رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۷ فروردین ۱۳۸۸
گفتگو با اشکان صادقی

گلوری دیگر دوبله نمی‌کند

اردوان روزبه
ardavan.roozbeh@gmail.com


گفتگو را از «اینجا» بشنوید

اگر بخواهیم منصف باشیم می‌پذیریم که بعضی از استعداد‌های جوان، در عرصه‌هایی خوب خودشان را نشان دادند. آن‌هم در عصری که جوانانش شیدای کلیشه‌شکنی هستند.
چند سال پیش با توجه به تشنگی فضای سینمای خانگی ایران یک باره گروهی ایرانی با عنوان «گلوری» در عرصه دوبله ظهور کرد که علی‌رغم جوان و یا حتا به روایتی آماتور بودنش، خیلی زود توانست در بین علاقه مندی ها در سینمای خانگی جایی پیدا کند و باعث شود اگر انیمیشنی وارد بازار ایران می‌شود نه تنها به اعتبار کمپانی سازنده، بلکه به اعتبار دوبله گروه گلوری محبوبیت یابد. عروس مرده، در جستجوی نمو، عصر یخی، گوش پشت نتردام، زندگی جدید امپراتور و ده‌ها انیمشین که بیشتر از شرکت «پیگسار» اعتبار می‌گرفت با دوبله‌های آنها از اقبال ویژه‌ای در بین ما فارسی زبان‌ها برخوردار شد. اما مثل بسیاری از کار‌های ایرانی عمر گروه گلوری به درازا نکشید و علی‌رغم ارائه کارنامه‌ای خوب، از هم گسست.

اشکان صادقی یکی از بچه‌های موفق این گروه بود که بیش از بیست کارتون را مدیر دوبلاژ بود و بالاتر از یکصد کارتون را دوبلور. شما هم اگر مثل من زیاد کارتون نگاه می‌کردید با دیدن یکی از بچه‌های گلوری اولین سوالتان این بود: چرا گلوری از هم پاشید؟

اما من خویشتن‌داری کردم و سعی کردم مثل معمول سوالم را بپرسم: خودت را معرفی می‌کنی؟

اگر بگویم من پدر نمو هستم باورتان می‌شود؟ خب! من پدر نمو کوچولو هستم. فکر می‌کنم همه با این جمله من را می‌شناسند: باله تو به قایق نزن. یا، بابا پیشته، بابا مراقبته و ...

من اکثر کارتون‌های والت دیسنی را دوبله کردم. بالغ بر 80-70 تا از رل‌های جوان این کارتون‌ها را گفتم مثل: کبوتر بی‌باک، عروس مرده، جوجه کوچولو، ربات‌ها، زندگی جدید امپراطور و مورچه‌ای به نام زین. این‌ها شاخص‌ها هستند و جای هنرمندان بزرگی مثل وودی آلن، ایوان مک گرگور و زک گرافت حرف زدم.

دست‌کم وقتی گفتی من بابای نمو هستم، من تو را شناختم. آخه من خودم یک کارتون بین حرفه‌ای هستم. وقتی راجع به کارتون‌های والت دیسنی صحبت می‌کنیم، وسوسه دیدن یک کار تازه از دیسنی با دوبله گلوری آدم رو قلقلک می‌ده چون کارهای گلوری، هیچ‌وقت دوبله به معنای عامیانه نبوده، گلوری دوباره تالیف کرده و چیز تازه‌ای بیرون داده. به این بپردازیم که گلوری چگونه راه افتاد و شروع داستان آن از کجاست؟

من تئاتر کار می‌کردم. روزی در کافه تریا سالن اصلی تئاتر شهر نشسته بودم که یکی از دوستان آمد و به من پیشنهاد این کار را داد. بعد رفتیم سراغ رئیس و آنجا هم صحبت کردیم. آن موقع حتا اسم درست و حسابی هم نداشت و فقط رئیس شرکت می‌خواست دوبله کند و پول خود را خرج این قضیه کند! گروه در ابتدای کار، به صورت هنرمندانه کار می‌کرد نه این که بخواهد تولید انبوه کند. این کار موج جدیدی در دوبله بوجود آورد و توسط بچه‌های جوانی که حرفه‌شان رادیو بود و کارشان بازیگری تئاتر. آن‌چنان هم چهره مطرح و از دوبلورهای معروف نبودند. اما توانستند که کار خود را عاشقانه یاد بگیرند و انجام دهند.


گلوری چند کار دوبله شده وارد بازار کرد؟

خیلی. من خودم حدود 100 کار آنجا انجام دادم، 20 پروژه مدیریت دوبلاژ را بر عهده داشتم و در 80 - 70 کار کارتون در نقش های مختلف صحبت کردم، اعم از اصلی و غیر اصلی. چندین فیلم هم برای انجمن‌های مختلف زدیم که به لحاظ اختلاف‌های مالی که داشتیم دیگر فیلمی دوبله نکردیم و فقط کار کارتون انجام دادیم چون از طرفی اکثر بچه‌هایی که آنجا بودند بازیگری را خوب انجام نداده بودند که بتوانند شخصیت فیلم‌ها را بگویند و بیشتر به سوی ژانر کودک رفتند. البته کار کردن برای بچه‌ها فیلد مشکلی است. ولی به هر حال فیلد کارتون بود و ارکستر برای کارتون جمع و جور بود. اعضای گروه بچه‌های کوچک را دوست داشتند، چون کودک درونشان بیدار بود و عاشقانه این کار را دنبال می‌کردند با این‌که واقعن مسائل مادی فشار می‌آورد و در آمد‌ها اصلن ارضا کننده و قابل صحبت نبود.

شما در دوبله‌هایتان آن چیزی که در متن اصلی کارتون یا فیلم بود دکوراژه بیرون می‌دادید. آیا به این قضیه فکر می‌کردید؟ حساب شده یا بداهه سرایی بود؟

بیشتر سلیقه خود رئیس گلوری بود که دوست داشت از لهجه‌های محلی برای این‌که بچه‌ها بیشتر با آن آشنا شوند استفاده شود. البته حرف‌هایی شنیده می‌شد که می‌گفتند ما در خانه کار دوبله را انجام می‌دهیم. ولی نه در واقع استودیویی وجود داشت، مترجم، باندسازها، صدابردارها و ... آنجا همه فعال بودند. درست است که ما رقم‌های نازلی را دریافت می‌کردیم ولی کارها خیلی گسترده تکثیر می‌شد و همه عاشق کارشان بودند.

به جز دوبله، کار دیگری هم می‌کنی ؟

من از تئاتر شروع کردم و عاشق تئاتر‌ام چون یک هنر ناب است. در دوبله و رادیو و کلا کار تصویری صنعت بکار رفته و بازیگر با ابزار آلاتی مثل میکروفن و چیزهای دیگر سر و کار دارد. ولی در تئاتر تنها هنر انسان است و من این هنر انسانی را به ناب‌ترین شکل دوست دارم و از همان جا شروع کردم.
از سال 77 سالی دو کار داشتم و کارهای آخرم کارهای تجربی و جالبی بوده که برای خودم بسیار تازگی داشت و با استقبال چشمگیری مواجه شد. کاری هم با حسین پاکدل، که قبلا ریاست تئاتر شهر تهران را بر عهده داشت، به نام سمفونی درد انجام دادم که در آبان یا آذر ماه در آلمان اجرا خواهیم کرد.

برگردیم سراغ بچه‌ها و داستان دوبله. فکر می‌کنم بیشترین تعداد دوبله‌ی کارتونهای والت دیسنی به فارسی در بعد از انقلاب کار گروه شما بوده. بچه‌ها چگونه برخورد می‌کردند. آیا دنبال نتیجه و تاثیرات‌اش بودید؟

من بچه‌ها را دوست دارم و در کارم هم سعی کردم تحت هر شرایطی کودک درونم را بیدار نگه دارم و با کودک که صادق است ارتباط ارگانیکی برقرار کنم به این خاطر که نمی‌خواستم سر تماشاچی را کلاه بگذارم . این ادعای بیخود نیست چون بیشتر بچه‌ها با من در این نقش‌ها ارتباط برقرار کردند و فیدبک آنرا دیدم. من دوست‌های کوچک زیادی دارم. دوستی دارم که دوره راهنمایی را می‌گذراند و سه سال دنبال صدای من می‌گشت و در آخر به گلوری راه پیدا کرده بود، اما زمانی که من در آنجا به خاطر اختلافات مادی و هنری حضور نداشتم. او بوسیله ایمیل من را پیدا کرد و با هم قرار ملاقات گذاشتیم. این یعنی نتیجه مثبت در کار.

خبر بدی است که دیگر صدای تو را در گلوری نخواهیم شنید. مگر مشکلات گلوری که تو درباره آن صحبت می‌کنی چه بوده است؟

عمده‌ترین چیزی که وجود داشت مسئله مادیات بود. به هر حال ما بعد از چهار – پنج سال که کار کردیم، طیف مخاطب برای ما ارزش قائل بودند و کار ما را دوست داشتند و ما نمی توانستیم کار را دست کم بگیریم و فدای مسائل مالی کنیم. این شد که من تصمیم گرفتم کناره‌گیری کنم.
به قولی به‌نظر می‌آید نمی‌توانیم در ایران تیم کاری خوب داشته باشیم و معمولا گروهی که خوب کار می‌کند بعد از مدتی پاشیده می‌شود. ای کاش این اختلافات بین خودمان حل شود. همه‌ی این بدبیاری شاید: از ماست که برماست.

فکر می‌کنی در آن واحد به چند شخصیت می‌توانی بپردازی؟

من می‌توانم تیپ سازی کنم. گاهی پا تو کفش دوبلورهای قدیمی می‌کنم یا این‌که یک سری از تیپ ها را خودم اختراع می‌کنم. اما عمده‌ کار دوبله‌ام معطوف به صدای خودم می‌شود. خیلی دوست داشتم که بجای یک شخصیت حرف بزنم.
دو نکته همیشه در کارتون‌ها وجود دارد. اول، یک کارتون روند خود را دارد و در یک سری از کلیشه‌ها سیر می‌کند، شخصیت‌های اول، محوری و منفی دارد. البته یک سری شخصیت‌هایی هم هست که تیپ‌وارند. و دیگر این‌که بچه‌ها از پایان آن ناراحت نشوند، مثل گوژپشت نتردام که آقای نیما رئیسی دوبله می‌کند، بر اساس این رمان مشهور است در آخر یک تراژدی اتفاق می‌افتد ولی در کارتون، آن را شاد درست می‌کنند.


Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

Doble mohtavaye film ro az been mibare

-- hg ، Oct 16, 2007 در ساعت 01:57 PM

متاسفم که گلوری دیگه دوبله نمی کنه.چون همه مزه کارتون به دوبله آن است که این توانایی در گلوری بود.امیدوارم در آینده این شرکت دوباره مشغول کار شود یا در قالب شرکت دیگری دوباره هنر نمایی کند.من فقط دوبله گلوری رو میخواهم!

-- rojan ، Nov 8, 2007 در ساعت 01:57 PM

گلوري عالي بود اين اواخر بدون اشكان صادقي خيلي بي مزه شده بود ولي از تمام شدن كارش ناراحت شدم

-- بدون نام ، Feb 15, 2009 در ساعت 01:57 PM

واقعا جاتون توی دنیای کارتون ها خالیه. دیگه کسی نمی تونه مثل شما باشه. با تمام وجود خواهان شنیدن صدای گرم و گیرای شما در کارتون های جدید هستم. به امید موفقیت روز افزون شما در عرصه دوبله

-- زهرا وکیلی ، Feb 19, 2009 در ساعت 01:57 PM

کارتون محشر بود و بی نقص. کی بر می گردید؟

-- زهرا وکیلی ، Feb 19, 2009 در ساعت 01:57 PM

گلوری حرف نداشت وحتی نبودن یکی از اعضا پایان کار گلوری ست.
امید وارم یه روز دوباره همشون باهم اوج بگیرن.
ارزوی من اینه که یه روز توی گلو ری کار دوبله کنم خیلی دوستون دارممخصوصا تو مهرداد و اشکان.

-- بدون نام ، Mar 21, 2009 در ساعت 01:57 PM

باعرض سلام من يكي از ميليونها طرفدار كمپاني گلوري بوده كه سعي كرده ام كليه كارهاي اين كمپاني راخريداري نموده ونگهداري كنم لذا اميدوارم روزي برسد كه مجدداً اين هنرمندان بزرگ به دور هم جمع شده وكارهاي زيباتري را براي ملت ايران تهيه نمايند متاسفانه دوبله هايي كه درحال حاضر براي كارتونها ميگذارند هم سانسور دارد وهم فاقد جذابيت براي بيننده ميباشد

-- افسانه حمزوي ، Apr 6, 2009 در ساعت 01:57 PM