رادیو زمانه > خارج از سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > تقابل سارکوزی تندرو با چین میانهرو | ||
تقابل سارکوزی تندرو با چین میانهروایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comنیکولا سارکوزی، رئیسجمهوری فرانسه همراه همسرش برای یک دیدار سهروزه وارد چین شد. بهگفتهی کارشناسان، یکی از اهداف سفر آقای سارکوزی در گفتوگو با اوجین تائو، رئیس جمهوری چین متقاعد کردن او به تشدید تحریمهای ایران است.
چین و فرانسه هر دو از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل و دارای حق وتو هستند. از سوی دیگر خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، خواستار تحریمهای شدیدتری علیه ایران شده است. ایهود باراک، وزیر دفاع اسراییل هم در کنفرانس خبریاش در پنتاگون گفته است: «تحریمها علیه ایران باید محدودیت زمانی داشته باشند، تا موثر بودن آنها معلوم شود.» وی اضافه کرده که گزینهی نظامی همچنان روی میز قرار دارد. رابرت گیتس در همین جلسه به جمهوری اسلامی و سوریه در مورد فرستادن موشک برای حزبالله هشدار داده است.
آیا سفر رئیس جمهوری فرانسه به چین برای متقاعد کردن این کشور به تحریمها علیه ایران و هماهنگی آن با اتحادیهی اروپاست؟ این پرسشی است که با آقای دکتر فریدون خاوند، استاد اقتصاد در دانشگاه «رنهدکارت» پاریس در میان گذاشتهام: همان طور که میدانید آقای ساکوزی، رئیس جمهوری فرانسه و وزیر امور خارجهاش برنارد کوشنر در واقع ستون حملهی اتحادیهی اروپا را در زمینهی تقابل با برنامههای هستهای جمهوری اسلامی تشکیل میدهند. حتی به نوعی میتوان گفت که مواضع فرانسه در قبال جمهوری اسلامی از مواضع ایالات متحده آمریکا نیز تندتر است. از طرف دیگر چینیها، در مورد اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ایران از مواضع بسیار ملایمتری جانبداری میکنند و در واقع سفر سارکوزی به پکن نوعی مقابله بین تندروترین و میانهروترین مخالفهای جمهوری اسلامی است. بههرحال چین هوادار تسلیحات نظامی نبوده و مخالف آن است، ولی در این زمینه در قبال جمهوری اسلامی از خود میانهروی نشان میدهد. بهدلایل سیاستهای بینالمللیاش، بهدلایل روابط بازرگانیاش با ایران و همینطور نگاهی که به آیندهی تامین نیازهای انرژی خود از منطقهی خاورمیانه و بهخصوص از ایران دارد.
میدانیم که چین روابط بسیار زیادی با اتحادیهی اروپا دارد. اروپاییها میگویند اگر چین قرار است در همهی روابط با اتحادیهی اروپا همراهی و همکاری داشته باشد، باید نظرات دیگر اتحادیهی اروپا را هم بپذیرد. ازجمله این نظرات، یکی همین مسئلهی تحریمهای ایران است. چین در عرصهی سیاست جهانی به لحاظ اقتصادی به یک ابرقدرت تبدیل شده است. به این معنی که نخستین صادرکنندهی کالا در جهان است و جای آلمان را نیز در این زمینه گرفته است. این کشور بهزودی، یعنی در سال ۲۰۱۰، بهعنوان دومین کشور دارای تولید ناخالص داخلی جای ژاپن را نیز میگیرد و بعد از ایالات متحدهی آمریکا به مقام دوم تبدیل میشود. بنابراین در عرصهی اقتصادی، چین یک ابرقدرت است. در عوض در عرصهی سیاسی، چین هنوز آنگونه که باید و شاید به باشگاه قدرتهای بزرگ تصمیمگیرنده راه پیدا نکرده است.
بنابراین در مورد مسائل گوناگون، ازجمله مسئلهی بحران هستهای ایران، تلاش میکند با گفتن این که در مورد این تحریمها با مواضع آمریکا و اروپا موافق نیست و یا با تاکید بر مواضع خودش که تا اندازهی زیادی از لحاظ پکن جنبهی اورژینال و اصالتی دارد، خود را به عنوان یک قدرت بزرگ بینالمللی در عرصهی سیاسی جلوه دهد و بگوید که بدون سیاست چین هیچکاری در دنیا امکانپذیر نیست و حتی با تکیه بر این سیاست، از ایالات متحدهی آمریکا و اتحادیهی اروپا امتیازگیری کند. فکر میکنم موضع چین را باید از این دیدگاه بررسی کرد. گفتید که فرانسه در این مورد تندروترین و حتی از آمریکا نیز تندروتر است. در این میان چینیها در مورد تحریم ایران از همه ملایمتر هستند. فکر میکنید اگر تحریمها عملی شوند، بهنوعی نظر چین را هم جلب میکنند و در واقع، تحریمها بسیار نرم خواهند بود؟ بهطور کلی پیامدهای آن چه خواهد شد؟
فکر میکنم در شرایط کنونی هم اتحادیهی اروپا و هم ایالات متحدهی آمریکا هدفشان این است که از شورای امنیت سازمان ملل متحد، قطعنامهی چهارمی را در مورد اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی به دست بیاورند. در واقع میخواهند بهلحاظ حقوقی نوعی هماهنگی در جامعهی بینالمللی، وجود داشته باشد. یک نوع پوشش حقوقی و عامل توجیهکنندهی حقوقی علیه جمهوری اسلامی در دست اردوی غرب است. بعد از این که این سند را به دست آوردند، خود قدرتهای غربی، ایالات متحدهی آمریکا و اتحادیهی اروپا و حتی به احتمال زیاد ژاپن به اعمال سیاستهای فردی خودشان علیه جمهوری اسلامی خواهند پرداخت. یعنی به احتمال بسیار زیاد از آن چیزی که قطعنامهی شورای امنیت خواهد گفت، فراتر خواهند رفت و مجازاتهای سنگینتری را در عرصههای گوناگون علیه جمهوری اسلامی به اجرا خواهند گذاشت. ولی آن چیزی که در حال حاضر برای غربیها ازجمله برای فرانسه اهمیت دارد، این است که چین و روسیه این قطعنامه را وتو نکنند و حتی رای مثبت به آن دهند، تا این که قطعنامهی چهارمی علیه جمهوری اسلامی به تصویب برسد.
در چنین شرایطی، فکر میکنید چه تاثیر بیشتری بر اقتصاد امروز ایران و بهخصوص در زمینهی نفت و گاز، بانکهای بزرگ ایران و همچنین بالارفتن بیمهها خواهند داشت؟ اقتصاد ایران فقط اکنون نیست که از تضییقات و مجازاتهای بینالمللی و همچنین تنشها در روابطش با قدرتهای بزرگ صدمه میبیند. سیسال است که این جریان ادامه دارد. بسیاری از محورهای اصلی توسعهی صنعتی و اقتصادی ایران ضربه خوردهاند؛ ازجمله در عرصهی نفت که دو میلیون بشکه در روز کمتر از دوران پیش از انقلاب تولید میشود. همچنین در عرصهی گاز، ایران به هیچوجه در بازارهای بینالمللی حضور ندارد؛ جز مقدار ناچیزی گاز که به ترکیه صادر میکند. بنابراین این مجازاتها به شدت روی اقتصاد ایران تاثیر گذاشتهاند. منتهی در حال حاضر جمهوری اسلامی دو برگ برنده در اختیار دارد. یک، درآمدهای عظیم نفتی که به احتمال زیاد در سال جاری خورشیدی هم چیزی بین ۷۰ تا ۸۰ میلیارد دلار خواهد بود و این دامنهی مانور جمهوری اسلامی را گستردهتر میکند. دو، مسئلهی قدرتهای نوظهور است. بهخصوص دو قدرت نوظهور عضو شورای امنیت، برزیل و ترکیه، که البته از اعضای غیر دائمی شورای امنیت هستند. اینها تلاش میکنند تا اندازهی زیادی از اعمال مجازاتهای اقتصادی علیه ایران جلوگیری کنند. بنابراین وجود این قدرتهای نوظهور باعث میشود که جمهوری اسلامی بتواند دامنهی مانورش را در مقابل قدرتهای بزرگ گسترش دهد. ولی بههرحال تاثیر بسیار مخرب اینگونه وضعیت بینالمللی بر اقتصاد ایران قابل انکار نیست و از آن چیزی هم که طی چند سال گذشته بوده، به احتمال زیاد فراتر خواهد رفت. |