رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > «دیدند آن یکی برادرم هم در خانه است؛ او را هم بردند» | ||
«دیدند آن یکی برادرم هم در خانه است؛ او را هم بردند»اردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comدر ادامه دستگیریهای اخیر در ایران، تبریز نیز شاهد چند دستگیری بود. شش روز قبل در مقابل دانشگاه تبریز سه دانشجو و یکی از فعالان اجتماعی این شهر دستگیر شدند. سجاد رادمهر عضو سابق انجمن اسلامی دانشکده فنی، آیدین خواجهای و فراز زهتاب از اعضای انجمن اسلامی دانشکده علوم انسانی، سه دانشجوی دانشگاه تبریز بودند که به همراه مهندس داریوش حاتمی، افسر وظیفه در آن روز بازداشت شدند. اما در ادامه در روز ۲۹ تیر نیز در حین بازرسی از منزل داریوش حاتمی، برادر وی نیز که دانشجوی دندانپزشکی در ترکیه بود، دستگیر شد که با این احتساب شمار دستگیرشدگان به پنج نفر رسید. اگرچه روز یکشنبه سجاد رادمهر با خانوادهاش تماس گرفته و تقاضای لباس کرده، اما کاملاً مشخص نیست که محل نگهداری آنها کجا است و هیچ گونه اطلاعرسانی نیز در این مورد صورت نپذیرفته است. داریوش حاتمی پیش از این نیز به دلیل شرکت در مراسم تولد بابک خرمدین در قلعه بابک، به ۱۰ سال تبعید از زادگاه و دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود. اینک برابر اظهارات خانواده حاتمی از روز دستگیری هیچ ارگانی در این مورد به آنها اطلاعی نداده است و آنها از محل نگهداری این افراد بیاطلاع هستند. برخی از منابع محلی این دستگیری را توسط عوامل اطلاعات سپاه میدانند. در خصوص این دستگیری با برادر حاتمیها گفت و گو کردم و از او خواستم در مورد برادرانش و نحوه مطلع شدن از دستگیری آنها توضیح دهد:
ما روز پنجشنبه صبح به موبایل آنها و دیدیم که جواب نمیدهند. گوشی آنها خاموش است و هیچ کس هم جواب نمیدهد. برادرم که ترکیه درس میخوانده، تازه به تبریز و منزل برادرم رسیده بوده است. برادرم برای دفاع پایاننامه دوستش به جلوی دانشگاه تبریز رفته بوده است. آنجا جمع شده بودند. پنج نفر بودهاند. این طور که دوستش به ما میگوید، یکیشان فرار کرده است و چهار نفرشان را گرفتهاند. آن برادرم تازه از ترکیه رسیده بود. مأموران میآیند و میبینند که او هم در خانه است. او را هم میگیرند و میبرند. حالا هیچ خبری از آنها نداریم و اطلاعات هم به ما نمیدهند که ما از آنها خبر داشته باشیم و حالا خانواده ما هم نگران هستند و نمیدانیم که چه کار کنیم. آیا برادران شما در یک درگیری یا تجمع دستگیر شدند؟ نه هیچ چیزی نبوده است؛ نه تجمعی و نه چیزی. فقط همینجوری آمدند و آنها را بردند و نمیدانیم چه شده است. آیا از وضعیت دستگیرشدگان اطلاعاتی دارید؟ نه من الان در تبریزم. از منطقه خودمان چهار ساعت هر روز تا اینجا میآیم. و الان رفته بودم ستاد اطلاعات سپاه و آگاهی که هیچ خبری ندادند. هیچ چیز نمیگویند و فقط میگویند ما خبر نداریم. میرویم اماکن؛ میگویند ما خبر نداریم. میرویم دادگاه انقلاب؛ میگویند هنوز آنها را نیاوردهاند. همین طوری علاف هستیم و نمیدانیم چه بلایی سر آنها آمده است؛ خدا میداند. شما حتی نمیدانید که مرجع دستگیرکننده برادران شما کجاست؟ در روستای خودمان بودیم. فکر میکنم که آنها فقط اطلاعات هستند. اطلاعاتی که از دوستان و آشنایان و فامیل داریم، میگویند که در اداره اطلاعات هستند. برادران شما سابقه فعالیت قبلی هم دارند؟ یک برادر من سیاسی است. سابقه دارد و چند سالی در مسأله قلعه بابک، زندان بود. آن یکی هم خانه بوده و فکر کردهاند او هم با این همکاری میکند. از او هم که در ترکیه درس میخواند، پرسیدهاند چرا در ترکیه درس میخواند و در ایران درس نمیخواند. به همین خاطر او را بردند. چند باری هم تهدید کردند که آقا نرو خارج درس بخوان؛ بیا ایران درس بخوان. او هم خوشش نیامد و رفت آنجا درس بخواند. برای همین که چرا در ایران درس نمیخواند، دستگیرش کردند. حکم قبلی که برای داریوش حاتمی صادر شده بود چه بود و دلیل آن چه بود؟ شما میتوانید بیشتر توضیح بدهید؟ او را دو سه سال پیش در قلعه بابک گرفتند. یک دو ماهی را در انفرادی گذراند که اصلاً ما خبر نداشتیم. یعنی آن قدر گشتیم که دیگر خسته شدیم. وقتی بیرون آمد، گفت دو ماه در انفرادی بودم. دو ماه در زندان اوین بودند و شش ماه در تبریز زندانی بود و اینجا دیگر انفرادی نبود؛ بند بود. بعد با حکم دادگاه انقلاب، ۱۰ سال او را از آمدن به خانه یا منطقه خودش، محروم کردند. دو سال هم زندان تعلیقی برای او گذاشتند. دقیقاً چه اتهامی به برادر شما در آن زمان که دستگیر شده بودند، وارد کردند؟ قلعه بابک بود و آن وقت تولد بابک بود. آنجا او را گرفته بودند و به او اتهام پانترکیسم زدند و حکم تبلیغ علیه نظام و اسلام برای او صادر کردند. به همین خاطر الان پرونده دارد. ما راحتی نداریم. هر روز دنبالش میآیند. مثلاً خانواده ما به خاطر آن حکم، باید از روستا به تبریز یا تهران بیاید و بعد به خانهمان برگردیم؛ چون نمیتواند به خانهمان بیاید. الان دو سه سال آن گذشته و هفت سال دیگر هم نباید به روستا و منطقه بیاید. اگر بیاید، باز او را دستگیر میکنند. به همین خاطر ما نمیدانیم الان چه کار کنیم. جواب به ما نمیدهند؛ اطلاعات به ما نمیدهند. نگران هستیم. حالا یک ماه گذشته و نمیدانیم چه بلایی سر آنها آمده است. |
نظرهای خوانندگان
IN MOKHTASARIST AZ DARDE DELE YEK AZARBAYJANIYE HOVIYYAT TALABE DAR TABID...!
-- ر _قرباني ، Sep 26, 2008 در ساعت 04:48 PMebteda Az inke be khatere nadashtane kampiyuter o fonte farsi, ba estefade az mobayl mbjbur be estefade az horufe latin hastam, ma'zerat mikhaham.
Ba salam va ar adab. Salhaye sal ast ke dar azarbayjan va sayere ostanhaye tork neshin ebraze kuchektarin alaqe be farhang, zaban, musiqi ve sayere khosusiyyat hoviyyatiye Azarbayjan az suye hokumat jorme besyar bozorg va na bakhshdani mahsub mishavad va motaassefane be dalile kajfahmihaye mojud dar in zamine Azarbayjanihaye hoviyyat talab betore mazlumanei besheddat tahte feshar o azar o aziyyat budeanand o hastand. Donya az shenidane faryade in afrad va dard o ranje anha va khanvadehayeshan kamelan ghafel mande ast! Faqat akhiran ba eqdame RADIYOHAYE ZAMANEH VA FARDA chand khabari az anan monakes shode ast ke in agar che andak ast amma besyar moasser mibashad ke lazam ast alave bar arezuye edameye in khabar rasani bande, bande khod niz be onvane Yek nevisande va shaere hoviyyat talabe Azarbayjan bekhatere darj akhbare hoviyyat talaban samimane az shoma tashakkor konam. Hoviyyat talabi ke az sale 85 barha az suye edareye ettelaat ehzar shode va inak bish az 2 sal ast az lahaze kari tabid shode va haqqe bazgasht be OSTANHAYE TORK NESHIN ra nadashte va bedur az khanvadeh va zan o farzandane khish dar tabid anham zire shadidtarin kontrolha besakhti zendegi mikonad va charei joz este'fa va dast keshidan az kar ya edameye mahrumiyyat az vatan o khanvade ra nadarad. Dustan, mokhtasar darde dele man esharei bud az vaze vakhim Azarbayjan dustan dar iran ke omidvaram monakes shavad.
ba tashakkor
من یک جوان آذربایجانی هستم و در تهران زندگی میکنم.
-- مهدی ، Apr 9, 2009 در ساعت 04:48 PMحقوق آذری های ایرانی طبق اصل پانزدهم باید رعایت شود که متاسفانه در ایران اصلا رعایت نمیشود .
به عنوان یک جوان آذربایجانی انتظار دارم که بتوانم با زبان رسمی خودم نامه های اداری یا سایر نامه ها را بنویسم وبه زبان خودم کتاب داشته باشم.
اگر آذری های با غیرت ایران برای دفاع از حقوق خودشان قیام کرده یا اقداماتی انجام بدهند من نیز به نوبه ی خودم با آنها هم پیمان می شوم.
با تشکر از وبلاگ بسیار خوبتان