رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > مشقتهای یک روزنامهنگار کُرد | ||
مشقتهای یک روزنامهنگار کُرداردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comبامداد روز سهشنبه، بیست و هشتم آبانماه، بهمن توتونچی، روزنامهنگار سنندجی بازداشت شد. خانواده این روزنامهنگار میگویند: «يكی از مأموران برگهای را كه فكر میكنم حكم جلب وی و بازرسی منزل بود به بهمن نشان داد و پس از آنكه در تفتيش منزل هيچ چيزی نيافتند دستگاه رسيور ماهواره و چند برگ از مقالات بهمن را همراه خود بردند». چنانچه اشاره شده او با لباس خانه برده شده است. بهمن توتونچی، عضو شورای سردبیری هفتهنامه «کرفتو» بوده که در سال گذشته پیش از توقیف این نشریه از سمت خود استعفا داده بود و به صورت روزنامهنگار آزاد فعالیت میکرده است. این در حالی است که در روزهای گذشته نیز حوادث دیگری برای فعالان رسانهای در این منطقه به وجود آمده است. برای ثریا عزیزپور، مدیرمسوول یک نشریه کُردی به دلیل انتشار یک شعر در هشت ماه پیش قرار کفالت صادر شد و پیش از آن نیز یاسر گلی، فعال مدنی کُرد، محارب شناخته و به ۱۵ سال زندان محکوم شد. به بهانهی بازداشت بهمن توتونچی با یک روزنامهنگار کُرد در ایران گفت و گو کردهام که با توجه به شرایط موجود مایل به افشای نامش نبود. این روزنامهنگار از فضای کار مطبوعات در مناطق کردنشین میگوید:
به نظر من فشار موجود شامل حال همه شده است. گویا یک سیاست کلی است که محدودیتهایی اعمال شود. اما به هر حال در مناطق کردنشین برای کسانی که فعالیت مدنی، فرهنگی و روزنامهنگاری دارند این مشکلات همیشه وجود داشته و الان مقداری تشدید شده است. البته با بهانههایی که مطرح شده و به نظر من واهی است. به عنوان مثال، مطلبی هشت ماه پیش در یک نشریه چاپ شده است و یا مواردی از این دست باعث فشار بر فعالان میشود. متأسفانه فشارها خارج از روال و قاعده است. کسانی که در ایران و کردستان دست به قلم هستند باید آنها را تحمل کنند. در گذشته همیشه قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران فضای سیاسی باز میشد، ولی متأسفانه و آنطور که از قراین و شواهد برمیآید اینبار برعکس است. شاید سیاست این باشد که این تک صداها دیگر نباشد.
این روزها نحوه دستگیری کُردها بیشتر از حد احضار برای یک مطلب و یا نوشته میآید، نظر شما چیست؟ بحث مقداری مفصل است. به طور طبیعی وقتی این بحث پیش بیاید خیلی روی آن اصرار دارم که مایی که دست به قلم هستیم تمامی نظرات ما مکتوب است و طبیعتاً نباید این خطر اینقدر حاد به نظر بیاید که مثلاً در پی تجزیهطلبی و جداییطلبی هستیم. آنها میتوانند بر اساس مطالب و نوشتههای ما دریابند که در کدام جهت و سمت در حال قدم برداشتن هستیم. اما طرفین دعوا دارای نگاه امنیتی و نظامی هستند. متأسفانه آن بخش فرهنگی ارگانهای ذیربط و یا ارشاد که متولی آن است که نگاه ما را توضیح دهد و یا کمکی به روشنگری بکند، بسیار ناکارآمد است. بنابراین فضای ناخوشایندی حاکم است. به این معنا که باید به همراه نوشتهتان مدام در جاهای مختلف حاضر شده و توضیح دهید. فضایی که ایجاد شده نشان میدهد نه تنها باید نگران واکنشها باشیم، بلکه به مرور به آن سمتی میرویم که خود ما هم به عنوان یک سانسورچی همیشه کنار خودمان حضور داشته باشید. به عنوان مثال، یک هفته قبل از آنکه مطلبم را تهیه کنم نگرانم و تا ۱۰ روز بعد هم نگرانم و از قرار معلوم باید چند ماه بعد و چند سال بعد هم نگران باشم. باور کنید آن تفکر که کسی خواهان جداییطلبی باشد و حرف از تجزیهطلبی بزند در کردستان وجود ندارد. یعنی یک بخش از گذشتهای است که دیگر پشت سر گذاشته شده است. اینکه چرا مدام به آن رجوع میشود، به این دلیل است که مستمسک خوبی برای حکومت است. برای همین مدام ما را با نظر و دیدگاه پیشین مقایسه میکنند. البته من فقط نظر خودم را ابراز میکنم. فردی هستم که کردستان را بخشی مهم از ایران میدانم و خودم را از هر فردی ایرانیتر میبینم. آیا نوع نگاه دستگاههای نظارتی در حوزه مطبوعات با سایر مناطق متفاوت است؟ بیشک نگاه متفاوت است. مثلاً اگر من به سمت سوژهها و موضوعاتی بروم که در روزنامهی اعتماد و اعتماد ملی و غیره مطرح میشود، قطعاً با یک خطر بزرگ مواجه خواهم بود. نگاهی متفاوتی و چندگانه. در اینجا کاملاً این نابرابری را احساس میکنید. به عنوان یک روزنامهنگار کُرد از اختیاری که یک روزنامهنگار در پایتخت ایران دارد، برخوردار نیستم تا به سمت آن مطالب بروم. چرا که طبق آن خطکشی، من در آن طرف خطکشی قرار دارم و حق ندارم دربارهی این موضوعات صحبت کنم. گواه آن این است که به کرات نامهها و تذکرات کتبی برای ما میآید. اگر زمانی این فرصت پیش بیاید که من آنها را جایی منتشر کنم، به طور مستند آن دیدگاه متفاوت را شاهد خواهید بود که از چه چیزهایی منع میشویم و بابت چه چیزهایی به ما تذکر داده میشود. در مورد آقای بهمن توتونچی چه میدانید؟ نظر من در این موضوع کلی است. متأسف هستم از شنیدن اینکه کسی که ابزار قلم را در دست دارد، مدام تهدید میشود. فقط میتوانم متأسف باشم. اگر به مطبوعات مناطق کردنشین، مناطقی که شامل آذربایجان، ایلام، کردستان و آذربایجان غربی است نگاه کنید میبینید ما چند نشریه داریم و تعداد اندکی از این نشریات سراغ بحثهای اجتماعی سیاسی و روز میروند. فوقالعاده اندک است و متأسفانه به همین میزان اندک هم فشارهای اینچنینی میآید که باعث نگرانی است. |