رادیو زمانه > خارج از سیاست > آسیب شناسی رسانه > سانسور یک دستگاه نظام مند است | ||
سانسور یک دستگاه نظام مند استعلی اصغررمضانپوراعتراف می کنم که در قسمت اول این بحث وقتی می نوشتم که سانسور را می توان با بیماری مانند دانست خودم را سانسور کردم چرا که می ترسیدم به انبوه مخاطبانی که در سانسور زندگی می کنند بگویم بیمار هستیم. دقیقاً مراد من این بود که سانسور کردن و عادت کردن به سانسور یک بیماری است. این بیماری در درجه اول یک بیماری شناختی است. بیماری های شناختی را متخصصان روان شناسی عصبی و عصب شناسی شناختی بر اساس یافته های جدید علم نورولوژی یا عصب شناسی مورد بررسی قرار می دهند. فرض این دانش که شکل امروزی شده رفتار شناسی است ، این است که شناخت و واکنش های شناختی هم یک رفتار آناتومیک هستند مانند دیگر رفتار های حیوان – یا در اینجا انسان- و البته نباید پنداشته شود که این کشف و حتی کاربرد آن در تکنولوژی سانسور یک یافته جدید است. منابع مهم مطالعه در باره توتالیتاریسم در آلمان – از جمله مطالعات فرانکل و آرنت - نشان می دهد که چگونه دانشمندان تحت اختیار نازی ها در دوره هیتلر از مطالعات عصب شناسی برای آنچه پاکسازی مغزی می نامیدند استفاده می کردند. تفاوت در اینجاست که در دهه های اخیر مطالعات نورولوژی پرده از جنبه های تازه ای از کارکرد مغز برداشته است که پیش از این در پرده ابهام بود: پیش از این ساحت باورها و به ویژه باورهایی که باور معنوی نامیده می شدند جدا از رفتار آدمی در زندگی روزمره پنداشته می شد. اما دانش امروز نورولوژی در باره کارکرد دو نیمکره مغز به ما آموخته است که بسیاری از آنچه را الهامات بیرونی می دانستیم حاصل فرآیند انتقال باور یا تصمیم ما از نیمکره راست به نیمکره چپ است. نیمکره چپ زبان ما را و دست راست ما را که دست ابزار سازی است اداره می کند. به لحاظ روانشناسی در چنین مواردی کارکرد نیمکره چپ تنها این است که آنچه را از نیمکره راست نازل کرده است بیان کند و برای آن دلایل مناسب بسازد. به تعبیر دیگر فرایند انتقال شناخت یا حالت ذهنی از بخش ناهوشیار به بخش هوشیار آدمی در دانش امروز از پرده برون افتاده است و نشان داده است که رفتار آدمی در زندگی روزمره می تواند یکسره در اداره بخش ناهوشیار باشد بی آن که از دانش و عقل سلیم و زبان متعارف که در سیطره نیمکره چپ است بهره بگیرد. سانسور از طریق قطع رابطه مغز با واقعیت آن را وامی دارد که به درون بخش ناهوشیار خود عقب بنشیند و دل به الهامات خود ببندد. الهاماتی که در فرایند گریز ناپذیر تطبیق خود با واقعیت و در غیاب مکانیزم های عقل جمعی انتقادی در درون خود باز سازی می کند. چگونگی بازسازی این باورها تحت تاثیر پیشینه شناختی و فرهنگی روان ناهوشیار و یا به تعبیر دیگر تاریخ فرهنگی جامعه است.اما پیش از این که به این بخش از بحث بپردازیم بهتر است دوباره به سازوکار تکنولوژی سانسور به مثابه نوعی تکنولوژی تخریب روان و شناخت انسان برگردیم: سامانه سانسور سه مجموعه اقدامات را اغلب به گونه ای همزمان دنبال می کند. اول آن که رفتار فرد را کنترل و دستکاری می کند یعنی جلو برخی رفتار ها را می گیرد و برخی رفتار ها را تحمیل می کند. دوم این که سازوکار حافظه را مختل می کند. این اختلال به دو شکل انجام می گیرد گاه امکان یادآوری را از بین می برد و در واقع حافظه را پاک می کند و از هرگونه فرآیند محیطی یادآوری کننده جلوگیری می کند و گاه یادآوری های هدف دار را انجام می دهد که به چیزی مانند تست های یادآوری کننده در تزریق دارو های مصونیت بخش می ماند. سومین بخش سامانه سانسور کنترل محیط است که به منظور پشتیبانی از دو مجموعه اقدام اول و دوم انجام می گیرد. هدف کنترل محیط حفظ شرایط آزمایشگاهی برای سانسور شدگان است. در حکومت نازی ها در آلمان وحکومت بلشویک ها در شوروی این کار در قالب کنترل مستقیم هرگونه ارتباط با خارج از مرز اعمال می شد اما در شرایط کنونی که امکان این امر وجود ندارد از شیوه تهدید و القای ترس استفاده می شود. بازتولید ایدئولوژی های پشتیبان وایجاد فضای روانی فلج کننده از دیگر شیوه های کنترل محیط است. اشاره به این نکته در اینجا لازم است که برخلاف نظری که سانسور را در جمهوری اسلامی صرفاً نتیجه باور های مذهبی یا خشک مغزی برخی جناح ها و یا حتی ترس سیاسی می داند، اسناد زیادی وجود دارد که نشان می دهد سانسور در ایران دارای یک مدیریت متکی بر آخرین دانش و فن آوری روان شناسی و مهندسی اجتماعی وحتی تکنولوژی های بازیابی و ردیابی اطلاعات در سیستم های اطلاع رسانی است. چندی پیش در کنفرانسی که با هدف گزارش تجارب روابط عمومی در سطح بین الملی برگزار می شد در تهران یکی از کارشناسان که درس خوانده دانشگاه امام صادق مراکز فعال پژوهشی مانند مراکز نظر سنجی که در اینجا ذکر نام آنان ضرورت ندارد، این مدیریت را در انجام اقدامات خود یاری می دهند. همین مدیریت مواردی را که باید در رسانه ها ذکر شود یا نشود به طور هفتگی یا در مواقع خاص از طریق وزارت ارشاد به اطلاع رسانه ها می رساند. آسیب شناسان عصب شناس بر این باورندکه همان طور که شما از طریق برنامه غذایی می توانید بیماری را در بدن به وجود آورید یا مداوا کنید از طریق برنامه رفتاری نیز می توانید ذهن را و به تعبیر دقیق تر سامانه عصبی انسان را (که آنچه به طور سنتی مغز می نامیده ایم تنها بخشی از آن است) بیمار کنید یا شفا ببخشید. یکی از بدترین انواع محدودیت های رفتاری که دستگاه عصبی انسان را مختل می سازد محدودیت در دنبال کردن تمایلات و ابراز خود است. انسان همانی است که رفتار می شود و ابراز می شود نه تصوری که فرد از خود در ذهن خود دارد. فرض مبنایی در روش شناسی سانسور این است که شما آنچه را من می خواهم رفتار کنید یا ابراز کنید، مهم نیست که خودتان چه تصوری از خودتان دارید. این روش برای سانسورگر دو پیامد دارد: هم نمای بیرونی فرد را آن گونه که می خواهد نمایش می دهد و هم فرد را در درون خود دچار تعارض شناختی و اختلال در دستگاه عصبی می کند که به معنای ورود به فرآیند تخریب خود است چون پیشاپیش همه امکانات مداوا را از طریق کنترل محیطی از او گرفته است. در شرایط طبیعی فرد از طریق مشارکت در فرایند عقل جمعی – که در جامعه مدرن یک عقلانیت انتقادی است – و یافتن یاوری های عاطفی و پیوند های حسی می کوشد خود را به تعادل رفتاری برساند اما در محیط تحت کنترل سانسور چنین امکانی وجود ندارد و فرد به سوی بی اعتمادی به محیط و انزوای ویرانگر سوق داده می شود: غرق شدن در دریای ناهوشیاری و الهامات خود بسنده. |
نظرهای خوانندگان
http://www.farsnews.com/
-- اشکان ، Feb 6, 2008 در ساعت 05:09 PMnewstext.php?nn=8611170488
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل ازستاد خبري بيست و پنجمين وره كتاب سال جمهوري اسلامي ايران، علياكبر اشعري، رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملي با ارائه اين پيشنهاد به مسئولان كتاب سال گفت: بايد در اين كتاب، ملاكهاي عمومي تخصصي داوري تمامي رشتهها ذكر شود تا نويسندگان آثار خود را با ملاكها تطابق دهند و نتايج داوريها را ارزيابي كنند.
مشاور فرهنگي رئيس جمهوري با بيان اين كه بدين ترتيب الگويي واحد و مشخص براي كتابنويسان پديد ميآيد، خاطرنشان كرد: اين اقدام علاوه بر پيشگيري از سوتفاهمات، به توانايي قلم نويسندگان نيز كمك ميكند چرا كه از آن پس قلهاي براي رسيدن وجود دارد.
اشعري همچنين از ارائه پيشنهاد انتشار كتابچه معيارهاي مميزي كتاب خبر داد و افزود: بدين ترتيب نويسندگان چارچوبهاي مميزي را درمييابند. به اين ترتيب هم وقت نويسنده و هم انرژي كاركنان اداره مميزي كتاب براي ويرايش و تغيير در آثار هدر نميرود.
اشاره آقای اشعری که مورد توجه اشکان قرار گرفته یک ملاحظه اداری هم دارد: تعداد کسانی که به عنوان بررس در اداره کتاب وزارت ارشاد کار می کنند به شدت افزایش یافته و اختلاف نظر میان خود آنان هم به بحران زمان و کیفیت سانسور کتاب دامن زده است به طوری که در حال حاضر هماهنگ کردن سانسور گرها در ارشاد به یک مساله اداری تبدیل شده است.
-- علی اصغررمضان پور ، Feb 6, 2008 در ساعت 05:09 PMخیلی جالب بود. مساله به خوبی طرح شده بود. لطفا راه حلها را هم بررسی کنید.
-- مهیار ، Feb 25, 2008 در ساعت 05:09 PMدر قدم اول سلام!
-- مصطفی نیازی ، Sep 2, 2008 در ساعت 05:09 PMتشکر از معلومات شما .اما جملات بطور مکمل
تحریر نمی شود.
بااحترام