببندها در تهران داغتر شد. در این روزها معمولا صدا و سیما همراه با نیروی انتظامی به تشویق فعالیتهای پلیس در این زمینه میپردازد اما در یک برنامه جوانانه به اسم کوله پشتی گفتگو با پلیس از شکل معمول خارج شد.
فرزاد حسنی مجری برنامه کولهپشتی در این برنامه بی پروا در مورد این بگیر و ببندها با سرادر رادان فرمانده پلیس تهران حرف زد.
گفتگوی فرزاد حسنی با سردار رادان روی یوتیوب هم رفت
سردار رادن در این برنامه گفت:
من اینجوری عنوان کردم که هر کسی که وظیفهی فرهنگی دارد کی جلویش را گرفته که انجام ندهد؟ برود انجام بدهد. ما خوشحال هم میشویم. ما مخالف با کار فرهنگی نیستیم. اما سوالم این بود که تا این زمان این کار فرهنگی که همه گفتند باید انجام بشود، مگر انجام نشده؟
واکنش فرزاد حسنی این بود که:
از این رک بودنتان خوشم میآید. میگویید کارهای فرهنگی که قرار بود انجام بدهند، انجام دادهاند. حرفهایشان را زدهاند. در دورههای قبل از شما هم به روشهای متغیر کارهای آرامی کردهاند، لبخند و گل و مهربانی بوده. حالا بنده بهعنوان ضابط قوه قضاییه، بهعنوان نیروی انتظامی میآیم طبق قانون، مورد قانون، میایستم عمل میکنم. این است، یا غیر از این است؟
اما لحن فرزاد حسنی در این برنامه به همین شکل باقی نماند. او در ادامه گفت:
امنیت اخلاقی را مرد روزهای تابستان! سردار رادان! چه زمانی میتوانیم نشر بدهیم؟ موقعی که آن مامور شما... الفبایی از این اخلاق را بداند.
ببینید...یکی هست که یک جوری پوشیده که همهی دنیا... او را نگاه میکند. تا حالا شده کسی را که با این وضعیت بگیری کسی بگوید چرا؟
طرح شما آنقدر دایرهاش بسته شد، یعنی تعریفی از جرم ارائه دادید، که گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آن که هست گیرند خب! (این شد) که تعداد بسیار زیادی مشمول حکم شما شدند و بعد حالا در کنارش ما با کسانی روبهرو هستیم که قرار است توضیح لفظی بدهند و برقرارکنندهی نظم باشند و قانون شما را عملی بکنند اما نمیکنند. شما چقدر به حرف من صحه میگذارید که این کسانی که آمدهاند با مردم صحبت بکنند، از موضع رحیمانه و مهربانانه و با ادبیات خوب نبوده. شما به من جواب بدهید،فیلم
لگد زدن به دختر مردم را دیدهاید؟ فقط به من این را جواب بدهید، دیدهاید یا ندیدهاید؟
وقتی سردار رادان گفت که این فیلم را ندیده حسنی ادامه داد:
ندیدهاید؟ خب الحمدالله! آیا این را که برخورد فیزیکی با دختر مردم بکنند، دختر جیغ بزند، گریه بکند و بکنندش توی ماشین. هیچکس توی این مملکت مشکلش با اینکه بروی بدحجاب را برایش توضیح بدهی، بدحجاب آنچنانی را بگیری مشکلی ندارد. مگر زنهای خیابان را میخواستید. جمع بکنین، کسی گفت جمع نکنین؟ ...یک بازرسی ماشین میخواهند بکنند، انگار با آدم پدرکشتگی دارند، بیا اینور، بشین ببینم. آقا! این یعنی چی؟ من، همهی مردم با این ادبیات شما مشکل داریم!
خب اولین سوالی که پیش آمد این بود که آیا این برنامه یک نمایش از قبل برنامهریزی شده بود؟ یعنی صدا و سیما برای دلپذیر نشان دادن چهره پلیس و نمایش یک چهره منطقی از آن اجازه داده بود فرزاد حسنی به رئیس پلیس تهران حمله کند و سردار رادان با آرامش جواب بدهد؟
یا نه این خود فرزاد حسنی مجری برنامه کوله پشتی بود که این قدر اجازه مانور داشت که این حرف ها را به عنوان حرف دل مردم مطرح کند؟برای رسیدن به یک پاسخ نزدیک به حقیقت سراغ یک کارگردان تلویزیونی رفتم.
تو یک کارگردان تلویزیونی هستی، فکر میکنم قبلا کارگردان «کوله پشتی» هم بودی، نبودی؟
نه، نه. ولی شبیه به آن کار کردم، کارهای زندهی اینجوری.
دقیقا بخاطر این کارهای تلویزیونی نوجوانیات، میخواهم ببینم که توی اینجور برنامهها مجری اختیار تام دارد یا با برنامهریزی عمل میکند؟
توی برنامههای تلویزیونی اینجوری به مجری یکسری متن داده میشود که براساس آن متن برنامه را میبرد جلو، اما اختیار هم دارد...
توی فرم؟
اختیار تام ندارد.
مثلا توی فرم، توی نحوهی پرسش و اینها اختیار دارد، ولی در کلیاتش ...؟
ببین، اختیار یک برنامهی رادیویی دست سردبیر است، اختیار یک برنامهی تلویزیونی دست تهیهکننده. مجری در هر دو صورت آدم سردبیر و تهیهکننده است.
مثلا توی در موردی مثل برنامه فرزاد حسنی اینجوری نبوده که از دستش در رفته باشد یا از این موارد؟ منظورم گفتوگویش با آقای رادان است؟ آیا برنامهریزی نشده باشد و بدون برنامهریزی این اتفاق افتاده؟
نه، ببین! فرزاد اصولا دوست دارد توی مصاحبههایش خودی نشان بدهد، خب!
اوهوم.
توی این برنامه هم دلش میخواهد خودی نشان بدهد. همین. وگرنه مطمئن باش از قبل برنامهریزی نشده بوده.
یعنی این نتیجهی هیجانهای خود فرزاد بوده؟
آره یعنی این تصمیمی بوده که خودش در لحظه گرفته و اینجوری صحبت کرده.
ولی راجع به اینکه... به هرحال یک محتوایی هم توی این فرم بود، یعنی آن پرخاشی که کرده توی سوالهایش، اینکه آن فیلمها را برده و نشان داده، آنها دست تهیهکننده بوده، یا دست فرزاد؟
دست شبکه است. یعنی مسایلی مثل مسئلهی رادان که امنیت ملی و از این دست مسایل هست، اختیارش دست فرزاد و تهیهکننده نیست. اختیارش دست مدیر شبکه است. یعنی مدیر شبکه تصمیم میگیرد که یک چنین کاری بکنند، یعنی بیایند در مورد مسئلهی به این مهمی حرف بزنند، مثل برنامهی «شب شیشهای» که اختیارش دست تهیهکننده و مجری نبود. دست مدیر شبکه بود. به هرصورت مجری و تهیهکننده سعی میکردند دستوراتی که اون دو نفر میدهند، اجرا بکنند.
پس تو هم تایید میکنی که با برنامهریزی قبلی بوده؟
نه، ببین. اینکه این آدمها بیایند و در مورد امنیت اجتماعی صحبت بکنند، با برنامهریزی قبلی از طرف تلویزیون بوده اما اینکه یکدفعه فرزاد تصمیم گرفته که یکجور دیگری وارد بشود، یک ذره تند حرف بزند، آنجوری که دلش میخواهد سوال بکند، نه! فرزاد یک [مجری]ست که [میگوید] الان اگر اینجوری هم حرف بزنیم خوب است، که بلافاصله بعدش هم دیدید چقدر جو بوجود آمد دیگر.
با فرزاد سر این ماجرا برخوردی شده؟
نه، برخوردی که نه ولی بهش گفتند که این روش درستی نبوده و یک مجری بهتر است معقولتر از اینها برخورد بکند.
فیتلهاش را بکشد پایین.
ببین، من خودم هم که توی تلویزیون کار میکنم و تلویزیون میبینم، بعضی وقتها برخوردهای اینطوری را دوست ندارم دیگر. ولی در مجموع، خب! در مجموع برنامههایی از این دست، خب! و ارتباطهای اینجوری، یعنی مثل برنامهی آقای رادان یا مثل برنامهی قاضی مرتضوی، یا برنامهی «فوقالعاده» که فرزاد اجرا کرد،خب! اینها در نهایت سیاست تهیهکننده نیست، سیاست تلویزیون است.
یعنی تلویزیون دلش میخواهد بعد از گذشت مثلا بیست و چند سال از انقلاب یک برنامهای بنام فوقالعاده آدمهایی که در راس هستند، بیاورد، باهاشون گپ بزند و از کمیها و کاستیها بگوید، از آنهایی که انجام شده بگوید و درنهایت به بیننده پیام بدهد.
خب! برنامهی «کولهپشتی» هم، آن شبی که آقای رادان را آورد، نظرش همین بود. یعنی طرح را بررسی بکنند و بگویند آقا چه کردیم و چه نکردیم. اما مسئله این بود که بعضی وقتها تندروی میشود مثل کاری که فرزاد کرد با رادان و بعد هم خودش پشیمان شد، این دیگر موضع تلویزیون نیست.
بحث اینجا این است که آقا مثلا با چهارصدهزار نفر، پانصدهزارنفر، پنج هزارنفر، صدهزارنفر توی تهران برخورد کردیم. خب! از این صدهزار نفر، پنج نفر نه، حالا پنجاه نفر هم جیغ و داد کنند و سوار ماشین نشوند و به زور سوار ماشینشان میکنیم، درست است؟
در این شرایط طبیعتا.
بحث این است که بحث آن پنج نفر، آن پنجاه نفر، آن پانصد نفر دیگر نباید به تلویزیون کشیده بشود. چون شما ببینید، ما این بحث را اینجوری بررسی میکنیم که این مفید است دیگر. یعنی ما میگوییم آقا اگر نیروی انتظامی، قوه قضاییه یا دادگستری تصمیم میگیرد که یک طرح ملی اجرا بکند، در نهایتاش به نفع همه است و چون به نفع همه است، حالا دیگر نباید بیاید توی تلویزیون و گفته بشود آقا اینجایش اشکال داشت و آنجایش اشکال داشت.
این بحث را میشود در موردش آسیبشناسی کرد و همه هم موافقاند، چنانچه رادان شب بعدش هم گفت مگه ما اعلام نکردیم، مگه ما نگفتیم که برخورد میکنیم، مگه ما نگفتیم اگر مانتوی کوتاه بپوشید تذکر میهیم، مگه نگفتیم مانتوی چسبان بپوشید و حجابتان اینجوری باشد برخورد میکنیم؟ از وقتی گفتیم، [قانون] شد. حالا میگوییم مثلا خانم فلان لطفا سوار بشوید ماشین و بروید، نمیدانم، نیروی انتظامی یا هرجایی که هست. وقتی آن خانم میگوید سوار نمیشوم و جیغ و داد میکند، ما سوارش میکنیم. چون ما قانون داریم.
یعنی در واقع برخوردمان قانونی هست و تلویزیون میخواهد بگوید اگر برخوردی با آن آدمهایی که بهقول خودشان معدود هستند صورت میگیرد، برخورد در چارچوب قانون است.
آره دیگه. ببین میگوید وقتی ما میاییم توی تلویزیون هی اعلام میکنیم که آقا از فردا، از پس فردا، از چهار روز دیگر طرح چهارم مرحلهی دوم طرح امنیت اجتماعیست، خب! وقتی این را میگوییم تبدیل به قانون میشود.
اما یک نکته دیگر در واکنشهای بعد از پخش این برنامه وجود داشت. آنهایی که این قسمت از برنامه کوله پشتی را دیده بودند و بیشترشان هم مسئولان نظام بودند از این برنامه عصبانی شده بودند. یکی از آنها حسین مظفر رئیس شورای نظارت بر صدا و سیماست که نحوه اجرای برنامه را توهین آمیز تلقی كرده و گفته بود منتظر است ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما با این مجری خاطی برخورد کند.
گذشته از این که این برنامه چقدر از قبل برنامه ریزی شده بود یا نشده بود به این فکر کردم که فارغ از همه این بحثها آیا برخورد مجری این برنامه با فرمانده پلیس تهران بیادبانه بوده؟ مجری غیرحرفهای برخورد کرده؟
در این مورد با فرید حائرینژاد تهیه کننده و سردبیرتولید در تلویزیون ملی کانادا (سی بی سی) صحبت کردم.
میخواهم بدانم که در یک گفتوگوی تلویزیونی یا اصلا یک کار ژورنالیستی، وقتی یک روزنامهنگار دارد با یک مقام صحبت میکند، تا کجا پرخاش بکند یا تا کجا پیش برود و تند حرف بزند، میشود گفت که این دیگر بیادبیست و جسارت روزنامهنگاری نیست؟ یعنی فاصلهی جسارت و بیادبی را میخواهم بدانم؟
ببینید، من فکر نمیکنم این یک چیزی باشد که بتوانیم فرمولبندیاش بکنیم. همهی اینها بستگی به نوع برنامه دارد، اینکه ما راجع به چه برنامهای صحبت میکنیم، در چه ساعتی از روز داریم صحبت میکنیم. در غرب برنامههایی هستند که به آنها«talk show» میگویند. در این برنامه معمولا مجری هست و با تعدادی افراد یا یکنفر صحبت میکند و توی این برنامهها حتی میتوانند به همدیگر فحش بدهند یا بدوبیراه بگویند. کسانی را داریم مثل جری اسپرینگر، اگر اشتباه نکنم یا افراد دیگری که در ساعاتی خاص از روزبرنامههایشان پخش میشود.
میتوانند از لحاظ حرفهای این کار را بکنند یا چون این کار را میکنند و رایج است میپذیریم؟
این کار را میکنند، چون ویژگی آنجور برنامهها این است که در آن میشود این کار را بکنند، یعنی اجازه میدهند که این کار را بکنند.
من حالا بطور خاص در مورد همین برنامهای صحبت میکنم که اخیرا خیلی گل کرده و توی اینترنت هم زیاد لینک میشود، برنامهی «کولهپشتی» که آقای فرزاد حسنی مجریاش بوده و آقای سردار رادان که فرماندهی پلیس تهران هم هست در آن حضور داشته. این را حتما دیدهای.
توی یکی از بخشهایش خیلی تند صحبت میکند. سر این برنامه گویا توبیخ شده یا بههرحال به او گفتند که کمی آرامتر باش. تو آن اتفاقی که توی برنامهی «کولهپشتی» افتاد و در واقع رفتار فرزاد حسنی را از لحاظ ژورنالیستی رفتاری بیادبانه تلقی میکنی، یا رفتاری جسارتآمیز؟
ببینید، من آن برنامه را دیدم. به عقیدهی من هیچ چیز توهینآمیزی در آن برنامه نبود و در غرب در ژورنالیسم غربی داریم چنین چیزی را. یک ژورنالیست باید فراتر برود از آن دیپلماسی خشک و معمولی، خصوصا در گفتگو با افرادی که در رابطه با نیروهای انتظامی هستند یا سیاستمدارند و بهنوعی طفره میروند از جوابدادن صریح. من فکر میکنم، کار بسیار درستی انجام دادهاند. از این جهت که کار خودشان را انجام دادند.
یعنی خواستهاند سوالی را مطرح بکنند و به سوالشان جواب داده بشود، بهجای طفره رفتن. من خودم نمونهها و موارد زیادی داشتم که رفتم، خواستم در ایران با کسی مصاحبه بکنم. قبل از اینکه دوربینام را بخواهم روشن بکنم، براحتی صحبت میکردیم. همین که دوربین روشن میشود، طفرهها شروع میشود.
یک ژورنالیست هم فکر میکنم حق دارد و باید بتواند که بپیچاند آن فردی را که دارد ازش مصاحبه میگیرد.
شاید در ایران این کمتر دیده میشود که بتوانید یک فردی را که دارای اتوریته هست، به سوال بکشانید.
|
نظرهای خوانندگان
برخور فرزاد خیلی هم عالی بود
-- شیوا ، Aug 6, 2007 در ساعت 04:15 PMاز نیروهای انتظامی به خاطر کشیده های آبداری که به جوانان این مرز و بوم میزنند کمال تشکر را داریم لطفا ماموران بیمارستان را نیز برای درمان ما با آنها همراه کنید ممنون
-- حسین ، Aug 6, 2007 در ساعت 04:15 PMبه هر حال خوب یا بد، در ست یا غلط چه خوشمون بیاد یا نه این آقا دیگه این برنامه رو اجرا نمی کنه! البته من دل خوشی از ایشون نداشتم و خوب بهتر! اما ای کاش واقعا توی مملکتمون آزادی بود که می شد انقدر راحت یک تیمسار(سردار)رو جلوی چند ملیون بیننده به شکل انتقادی مورد خطاب قرار داد...
-- پیروز ، Aug 7, 2007 در ساعت 04:15 PMشرمنده ام، فراموش کردم نام و ایمیل خودم را در کامنت قبلی ارسال کنم.
-- همشهری ، Aug 8, 2007 در ساعت 04:15 PMخب ديگه. تواين مرحله دور جنگ زرگري بالا گرفته وهركي ميادجلو فيلم پخ پخ اجرا ميشه. خب خوبه بزنيد.. بكشيد.. داربزنيد.. هركاري خواستيد بكنيد.. ما كه كنارگوديم ونظاره ميكنيم. اصلا هم شورش واعتصاب وكودتاوتظاهرات راه نمياندازيم.(مانندكودتاي 22 بهمن) به قولي آدم ازيك سوراخ چندباربايدگزيده شه تا آدم شه؟
-- شيوا ، Aug 8, 2007 در ساعت 04:15 PMاگر بچه مجاهد بودم و از "دار و دارکشی" خوشم میومد، می تونستم آرزو کنم که کلمه ی -سردار- برای سرداران را به سر ِ دار ببینم. اما من مخالف هرنوع اعدام هستم و از این آرزوهای وحشتناک و غیرانسانی نمی کنم.
-- محفوظ ، Aug 8, 2007 در ساعت 04:15 PMخيلي كارش عالي بود دمش گرم
-- بدون نام ، Aug 9, 2007 در ساعت 04:15 PMخانم ناصری شما واقعا از روزنامه نگاری سر در میارین؟ این دیگه چطور مصاحبه ایه؟ حتی به خودتون زحمت ندادین که مصاحبه رو تنظیم کنین و عین حرف ها و اشتباهات و اوهوم گفتن مصاحبه شوندهه رو نوشتین. واقعا خسته نباشید. متاسفم که ما از بی منبعی مجبوریم به این سایت سر بزنیم
-- زهره ، Aug 9, 2007 در ساعت 04:15 PM.............................
معصومه ناصری: اوهوم را مصاحبه شونده نگفته مصاحبه کننده گفته .
این هم شکل تنظیم شده گفتگوست.
وقتی توی مصاحبه گفتم اوهوم که نمی توانم به جایش بنویسم بله درست می فرمایید!؟
اگر بقیه ایرادهای گفتگو را هم بفرمایید خوشحال می شوم. از خواندن و شنیدنشان
یا اگر انتقادی به دیگر کارهایم داشتید.
ممنون
Man az hassani tashakor mikonam va az in radane bi khanevade miporsam vaghti too jamee nesfe mardom be hejabe shoma eeteghad nadaran be che joraati khodesho mohegh baraye taiine taklif baraye hame midoone,la ekraha fe din ro khoda baraye ki gofte
-- khaki ، Aug 14, 2007 در ساعت 04:15 PMحسني كارش عالي بود
-- mahtab ، Aug 21, 2007 در ساعت 04:15 PM