رادیو زمانه > خارج از سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > لبنان، برزیل، ترکیه؛ دوستی یا فرصتطلبی؟ | ||
لبنان، برزیل، ترکیه؛ دوستی یا فرصتطلبی؟مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comموضعگیری برزیل، ترکیه و لبنان در جریان تصویب چهارمین قطعنامهی تحریمها علیه ایران، چنانکه آقای ماشاالله شمسالواعظین، روزنامهنگار و کارشناس مسائل خاورمیانه میگوید، دور از انتظار نبود.
اما نگاهی به زمینهی سیاسی و اقتصادی این تصمیم و بررسی جایگاه این کشورها در مناسبات و تحولات سیاسی آینده، مسائلی هستند که دربارهی آنها با آقای شمسالواعظین بیشتر گفتوگو کردهام: موضع برزیل و بهویژه ترکیه، بهدلیل مشارکت در موافقتنامهی سهجانبهی تهران، برای همهی ناظران سیاسی قابل انتظار بود. شاید هم پارهای از تحلیلگران داخلی ایران و بهویژه تحلیلگران مؤید یا مفسر سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی علاقهمند بودند که لبنان هم به کشورهای مخالف این قطعنامه بپیوندد. ولی در هرحال لبنان موضع خود را اتخاذ کرد. موضع لبنان چه معنایی دارد؟ لبنان مایل نبود در برابر کشورهای غربی و کشورهای میانهروی عرب، در ردهی کشورهای طرفدار ایران تلقی و دستهبندی بشود. بهویژه آنکه طرف موافقتنامهی سهجانبه هم نبود. از سوی دیگر هم نمیخواست مخالف ایران تلقی شود. معمولاً این تیپ از کشورها ترجیح میدهند با امتناع از رأی دادن، موضع محتاطانهی خود را اتخاذ کنند که لبنان اینکار را کرد.
این موضع بهمعنای آن است که لبنان در رویاروییای که خواهناخواه با اسراییل دارد، به نوعی از حمایت کشورهای عربی هم برخوردار است یا امیدوار است که برخوردار شود؟ آیا اهمیت چنین امیدی برای این کشور بیش از رابطهاش با ایران است؟ یادمان نرود که لبنان دارد تلاش میکند مواضع تاریخی و کلاسیک خود را احیا کند. به این معنا که کشوری بیطرف در خاورمیانه باشد و در موضعگیریهای له یا علیه کشورها و یا در دستهبندی و گروهبندیهای منطقهای قرار نگیرد. توجه داشته باشیم که بخشی از سرزمین لبنان (کشتزارهای شبعا) هنوز در اشغال اسراییل است. این کشور از سویی نیازمند همهی کشورهای عربی است و از آنسو هم با مقاومت جدیای در کشورش روبهرواست. این مقاومت هم طرفدار ایران است. بههمین دلیل باید سیاست موازنهداری را در این زمینه برقرار کند. این سیاست موازنهدار، لبنان را بهسمت امتناع از دادن رأی سوق داد. به این ترتیب، هم موضع بیطرفانهی خود را حفظ کرده و هم با ندادن رأی مثبت بهنفع آن قطعنامه، در واقع جانب ایران را گرفته است. به یک معنا نیز اینگونه تلقی خواهد شد. آقای شمسالواعظین، بر مبنای این توضیحات و مجموعهی رویدادهایی که در منطقهی خاورمیانه میگذرد، فکر نمیکنید لبنان سیاستهای خود را به نحوی تنظیم میکند که در عین این که نمیتواند حمایتهای مستقیم امریکا را داشته باشد، حمایتهای کشورهای عربی را که روابط معینی هم با امریکا دارند، بهدست بیاورد؟ یعنی بیشتر روی جلب کمکهای کشورهای عربی حساب میکند تا امریکا؟ این برداشت شما کاملاً صحیح است. نه تنها لبنان، بلکه بسیاری از کشورهای دیگر در خاورمیانه نیز دارند آرام آرام از قدرت جاذبهای و یا سیاست منطقهای ایالات متحدهی امریکا خارج میشوند. در واقع دارند سیاست اسراییل را در پیش میگیرند. به این معنا که اسراییل طرفدار و متحدی قوی و استراتژیک بهنام امریکا دارد، ولی در عین حال سیاستهای خود را متناسب با دیدگاههای خود، مستقل از این کشور دنبال میکند. حتی در پارهای از مواقع و بحرانها، از قبیل همین بحران اخیری که با «کاروان آزادی» اتفاق افتاد، ایالات متحده را یا به عدم جانبداری از موضع خصم که ترکیه باشد وادار میکند، یا وادار به جانبداری از خود میکند هنگام رأی دادن در شورای امنیت و یا تلطیف بیانیههایی که ممکن است در این شورا علیه او صادر شود. ممکن است نگاهی هم به نقش و جایگاه برزیل و ترکیه در این مناسبات داشته باشید؟ آنچه اکنون بحث مهمی تلقی میشود، موضع برزیل و ترکیه در آیندهی نزدیک، پس از تصویب این قطعنامه است.
همچنین ترکیه به یک مرکز ثقل دیپلماتیک برای هرگونه رایزنیهای بعدی تبدیل خواهد شد؛ چنانچه نمایندهی این کشور در شورای امنیت، پیش از تصویب این قطعنامه یادآور شد. او از یکسو از ایران خواست به تعهدات بینالمللی خود عمل کند و از سوی دیگر از کشورهای ۵+۱ خواست به رایزنیها و راهحلهای دیپلماتیک توجه بیشتری داشته باشند. برزیل نیز حتی در حاشیهی اجلاس تهران و هنگام انعقاد قراردادهای مکمل یا انضمامی قرارداد سهجانبه، قراردادهای دوجانبهی بسیار زیادی با ایران امضا کرد. بهنظر میرسد همهی این قراردادها را بهمورد اجرا خواهد گذاشت. ضمن این که این دو کشور که یکی از آنها عضو پیمان ناتو و دیگری بال جنوبی ایالات متحدهی امریکا در امریکای جنوبی محسوب میشود، با توجه به برخورداریشان از روابط بسیار حسنه با امریکا، در هرگونه مراودات و رایزنیهای آینده، در صورت تشدید بحران میان ایران و امریکا در اثر تصویب قطعنامهی ۱۹۲۹، نقش بسیار مهمی در جهت نزدیک کردن دیدگاههای ایران و کشورهای ۵+۱ ایفا خواهند کرد. آیا اینکه ترکیه عضو ناتو است و برزیل نیز قبلاً اعلام کرده بود که علیرغم مخالفتش با تحریمها، اگر در شورای امنیت تصویب شوند، خود را ملزم به اجرای آنها میبیند، مانع روابطشان با ایران نمیشود؟ بر مبنای معاهدات بینالمللی، قراردادهای دوجانبهی بازرگانیای که بین کشورها امضا میشوند، به شرط آنکه موارد همکاری از جمله مواردی نباشد که در قطعنامه آمده باشد، مجاز هستند. بنابراین نه ترکیه و نه برزیل، هیچکدام مشمول کشورهایی که علیه ایران موضع تحریمی گرفتهاند، نخواهند شد. با توجه به توضیحات شما و پذیرش محوری شدن نقش ترکیه و برزیل در این مناسبات، آیا سوی دیگر مسئله این نیست که ایران دست کم در رابطه با برنامههایی که برای حفظ موقعیت خود در خاورمیانه و در میان کشورهای بهنوعی در حال توسعه داشت، زیر پرچم و تحت تاثیر برزیل و ترکیه قرار میگیرد؟ درمجموع، با توجه به این که برزیل و ترکیه، هم با جهان مناسبات خواهند داشت و هم با ایران، آیا این نقشی نیست که ایران شاید بدون کمک این دو کشور هم میتوانست داشته باشد؟ آیا این جایگاه ایران است که این دو کشور میگیرند؟ سئوال خوبی است. تصور میکنم این موضوعات را باید از همدیگر تفکیک کرد. به این معنا که ایران موقعیت مهمی در خاورمیانه دارد. این موقعیت آنقدر مهم است که برای ایالات متحدهی امریکا وسوسهانگیز است. بارک اوباما از آغاز ورود به کاخ سفید، همواره پیامهای دوستی وسوسهانگیزی را برای رهبران ایران، مبنی بر ضرورت برگزاری مذاکرات مستقیم پیرامون نه تنها پروندهی هستهای، بلکه بسیاری از پروندههای معلق بین دو کشور که عمدتاً بحرانی هم هستند- مانند بحران عراق، بحران افغانستان، بحران کشمکش اعراب و اسراییل- فرستاد. اما ایران از سوی دیگر تلاش میکند غیر مستقیم نیروهای نوظهور در جهان را به عرصهی مناسبات بینالمللی برای رایزنیها وارد کند و در صورت بروز اشکال در برقراری ارتباط یا مذاکرهی مستقیم با ایالات متحده، یا دستیابی به هرگونه توافق با این کشور و یا کشورهای ۵+۱، از نقش واسطهی این کشورها بهعنوان قدرتهای نوظهور استفاده کند. |