رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۸ شهریور ۱۳۸۸
گفت ‌و ‌گو با ابی

ابی: خوانندگی را با قرائت قرآن شروع کردم‬

اردوان روزبه
a.roozbeh@radiozamaneh.com

محل دیدار ما با ابراهیم حامدی (ابی) هتل هیلتون کی ال سنترال کوالالامپور است، در یکی از صدها هتل پدر خانم پاریس هیلتون که عکسش را بر روی یکی از مجله‌های داخلی هیلتون زده‌اند. کمی دیرتر می‌رسد و بعد از یک دوش گرفتن می‌آید پای گفت‌ و‌ گو. ساده و راحت است و سوالی را هم بی‌جواب نمی‌گذارد، با این‌که می‌خواهد شب در رستوران علی‌بابا با طرفدار‌هایش شام بخورد.

مهشید همسرش هم با او همراه است. گفت ‌‌و ‌گو با او که حالا گرد پیری بر روی مویش نشسته خالی از لطف نبود. به هرحال چهار دهه برای ایرانیان خواندن و جایگای بیش از یک خواننده داشتن می‌تواند برای ابراهیم حامدی (ابی) خاطرات خوبی به همراه داشته باشد.

Download it Here!

چه شد مالزی؟

راستش وقتی مدیر برگزاری این کنسرت تماس گرفت، برایم جالب بود‌ مالزی. وارد جایی شدم که هیچ‌وقت ندیده‌ بودم. برای من بسیار جالب بود که به کشوری در منطقه‌ی استوا می‌آیم. جایی که اصلاً فکر نمی‌کردم هیچ‌وقت ایرانی‌ای در این‌جا زندگی کند.


عکس‌ها: دامون، زمانه

برویم سر اصل مطلب، ابراهیم حامدی قبل از ابی؟

یک قسمت اعظم زندگی‌ام ابی هفت هشت ساله، یک قسمت اعظم دیگر ان ابی بیست و دو ساله و باقی آن هم این ابی که الان هستم. ابراهیم حامدی و ابی این‌ها‌ست، خوشحالم از این‌که هیچ تغییری در طول این ۵۸ سال نداشته‌ام.

کی صدا کشف شد؟

از زمان چهار پنج سالگی. رادیو به ایران آمده بود ولی آن‌قدر ما بودجه نداشتیم که یک رادیو بخریم. ضمن این‌که هنوز برق هم به همه‌جا نیامده بود. به موسیقی گوش می‌کردم و آن را دوست داشتم. تفریح من در خانه خواندن بود، ضمن این‌که بارها هم گفته‌ام که از کلاس سوم دبستان در مدرسه صبح‌ها سر صف قرآن با قرائت اجرا می‌کردم. خب این هم برای خودش یک نوع خوانندگی است.

در سن ده یازده سالگی، رادیو و خوانندگانی بودند و مرتب فکر و ذکر من به غیر از مساله‌ی درس خواندن خوانندگی بود. در خانه، برای هم‌کلاسی‌هایم و همین‌طور برای بچه محل‌ها می‌خواندم.

از سان‌بویز بگویید؟

به به... سان‌بویز با مشقت خیلی زیاد، سان‌بویز شد. شروع سانن‌بویز از کلاس چهارم یا پنجم دبستان به اتفاق یکی از دوستانم به اسم امیر عسگری‌پور بود. اول من می‌خواندم و امیر دو سال بعد شروع کرد در یک هنرکده‌ای که گیتار یاد می‌دادند به اسم ساوارایی، آدرس آن سرپیچ شمیران بود.

امیر آن‌جا رفت یک دو سه سالی گیتار یاد گرفت. من و امیر با هم دیگر خواندیم. او اول با صندلی می‌زد و بعد یک جازیست پیدا کردیم، جازیست آمد. یک دوستی داشتیم به اسم جمبور اصفهانی که آکاردئون می‌زد و دوست دیگری به اسم اسحاق. یعنی اصلاً هفت هشت سالی طول کشید تا گروهی به اسم سان‌بویز به‌وجود آمد.


کی سان‌بویز جدی شد؟

سان‌بویز اولین کارش را از کاخ جوانان جنوبی آغاز کرد که فکر می‌کنم. آن موقع من ۱۷ سال داشتم. آن زمان آهنگ‌هایی که اجرا می‌شد، آهنگ‌های ایتالیایی بود. مثلاً از فیلمی به نام آلبانو بود، آهنگ‌هایی که من آن‌ها را خیلی دوست داشتم و هنوز هم دوست دارم...

بعد یک کم عقل‌مان بیشتر رسید، از خواننده‌هایی که من خیلی آن‌ها را دوست داشتم می‌خواندیم، خواننده‌ای بود به اسم جیم موریسون. یکی دیگر از خواننده‌های بسیار بسیار مورد توجه من خواننده‌ای بود به اسم اریک بوردل. بعدها مواجه می‌شویم با پدیده‌ای به اسم تام جونز و پپینو دی‌کاپری. بعد دیگر این‌ها تمام ذهن سان‌بویز را به خصوص ابی را به عنوان یک خواننده مشغول می‌کند. تمام سال‌های زندگی نوجوانی او را.

در همین گیرودار، کار هم می‌کردم، البته بدون جیره و مواجب. برای این‌که واقعاً ما در کاخ جوانان حتا حاضر بودیم پول هم از جیب‌مان بدهیم که افتخار این را داشته باشیم که برنامه اجرا کنیم.

آقای شهبال شب‌پره، از باشگاه دانشگاه، صدای من را با سان‌بویز می‌شنود و به من پیشنهاد کار می‌دهد که با بلک کتز کار کنم. یادم نمی‌رود با سان‌بویز یک دوران سه ماهه ما در شهر مشهد و در باشگاه برق مشهد داشتیم و کار می‌کردیم. اما کوچینی دوباره یک سرآغاز می‌شود برای کار ابراهیم حامدی و ابی.

کوچینی باعث جدا شدن از سان‌بویز و ورود به بلک کتز شد، یا آن‌هم با کوچینی و بلک کتز ادامه پیدا کرد؟

نه، سان‌بویز تمام شد. ولی من رفیقم امیر راکه از کلاس چهارم دبستان وقتی که گیتار یاد گرفت، با او هم‌کلاسی بودم، با خودم بردم. شرطی که من گذاشتم برای این‌که به بلک کتز بیایم این بود که امیر هم با ما باشد. آن موقع که من در بلک کتز شروع کردم به خواندن، خواننده کم داشتند. یعنی آقای فرهاد مثلاً بعضی وقت‌ها دیر می‌آمد، یا بعضی شب‌ها نمی‌آمد و این‌ها یک خواننده‌ی دیگری می‌خواستند که به هرحال بک‌آپ آقای فرهاد باشد که من بودم و کاملاً هم به این قضیه افتخار می‌کنم.

اما ابی سال ۵۵، امیر عسگری‌پور و فرهاد را رها می‌کند و به آمریکا می‌رود. برخی می‌گویند ابی قبل از انقلاب هم به روایتی خواننده‌ی اعتراض بوده و شاید همین همراهی با فرهاد هم خودش یک‌جوری این داستان را پررنگ‌تر می‌کند. واقعاً ابی قبل از انقلاب، خواننده‌ی اعتراض بود؟

فکر نمی‌کنم. ما آن موقع اصلاً خواننده‌ی اعتراضی داشتیم. ممکن بود ترانه‌سراها چیزهایی را به عنوان اعتراض می‌دانستند ،یعنی قبل از انقلاب فکر می‌کردند که دارند به اعتراض می‌گویند. اما حالا به این نتیجه رسیدیم که اصلاً نالازم‌ترین و غیر ضروری‌ترین چیز که می‌توانست برای آن مملکت اتفاق بیفتد، انقلاب اسلامی بود.

من اولین کارم را به اسم عطش خواندم و بعد فیلم ذبیح. نمی‌دانم شاید واقعاً آن زمان این ابی جوان فکر می‌کرد که این چیزهایی که دارد می‌خواند، اعتراض است.


بعد از انقلاب، ابی که در آمریکا زندگی می‌کند جدی‌ ترانه‌ی اعتراض می‌خواند. نان و پنیر یک جریان تازه است...

من قبل از نان و پنیر آهنگ‌های اعتراضی بسیاری خواندم. برای این‌که واقعاً بعد از انقلاب زمان اعتراض بود. برای این‌که آن موقع اعتراض را لمس کردم، نه لمس، که احساس کردم. در حال حاضر هر آن‌چه‌ ما قرار است اجرا کنیم می‌بایست یک قسمت از آن اعتراض باشد.

نان و پنیر و سبزی، یکی از این اعتراضات زیبا بود. آهنگ را آقای فرید زلاند ساخت و من به‌طور کامل این آهنگ را تنهایی خواندم. بعد همکار خوبم آقای داریوش این آهنگ را شنیدند و خواستند که در این آهنگ بیایند.

ولی معلوم است که ابی که ناخواسته آمریکا می‌آید. می‌آید که یک سال بماند و بعد برگردد به وطنش؛ جایی که قرار است یک خواننده‌ بخواند. اما دو سال می‌گذرد و انقلابی به راه می‌افتد که هیچ راه برگشتی ندارد و تمام تعلقات ذهنی، معنوی و روحی‌اش در جایی است که نمی‌تواند به آن نزدیک بشود. بنابراین معلوم است که باید معترض بشود.

مسترآو وویس، ۱۹۹۳...

دقیقاً، آهنگ خلیج همیشگی فارس. جشن مهرگان... می‌بینم بهتر از من می‌دانید.

خلیج فارس...

خلیج همیشگی فارس. همیشه این آهنگ را وقتی می‌خوانم، به خصوص در این‌جا این‌قدر احساساتی می‌شوم که برای این آهنگ به خودم می‌بالم. دلتنگی بود. یعنی زمانی که من این آهنگ را اجرا کردم، بیست سال پیش به جان خاتون، دخترم، بی‌نهایت دلم برای ایران تنگ شده بود.

ایران؟

برای زندگی.

فردا؟

امیدوارم به آن.

فکر می‌کنید دوباره در ایران بخوانید؟

بسیار.

و اولین دفعه که در ایران بخوانید چه چیزی را می‌خوانید؟

خلیج همیشگی فارس...





مرتبط:
گالری عکس‌های کنسرت ابی در مالزی


درباره ابی:
ابراهیم حامدی مشهور به ابی، در ۲۹ خرداد ۱۳۲۸ در فوزیه تهران به‌‌دنیا آمد. ابی از خوانندگان موسیقی پاپ ایران است. او در اوان نوجوانی به استعداد خود در خواندن پی برد. ابی ابتدا در یک گروه دوستانه به نام sun boys می‌خواند وسپس در باشگاه‌ها و کاخ‌های جوانان خواندن را آغاز کرد. پس از چند سال اولین ترانه مستقل خودرا اجراکرد.

اولین ترانه‌ی او ترانه‌ای بود با نام عطش که برای فیلمی به همین عنوان ساخته شده بود. دومین ترانه‌اش چرا نام داشت، و شعر آن از مسعود هوشمند و آهنگش از حسین واثقی بود. اما سومین ترانه‌اش که به گفته خودش باعث معروفیتش شد، ترانه‌ای بود به نام شب، با شعر اردلان سرفراز و آهنگ منصور ایران‌نژاد، که درشوی معروف میخک نقره‌ای از فریدون فرخزاد برای اولین بار پخش شد.

ابی در همان دوران با شه‌بال و شهرام شب‌پره آشنا شد و با آنها شروع به همکاری کرد. او با گروه black cats همکاری کرد و مدت زیادی در کاباره کوچینی به روی صحنه رفت. ابی دو سال قبل ازانقلاب از ایران خارج شد و برای برگزاری کنسرت به امریکا رفت ولی باشدت گرفتن ناآرامی‌ها، در آن کشور ساکن شد.

او در سال ۱۹۹۳با آهنگ معروف خلیج‌فارس در سالن بزرگ استرالیا لقب استاد صدا (master of voice) را کسب کرد.ابراهیم حامدی تاکنون در بزرگ‌ترین سالن‌های کنسرت، از جمله اسکار و نوبل کنسرت داده‌است. (به نقل از ویکی پدیا)

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

Abi soltane avaze irane damash garm bache teron yani hamin

-- feri ، Aug 30, 2008 در ساعت 07:35 PM

تو مي خواني برايم عشق را با لهجه باران
صداي تو رهايم مي كنداز اين هياهوها

-- mahee ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

درود بر ابي
الان دارم ابي گوش مي‌دم و اسلايد كنسرت مالزي را نگاه مي كنم. من و همه جوانان ايراني بي صبرانه منتظر روزي هستيم كه خليج هميشگي فارس را در تهران با صداي ابي بشنوند. راستي چندي قبل كه داشتم از جلوي كاخ جوانان اولين محلي كه ابي خوانندگي را آنجا شروع كرد رد مي شدن ديدم اونجا را تغيير كاربري داده‌اند و تبديل شده به مكاني با عنوان «مركز تعميق و گسترش فرهنگ انتظار»!

-- مسعود لواساني(روزنامه نگار) ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

albatteh Ebi dar Dubai jorat nakard keh
khalij e fars ro bekhoneh ... keh bayad
az khodash khejalat bekesheh
mehran

-- mehran ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

ابی برنامه ای برای استرالیا نداره؟

-- مژده ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

به نظر من ابی به یاد ماندنی ترین انسان در صد ساله ی اخیر ایران است. کاش راجع به اینکه آلبوم جدید هم دارد یا نه پرسیده بودید.

-- رضا از شیراز ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

مصاحبه ی خوبی بود. خیلی خوب. از این جهت می گویم که فارغ از تعارفات معمول به تاریخ پرداخته بودید. چیزی که در مورد خواننده های خوبی که به اصطلاح لس انجلسی هستند دارد به راحتی از بین می رود و کسی یا جایی نیست که این خاطرات و تاریخ موسیقی ایران را حفظ کند. کاش این مصاحبه با کسان دیگری به صورت دقیق تر و گسترده تر انجام شود. کسانی مثل سیاوش قمیشی، شهبال شب پره، داریوش اقبالی، فرامرز اصلانی و دیگرانی که گوشه ی بزرگی از تاریخ موسیقی مردمی ایران را در سینه دارند و با عدم وجود پرسش‌گرانی خوب و با اطلاع چون شما مجبورند هر روز به پرسش های سطحی و سد باره ی مجریان شبکه های لس آنجلسی پاسخ بدهند.
ارادتمند

-- مرتضی ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

ابی از مرز خوانندگی و صدا عبور کرده و تبدیل به انسانی با منش والا بزرگوار مهربان خوش قلب و استثنائی شده . طرفداران ابی علاوه بر صدای کوبنده و بی تکرار او به وجود نازنینش افتخار میکنند و تا ابد در قلب انها جا دارد.
درود بر تو یگانه بی تکرار .

-- افسانه ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

نوجوانیم من و خواهر کوچکترم..
وداریم به ترانه خلیج فارس ابی که تازه کاستش به بازار آمده گوش میدهیم در هنگام اوج صدای پر احساس ابی در تکرار کلمه خلیج فارس ناگهان می بینم خواهر کوچکم ناخود آگاه با چشمان نمناک
با ابی همصدایی میکند و با اوتکرار می کند خلیج فارس خلیج همیشگی فارس..سالها می گذرد و خواهرم به لندن میرود و در یکی از کنسرتهای ابی شرکت می کند و پس از پایان کنسرت نزد او می رود و از غربت و تنهاییش.. از این که از من "خواهر مهربانش" و خانواده و وطنش دور است با بغض سفره دل می گشاید
پس از آن هرگاه آهنگ" کسی به فکر مریم های پر پر
کسی به فکر کوچ کفترا نیست را می شنوم یاد خواهرم می افتم

-- بدون نام ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

hi.ghorbonet beram ebi.hezar sal

-- amir ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

عزیزان رادیو زمانه،
سلام.
از اینکه شما به یاد هنرمندان دوست داشتنی ایران هستید بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است. دستکم شما با زندگان سروکار دارید!

با درود فراوان

-- رضا ، Aug 31, 2008 در ساعت 07:35 PM

فیلمی به نام آلبانو وجود ندارد. آلبانو (کاریزی) خوننده ای ایتالیایی بود که در سال 1970 با رومیناپاور (دختر تایرون پاور) ازدواج کرد و زوج موفقی را در دنیای خوانندگی و بازیگری بوجود آوردند. آن ها در هفت فیلم با هم بازی و تعداد زیادی ترانه دوصدایی اجرا کردند. در سال هایی که آقای ابی از آن صحبت می کند این زوج هنرمند در میان جوانان ایرانی بسیار محبوب بودند. آلبانو صدایی بسیار گرم و پر احساس داشت که مهر و شکوه را یکجا به شنونده منتقل می کرد. این ویژگی در صدای آقای ابی نیز وجود دارد.

-- سیاوش پرند ، Sep 1, 2008 در ساعت 07:35 PM

صدای ابی خوش ترین آوای فارسی ای بود که در مالزی شنیدم. دمش گرم و دلش شاد
عکسهای بیشتری از کنسرت:
http://trustmyeyes.blogspot.com/2008/08/ebi-live-in-malaysia.html

-- علی ، Sep 1, 2008 در ساعت 07:35 PM

یکی از آهنگ های خیلی معروف البانو و رومینا پاور "فلیچیتا" بود.
**

-- بدون نام ، Sep 3, 2008 در ساعت 07:35 PM

ابی آقای صدا ابی افتخار هر ایرانی صدای راسای هر ایرانی

مصاحبه عالی بود فقط از آلبوم جدید هم ی پرسیدین عالی میشد .

خیلی خوشحالم ابی این همه افتخار کسب کرده.کی آقای صداس تو دنیاجز ابی.لیقاتش هست و بس.

اول شدن در فستیوال 1993 هم بسیار جالب بود.

-- حمیدرضا ، Sep 5, 2008 در ساعت 07:35 PM

سلام بر شما و ابي...
لقب آقاي صدا به حق برازنده ابي است...
سپاس از شما و ابي...
خدانگهدار

-- علي ، Oct 4, 2008 در ساعت 07:35 PM

ابی مظهر خوانندگانی است که در خارج از کشور خود را به همه ثابت کرد.
او را باید پدر موسیقی ایران در خارج از کشور نامید.

-- مهدی راد ، Nov 5, 2008 در ساعت 07:35 PM

با سلام
اميدوارم كه تا زماني زنده هستم ايين ستاره تكرار نشدني ملاقات داشته باشم وهميشه اين موصوع در ذهنم است و من شخصا به او افتخار مي كنم دوست دارم اگر شود يكي ازكنسرت هايش باشم و از دور 1000 بوسه بر او ميزنم در پايا 1 خواهش دارم در صورت امكان كنسرت هاي كه انجام ميشود به صوردت dvd تهيه كنم لطفا راهنمائي فرمائيد درپايان روي كلتان را ميبوسم دوست هميشگي شما هادي نظري از تهران

-- هادي نظري ، Nov 12, 2008 در ساعت 07:35 PM

فقط ابی

-- بدون نام ، Nov 30, 2008 در ساعت 07:35 PM

ابی اسطوره بی تکرار موسیقی ایران است انسانی که نه تنها صدای جاودانه اش ممتاز و بی نظیر است بلکه سادگی صفا مهربونی قلب باک و بدون کینه چهره همیشه خندان و تواضغ و خاکی بودن او نیز بی همتا و نمونه است که تا ابد در زهن و خاطره تمام عاشقانش خواهد ماند . درود بر صدای جاودانه ات درود بر منش و روش خاکیت .

-- شقایق ، Dec 11, 2008 در ساعت 07:35 PM

خواننده ی ایرانی را با دو کلمه میشود تمام کرد: ابی،سیاوش.

-- حامد ، Mar 15, 2009 در ساعت 07:35 PM

ebi asheghetam

-- erfan ، Sep 19, 2009 در ساعت 07:35 PM