رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > «درویشی و سیاست دخلی به هم ندارند» | ||
«درویشی و سیاست دخلی به هم ندارند»اردوان روزبهardavan.roozbeh@gmail.comگفتگو با دکتر نورعلی تابنده را از اینجا بشنوید نورعلی تابنده گنابادی اینک ۸۰ ساله و قطب دراویش نعمتاللهی گنابادی است. او نیز مانند گذشتگان خود، دوران کودکی را در زادگاهش بیدخت گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به تهران آمد. در سال ۱۳۲۷ لیسانساش را در رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران گرفت و در همان سال به استخدام وزارت خارجه در آمد و دو سال بعد به وزارت دادگستری انتقال یافت. وی در سال ۱۳۳۶ توانست از دانشگاه پاریس در رشته حقوق دکترا بگیرد. این رهبر معنوی دراویش نعمتاللهی گنابادی در وزارت دادگستری وقت با سمتهایی مانند رییس اداره سرپرستی دادسرای تهران و مستشاری دادگاه استان تهران به کارش ادامه داد. در سال ۱۳۳۱ بنا بر روشی که در پیش از او نیز در خانواده تابنده وجود داشت، با تحصیل مراتبی از سلوک این دراویش به وسیله پدرش که در بین همکیشان صالحعلیشاه خوانده میشد، رسماً وارد این گونه گرایشهای اعتقادی گردید. وی تا زمان بازنشستگی در سال ۱۳۵۵، کارمند دادگستری بود و بعد از آن به شغل وکالت پرداخت. تابنده پس از انقلاب ایران در بین جمع ملی مذهبیها و دولت مهدی بازرگان حاضر شد و با سمتهایی مانند: معاون وزارت ارشاد و عضو هیأت امنای سازمان حج و زیارت و سپس معاون وزارت دادگستری و همچنین وزیر دادگستری در کنار این دولت بود. اما به نظر میرسد در مهرماه ۱۳۵۹ بنا بر میل شخصی خود، این قبیل فعالیتها را رها میکند و بیشتر به مسئله کیش اعتقادیاش میپردازد. او پس از مرگ زودهنگام سلف خویش موسوم به «محبوبعلیشاه» که برخی دراویش حتا آن را به قتلهای زنجیرهای منتسب به گروه سعید امامی هم نسبت میدهند، در سال ۱۳۷۵ با جانشینی وی، رهبری این اقلیت را بر عهده گرفت. اینک بیش از یک دهه است که این درویشان وی را «مجذوبعلیشاه» و قطب دینی خود میخوانند. این اقلیت صوفی، نزدیکترین عقاید را به مذهب شیعه دارند و در بحثهای فقهی و یا به قولی شریعت، از فقهای شیعی تبعیت میکنند. آنچه در پی میآید مصاحبه زمانه است با نورعلی تابنده گنابادی مشهور به مجذوبعلیشاه. زمانه تلاش کرد تا در گفتگوی با این رهبر فکری دروایش که پس از انقلاب نزدیک به دو سال هم به زندان رفته، به مسائل و موضوعات دراویش نعمتاللهی گنابادی که یکی از بیشترین جمعیت صوفیه را در ایران دارا هستند، بپردازد.
سابقهی تاریخی تخریب این حسینیهها و مراکز عبادی شما در ایران به کی برمیگردد؟ عمرم که ۸۰ هم بیشتر است و از قبل از آن هم خبر ندارم. اما در این مدت که یاد دارم، به حسینیه به احترام نام حسین ابن علی(ع) جسارتی نشده، ندیدم؛ جز یکی در جریان قم و دومیاش هم بروجرد است. در قم منزلی که ۱۲۰-۱۰۰ سال مال این خانواده بوده، جدشان آنجا روضه میخواندند و منزلشان بوده، برای اینکه همیشه روضهخوانی باشد، وقف میکنند و بعد میسازند. در همان زمان عکسهایی که از ساخت میآمد، میدیدم. خواهش کردم که حسینیه را خیلی جالب نسازید؛ برای اینکه حسادتانگیز میشود. بعد حسینیهای خیلی جالب و خوب، هم ازلحاظ (داخلی) هم از لحاظ معنا، درست کردند. این در مقابل بعضی اماکن دیگری که سایر آقایان ساختند که خیلی محقر یا قدیمی بود، جلوهای داشت و مثل تراکتی تبلیغاتی تلقی میشد. تا اینکه ریختند آنجا را خراب کردند، به جهت آن که حسادتبرانگیز بود. آنها آنجا را به منزل تبلیغ درویشی نسبت میدادند. گفتیم فرضاً هم تبلیغ باشد؛ هر کسی تبلیغ میکند. بعد ریختند اسامی ائمه، امامها و بعد اسامی اسلاف را که تا به من رسیده بود، به بهانهی اینکه اسامی کفار بر روی کاشیها است، شکستند. اینهایی که حتی در ادارات اگر رفته باشید، یک پاکت از دیوار آویزان کردهاند و نوشتهاند: اسامی مقدسه. یعنی اگر در یک روزنامه اسامی الله بود، این را میبریدند و میانداختند آنجا. آن وقت ریختهاند و کاشیهایی را که اسامی خدا، آیات قرآن و احادیث در آن هست، تخریب کردهاند. عکسهایش هست. بنابراین، من قبل از آن سابقهی خرابکردن نمیدانستم. در جنگها، یا در زلزلهها چرا، ممکن است که خراب شده باشد. ولی این جوری که حمله کنند و خراب کنند، نه! انگیزهی این دو تخریب قم و تخریب بروجرد را شما یکی میدانید؟ معمولاً در وقایع اجتماعی یک انگیزه نیست، مجموعهی انگیزه است. این انگیزهها بعضیهایش کاملاً مشترک است. بعضیهایش ضعف و قوت دارد. در یک جا انگیزهای قویتر است، در یک جا ضعیفتر. در بروجرد یک انگیزه این تصور است که اینجا تبلیغی است؛ به عنوان تبلیغ و علیه شریعت و به اصطلاح علیه آقایان علماست. حال آنکه ما طبق آیات قرآن، فقیهی که آن چهار صفت را داشته باشد، در اعمال باید از او پیروی کنیم. اگر میگوید که مؤمنین باید تقلید کنند. تقلید در اعتقاد که نمیشود؛ تقلید در عمل است. یعنی همان جوری که میگوید «الله اکبر» ما هم الله اکبر بگوییم. ولی معنی الله اکبر را ما خودمان باید بفهمیم. این تصور است که ما آنها را کنار میزنیم و میگوییم: نخیر لازم نیست و هر چه هست، ماییم. اما ما میگوییم: نخیر، شما هستید، در جای بالاترش ماییم. تقریباً از زمان آقای محبوبعلیشاه رویکرد و برخورد با دراویش نعمتالهی تغییر میکند. این تغییر رویکرد به چه علت است؟ این اختلاف متشرعه و متصوفه از خیلی قدیم بوده. در جنبهی متصوفه چه در باب بعضی صوفیهای واقعی، چه بعضی صوفینماها. در تاریخ فرض کنید که سربداران، اینها درست است که صوفی میمانند، ولی در تصوف شخصیتی نداشتند. شخصیت سیاسی داشتند. این است که آنها را برای این شخصیت سیاسیشان میخواستند از بین ببرند. ولی در مورد ما قهراً این جوری شد. به این معنی که ما میگوییم درویشی یعنی تصوف، غیر از سیاست است و در سیاست دخالت نمیکند. اما صوفی یک انسان است، هر کاری دلش میخواهد میکند. در صوفیها چپی هست، راستی هست. ولی این چپی و راستی در شبی که برای درویشی است، میآیند پهلوی هم مینشینند. هر دو دست هم را میبوسند. رفتند بیرون، مبارزهی سیاسی میکنند.
منتها اخیراً چون جمعیت زیاد شده و همه چیز سیاسی شده، البته سیاست به آن معنای بدش، به معنای ماکیاولیست، سعی میکنند اینها هم به سیاسی کاری کشانده بشوند. منتها تصور نمیکنند که این درویشی در سیاست دخالت نمیکند. اینها عنادشان را به درویشی برمیگردانند، نه به درویشی که میبینید، در سیاست دخالت میکند. از طرفی چون تعداد این دراویش خیلی زیاد شده. یعنی بعد از آقای رضاعلیشاه خیلی زیاد شدند. کما اینکه میبینید همه جا مثلاً حسینیه و جاهایی که ما داریم، پر از جمعیت میشود. نماز عید و فطر تا خیابان فرش گذاشته میشود. امروز جمعیت گردوشمار حساب میشود. یعنی هر نفری که میبینید، یک رأی است. این است که میآیند و میبینند اینجا خیلی گردو هست، دنبال این گردوها میگردند و در جلب اینها دچار مشکل میشوند؛ پس برخورد میکنند. کما اینکه در همین بروجرد، پارسال یا پیارسال کسی رفته بود به پیشنماز آنجا و چند نفر از درویشها گفته بود که شماها به من رأی بدهید و چنین باشد و چنان باشد. اینها هم گفتهاند که ما در سیاست دخالت نمیکنیم. یا ما بهعنوان اینکه بگوییم «درویشایم؛ به شما میگوییم، بروید به فلان کس رأی بدهید» نمیکنیم. جناب آقا، ولی در گذشته خود شما یک چهرهی سیاسی بودید و میدانم که در دولت آقای بازرگان هم سمت وزارتی داشتید و به نوعی جزو ملی - مذهبیها محسوب میشدید. آیا این را تأثیرگذار در شرایط موجود نمیدانید؟ بعید نیست. اما اینها تصور نمیکنند که مقام و منسب الهی خود به خود میآید. مثلاً پیغمبر زحمت نکشید که پیغمبر بشود. خدا میخواست و او پیغمبر شد. در آن ایام قبلی هم که در سیاست بودم، با خلوص نیت بود؛ همان خلوص نیتی که باید داشته باشم. در این راه مانند همهی درویشها، با خلوص نیت در پی مصلحت مردم بودم. قریب به چهل و چند سال عمرم در دور و بر کار قضایی بودم. با آقای دکتر هرسینی وکیل بودم؛ قاضی بودم. شما هر قاضی یا وکیلی میبینید، بپرسید از او که تابنده را شما چه جوری میبینید. وقتی من چهل و چند سال زحمت کشیدم تا صداقت را نشان بدهم. یکی از دوستان صوفی میگفت تابنده دو منبع درآمد دارد. یکی حقوقش، یکی قرض. در زندگیام همیشه بدهکار بودم. ولی خب بحمدالله زندگیام راحت بود و بهترین چیزی که دارم، رضایت کامل پدر و مادر است. این است که من را در آن ایام هم همه خوب میشناختند و الان هم همان جوری هستم. چه طور بعد از ۷۰ سالگی ... (من ۶۹ ساله بودم که این منسب را پیدا کردم) عوض شدم؟ اما خودم من هم ذرهای هستم از این دریا. باید به این آقایان گفت اولاً مملکت آزاد است؛ هر کسی هر اعتقادی دارد. ثانیاً شما به اعتقاد مردم چه کار دارید؟ حق ندارید اعتقاد کسی را لطمه بزنید. در زمان شاه که اظهار مسلمانی به قولی مالیات داشت، یعنی زحمت داشت. من در دادگستری مشهور بودم به مسلمان. مرجع مشورت همهی دوستان بودم؛ هم ازلحاظ قضایی و هم از لحاظ معنوی. همیشه بیش از مقام ظاهریام احترام داشتم. حالا چه طور شده؟ عوض شدهام؟ نه! به من چهکار دارید؟ ببینید درویشها چه میکنند. درویشها اعتقادشان که به کسی ارتباط ندارد؛ بر روی عملشان دیگران حق دارند بحث کنند. کجای عملشان بد است؟ فرض کنید اعتقاد هم ندارند به شما، شما را بد هم میدانند، ولی عملشان چه هست. در عملشان تمام افکار و اعمالی که مسلمان واقعی باید انجام بدهد، انجام میدهند. حالا یکی یک وقت فرض کنید درویشی دیر از خواب پا میشود و یا نماز نمیخواند. این درویش را میگویند درویش خطا کار. نه کار درویشی را خطاکار بدانند. مرتبط: |
نظرهای خوانندگان
ba salam va tashakor
-- atlas ، Nov 27, 2007 در ساعت 06:05 PMlotfan ghesmat dovoa mosahebe ra pakhsh konid baray ma moshtaghan shenidan seday dost.
ایشان برای اولین بار است که با رسانه مصاحبه کرده اند. شپاش از انصاف و تلاش شما
-- rahmani ، Nov 27, 2007 در ساعت 06:05 PMدرود بر شما با این برنامه جایگاه رادیو زمانه در میان مخاطبان ممتازتر از همیشه است. بیان زوایای اجتماع ایران برای همه ارزشمند است و با بیانات مصاحبه شونده روح عرفان و تساعل و گذشت و زندگی زیبا در چارچوب کشوری به نام ایران ممکن شدنی می نماید. درود بر اردوان عزیز.
-- آرش ، Nov 27, 2007 در ساعت 06:05 PMاین سلسله دراویش مشی شان دوری از خشونت و عطوفت است. آیا باید آرام ترین به مسلخ برده شود؟
-- بدون نام ، Nov 27, 2007 در ساعت 06:05 PMشما چرا فکر می کنید هر چیزی در ایران تهدیده، شما خودتون شخصیت سازی کردید دولت محترم حالا چوبشو بخورید
-- نازنین خانیکی ، Nov 27, 2007 در ساعت 06:05 PMبا سلام
-- شیوا ، Nov 28, 2007 در ساعت 06:05 PMاز اینکه صحبت های عزیزمان را پخش کردید نهایت سپاس گذاری خود را اعلام میکنم .به امید روزی که سراسر ایران عزیز و پهناور را مردمی به خوبی دراویش فرا گیرد و ما با تمام وجود از تمام عقاید خود دفاع کرده و این تهدید ها نه تنها مارا متوقف نمی سازد بلکه بر شوق ما برای بهتر شدن و قرار گرفتن در این مسیر شناخت (( که تنها و تنها برای زیباساختن درون تک تک ماست)) می افزاید.
و ممنوع از انعکاس این مطالب و تلاش شما آقای اردوان.
drod bar shoma ,payedar bashin
-- amir ، Nov 28, 2007 در ساعت 06:05 PMاین انجمن حجتیه از مردم ما چه می خواهد؟؟؟
من نمی دانم که این آقایون ملا ها
در مملکتی که 70 میلیون دشمن اسلام دارد چه می کنند؟؟؟؟؟!!!
دیگر از درویشها بی آزار تر؟؟؟
عمری متهم بودند به جدائی دین از سیاست و گوشه گیری ...
اما حالا ............!!!!!!!!!!!1
با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر فراوان از سایت خبری رادیو زمانه و همه دست اندرکاران این مجموعه و دقت نظر شما
-- ماهرخ ، Dec 7, 2007 در ساعت 06:05 PMازخدا می خواهم همه ی گمراهان هدایت شوند
-- بدون نام ، Mar 2, 2008 در ساعت 06:05 PMسلام
میخواستم به دوستای درویش عزیزمون بگم که خواهشا از حساسیت مردم نسبت به آخوندها برای تبلیغ گرایشاتون سو استفاده نکنید و طبق آیات قرآن برای تبلیغ مذهبتون از برهان درست استفاده کنید اونوقت اگه منطقی بود هر کی نپذیره حق رو زیر پا گذاشته.
از همه ی مردم ایرانم میخوام منطقی باشن تو لشکر حضرت علی که علم غیب داشت_منافق بوده حالا میخواین همه آخوندا عالی باشن_معصوم که نیستن_خدا هم گفته: اکثرهم لا یعقلون_شامل آخوندا هم میشه_ولی مطمئن باشید اگرچه اکثرشون بدن_ولی توشون خوبم هست-بی انصاف نباشید.
-- mahdi omidi ، Aug 6, 2008 در ساعت 06:05 PMاگراقای تابنده بفرماینداز14معصوم وقران شریف کدامیک به خانقاه و قطب و امثالهم دعوت نموده وتوصیه داشته اند. ممنون می شویم. توجه عزیزان بی تعصب را به حدیث زیر جلب می کنم:امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند:همه صوفیه از مخالفان ما هستندو طریقه ایشان با طریقه ما مغایرت داردانان نیستند مگر نصاراومجوس این امت.
-- بدون نام ، Aug 30, 2008 در ساعت 06:05 PMهو
-- خاک پای درویشان گنابادی ، Dec 5, 2008 در ساعت 06:05 PM121
ضمن عرض سلام و تشکر از کوشش شما و درج مصاحبه جناب دکتر تابنده (مجذو بعلیشاه)
خدمت آن دوستی که بالا نظر گذاشته اند باید عرض شود اگر هیچ یک از ائمه و قران دعوت به درویشی نکرده اند باید گفت هیچکدام از ائمه نیز دعوت به حوزه و مدرسه علمیه نکرده اند اصلا مگر ایت ا... و حجت الاسلام ابداع همین چند صد سال پیش نیست ؟ در قران در ایه 14 سوره فاطر می فرماید ای مردم همه در نزد خدا فقیر و درویش هستید و خداوند غنی و حمید است حتی در سوره نور در مورد خانه هایی که به اذن خدا در انها ذکر خدا میشود یاد شده است که خانقه معرب خانگه است ببینید شما قران را هم درست نمی خوانید
در مورد احادیث در زم صوفیه همانطور که مسلمان شیعه داریم مسلمان سنی داریم صوفی شیعه و صوفی سنی هم داریم که مورد زم بوده اند هنوز هم هستند که احادیث مدح صوفیه مربوط به صوفیه شیعه و زم مربوط به اهل سنت هست فراموش نشود که سید حیدر آملی که از بزرگترین علمای شیعه است در جامع الاسرار خود مینویسد صوفی که شیعه نیست صوفی نیست شیعه که صوفی نباشد شیعه نیست
یا در قران هست که (فمن یظل ولن یجد ولیا مرشدا) هرکه گمراه شد ولی مرشدی برای خود نیافت -تمام سخن صوفیه راستین حول محور ولی مرشد میچرخد
سپاس و خدا قوت به دوستان
-- محسن جمالي ، Sep 30, 2009 در ساعت 06:05 PM