رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > مشکلات معلمان فقط معیشت نیست | ||
مشکلات معلمان فقط معیشت نیستاردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comدر هفتهای که گذشت، مدارس بار دیگر در پی اعتراض زمستان سال گذشته، شاهد اعتراضی دیگر از معلمان بود. در بهمن ماه سال پیش نیز معلمان با اعتراض به وضعیت معیشتی و مشکلات آموزشی مدارس، دست به اعتراض زده بودند که این اعتراض با وعده رئیس جمهوری ایران برای تحقق اجرای قانون مديريت خدمات کشوری برای معلمین و پرستاران در فروردین ماه سال جاری ختم شد. اگرچه در همان زمان نیز حرکت صنفی معلمین از سوی رسانه ای دولتی بازتابی نیافت و حتی برخی سایتهای نزدیک به دولت این حرکت را ناشی از خواستهی عده قلیلی از معلمین دانستند، اما کانون صنفی معلمان ایران اعلام کرد که در صورت عدم اجرایی شدن این قانون باردیگر برای اعتراض فراخوان خواهد داد. این وعده که در آن زمان حتی رئیس مجلس، آقای لاریجانی را هم درگیر کرده بود، عملی نشد و معلمان بار دیگر در هفته اول اردیبهشت ماه دست به اعتراض زدند. این اعتراض سه روزه باز هم در راستای خواستههای قبلی و تحقق وعدههای رئیس جمهوری بود. در روز پایانی این اعتراض در دوشنبه هفته قبل نیز بنا شد معلمان در تهران به وزارت آموزش پرورش و در شهرستانها به ادارات کل مراجعه و تجمعی نیز در برابر این ادارات برگزار کنند. این برنامه نیز با مداخله ضمنی عوامل امنیتی و انتظامی نیز شکل نگرفت. اما پس از این جریان نیز خبر میرسد روز سهشنبه پانزدهم اردیبهشت ماه در مریوان نیز گروهی از معلمان در برابر آموزش و پرورش این شهر تجمع کردهاند و به همین ترتیب خواهان تامین خواستههای صنفیشان شدهاند که با برخورد نیروهای حراست این اداره این تجمع بعد از دو ساعت به اتمام رسیده است. در همین ارتباط مختار اسدی از اعضای مرکزی کانون صنفی معلمان درباره این اعتراضات و درخواستهای صنفی معلمان اشاره میکند:
این حرکت از روز یکشنبه ششم اردیبهشت ماه برای سه روز آغاز شد. یکشنبه همه بیشتر به روشنگری پرداختند. ولی دوشنبه هفتم اردیبهشت خبرهایی که از سطح کشور به کانون معلمان رسیده بود استقبال همکاران ما خوب بوده است. البته ما میگوییم خوب بوده یا خیلی خوب این به این منزله نیست که حتماً صددرصد معلمان در این فراخوان شرکت کردهاند. این حمایت از ۳۰ درصد ۴۰درصد بعضیشهرها شروع شده تا ۶۰درصد ۷۰درصد رسیده. بعضی شهرها و یا استانها هم استقبال نکردند. ولی ما میگوییم میانگین چیزی حدود ۳۰ تا ۵۰ تا ۶۰ درصد معلمان سطح کشور روز دوشنبه از فراخوان کانون معلمان ایران حمایت کردند و بیشتر این درصد را البته آقایان تشکیل میدادند. البته خبرها نشان میدهد که استقبال خانمها هم در بعضی جاها خوب بوده. ولی بیشتر آقایان استقبال کردند.
کانون صنفی معلمان ایران دقیقاً خواسته بود که معلمین چهکنند؟ کانون معلمان ایران ساختار کاملاً صنفی و کاری است. یعنی خواستههای کانون به دور از موضوعات سیاسی است، هرچند بعضیها اینجور تلقی میکنند که برخی در لوای کار صنفی دارند سیاسیکاری میکنند. کانون معلمان دو محور را پیگیری میکند. یکی بحث بهبود وضعیت ساختار آموزشی کشور، مطالب درسی، فضاهای آموزشی، ساعات کاری همکاران است. مساله دوم بحث پیگیری معیشت معلمان است و ما به هیچ عنوان مقولات سیاسی را پیگیری نمیکنیم. حالا شاید بعضی از دوستان آقایان یا بعضی از رسانهها حالت سیاسی به این مساله بدهند اما ما فقط پیگیر خواستههای صنفی هستیم. یعنی اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری؟ در واقع اجرای لایحه نظام هماهنگ پرداخت حقوق سازمان دولتی، یا همان خدمات کشوری برای معلمان یک آرزوی پنج ساله است. چون از پنج سال پیش یعنی یک سال مانده به اتمام دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی این لایحه به مجلس ارسال شد، که مجلس امروز فردا کرد. مسوولان دولتی هم چه در دوران آقای خاتمی و چه در دوران آقای احمدینژاد به این لایحه بی توجهی کردند. ولی متاسفانه تا امروز با اینکه لایحه تصویب هم شده و حتی ردیف بودجه هم برایش مشخص شده، ولی متاسفانه اجرایی نشده است. البته ما میگوییم که این قانون کامل اجرا شود نه اینکه بیایند آن بندهایی که لازم است اجرا کنند و بندهایی که لازم نیست یا برای معلمها است یا به نفع معیشت کارکنان است، آنها را حذف کنند. ما میخواهیم به صورت کامل انجام شود. اگر بهصورت کامل و کارشناسی اجرا شود میتواند از نظر معیشتی حدود هفتاد هشتاد درصد وضعیت معیشت همکاران را بهبود ببخشد. در حال حاضر آموزش و پرورش و بهداری از مظلومترین اقشارند. آقای رییسجمهور در ۲۹ بهمنماه ۸۷ در تلویزیون اعلام کرد که این لایحه اجرایی می شود. آقای رییس جمهوری احمدینژاد در تلویزیون قول دادند که در ۳۱ فروردین یا اواخر فروردین ماه این لایحه اجرایی شود. دقیقاً این جملاتی است که آقای احمدینژاد گفتند: «اواخر فروردینماه کارکنان دولت با اجرای لایحه مدیریت خدمات کشوری یا نظام هماهنگ شاهد تغییر و تحولی عظیم در زندگی و درمعیشتشان خواهند بود.» اما متاسفانه ما بعد از اتمام فروردین ۸۸ وقتی که هر روز انتظار میکشیدیم که از طریق رسانهها یا از طریق ادارات این بخشنامه بیاید که احکام حقوقیاش صادر شده ولی هیچ خبری نشد و خبرهای ناامید کننده هم به ما رسید. یعنی خبرهایی که به ما رسید بیشتر نشان میداد که اصلاً لایحه خدمات کشوری اجرا نمیشود و یا اگر هم اجرا شود آنطوری که باید نخواهد بود. به نظر میرسد آنطوری که بعضی از مسوولین میخواهند اجرا کنند بیشتر باعث ایجاد شکاف حقوقی و معیشتی بین کارکنان دولت میشود. مثلاً اعلام کردند که اگر این قانون اجرا شود خیلی از حقوقبگیران حقوقشان کم میشود. در حالی که براساس لایحه خدمات کشوری حقوق هیچ حقوق بگیری نباید کم شود، کم هم نمیشود مگر اینکه آنهایی که مبالغ بالای میلیون میگیرند، درصد کمی به حقوق آنها اضافه میشود. در اصل آنهایی که در وزارت آموزش و پرورش با مدرک فوقلیسانس دکترا یا لیسانس و همطراز آن شاغل هستند و در یک ارگان دیگر کار میکنند و مثال یک میلیون تومان حقوق میگیرد کمتر اضافه میشود و به معلم بیشتر اضافه خواهد شد. ولی آن آقایی که در ارگان فلان است با همان مدرک یک میلیون تومان حقوق میگیرد. در نتیجه در این لایحه ۱۵۰ هزار تا ۲۰۰ هزار تومان به حقوق وی اضافه میشود تا در عرض چند سال دریافتیها به حالت تعادل برسد.
برخی معتقد هستند که با این روند ممکن است ضربهای به مساله تحصیل دانشآموزان زده شود؟ البته فرمایش شما کاملاً متین است. این یک نظر است. ولی این نظریه تایید نشده است. چرا؟ چون متاسفانه ما برای این نظریه کار تحقیقاتی نداریم که آیا یک روزی که تعطیل میشود واقعاً از نظر علمی به دانشآموزان ضرر میزند یا نه. چون ما روزهایی در ایران داریم که به علت باریدن برف و باران، یا به علت دعوت از شخصیتهای سیاسی چند روز مدارس تعطیل میشود و بعد از آن معلمان این مساله را جبران میکنند. آیا در کشوری که در سال حداقل بین ۱۵تا ۲۰ روز در سیستم آموزشیاش دچار تعطیلیهای غیر مترقبه میشویم، خسارت وارد میآید؟ ما معتقد هستیم که تاثیر میگذارد ولی نه در آن حدی که بعضی از منتقدین اعلام میکنند. اما هم چنان که اشاره شد، خواسته های معلمان فقط رویکردی معیشتی ندارد. مساله ساختار نظام آموزش و نحوه آن از دیگر مواردی است که آنها را به اعتراض واداشته است. برخی از معلمین اشاره میکنند که اساسا فقط مشکل حقوقی و معیشتی معلمان نیست که آنها را به این اعتراض وا داشته است. رسول بداغی یکی از معلمینی است که در سال پیش نیز به دلیل اعتراض به شرایط فوق دستگیر شده است. او اشاره میکند نگرانیهای دیگری به لحاظ سطح علمی و عدم توجه به آن وجود دارد. و ادامه میدهد: «۴۰ سال است که در طول تاریخ ایران ما داریم مبارزه میکنیم. حتی معلمها قبل از ما شهدایی دادند. یکی از این شهدا دکتر خانعلی است که دکترای علوم منقول و معقول را داشتند. ایشان هم به مشکلات معلمان توجه داشتهاند و تلاشهای بسیای کردهاند که وضعیت معیشتی معلمان را بهبود ببخشند. اما هنوز که هنوز است ما نتواستهایم به آن جایگاهی که یک معلم باید داشته باشد برسیم. امروزه مشکلات دانشآموزان، هم به اینها اضافه شده است. یعنی ما نه تنها الان برای معیشت تلاش میکنیم بلکه خود آموزش و پرورش را هم یک وزارتخانهای میدانیم که از آن اصول و آن اهدافی که باید داشته باشد بسیار بسیار فاصله گرفته است. هیچ انگیزهای برای درس خواندن نیست چه در دانشگاه و چه در آموزش و پرورش. دانش آموزان احساس میکنند که به اجبار به مدرسه میآیند. هیچ امیدی به آینده، به استخدام، به کار، به شغل ندارند. آنها ناامید هستند از اینکه دولت بتواند برایشان کاری انجام دهد. هیچ انگیزهای برای درس خواندن ندارند، بیکاری و ولنگاری را از درس خواندن بهتر میدانند. این هم یک بخش از خواستههای ما است که این محیط آموزش و پرورش را کلا نا امن کرده است. پدر و مادرها هیچ فرصتی برای تربیت فرزندانشان ندارند. یعین عملا پدرمادرها حتی اگر دو نفره هم کار کنند نمیتوانند هزینهی تحصیل فرزندانشان را فراهم کنند. آموزش و پروش دارد به سمت خصوصی شدن میرود. آموزش و پرورشی که به سمت خصوصی شدن برود در آن سودجویی میشود. دیگر از اهداف عالی تعلیم و تربیت اثری نخواهد داشت.» |