۲۷ تیر ۱۳۸۸
-
ضد گزارش: گفت و گوی خیابانی
روزنگار جنون: چند نفر دور یک پلیس رو گرفتن و باهاش صحبت می کنن. خانمی میگه: ما احمدی نژاد رو نمی خوایم. آخه به کی بگیم؟ پلیس جواب میده: باشه! قراره برم باهاش صحبت کنم که نکنه این کارا رو! بهش می گم که نمی خوایدش. من بهش بگم ول می کنه میره. مردم می خندند.
|
۱۴ تیر ۱۳۸۸
-
سبز تویی که سبز میخواهمت
ناصر غیاثی: دو تا بودند: یکیشان سیاه پوست بود و آن یکی آلمانی. سیاه پوست سوار شد جلو و طبق معمول این روزها فورم پارچهی سبز آویزان از آینه نظرش را جلب کرد. دستی به پارچه کشید و گفت: «ایرانی هستی؟» گفتم: «این روزها به شدت.» ماشین را روشن کردم. گفت: «من هم. من هم ایرانی هستم. بدبختیهای آفریقا پاک فراموشم شده. دایم اخبار ایران را دنبال میکنم.»
|
۶ تیر ۱۳۸۸
-
٢٤ میلیون رأی و دو ابهام شرعی - اخلاقی
قابل انکار نیست که بخش وسیعی از رأی دهندگان به احمدی نژاد انتظار داشته اند که با انتخاب او، طومار مافیایی به نام "خاندان هاشمی و ناطق" برچیده شود. آنها روی این مبنا به احمدی نژاد رأی داده اند و اکنون که مشخص شده چنین مسأله ای یا وجود خارجی ندارد و یا قرار نیست با آن برخوردی شود، آیا این حق هم برای رأی دهندگان محفوظ است که رأی خود به احمدی نژاد را پس بگیرند؟
|
۳۰ خرداد ۱۳۸۸
-
«آقای خامنه ای! مردم شما را سر جای تان می نشانند»
ابراهیم نبوی: «کاری که باید بکنید کاری ساده است، باید حق مردم را به آنان برگردانید، همان چیزی که هر انسان شریفی از آن دفاع می کند. انتخابات را باید باطل کنید تا مردم آزادانه انتخاب شان را بکنند. این همه چیزی است که مردم می خواهند، اگر این را ندهید، آن وقت ممکن است مجبور بشوید چیزهای بزرگتری را بدهید. مردم ایران با شنیدن خطبه های نماز جمعه شما عصبانی و خشمگین شده اند ولی متانت شان را از دست نمی دهند، آنان به راهپیمایی های گسترده شان ادامه می دهند. آنها بدون نفرت و خشم حق شان را می گیرند. آقای خامنه ای! مردم بزرگوار ایران قدرتمند تر از آن هستند که فرض می کنید، آنها به خیابان آمده اند، در خیابان می مانند، حق شان را می گیرند و شما را هم سر جای خودتان می نشانند.»
|
۲۹ خرداد ۱۳۸۸
-
گریه ها باید کرد
مسعود بهنود: اما هر کس حق دارد از هر بار که اشک به چشم می آورد وقتی به خانه بر می گردد، یادگاری برای خود نگاه دارد، نه خشم و نه نفرت، بلکه یادگاری تا از خاطرش نرود که هیچ قهرمانی مانع را با یک پرش نپریده، بارها و بارها باید پریدن. از این روزها هم تکه کاغذی، پارچه ای سبز، یا هر چه دیگر، به یادگار نگاه باید داشت تا شما که جوانید یادتان نرود که پیش از شما نسل ها گریسته اند، بارها گریسته اند. برای شما هنوز اول کارست.
|
۲۵ خرداد ۱۳۸۸
-
جشن فرخنده
عطا الله مهاجرانی: این جوانانی که در خیابان های تهران و شهرستان ها کتک می خورند. با چهره های خونین بهت زده نگاه می کنند. آقای موسوی و کروبی و روحانیون مبارز که بیانیه می دهند ، گمان می کنند، می شود از جمهوریت نظام و رای ملت حمایت کرد. برای من مثل روز روشن است که 22 خرداد 1388 چهار ماه پس از سی سالگی انقلاب، عصر جمهوری در کشور ما به پایان رسید و آقای احمدی نژاد با تنفیذ ولایت مطلقه امر، آراء لازم را احراز کرد و پیروز شد. این پیروزی مبارک باد... البته هیچ جشنی بدون قربانی نمی شود و هر چقدر جشن بزرگتر باشد قربانیان هم بزرگتر خواهند بود...
|
۱۵ فروردین ۱۳۸۸
-
چرا احمدینژاد به استادیوم رفت؟
در آن دقایق شاد، بارها و بارها تصویر احمدینژاد در حالیکه علی سعیدلو معاون عمرانی وی و محمد علیآبادی ریاست سازمان تربیت بدنی کشور در دو طرف او نشسته بودند بر صفحه تلویزیونها نقش بست. چهره محمود احمدینژاد حتی بیشتر از علی دایی سرمربی تیم ملی به نمایش درآمد .همه چیز آماده بود تا اینبار جشن پیروزی تیم ملی و استارت برنامههای تبلیغاتی احمدینژاد با هم گره بخورند. ولی این پایان حضور احمدینژاد بود. تیم ایران ابتدا بازی را مساوی شده دید و در حالی که مردم منتظر نمایش دوباره چهره رییسجمهور و حالت او پس از دریافت گل مساوی بودند، ایران گل دوم را هم خورد و بینندگان رسانه ملی، دیگر چهره محمود احمدینژاد را ندیدند.
|
۱۴ اسفند ۱۳۸۷
-
برخورد سینماگران ایرانی با اسکاریها
دیروز صبح موزه سینما میزبان دو بانوی بازیگر «آنت بنینگ» و «آلفر وودارد» از اعضای هیات رییسه آکادمی اسکار بود؛ کارگاهی که طی آن قرار بود گفت وگویی متفاوت، تحلیلی و جذاب بین این دو بازیگر مسوول و بازیگران داخلی شکل بگیرد. اما متاسفانه باید گفت و پذیرفت که شاهد جلسهای غیرجذاب بودیم. تلاش و اصرار دوستان برای نشان دادن سطح زبان انگلیسیشان هم در نوع خودش کم نظیر بود؛ تلاشی که حتی به سوءتفاهم رسید. جهانگیر الماسی که در طول جلسه حاضر نبود از گوشیهای مخصوص ترجمه استفاده کند، بخشی از صحبتهای بنینگ را به غلط برداشت کرد و عجیب که اصرار داشت جواب خانم بنینگ را که به زعم ایشان به بازیگران ایرانی بیاحترامی کرده، بدهد.
|
۳ اسفند ۱۳۸۷
-
خاتمینامه در ملکوت
داریوش محمدپور در وبلاگش، ملکوت، صفحهی جدیدی باز کرده به نام خاتمینامه که گلچینی از مطالبی است که اهالی وبلاگستان درباره کاندیداتوری سیدمحمدی خاتمی برای انتخابات آینده مینویسند. محمدپور در این وبلاگ توضیح داده که اگرچه هدفِ شخصیاش استقبال و حمایت از خاتمی است، اما «بنا بر این نیست که در این صفحه کسی مجیز خاتمی را بگوید یا انشاهای پرسوز و گداز در استقبال از او و دفاع از او بنویسد. در جامعهی ما به قدر کافی احساسات و عاطفه پر رنگ است و عقلانیت توسری خورده است.»
|
۲۳ بهمن ۱۳۸۷
-
آنقدر به کتابم مجوز ندادند که پدرم مُرد
شیوا مقانلو: مادرم همیشه میگفت بین این همه ادبیات عجیب و غریبی که ترجمه میکنی یک رمان هم باب دل ما ترجمه کن که با لذت بخوانیمش. یک سال و نیم پیش، ترجمه رمان زیبایی را تمام کردم که اسمش را گذاشتم «ژاله شکن». کتاب را به نشر چشمه سپردم، و صفحه اولش نوشتم «ترجمهای پیشکش پدر و مادر عزیزم». آن موقع هنوز نمیدانستم بابا مریض است، اما مطمئن بودم این کتابی است که آنها از خواندنش لذت میبرند. بازیبنهای وزارت ارشاد آنقدر مجوز دادن به کتاب مرا طول دادند که بابا مرد.
|
۲۰ بهمن ۱۳۸۷
-
مشاهدات پگاه آهنگرانی در جشنواره فیلم برلین
فیلم دربارهی الی را دیدم. به قدری فیلم خوب بود که تمام اتفاقات این روز را به فراموشی سپردم و دائم تصویرهای فیلم جلوی چشمم است. نیم ساعت اول فیلم تکان دهنده بود و بقیه فیلم هم به طور غیر قابل باوری خوب بود. وقتی فیلم تمام شد فکر کردم بعد از چند سال در سینمای ایران بالاخره فیلم متفاوتی دیدیم.
|
۱۹ بهمن ۱۳۸۷
-
کرمانشاه دیگر سینما ندارد
بدون مقدمه سینماهای کرمانشاه تعطیل شدند و شهری با حدود دو میلیون جمعیت که یکی از کلانشهرهای ایران محسوب می شود، حالا سینما ندارد. بهزاد خالوندی، یکی از اهالی فرهنگ کرمانشاه مینویسد: «سینماهای شهرمان هم به خیر و خوشی و بدون هیچگونه تنش و اعتراضی از سوی طرفداران پروپا قرص آن تعطیل شدند. شاید پرو پای طرفداران سینما در شهر ما چندان قرص نیست و یا اینکه اصولاً سینما در این شهر دیگر طرفداران پروپاقرصی ندارد.»
|
۱۳ دی ۱۳۸۷
-
ائتلاف بنیادگرایان اسراییلی، ایرانی و فلسطینی
در ماجرای حوادث اخیر خاورمیانه آنچه مثل همیشه بیاهمیت قلمداد میگردد امنیت جانی آدمیان بیگناه است. داستان تکراری جدال بنیادگرایان یهودی با بنیادگرایان سلفی حماس و قربانی شدن جمع زیادی از زنان و کودکان و مردمان بیدفاع و مظلوم در غزه و نیز در داخل خاک اسرائیل. گاهی فکر میکنم اصلاً این جدال و جنگ خانمانبرانداز پایانی ندارد و این مردمان به دنیا میآیند که رنج بکشند و داغ ببینند و کشتههایشان را به خاک بسپارند و باز دورهای آتشبس موقت و بعد از ماهی و سالی دوباره مصرفکنندگان کارخانجات اسلحهسازی بهکار میافتند و خون مردم را بر سنگ فرش خیابانها جاری میسازند.
-
مسجدسلیمان، با نفت بهدنیا آمد و با گاز از دنیا میرود
اختر قاسمی: نشت گازهای سمی و جاری شدن نفت در كوچهها و خانههای مردم مسجدسلیمان، این روزها به مانند طلوع و غروب خورشید برای ساكنان این شهر زرخیز عادی شده است و در نتیجه پیامدهای ممارست دایم با ذخایر انرژی، شیوع بیماریهای خطرناك خونی، پوستی، ریوی و سرطانها و مرگهای ناگهانی و غیرطبیعی برای هموطنان ما در مسجدسلیمانی به ارمغان آورده شده است.
|
۱ دی ۱۳۸۷
-
ادغام محیرالعقول مدارس و مساجد
فهیمه خضرحیدری: اینکه تالیف کتاب درسی مدارس را بسپریم به حوزه علمیه کافی نبود انگار، وزارتخانه فخیمه آموزش و پرورش تصمیم گرفته در حرکتی محیرالعقول مساجد و مدارس را هم با هم ادغام کند! حرفی نیست؛ اصلاً سیاست کلی حاکم در جامعه ما بر تربیت مذهبی بچهها تاکید دارد و ما هم درباره این روش آموزشی و پرورشی، اصلاً نه قضاوت میکنیم و نه ارزشگذاری. اما سوال من این است که چرا این شکلی؟ چرا با توسل به روشهایی تا این حد «رو»؟ چرا اینجوری؟ چرا تا این حد غیرکارشناسی؟
|
۲۸ آذر ۱۳۸۷
-
آزادی بیان، حقی مقدس است
نامه سرگشاده جمعی از وبلاگنویسان ایرانی در اعتراض به دستگیری حسین درخشان: مواضع حسین درخشان در خصوص تعدادی از کسانی که بدلیل عقایدشان زندانی شدهاند باعث رنجش جامعه وبلاگنویسان ایرانی بوده و همین موجب شده بسیاری از آنان از وی دوری بجویند. با این همه، این موضوع این حقیقت را نفی نمیکند که آزادی بیان، حقی مقدس است و باید برای همه در نظر گرفته شود؛ نه فقط کسانی که با آنها موافقیم. بنابراین، ما از این منظر، به طور اصولی شرایط دستگیری و بازداشت حسین درخشان را محکوم میکنیم و خواهان آزادی فوری او هستیم.
|
۲۷ آذر ۱۳۸۷
-
کفشهایم کو!؟
دلارام غنیمیفرد: امروز در اوج شکوفایی استعدادهای خبری! در اخبار ساعت دو تلویزیون گزارشی پخش شد که به مردم در پارک لنگه کفش میدادند که به یک درخت کاج یا در واقع «بوش خیالی» پرتاب کنند. من واقعاً در حیرتم که این همه تبلیغ برای فرهنگ دست به یقه شدن و ابراز تنفر فیزیکی برای چیست و به کجا خواهد انجامید. مگر قرار است بوش به ایران بیاید که مردم تمرین کنند به او کفش بپرانند؟
|
۱۴ آبان ۱۳۸۷
-
اخراج به خاطر اعتقادات دینی
هرگز فکرش را هم نمیتوانستم بکنم که این دو دانشجوی من بهایی باشند. واقعاً، آدم از کجا میتواند چنین چیزهایی را بفهمد؟ در چهرهی هیچ کسی چیزی از عقاید و دین او نمیتوانی بیابی، مگر کسی که خواسته باشد برای هویت دینی خودش نشانههایی اختراع کند. از همین رو بود که نخستین چیزی که به ذهن همه رسیده بود این بود که حتماً این دو نفر را دیدهاند که با هم زیاد حرف میزنند. و آیا چیزی بیش از حرف هم در میانشان بوده است؟
|
۵ آبان ۱۳۸۷
-
حاج آقای وزارت گفت: بتمرگ!
فریبا پژوه از گروه روزنامهنگاران ایرانی که به آمریکا می رفتند: ساعت ۶:۴۵ است. همه چیز مرتب است. چمدانها را هم تحویل دادیم. از گیت خروجی رد شدیم. مهر خروج هم در پاسپورتهایمان جا خوش کرد. هنوز جوهر مهر خروج خشک نشده بود که یکی از مأموران فرودگاه پاسپورتهایمان را در هوا از ما گرفت! ماندیم در فرودگاه تا ساعت ٣:٣٠ بعد از ظهر تا شاید مشکل «سوء تفاهم» حل شود ... اما نشد!
-
طاهره صفارزاده، شاعری پیشرو
حسین نوروزی: اگر خبرنگاران بیسواد بخش ادبی خبرگزاریها و سایتها، حداقل اطلاعی از وضعیت شعر در دههء پنجاه داشتند، لابد نمینوشتند:«انتشار چندین مجموعه شعر نیز از دیگر فعالیتهای او بود».
|
۴ آبان ۱۳۸۷
-
رادیو وبلاگستان
رادیو وبلاگستان پویشی برای رساتر کردن صدای وبلاگستان فارسی است. رادیو وبلاگستان به هیچ ارگان یا گروه یا حزب خاصی وابسته نیست و تنها ویژه وبلاگ نویس های فارسی زبان است. رادیو وبلاگستان برای انتشار محتوای صوتی در وبلاگستان فارسی راه اندازی شده است. تمام وبلاگ نویس های فارسی زبان در هر سرویس وبلاگنویسی که فعالیت میکنند بدون کارت دعوت عضو رادیو وبلاگستان هستند.
|
۲۴ مهر ۱۳۸۷
-
با مزاحمین در تاکسی چگونه برخورد کنیم؟
یک وبلاگ با کلی بحث و آموزش کاربردی برای زنانی که در تاکسی دچار مزاحمت مردان می شوند: این فکر را که خود شما گناهکار هستید از سرتان بیرون کنید. همچنین به خانمهای اطرافتان مانند بستگان و آشنایان، گوشزد کنید که در این مسئله، شخص گناهکار فرد مزاحم است نه زنان.
|
۲۳ مهر ۱۳۸۷
-
دومینوی بازار
کلمه های صنعت، بانک، صنایع دستی، گردشگری، بورس، تولید، نفت خیلی وقت است که رنگهای گرمی خورده اند اما اعتصاب وتعطیلی یک بازار سنتی و "بازگشایی" و "عادی شدن فعالیت آن" همچنان نشانه پررنگی است. پررنگ تر از کلمه های دانشگاه و معلمان و اعتصاب هایشان.
|
۱۶ مهر ۱۳۸۷
-
همه آنچه می خواستید در باره پرفسور حمید مولانا بدانید
حسامالدین آشنا در مقالهای که در جامعیت و صراحت و تحلیل دقیق فرضهای پایه خود کمنظیر است پدیده پرفسور مولانا، مشاور ایرانی-آمریکایی احمدینژاد را بررسی می کند: آیا او یک انقلابی مکتبی است؟ آیا نفوذی امریکا در ردههای بالای سیاسی در ایران است؟ یا مهاجری است که به وطن بازگشته است؟
|
۱۵ مهر ۱۳۸۷
-
آخرین گام بهبود رابطه با آمریکا است نه اولین گام
در مقابل نظری که می گوید تجدید رابطه اولین گام است تا بتوان با مذاکره مشکلات بعدی را حل کرد عباس عبدی بهبود رابطه را آخرین گام می داند: مشكل اصلي سياست خارجي ايران نه در گذشته و نه در حال، فقدان رابطه با ايالات متحده نبوده و نيست، اين رابطه تشنجآميز ناشي از مسايل و مشكلات ديگر است.
|
۱۴ مهر ۱۳۸۷
-
زبان باز و مدرنیت
اکنون زبان عربی نیست که مفهوم های تازه می آفریند و در زبان ما به روی زبان عربی دست کم صد سال پیش بسته شده است. این اعتقاد آشوری در واژه ها و ترکیبات کتابش نیز بازتاب یافته است: "سازمایه" به جای "عنصر"، "چهرگشتار" به جای "صرف اسامی" "جدایش پذیری" به جای "تفکیک و تمییز"، "برخه چسبانی" به جای "تلفیق"...
-
نمودار پرخواننده ترین وبلاگهای فارسی در فیدخوان
آرش کمانگیر: ۱۹ وبلاگ بیش از هزار مشترک دارند و updateblog را هم اگر ۱۹۹۹ اش را با ارفاق ۲۰۰۰ بگیریم، خوراک ِ چهار وبلاگ بالای ۲۰۰۰ مشترک دارد. نکته ی جالب ِ دیگر وجود ِ ۱۰ وبلاگ ِ نزدیک ِ ۲۰۰۰ و زیر ۲۵۰۰ و پله ی بین وبلاگ ۱۲ هم و ۱۳ هم است.
|
۱۱ مهر ۱۳۸۷
-
وزارت علوم را وزارت اطلاعات اداره می کند
احمد شیرزاد: وزارت علوم مکلف است دانشجویان با استعداد و زبده را از طریق آزمون های علمی شناسایی و به دانشگاه ها معرفی کند. آیا این وزارتخانه حق دارد عنان اختیار خویش را یکسره به دست وزارت اطلاعات بسپارد؟ امر قبیحی که اکنون آشکارا اظهار می شود و برخی مسئولان ابایی هم ندارند بگویند این وزارت اطلاعات است که تصمیم می گیرد متخصصان و دانش آموختگان آینده کشور چه کسانی باشند.
-
ابطحی: هکرها کاری غیرشرعی می کنند
هک کردن هر سایتی مثل آتش زدن هر کتابی کار سختی نیست. همچنان که بازسازی سایت های هک شده هم کاردشواری نیست. این کارها نه اعلام نارضایتی سیاسی است و نه کار اعتقادی. فقط یک کار غیر اخلاقی است و غیر شرعی. کاش رهبران دینی در ایران پیشقدم می شدند تا جلو هر هک کردنی را بگیریم و دنیای نت را به دنیای استدلال تبدیل کنیم.
-
«خشونت کلامی جنسی در روزنامه سرمایه»
بهترین مصداق حرف هایم هم شورای تیتر سرمایه است: شورای تیتری را در نظر بگیرید که آدم های به اصطلاح مهم دور یک میز جمع شده اند. تیترها خوانده می شود و همین آقای ۰۰۰ برای هر موضوعی خواه اقتصادی، اجتماعی و یا فرهنگی، معادلی ناموسی و حتی جنسی پیدا می کند. او اشاره می کند و دیگران هم می خندند. من نام این عمل آقایان را خشونت کلامی جنسی علیه خودم می گذارم.
|
۸ مهر ۱۳۸۷
-
خرافات جمکرانی و حکایت جمکران ثانی
یکی از اقوام که خانم معلمیست مذهبی تعریف میکرد که مدتی پیش بچههای کلاس را با بودجه فوقبرنامه و گردشهای تفریحی و علمی، میبرند به جمکران که آنجا برای امام زمان نامه بنویسند و به چاه بریزند. بچهها هم داشتهاند در دفترهایشان نامه مینوشتهاند که یکی از خادمها میآید و میگوید هیچ کدام از نامههایی را که روی کاغذهای عادی نوشته باشد، حضرت نمیخوانند و فقط کاغذهایی را که از فروشگاه همینجا خریده شده باشد، ایشان میخوانند. بچهها هم میروند دانهای صد تومان برگ سفید میخرند و نامههایشان را توی آن مینویسند!
-
قرآن شناسی گنجی و منتقدان اش
تا آنجا که من دیدهام، بیشتر منتقدان گنجی، در رویارویی با او، کم یا بیش، زبانشان زهرآگین و تند و تحقیرآمیز بوده است. برخی از منتقدان، تعبیرها و واژههایی که به او نسبت میدهند، چندان بهداشتی نیست. بهکاربردن این تعبیرها، در مقام پاسخگویی استدلالی، آنهم به کسی که فقط استدلالگونه (قوی یا ضعیف) حرف میزند، اصلاً و ابداً درست نیست.
|
۷ مهر ۱۳۸۷
-
آموزش خودسانسوری به بچه ها با شروع مهرماه
آسیه امینی: متنفرم از لحظه ای که مجبورم به دخترم توضیح بدم که وقتی مدرسه می ره باید مواظب حرف زدنش باشه. متنفرم از توضیحات مزخرفی که باید به خوردش بدم که مدرسه جای درس خوندنه و بهتره خیلی از حرفها در مدرسه اصلا گفته نشه. حرفهای خیلی خیلی ساده ای که باید طبق طبیعتش مطرح کنه و ما باید طبق وظیفمون بهش جواب بدیم. متنفرم از این که باید بهش بگم لزومی نداره حرفهایی رو که در خونه می شنوه در مدرسه مطرح کنه.
|
۲۷ شهریور ۱۳۸۷
-
اعتماد از دست رفته جامعه را چگونه ميخواهيم بازسازي كنيم؟
عباس عبدی: ظاهراً موضوع رسيدگي به صحت مدرك دكتراي يكي از وزرا مراحل پاياني خود را ميگذراند و برخي از دستاندركاران اين امر مجبور شدهاند كه نه تنها اعتبار و اصالت ادعاي دكتراي داشتن اين وزير را نفي كنند، بلكه صحت مدرك كارشناسي ارشد وي نيز رد شده است. از اين رو برخي از نزديكان به جناح حاكم بر دولت درخواست كردهاند كه وي داوطلبانه استعفا دهد تا عدالت اجرا گردد. اما استعفا کافی نیست.
|
۲۴ شهریور ۱۳۸۷
-
نامهی فدایت شوم بانو زلیخا به فریدون جیرانی
یا حبیبی! فری! سلام. اکنون که پر در دست گرفتهام و آن را در جوهر فرو میبرم و روی پاپیروس مینهم هنوز چهارستون تنم از دیدن سریال یوسف پیامبر روی ویبره است و باورم نمیشود آنچه دیدهام واقعاً سریال بوده یا کابوسی که من بر اثر پرخوری سر سفرهی افطار به آن دچار شدهام. به ویژه که این سریال بعد از شاهکار بیبدیل تو پخش میشود که مشت محکمی است به دهان یاوه گویانی که میگفتند فریدون لال شده و خوب شد تو این سریال را ساختی تا همه فهمیدند تو لال نیستی و تو هم میتوانی یک بد و بیراهی به جامعهی ادبی مملکت ات بگویی.
|
۱۸ شهریور ۱۳۸۷
-
هفت سالگی یک اتفاق شیرین
به مناسبت سالروز این اتفاق شیرین که رسانه ای آزاد، شخصی و صمیمی را برای اولین بار به کاربران فارسی زبان معرفی کرد تعدادی از مشهورترین و محبوبترین وبلاگنویسان فارسی لطف کردند و در یک طرح فوق العاده جالب شرکت کردند: دستخط نوشتن با چشم بسته!
|
۱۷ شهریور ۱۳۸۷
-
هفت سالگی وبلاگ ایرانی
اين روز به سلمان جريری و همه دوستان بلاگنویس مبارک. در کنار اینهمه بازیهای وبلاگی، کاش بدون نیاز به هیچ دعوتی دوستان به بهانه این روز هم که شده، نقدی به کار خود می زدند، نگاهی به وبلاگهای دیگر داشتند، یادی از دیگران میکردند و نگاهی به یکسال گذشته خود میداشتند و برنامهای برای سال آینده خود میچیدند.
|
۱۲ شهریور ۱۳۸۷
-
داستان «زنان» درختی میوه دار و جوان که ریشه کن شد
گزارش خواندنی و دیدنی فرن تقی زاده برای زیگ زاگ از آخرین دوشنبه مجله زنان. شهلا شرکت مدیر مجله می گوید: 7 ماه پس از لغو امتیاز مجله همچنان هر ماه اجاره دفتر را پرداخت کردم به این امید که مشکل حل می شود یا مجله دیگری در می آوریم.
|
۸ شهریور ۱۳۸۷
-
یک ذهنیت بسیار خطرناک
چند روز پیش در افغانستان یک فاجعه رخ داد. تیم اعزامی سازمان ملل «شواهد متقاعدکنندهای» یافته است که نشان میدهد دستکم ۶۰ نفر کودک زیر ۱۵ سال، ۱۵ زن و و ۱۵ مرد در حملهی هوایی هفتهی گذشته نیروهای آمریکایی به روستای عزیزآباد استان هرات کشته شدهاند. طرفداران قسمخوردهی امپراطور دستکم در این مورد خاص نمیتوانند مدعی شوند که تلفات غیرنظامیان اجتنابناپذیر یا غیرعمدی بوده. اما تردید نکنید «خرده نوچههای امپراطور» در سراسر جهان و همینطور همین ایران خودمان، دلایل کافی و بسیار تمیز و منطقیای برای این جنایت جنگی آشکار پیدا خواهند کرد. دلایلی که مبتنی بر اصل ازلی و خدشهناپذیر زیر است: امپراطور آمریکا در هر جای جهان در حال جنگ با هر کسی که باشد محق است.
|