رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > تو آوارهای، تو یک پناهندهای | ||
تو آوارهای، تو یک پناهندهایاردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comحدیث بلندی است که چرا آدمها سرزمین آبا و اجدادیشان را رها میکنند. چرا آدمها مشقت بیکسیها را به جانشان میخرند. این چه بلایی است که آنها را به روزهای گنگ فردا امیدوار میکند و از امروز میبرد. برای سرزمین ایران، ترکیه یکی از نزدیکترین مرزهای جدایی است. مهراد فرخنژاد افشار، پناهندهی ایرانی بود که با او از پناهندگی صحبت کردم. مهراد منتظر پاسخ سازمان ملل در ترکیه است. او یک پناهنده است.
مهراد، پناهنده ایرانی در ترکیه. این چه تصویری است؟ این شرایط را باید از دوجهت در نظر گرفت. یکی از این جهت که ما ایرانی هستیم و در کشوری بسیار غنی و خوب زندگی میکردیم و حالا به این فلاکت افتادیم، و دیگر اینکه به هرحال پناهندگی برای هرکس و هر فرقه و هر مملکت و نژادی که باشد شرایط سختی است. من میدانم که هرکسی که فارسی زبان باشد و صدای من را بشنود قبلاً زندگی در ایران را تجربه کرده است. پس برای او خیلی غیرطبیعی و سخت خواهد بود که فکر کند یک نفر راضی بشود که یک روز در میان، ۱۲ کیلومتر پیاده برود به خاطر اینکه با آن پیادهروی بتواند سه قرص نان بیشتر بخرد برای خودش. اینجا آدم خیلی چیزها را یاد میگیرد که در ایران غنی و فراوان، هیچوقت ما این چیزها را نداشتیم. نگرانیهای روحی یک طرف، نگرانیهای مالی یک طرف، نگرانی تغذیه یک طرف، وزن کم کردن، بیماری، نداشتن زبان مشترک، ناکامی در پیدا کردن کانالهای مناسب برای زندگی؛ نمیتوانید باور کنید شاید سادهترین کارها در اینجا، حتا گرفتن یک تاکسی یا مراجعه کردن به یک مرکز درمانی برای یک پناهنده بسیار مشکل است. چون همه به شما به چشم یک پناهنده نگاه میکنند. آن هم نه برای یک آدمی از آفریقا یا از یک کشوری که تمام زندگیاش اینطور زندگی کرده، برای ایرانیهایی که همیشه عادت کردند با غرور و با افتخار زندگی کنند. برای ما که همیشه در خانهمان همه چیز تامین بوده است و حالا آمدیم جایی که باید فکر تک تک قرص نانهایی که میخوریم، باشیم. باید فکر تک تک روزهایی که مانده، باشیم. باید لباس پارههایی را که ایران شاید دم در میگذاشتیم یا میبخشیدیم، وصله کنیم و مجدد استفاده کنیم تا اینکه بتوانیم این روزها را بگذرانیم. همه چیز یک طرف، اما مشکلات روحیاش از همه چیز بزرگتر است. نداشتن هویت، ندانستن اینکه آینده چطور است. نه راه پیش مانده و نه راه پس. واقعاً این از همه بدتر است و مشکل را تشدید میکند. دولت ترکیه با پناهندههای ایرانی چطور برخورد میکند؟ دولت و مردم ترکیه بسیار خوب با ایرانیها برخورد میکنند. اینجا فقط پناهندهی ایرانی نیست. از سودان ولیبی و بقیهی کشورهای آفریقایی هم پناهنده میآید. چون دولت ترکیه با تبعیض برخورد نمیکند. اما مساله این است که سازگار شدن شدن با این جامعه جدید و مشکلات خاص پناهندگی ما را اذیت میکند. شما با دیگر پناهندههای ایرانی هم در ارتباط هستید؟ شاید تعدادشان به ۱۰ تا ۱۱ نفر باشد. اما مساله این است که اینجا همه چیز مثل یک شایعه به گوش آدم میرسد. آدم داستانهای حتا ده سال قبل را هم میداند. کافی است چند شب، با چند نفر دیگر بنشینید. اینجا پناهندهها دو دسته هستند. یک دسته پناهندههایی هستند که به خاطر مسایل مذهبی که ۹۹ درصدشان هم بهایی پناهنده شدهاند. البته تمام پناهندههای بهایی که اینجا میآیند هم از وضع مالی خوبی برخوردار هستند و هم اینکه به غیر از UN؛ سازمان دیگری است از آمریکا که اینها را ساپورت میکند و تمام این پناهندهها با ساپورت خیلی خوب و با آینده روشن، زیر یک سال ترکیه را ترک میکنند به کشور مقصد می رسند. به قولی بعضی، لردهای اینجا بهاییها هستند. دسته دوم پناهندههای سیاسی هستند که بیشتر پناهندههای کرد، سلطنتطلبها هستند. اینها کسانی هستند که به خاطر شرایط بد زندگی و شرایطی که جانشان را تهدید میکرده - و نه فقط شرایط بد حیات و زندگی و امکانات- مجبور به فرار از مملکت خودشان شدند. اینها واقعاً اینجا به سختی زندگی میکنند. من میبینم که در یک خانه گلی چهل متری، که شاید این خانه گلی را اسمش را بشود طویله گذاشت، ۲۰- ۳۰ نفر زندگی میکنند. من خانههای گلی را دیدم که در آن و در یک اتاق، شش یا هفت پسر جوان ایرانی باهوش و مستعد، روزگار میگذرانند و هرکدام مجبورند به سختی آنجا را تحمل کنند. ما اجازه کار نداریم. بهخصوص که اقتصاد شرق ترکیه به خاطر مسایل سیاسی پ ک. ک افت کرده است و جایی برای خودشان هم نیست چه برسد به ما. شما چه فعالیتی در ایران میکردید که منجر به پناهندگی شد؟ من بیشتر یک فعال فرهنگی و سیاسی بودم، وابسته به یکی از احزاب سلطنتطلب در خارج از ایران. بعد از آمدن آقای احمدینژاد، فشارها ساعت به ساعت بیشتر شد. چون فکر میکنم مساله فقط این نیست که میخواهند مخالفان و تروریستها و کسانی را با رژیم مخالف هستند، از بین ببرند. ایشان قصد دارد هرکسی را که حتا در فکر خودش با جمهوری اسلامی مخالفت میکند، از بین ببرد. |
نظرهای خوانندگان
احتمالا این دوست عزیز بخوبی درد پناهنده های افغانی در ایران را درک می کنه. حال آنکه ایشون می فرمایند برخورد دولت و مردم ترکیه با اینها خوبه ولی متاسفانه در ایران که نه دولت و نه ملت ایران افغانی ها را به دید آدمیزاد نمی بینند.
-- بدون نام ، Jun 8, 2008 در ساعت 06:01 PMman sharaytam dar iran khobnist chkarkonam
-- سروش ، Nov 13, 2008 در ساعت 06:01 PM